حکومت طالبان در افغانستان، به کام پاکستان؟
با صعود طالبان به سریر قدرت، بند پیوند دهلی نو و کابل پاره شده تا راه برای نفوذ اسلامآباد باز شود.
فهرست و نام برندگان منطقهای به قدرت رسیدن طالبان را همه کم و بیش میدانند: قطریها که میانجی گفتوگوهای دوحه بودند و اولین پرواز بینالمللی به افغانستان را آنها ترتیب دادند و ترکها که مدیریت فرودگاه کابل به آنها واگذاشته شده بود و البته، پیش از همه، پاکستانیها.
اگر میخواهید بدانید روابط قدرت منطقهای چگونه تغییر کرده و نقش پاکستان را در افغانستان تحت سلطه طالبان چیست، به عکس زیر بنگرید؛ عکسی که ۴ سپتامبر در رسانههای اجتماعی دست به دست میشد و رئيس سازمان اطلاعات پاکستان (ISI)، فیض حمید را نشان میداد که تازه وارد فرودگاه کابل شده بود؛ فنجان قهوه در دست و با لباس غیرنظامی و گرد او هیأتی پاکستانی.
فیض حمید اولین مقام خارجیای بود که پس از عقبنشینی و خروج آمریکاییها پا به کابل گذاشت. یک خبرنگار از او پرسید:«آیا با مسئولان طالبان ملاقات خواهید کرد؟» به جای حمید، یکی از اعضای هيأت همراهش پاسخ داد: «ما برای صلح و ثبات افغانستان کار میکنیم»، و حمید هم حرف آخر را زد : «نگران نباشید، همه چیز خوب پیش خواهد رفت.» خوب، اما برای چه کسی؟
واقعاً رئیس اطلاعات یا استخبارات پاکستان در افغانستان چه میکند؟ آمده است که در تعیین ترکیب دولت نقش بازی کند؟ آیا این دیدار صرفاً معنایی نمادین دارد؟
یک چیز قطعی است و آن نقش محوری پاکستان در آینده نزدیک افغانستان است. پاکستان حالا به «عمق استراتژیکی» دست یافته است که در تنش و رقابت با هند، مدتها به دنبال آن بود.
ماجراهای استخبارات پاکستان و جنبش طالبان قدمتی چهل ساله دارد. افغانستان حوزه اصلی استراتژی امنیتی پاکستانیهاست. و آموزش و حمایت از گروههای شورشی اسلامگرای افغانستانی سالهاست در دستور کار نهادهای امنیتی پاکستان قرار دارد.
اهمیت امنیتی حوزه افغانستان برای پاکستانیها دوگانه است. نخست اینکه وجود یک افغانستان متحد با هند یک خطر بالقوه نظامی است و در صورت برخورد نظامی پاکستان با هند، این کشور را در موقعیت محاصره قرار میدهد.
موضوع دوم، به مساله تمامیت ارضی پاکستان برمیگردد. مرز ۲۶۷۰ کیلومتری میان پاکستان وافغانستان که توسط انگلیسیها ترسیم شده و خط دیورند نامیده میشود، هرگز مورد قبول مقامات کابل نبوده است. نه فقط دولتمداران افغانستانی، بلکه جامعه پشتون نیز که خواستار وحدت مجدد مناطق پشتوننشین دو سوی مرز است، این مرز را به رسمیت نمیشناسد. پاکستان در سالهای اخیر ۹۰ درصد این خط مرزی را حصارکشی کردهاند، اما آیا حصارها میتوانند از پس یکپارچی قومی پشتون برآیند؟
در هرحال، زخم از دست دادن پاکستان شرقی و استقلال آن تحت نام بنگلادش در ۱۹۷۱ همچنان برای پاکستانیها تازه است و اسلامآباد نمیخواهند این اتفاق در مورد پشتونها تکرار شود. سیاست پاکستان از این بابت مهار خواست خودمختاری و تضعیف منطق هویت قومی از طریق ترویج اسلامگرایی درون جامعه پشتون بوده است. آنها برای بسط و گسترش پاناسلامیسم بنیادگرا، هزاران مدرسه را در مناطق عشیرهگرای پاکستان ایجاد کردند. این مدارس محیطی بودند برای اموزش جهادگران علیه نیروهای شوروی و در ادامه نیروهای طالبان.
رهبران طالبان همگی در مدارس حقانیه پاکستان تحصیل کردهاند. پاکستان البته اتهام حمایت از طالبان را قبول ندارد.
پیروزی پیروسی پاکستان
حالابا صعود طالبان به سریر قدرت، بند پیوند دهلی نو و کابل پاره شده تا راه برای نفوذ اسلامآباد باز شود. در مقابل، هند که در دو دهه اخیر سرمایهگذاریهای زیادی در افغانستان انجام داده (چیزی در حدود دو میلیارد دلار) در موقعیت عقبنشینی است. به لحاظ امنیتی-استراتژیک اکنون این هند است که در محاصره محور پاکستان-افغانستان-چین قرار دارد. و بدینترتیب، توازن جدید منطقهای مسیرهای سهل و امنی را برای دسترسی پاکستان به آسیای میانه گشوده است.
با این حال، مساله پشتون همچون روی میز پاکستان است. هیچ ضمانتی وجود ندارد که طالبان خط مرزی دیورند را به رسمیت بشناسد.
گرچه سخنگوی ارتش پاکستان گفته که اسلامآباد از تضمینهای طالبان در مورد صلح و امنیت راضی است، با این حال پیروزی پاکستان هنوز شکننده است؛ به قول حسین حقانی، سفیر پاکستان در آمریکا ( در سالهای ۲۰۰۸-۲۰۱۱) این «یک پیروزی پیروسی» است. پیروس یک پادشاه یونان باستان بود و پیروزی پیروسی به پیروزیای گفته میشود که هزینه ها و آثار زیانبار بلندمدت آن به حدی است که نمیتوان آن را بهراستی یک پیروزی بهشمار آورد.
پیامدهای زیانبار احتمالی این تغییر موازنه قدرت برای پاکستان چندگانه است، و از احتمال تحریک گروههای افراطی اسلامگرای پاکستانی مخالف تا سرریز شدن موج پناهندگان افغانستانی به خاک پاکستان را شامل میشود. در حال حاضر چهار میلیون افغانستانی در پاکستان زندگی میکنند.
مسأله بیثباتی کلی منطقهای و قاچاق سلاح و مواد مخدر نیز وجود دارد. و البته کل ماجرا میتواند میانجی و عامل افزایش فاصله میان پاکستان و غرب و در واقع فرورفتن بیشتر اسلام آباد در دامن، اگر نگوییم دام، چین باشد. همزمان رابطه هند و غرب تقویت خواهد شد. درست همان روزی که فیض حمید پا به فرودگاه کابل گذاشت، ویلیام برنز، رئيس سیا با مشاور امنیت ملی هند، اجیت دوآل دیدار کرد. هندیها میخواهند به هر طریق که شده جلوی تکرار سناریوی سال ۱۹۹۰ را بگیرند؛ در آن زمان پاکستان از گروههای جهادی برای مداخله در کشمیر استفاده کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.