نظام آموزشی و تحصیلی افغانستان پسا طالبان: عقبگرد!
یکی از آسیبهای کلان رخدادهای سیاسی افغانستان، عقبگرد در شیوههای آموزشی و تحصیلی بود که طالبان پس از دهه ۷۰ هجری شمسی برای بار دوم تطبیق کردند.
افغانستان در کمتر از یک ماه اخیر دچار دگرگونیهای عظیم سیاسی بود که سرمایهگذاریهای مادی و معنوی این کشور در دو دهه اخیر را دچار آسیبهای جبرانناپذیر کرد، از زیربنا تا فرهنگ و از اجتماع تا آموزش و پرورش.
در تحولات و رخدادهای دستکم چهار دهه پسین در افغانستان و پس از کش و قوسهای گرم نظامی میان مجاهدان و گروه طالبان در افغانستان پس از دهه ۸۰ هجری شمسی، این کشور صاحب یک نظام دموکراتیک و مبتنی به آرای مردم شد که از یکی از بخشهای مهم و قابل لمس آن رفتن میلیونها کودک، نوجوان و جوان افغانستان اعم از دختر و پسر به نهادهای آموزشی بود.
لباسهای آبی، سپید و سیاه از رنگهای درخشان نظام آموزشی افغانستان در معارف این کشور و رنگارنگی دانشگاههای افغانستان، تازه روزنههای امید را در اذهان مردمان این کشور و دنیای بیرون تداعی میکرد که به تازگی از وضعیت سیاه و تاریک طالبان جامه بدل کرده بود.
اما ظاهرا این امیدواریها تنها حاصل روی کردهای سیاستگذاریهای سیاستگذاران افغانستان بود و با وجود سپری شدن دو دهه، با ظهور طالبان، آسیبهای جدی و ناامید کنندهای دید که سبب شد تا یک بار دیگر به وضعیت قبل از دهه ۸۰ هجری بر گردد.
روند آموزش و پرورش افغانستان، در دو سال گذشته نه تنها به لحاظ تغییرات سیاسی بلکه در تحولات جامعه بهداشتی جهان نیز از رهگذر شیوع ویروس مهلک کرونا آسیبهای جدی دید.
شیوع کووید۱۹ در افغانستان سالِ پار همزمان بود با آغاز سال جدید آموزشی و تحصیلی در این کشور که به هدف جلوگیری از انتشار ویروس، مدارس تعطیل اعلام شد. هرچند تلاشها برای ادامه آموزش از راه دور یا آنلاین روی دست گرفته شد اما به باورِ آگاهان امور آموزشی و تحصیلی، به اندازه تدریس در کلاس اثر نداشت.
جهشهای دور دوم و سوم ویروس کرونا سبب شد تا در اوایل سال جاری نیز دولت افغانستان به ویژه بخشهای بهداشت این کشور ناگزیر شوند تا مرخصیهای مکاتب و دانشگاهها را تمدید کنند.
در کنار این ویروس مهلک جهانی، نیمههای سال ۱۴۰۰ خورشیدی دولت و مردم افغانستان تحولاتی را گواه بودند که داشت پس از ۲۰ سال تکرار میشد؛ هجوم و تصرف برق آسای ولسوالیها، ولایتها و حتی مرکز حکمرانی دولت افغانستان، از سوی طالبان، بزرگترین تحول سیاسی افغانستان را رقم زد.
یکی از آسیبهای کلان این رخداد سیاسی، عقبگرد در شیوههای آموزشی و تحصیلی افغانستان بود که گروه طالبان آن را پس از دهه ۷۰ هجری شمسی در این کشور برای بار دوم، تطبیق کردند.
طالبان پس از حاکمیت بر افغانستان و کابل و پیش از آن که دولت و حکومت خویش را اعلام کنند، جداسازی صنفهای آموزشی را در دانشگاههای خصوصی حکم کردند و این دقیقا زمانی نافذ شد که هنوز مکتبهای دوره لیسه (از صنف ۶ تا صنف ۱۲) و دانشگاههای دولتی افغانستان تدریس را پس از این تحول سیاسی، از سر نگرفتهاند.
عبدالباقی حقانی، سرپرست وزارت تحصلات عالی با اعلام این حکم امارت اسلامی میگوید، صنفهای دختران از سوی آموزگاران زن تدریس خواهد شد.
حقانی تاکید میکند که فراگیری آموزشهای عالی در صنفهای دانشگاهها و با حضور دختران و پسران در یک صنف درسی برای آنان پذیرفتنی نیست.
«بعضی پوهنتونها (دانشگاها) این امکانات را دارند تا تعمیر جداگانه برای دختران محصل داشته باشند اما بعضی که یک تعمیر دارند، آنان میتوانند یا تعمیر جداگانه بگیرند و یا این که اوقات تدریس برای دختران و پسران را در دو زمان تنظیم کنند.»
طالبان با اعلام کردنِ این حکم در صنفهای تدریسی دانشگاههای خصوصی میان صنف دانشجویان به منظور جداسازی صفِ دختران از پسران چادر کشیدند و در یک سوی آن دختران و در سوی دیگر آن پسران را ملزم به فراگیری درسهایشان ساختند.
مستوره رستم، دانشجوی سال سوم دانشکده اقتصاد در یکی از دانشگاههای خصوصی است. مستوره در صحبت با رادیو زمانه در مورد آغاز دروس دانشگاه زیر حاکمیت امارت اسلامی و جداسازی صنفهای تحصیلی از سوی طالبان میگوید بار نخست است در طول عمر خود که یک شیوه جدید تحصیلی را تجربه میکند.
مستوره میگوید:
«حیران ماندهام که این چگونه مکانیزم یا کارشیوه است که دارد بالای دانشجویان افغانستان تطبیق میشود، فکر میکنم شاید این کار شیوه تنها در افغانستان رایج باشد و در هیچ یک از کشورهای دیگر تا هنوز نه عملی شده و نه هم خواهد شد، آیا ما از دیگر مردم جهان متفاوت هستیم؟»
به گفته مستوره، او حالا ۱۲ سال مکتب را پشت سر گذاشته و سه سال هم پول پرداخته تا فردی باسواد و به درد بخور در جامعه باشد اما اکنون و در کمتر از یک هفته پسین که به صنف آموزشی میرود، از این همه راهی را که آمده و درس خوانده، پشیمان شده است.
سمیر حیدری از دیگر دانشجویانِ جوان در رشته حقوق و علوم سیاسی در یکی از دانشگاههای کابل است. او سال چهارم تحصیل بود که افغانستان و جامعه تحصیلی و سیاسی دچار تحولات شد و طالبان بر این کشور حاکم شدند.
سمیر میگوید وقتی از سوی همصنفان و مسوولان دانشگاه به او اطلاع داده شد که به صنف حاضر شود با اشتیاق تمام تصمیم رفتن به دانشگاه را گرفت اما وقتی وارد ساحه دانشگاه شد، تغییرات چشمگیری را شاهد بود که برای نخستین بار داشت پیش چشمانش اتفاق میافتاد.
«وقتی وارد صنف شدم یک پرده به رنگ خاکستری در میان صنف کشیده شده بود. دیدم که قاسم، محبوب و فرشاد در یک سوی پرده خاکستری نشستهاند و انتظار هم صنفان و استاد را میکشند، پس از احوال پرسی آرامم نه گرفت و خواستم پرده را بکشم تا دلیل نصب آن را بدانم، وقتی به آن سوی پرده نگاه کردم دیدم که همصنفیهای طبقه اناث آن سوتر نشستهاند برخیهایشان حجاب سراپا و ماسک به صورت داشتند.»
به گفته سمیر حیدری، این وضعیت حکایت گر یک تغییر ژرف بود که هر دانشجو میتوانست با چشم ببیند و با جسم و جان آن را حس کند.
محمد یوسف شهاب، آموزگار یکی از دانشگاههای خصوصی در شهر کابل پایتخت افغانستان است. از او در مورد چگونگی نظام آموزش و پرورش در صنفهای درسی دانشگاهها پس از حاکمیت طالبان و امارات اسلامی در افغانستان پرسیدم.
میگوید هر چند افغانستان یک کشور اسلامی بوده و هست و در دو دهه پسین نیز روشهای غیر اسلامی در مکتبها و دانشگاه این کشور رایج نبوده است اما طالبان میخواهند با وضعِ محدودیتهای تحصیلی راهکارهای خودشان را به جامعه در قرن ۲۱ به رُخ بکشند.
به گفته شهاب، کشیدنِ پرده در میانه صنف و جداسازی دانشجویان دختر و پسر در کنار این که بهبودی را در نظام تحصیلی درداخل صنف به میان نمیآورد بلکه به گفته او چشم چرانیها را میان دانشجویان دختر و پسر بیشتر میسازد.
به باورِ این استاد دانشگاه از دیگر بخشهای آزار دهنده این کار شیوه این است که تمرکز جمعی آموزگار و دانشجویان را بر مضامین تحصیلی در صنف و تدریس استاد را تحت شعاع قرار میدهد.
جداسازی صنفهای تحصیلی دختران و پسران فعلا در نهادهای تحصیلی خصوصی افغانستان عملی شده است و هنوز در صنفهای آموزشی مکتبها از صنف ششم تا صنف دوازدهم و دانشگاههای دولتی آغاز نشده است.
آگاهانِ آموزش و پرورش در افغانستان به این باور هستند که هرگاه این وضعیت در مکانهای ذکر شده نیز اجرا شود که بدون شک میشود، آسیبها و زیانهای روحی را بر افکار عامه به ویژه دانش آموزان و دانشجویان خواهد گذاشت، آن هم در اوضاعی که فنآوری جهان را به یک دهکده مبدل کرده است.
یکی از مشاوران اسبق وزارت تحصلات عالی افغانستان که نمیخواهد در گزارش از او نام برده شود میگوید در آینده محدودیتهای وضع شده از سوی طالبان بر نهادهای تحصیلی خصوصی در این کشور در کوتاه مدت چالش آفرین و سبب کاهش حضور دانشجویان در دانشگاهها خواهد شد، اما در دراز مدت مردم جز این چاره دیگری ندارند و به آن خودشان را عادت خواهند داد.
باید دید واکنش هزاران دانشجوی دانشگاههای دولتی به وضع محدودیتهای تازه اعمال شده از سوی طالبان از جمله جداسازی صنفهای آموزشی دختران و پسران آن هم به این گونه که در میانه صنف پرده کشیده شود، چه خواهد بود.
نظرها
محمدکاظم امینی
من بعنوان یک کارشناس واستاددرعرصۀ اموزش وپرورش معتقدم ک اموزش وتحصیل ازسیاست های مقطعی بدوربماند،زیراسیاسی شدن نظام آموزشی وتحصیلی کشوررابه قهقرابرده ووضعیت راازاین هم بدترمیکند.درشرایط فعلی حاکمیت های سیاسی بایدبالای مسایلی چون کیفیت نظام آمورشی،بلندرفتن حقوق معلمین،بالابردن اقتصادخانواده ها تمرکزکند...