پژوهشهای زمانه
ایران و اسرائیل: رویارویی مستقیم در دریا
اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۸ ماههایی «داغ» در خلیج فارس بودند؛ سلسلهای حادثه برای کشتیهای تجاری در هر دو منتهی الیه تنگه هرمز خبرساز شد. تحلیلگران این حادثهها را نوعی «جنگ غیرعلنی در دریا» بین ایران و اسرائیل خواندند. زمانه در این پژوهش کوتاه به این نبرد غیرعلنی در دریا میپردازد. پشت صحنه این نبرد چیست؟ تاریخ آن به چه باز میگردد؟
چند روز پس از اینکه یک کشتی با پرچم ایران به نام «آرمان ۱۱۴» در خلیج مقابل پالایشگاه نفت بانیاس در سوریه لنگر انداخت، ستونی از دودی تیره و غلیظ در آسمان پدیدار شد. این ابر سیاه که از کیلومترها دورتر قابل مشاهده بود، نتیجه یک انفجار روی یک کشتی کوچکتر به نام «ویزدام» در تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۲۱ (۴ اردیبهشت ۱۴۰۰) بود.
نفتکش آرمان ۱۱۴ مدتی قبل (زمان دقیق آن به دلیل خاموش بودن فرستنده کشتی مشخص نیست) از این حادثه به سواحل سوریه در آبهای تحت کنترل بشار اسد در منطقه طرطوس رسید. این کشتی، سنگینتر از آن بود که بتواند به دلیل عمق کم بستر دریا، وارد بندر شود. به همین دلیل کشتی ویزدام برای انتقال کشتی به کشتی و تخلیه صدها هزار بشکه نفت و انتقال آنها به پالایشگاه ــ که برای منافع رژیم سوریه حیاتی است ــ به کمک آمد. نیروهای ویژه اسرائیلی به عنوان مظنونین عامل حمله با پهپاد به این کشتی شناخته شدند، اما طبق سیاست همیشگی اسرائیل، هیچ تأیید یا تکذیبی از سوی تل آویو صورت نگرفت. در این حادثه سه نفر جان خود را از دست دادند.
حمله به ویزدام یک حادثه منحصر به فرد نیست، بلکه بخشی از سلسله حملات دریایی گسترده است که بین خلیج فارس، دریای سرخ و مدیترانه در جریان است. از سال ۲۰۱۹(۱۳۹۸)، حملات بسیاری به کشتیهای تجاری، عمدتا تانکرهای نفتی و همچنین واحدهای نظامی، منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. اسرائیل و ایران، مظنون به مشارکت در تشدید این دست اقدامات تلافیجویانه در برابر یکدیگر در منطقه هستند. گزارشی از وال استریت ژورنال که در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۲۱ (۲۱ اسفند ۱۳۹۹) منتشر شد، نشان میدهد که از اواخر سال ۲۰۱۹ حداقل دوازده شناور ایرانی توسط نیروهای اسرائیلی مورد هدف قرار گرفتهاند.
کشتی آرمان ۱۱۴ که قبلا «آدریان دریا» نامیده میشد، کشتی ناشناختهای نیست. رسانههای بینالمللی از سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) که این کشتی خبرساز شد، با آن آشنا هستند. در ۴ ژوئیه (۱۳ تیر) همان سال، نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا این کشتی را در جبلالطارق به اتهام تحویل نفت به رژیم سوریه که تحت تحریمهای اتحادیه اروپا قرار دارد، توقیف کرد. نیروی دریایی سپاه پاسداران همان زمان طی اقدامی تلافیجویانه یک کشتی بریتانیایی به نام «استنا ایمپرو» را در خلیج فارس توقیف کرد و در همین راستا دولت بریتانیا کشتی آدریان دریا را آزاد کرد. علیرغم اینکه مقامات انگلیس، از تهران ضمانت کتبی رسمی مبنی بر عدم تحویل ۲.۱ میلیون بشکه نفت ایران در سوریه را دریافت کردند، وزارت امور خارجه آمریکا تصاویری ماهوارهای منتشر كرد كه ثابت میكند این نفتکش ایرانی در اوایل ماه اكتبر ۲۰۱۹ بار خود را در سوریه تخلیه كرده است.
جنگ اعلامنشده در دریا
ماههای مه و ژوئن سال ۲۰۱۹ (اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۸)، ماههایی «داغ» در خلیج فارس بودند؛ یک سری از حوادث در ارتباط با کشتیهای تجاری در هر دو منتهی الیه تنگه هرمز خبرساز شد. در تاریخ ۱۲ ماه مه (۲۲ اردیبهشت) چهار کشتی در نزدیکی ساحل فجیره آسیب دیدند: «المرزوقة» و «امجد» با پرچم عربستان سعودی، «آ.میشل» با پرچم امارات متحده عربی و «آندرئا ویکتوری» با پرچم نروژ مورد اقدامات خرابکارانه قرار گرفتند. یک ماه بعد در ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد)، «فرانت آلتر» و «کوکوکا کوریجس» نیز توسط مینهای چسبنده آسیب دیدند. ایالات متحده، ایران را به دست داشتن در این حملات متهم کرد.
در حالیکه اکثر رسانههای بینالمللی، تشدید تنش میان ایران و ایالات متحده که منجر به سرنگونی پهپاد آمریکایی در ۲۰ ژوئن (۳۰ خرداد) شد و همچنین ترس از تعطیلی تنگه هرمز توسط ایران را پوشش میدادند، شمار کمی به حادثه عجیبی که یک نفتکش ایرانی را در تاریخ ۲ ماه مه (۱۲ اردیبهشت) در دریای سرخ درگیر کرد، توجه کردند. رسانههای وابسته به آمریکا به پوشش خبری این حادثه پرداختند و آن را تحت عنوان کمک عربستان سعودی به یک نفتکش ایرانی که به دلیل آتش سوزی کشتی در مضیقه است، گزارش کردند. این حادثه در واقع اولین مورد شناخته شده از سلسله حملات ادامهدار اسرائیل بود که بسیاری از تحلیلگران را بر آن داشت تا درباره «جنگ اعلاننشده در دریا» بین ایران و اسرائیل صحبت کنند.
نفت ایران، سوخت بقای رژیم اسد
صادرات نفت از ایران به سوریه از زمان ورود این کشور به جنگ داخلی پس از خیزش ۲۰۱۱ (۱۳۸۹) و به ویژه پس از سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۱) به یک روال تبدیل شده است. تا پیش از این، سوریه صادرکننده خالص بود، اما وقتی میدانهای اصلی نفت در دست شورشیان قرار گرفت و خطوط لوله و پالایشگاهها تخریب شدند، رژیم اسد برای ادامه حیات و جنگیدن، به واردات تکیه کرد.
ایران در تلاش برای حفظ قدرت متحد حیاتی خود در منطقه، در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۱) یک معامله چند میلیاردی با سوریه امضا کرد که اصطلاحاً یک «خط اعتباری» به دمشق اعطا میکرد. البته اصطلاح خط اعتباری یک حسن تعبیر بود برای توجیه ارسال مداوم نفت بلاعوض، که اساساً به سوریه اجازه ادامه حیات میدهد.
اولین توافقنامه به ارزش ۳,۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۱) امضا و تا سال ۲۰۱۸ بارها تمدید شد. این توافقنامه در سال ۲۰۲۰ (۱۳۹۹) نیز دوباره تمدید شد. تخمین کل مبلغ هزینهشده توسط تهران در امتیاز «خط اعتباری» به سوریه دشوار است. مطمئناً جمهوری اسلامی میلیاردها دلار هزینه کرده است که این هزینهها هیچگاه بازنمیگردند، نه از طریق قراردادهای مربوط به ساخت و ساز در سوریه و نه بهره برداری از منابعی همچون نفت، گاز، و معادن فسفات موجود در آن کشور.
فابریس بالانش، متخصص جغرافیای سیاسی خاورمیانه و مدیر تحقیقات در دانشگاه لیون ۲، به زمانه میگوید: «قراردادهای گاز، نفت و فسفات عمدتا برای روسیه است، حتی بندر طرطوس نیز برای روسیه است. ما قراردادهای مهمی برای ایرانیان ندیدهایم.»
بالانش توضیح میدهد: «وقتی صحبت از سوریه میشود، محاسبات تهران صرفاً ژئوپلیتیکی است و بخش اقتصادی را در نظر نمیگیرد». او میافزاید:
«ایران نه تنها نفت، بلکه از هر نوع کالایی در اختیار سوریه قرار داده است. به عنوان مثال، ایران به هند نفت میفروخته است و به جای دریافت پول، از هندیها درخواست کردهاند كه قند یا گندم به سوریه بفرستند. بدون این حمایت اقتصادی، فاجعهای در انتظار رژیم سوریه میبود.»
تهران، سوریه را گرهای استراتژیک در ساخت کمربند امنیتی و دالانی بین مدیترانه و ایران میداند که از عراق، سوریه و لبنان عبور میکند. بالانش میگوید: «سوریه از نظر تهران نوعی بیمه عمر قلمداد میشود. ایران فاقد بمب اتمی است، بنابراین در صورت حمله آمریکا به ایران، آنها از سوریه و لبنان برای مقابله به مثل با اسرائیل استفاده میکنند. همچنین، داشتن یک مجرا در دریای مدیترانه همیشه برای ایران و خصوصاً اکنون با احتمال مذاکره مجدد در مورد توافق هستهای که منجر به بازگشایی تجارت با اتحادیه اروپا میشود، مهم تلقی شده است».
مارکو کارنلوس، دیپلمات سابق ایتالیایی و هماهنگکننده روند صلح عراق و خاورمیانه، در تحلیلش به رادیو زمانه میگوید:
ایران از همان ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی، تقریباً چهل سال مورد تحریم قرار گرفته است. بنابراین آنها به نوعی انعطافپذیر شدهاند، و البته همچنین به آنچه که به استراتژی «دفاع رو به جلو» معروف است، متکی هستند. منطقهای تحت نفوذ که از تهران به بیروت میرسد و ایران برای اعمال اهرم فشار و بازدارندگی دشمنان خود و گسترش نفوذش از آن استفاده می کند. سوریه محور اصلی این پروژه است.
ایالات متحده و اسرائیل: یک استراتژی هماهنگ؟
اما در اکتبر ۲۰۱۸ (مهر ۱۳۹۷) خط اعتباری سوریه ناگهان متوقف شد. گمانهزنیها در رسانههای بین المللی به تاثیر تحریمهای مجدد ایالات متحده به عنوان علت تعلیق اشاره کردند. در سال ۲۰۱۸ (۱۳۹۷) دولت ترامپ تصمیم گرفت به صورت یک طرفه توافق هستهای با ایران را ترک کند و تحریمهای سختگیرانه، اولیه و ثانویه که شامل صادرات نفت، ناوگان تجاری، خطوط حمل و نقل و همچنین تحریمهای تسلیحاتی میشد را علیه تهران اعمال کند.
بدون تردید تحریمها با تورم سرسام آور، افزایش افسار گسیخته قیمت مواد غذایی و کمبود کالاهای مصرف روزمره، اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار دادند. همزمانی اعمال مجدد تحریمهای آمریکا علیه ایران و در نتیجه اوضاع چالشبرانگیز اقتصادی کشور، توضیح واضحی به عنوان دلیل توقف خط اعتباری بین تهران و دمشق در نظر گرفته شد.
اما فابریس بالانش خوانش دیگری از این موضوع ارائه میدهد. او توضیح میدهد که صادرات نفت در واقع هرگز متوقف نشده است، بلکه فقط میزانش کمتر شده است. او چنین استدلال میکند که ارتش سوریه بخشی از مناطق استراتژیک غنی از نفت و گاز را بازپس گرفت و بنابراین به نفت ایران نیاز کمتری داشت.
متخصص جغرافیای سیاسی خاورمیانه و مدیر تحقیقات در دانشگاه لیون ۲ در ادامه توضیح میدهد: «در طول جنگ، زمانی داعش کنترل میادین گازی را در دست داشت، نیروگاهها با نفت کار میکردند و این نفت از ایران میآمد. اما پس از آنکه رژیم اسد با موفقیت منطقه پالمیرا را بازپس گرفت، سوریها به نفت کمتری از ایران احتیاج داشتند»، او تاکید میکند: «هنوز تانکرهای نفتی در حال ورود هستند و من کاملاً مطمئن هستم که این اسرائیل است که آنها را مورد هدف قرار میدهد، همانند اقدام خرابکارانهای که در ترمینال بانیاس انجام داد».
بالانش می گوید:
اکنون که رژیم اسد دیگر در آستانه فروپاشی نیست، برای اسرائیل هرچه جنگ در سوریه ادامه پیدا کند، بهتر است. آنها ترجیح می دهند حزب الله و شبه نظامیان شیعه مورد حمایت ایران را مشغول نبرد با اسلام گرایان نگه دارند.
سال ۲۰۱۷ (۱۳۹۶)، برای اولین بار پس از جنگ ایران و عراق، ایران در واکنش به حمله دولت اسلامی به مجلس شورای اسلامی در تهران که منجر به کشته شدن ۱۷ نفر شد، موشکی را به خارج از مرزهای خود به سمت خاک سوریه شلیک کرد. نتانیاهو، نخست وزیر وقت اسرائیل بلافاصله نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد: «من یك پیام برای ایران دارم: «اسرائیل را تهدید نکن». سازمان امنیت اسرائیل موشکهای پرتاب شده به داعش توسط ایران را به عنوان یك پیام غیر مستقیم و تهدیدی برای دولت یهود تلقی كرد.
از زمانی که ایران از بشار اسد پشتیبانی میکند، تل آویو برای مقابله با نفوذ ایران در مرزهای خود اهداف مختلفی را بمباران کرده است، اما به دنبال پرتاب موشک های دور بُرد، اسرائیل کارزار سختتری برای بمباران اهداف ایرانی در خاک سوریه در پیش گرفت.
هنگامی که توافقنامهای بین ایالات متحده و روسیه برای آتشبس در سوریه در ژوئیه ۲۰۱۷ (تیر ۱۳۹۶) حاصل شد، کارزار اسرائیل برای ابراز مخالفت آشکارتر شدت پیدا کرد، در همین راستا حملات هوایی به سرزمینهای سوریه در تلاش برای مهار محاصره ایران و نفوذ حزب الله در نزدیکی مرز با اسرائیل افزایش یافت.
استراتژی اسرائیل با آتشبسی که به میانجیگری دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در جنوب سوریه حاصل شد، در تضاد بود. نتانیاهو گفت این آتشبس، حضور تهدیدآمیز ایران و حزبالله را در مرز با دولت یهود تقویت میکند.
مقامات اسرائیلی احساس کردند که از طرف متحد خود، ایالات متحده، رها شدهاند، بنابراین برای حفظ منافعشان یک استراتژی فعالانه و تهاجمیتر را آغاز کردند.
در کنار مواضع استراتژیک ایران، کارزار بمباران هوایی اسرائیل در سوریه، با کمک ایالات متحده، بهویژه مسیرهای حمل و نقل زمینی که برای انتقال کالا به سوریه از طریق عراق استفاده میشد را هدف قرار داد. زیرا ظن آن میرفت که این مسیرها محل عبور سلاح و موشک برای حزبالله و شبه نظامیان مورد حمایت ایران هستند. این امر ایران را بر آن داشت تا گزینه دریایی را که قبلاً به عنوان «در پشتی» برای فرار از تحریمها به ویژه صادرات نفت استفاده میشد، احیا کند.
در همین حین، واشنگتن «استراتژی فشار حداکثری» را افزایش داد و بلافاصله پس از آن، درست در یک همزمانی، سلسله حملات دریایی مرموزی آغاز شد. مارکو کارنلوس، دیپلمات سابق ایتالیایی و هماهنگکننده روند صلح عراق و خاورمیانه میگوید: «اسرائیل و ایالات متحده اغلب در خاورمیانه، نقش پلیس خوب و پلیس بد را بازی میکنند و گفتن اینکه چه کسی روی چه کسی تأثیر می گذارد، دشوار است».
مخفی کردن مسیر
احیای گزینههای صادرات «در پشتی» برای ایران به معنای این است که باید یک سری اقدامات گریز و فریب، از جمله انتقال کشتی به کشتی، تغییر نام و پرچم کشتی و همچنین خاموش کردن فرستنده برای پنهان کردن مقصد را انجام دهد. با توجه به اقدامات و بازیگران درگیر، به احتمال زیاد سپاه مسئولیت عملیات را به عهده داشته و سود حاصل را کسب خواهد کرد.
بنابراین تصادفی نیست که وزارت خزانه داری ایالات متحده (SDN) در بخش کنترل داراییهای خارجی، در لیست تحریمهای خود، نام خطوط حمل و نقل جمهوری اسلامی و همچنین تعدادی کشتی را به عنوان اپراتورهای شرکتهای مرتبط یا مستقر توسط سپاه و نیروی قدس را ذکر کرده است.
جیکوب پی لارسن، رئیس امنیت دریایی در بیمکو، بزرگترین انجمن حمل و نقل بین المللی صاحبان کشتی، به زمانه توضیح داد:
هر فعالیتی برای شکستن تحریم با خاموش کردن فرستنده AIS (سیستم شناسایی خودکار) انجام می شود» و تأیید کرد برای مدتی است که «ما گزارشهایی از جمله از خود ایرانیها داریم که بسیاری از کشتیهای آنها هم در دریای سرخ و هم در مدیترانه مورد حمله قرار گرفته اند.
یکی از روش های استتار مسیری که در مورد آرمان ۱۱۴ انجام شد، بدین ترتیب بود که به جای عبور از دریای سرخ و کانال سوئز، مسیر دور زدن آفریقا را در پیش گرفت. لارسن معتقد است: «آرمان ۱۱۴ مطمئناً میتواند از کانال سوئز عبور کند، بنابراین اگر آنها تصمیم گرفتند آفریقا را دور بزنند، این تلاش برای پنهان کردن مسیر کشتی است». وی افزود: « البته این تصمیم، هزینه زیادی در بر داشت زیرا مجبور شدند در تمام طول آفریقا حرکت کنند».
بر اساس تجزیه و تحلیلی که رادیو زمانه روی سوابق حركت کشتیهای ایرانی انجام داده است، این یک اتفاق غیر معمول در مورد کشتیهای ایرانی به مقصد سوریه نیست. در تلاش برای کنترل نشدن، اغلب تانکرهای حمل و نقل نفتی که از ایران به سوریه میرفتند، پس از رسیدن به دریای مدیترانه، فرستنده را خاموش می کنند تا از نظارت و کنترل نیروهای متخاصم جلوگیری کنند.
اما اگرچه این تلاشها میتواند به پیش بردن یک شبکه موازی که برای ایران حیاتی است کمک کند، اما ردیابی حداقل بخشی از حساسترین محمولهها برای اطلاعات اسرائیلی دشوار نیست. نگرانیهای موجود در تل آویو شامل فرستادن موشک به شبه نظامیان فعال در سوریه از جمله حزبالله لبنان و تیپ فاطمیون است. بالانش میگوید: «مشخص است که ایران همراه با نفت و سایر کالاها، موشک به سوریه آورده است». ادعاهای مشابهی پیش از این نیز منتشر شده است.
با دولت جدید بایدن، در میانه مذاکرات مجدد هستهای، به نفع ایران نبود که با این حوادث برای خود گرفتاری درست کند، اما افشاگری از جانب آمریکا در مورد اینکه اسرائیل پشت این حملات است و استراتژی تهاجمی اسرائیل باعث شد كه ایران با اعمال خرابکارانه روی کشتیهای باری تجاری، مقابله به مثل كند.
پس از اصابت موشک به «لوری»، کشتی تجاری اسرائیلی در دریای عرب، درگیری یک قدم فراتر رفت. در تاریخ ۶ آوریل ۲۰۲۱ (۱۷ فروردین ۱۴۰۰)، کشتی ایرانی «ساویز»، کشتی باری که به عنوان «کشتی مادر» سپاه توصیف شده است، در حالی که در آبهای بینالمللی درست در نزدیکی مجمع الجزایر دهلک اریتره، نزدیک به تنگه باب المندب، لنگر انداخته بود، مورد اصابت قرار گرفت. ساویز در سال ۲۰۱۶ (۱۳۹۵) وارد دریای سرخ شد و از آن زمان تاکنون آنجا است. عربستان سعودی از حضور این کشتی شکایت کرد و گفت ساویز به عنوان پایگاهی برای پشتیبانی و ارائه اطلاعات به شورشیان حوثی طرفدار ایران در یمن مورد استفاده قرار گرفته است. این کشتی دو بار توسط وزارت خزانه داری آمریکا مورد تحریم قرار گرفته است.
خطیب زاده، سخنگوی وزارت خارجه ایران در این باره گفت: «براساس اعلام قبلی رسمی و هماهنگیهای انجامشده با سازمان بینالمللی دریانوردی به عنوان نهاد مرجع، کشتی غیرنظامی ساویز برای برقراری امنیت دریانوردی در مسیر خطوط کشتیرانی و مقابله با دزدان دریایی در منطقه دریای سرخ و خلیج عدن مستقر شده بود.»
حمله به ساویز، که به گفته نیویورک تایمز، توسط مقامات آمریکایی به عنوان عملیات اسرائیلی تأیید شده است، دقیقا همان روزی صورت گرفت که مذاکرات در وین برای احیای مجدد توافق هستهای بین ایران و ایالات متحده در حال انجام بود. به گفته برخی از منابع، آمریکا به دلیل خشم از اعمال دخالتگرایانه اسرائیل، دست به افشای این خبر زده است.
نیکولا پده، مدیر موسسه مطالعات جهانی IGS مستقر در رم و بروکسل به رادیو زمانه گفت: «مجموعهای از عوامل در این تشدید تنش نقش دارد: دولت جدید بایدن این تصور را در بین اسرائیلیها تقویت میکند که اکنون که آنها حمایت قوی ترامپ را از دست دادهاند، برای مهار ایران باید مستقلتر عمل کنند.» پده توضیح میدهد تصور آنها از انزوا باعث میشود که تشکیلات نظامی در تل آویو سیاست تهاجمی نسبت به حضور ایران به ویژه در مدیترانه و دریای سرخ را دنبال کنند. «بازشناختن این انزوا با عوامل دیگر همزمانی دارد» پده افزود: «جاهطلبی اسرائیل برای پروژه نفوذ دریایی خود به سمت اقیانوس هند، دکترین دریایی جدیدی است كه توسط تل آویو تصویب شده است».
پده خاطرنشان كرد، اين طرح استراتژيك با دامنه عمليات گسترده نيروهای دريايی ايران که «از سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۳) نفوذ خود را در خلیج فارس و تنگه هرمز برای فعالیت در دریای سرخ بیشتر کردند تا از حوثیهای یمن پشتیبانی کنند»، در تعارض است.
این دو نیاز استراتژیک واگرا و متضاد، ممکن است دلیل سکوت مقامات اسرائیلی و ایرانی در مورد حملات را توضیح دهد. همانطور که پده، یادآوری می کند «ایران با ارسال واحدهای نظامی خود در دریای سرخ هیچ قانون بین المللی را نقض نمی کند» بنابراین دخالت اسرائیل توجیهی ندارد.
از طرف دیگر ایرانیها تمایلی به پاسخگویی ندارند زیرا هدف اصلی آنها تقویت استراتژی و احیای توافق هستهای است.
این حملات علیه شناورهای ایرانی به قدری تکرار شد که واحدهای نظامی روسیه در تلاش برای محافظت از تجهیزات رژیم اسد و شبه نظامیان متحد آن، اسکورت کشتیهای تجاری ایرانی را آغاز کردند. تانکرهای ایرانی از بندر سعید در انتهای شمالی کانال سوئز تا داخل آبهای سوریه اسکورت میشوند.
به گفته منابع اسرائیلی، اسکورت روسیه این امکان را برای ایران فراهم کرده است که محموله تسلیحاتی بزرگی را به سوریه تحویل دهد و این منجر به حمله نیروی هوایی اسرائیل به خاک سوریه برای نابودی سلاحها در ۲۲ آوریل۲۰۲۱ (۲ اردیبهشت۱۴۰۰) شد. پدافند هوایی سوریه با پرتاب موشکهای زمین به هوا SA-5، که به هدف برخورد نکردند، واکنش نشان داد. یکی از این موشکها مسیر خود را ادامه داد و بر فراز اسرائیل پرواز کرد و در نزدیکی راکتور هستهای اصلی اسرائیل در دیمونا منفجر شد.
جنگ اعلام نشده در دریا آخرین مرحله از یک نبرد در سایه طولانی است که هنوز به پایان نرسیده است.
توضیح تکمیلی:
همزمان با نگارش این گزارش تحقیقی توسط رادیو زمانه، دو حادثه دیگر برای کشتیهای ایران و اسرائیل رخ داد. اولین حادثه برای بزرگترین کشتی جنگی ایران در خارج از بندر جاسک، نه چندان دورتر از تنگه هرمز در آبهای ایران اتفاق افتاد. در تاریخ ۲ ژوئن ۲۰۲۱ ( ۱۲ خرداد ۱۴۰۰)، کشتی خارک آتش گرفت و پس از یک روز تلاش طولانی آتشنشانان برای مهار حریق، این کشتی غرق شد. این کشتی بخشی از ناوگان نیروی دریایی ایران بود و برای پشتیبانی آموزشی نیروی دریایی استفاده میشد. به گزارش ایرنا، این کشتی چند روز قبل از حادثه، عازم ماموریت دریانوردی آموزشی شده بود. در این حادثه ۳۰ ملوان زخمی شدند.
یک ماه بعد در روز ۳ ژوئیه ۲۰۲۱ (۱۲ تیر۱۴۰۰) یک کشتی باری که تا چند ماه پیش تحت مالکیت اسرائیل بود در شمال اقیانوس هند در مسیر جده به امارات متحده عربی مورد حمله قرار گرفت. بنا بر گزارشهای منتشر شده از سوی مقامات اسرائیلی، هیچ یک از خدمه این کشتی اسرائیلی نبودند. بر اساس گمانه زنیهای مقامات اسرائیل ایران در این حمله نقش دارد.
ده روز پیش از حمله به این کشتی، در تاریخ ۲۳ ژوئن۲۰۲۱ (۲ تیر۱۴۰۰) یکی از ساختمانهای سازمان انرژی اتمی در اطراف کرج، به وسیله پهپاد مورد حمله قرار گرفته بود.
نظرها
کیان
سرمایه های مردم این گونه هدر میرود و مردم در تنگدستی بسر میبرند.