تصاویر شورش : خشونت و جنگ رسانهای در سوریه
از آغاز جنگ سوریه، مخالفان رژیم بشار اسد ویدئوهای پرشماری از اعمال خشونتآمیز رژیم را منتشر کردهاند. رژیم سوریه هم درعوض سعی کرده به شکلهای گوناگون تصاویر سرکوب را بیاعتبار جلوه دهد.
اینکه جنگ سوریه مستندترین جنگ تاریخ است به این برمیگردد که عاملان و حاضران در آن حجم قابل توجهی محتوای بصری در رابطه با آن تولید کردهاند. از ده سال پیش تا کنون، هزاران ویدئو از سوی کنشگران، مبارزان و تظاهرکنندگان روی اینترنت بارگذاری شده است.
در آغاز شورش، هدف دورزدنِ تحریم و سانسور رسانهای وضعشده از سوی رژیم اسد و نشاندادنِ وسعتِ بسیج مردمی و شدت سرکوب بود. با این حال، علیرغم حجم انبوه ویدئوهای تظاهرات مردمی و تیراندازی رژیم، شهادتِ بازماندگان و تصاویر شکنجه و تجاوز و حملات شیمیایی، هرگز از حجم و شدت خشونت کاسته نشد. حتی این ویدئوها به شکل متناقضی گفتمان شک و تردید را تقویت کرده و به مصونیت رژیم کمک کردهاند. رژیم اسد تمام پروپاگاندای خود را به کار گرفته تا این مستندسازی بیسابقه اعمال جنایتآمیزش را خنثی کند.
این متن استراتژیهای گوناگونی را برمیشمارد که رژیم سوریه برای بهکرسینشاندنِ روایت خود از آنها بهره میجوید.
از کشتار پشت درهای بسته در سال ۱۹۸۲ تا فوران تصاویر در سال ۲۰۱۱
در اوایل دهه ۱۹۸۰، رژیم حافظ اسد با جنبش و شورش بیسابقهای مواجه شد. گرچه اخوان المسلیمن در رأس این جنبش بودند، اما بازیگرانِ سیاسیِ «لائیک» و سازمانهای دیگری نیز در این جنبش نقش داشتند.
در طول سه هفته محاصره کانون اصلی اعتراضات، یعنی شهر حماء، ساکنان این شهر شاهد بمباران، قتل، غارت و تجاوزهای گسترده بودند. حماء باید درس عبرتی برای دیگران و هرگونه اقدام اعتراضی در آینده میشد. اما تصویر و روایتی که رژیم سوریه از این وقایع به جهانیان ارائه داد چیزی یکسر متفاوت بود. رژیم مسئولیت اصلی جنایات رخداده در حماء را به گردن اخوان المسلمین انداخت و اظهار داشت که نیروهای امنیتی تنها علیه این مجرمان و جانیانی که جسدشان در تلویزیون ملی به نمایش درآمده، دست به عمل زدهاند. این سکوت و وارونهسازی حقیقت منجر به تداوم خشونت و شکلگرفتنِ نوعی احساس حقارت نزد مردمان سوریه شد. با وجود این، در ۲۵ مارس سال ۲۰۱۱ و یک هفته پس از سرکوب خونین اعتراضات درعا، مردم حماء در همبستگی با آنها به خیابانها ریختند.
اگر از کشتار حماء فقط تعداد اندکی عکس موجود بود که خبرنگاران پس از برداشتهشدنِ محاصره آنها را گرفته بودند، از همان آغاز اعتراضات سال ۲۰۱۱ تظاهرکننگان خودشان دست به کار تهیه محتوای سمعیبصری شدند. سازندگان این تصاویر در مقابل پروپاگاندای دولتی پیشدستی کردند و مثلاً با استفاده از تکنیکهایی همچون گرفتن تکه کاغذهایی جلوی دوربین که تاریخ و مکان فیلمبرداری روی آنها نوشته شده و یا تصویربرداری از ساختمانهای دولتی، اصالت و اعتبار ویدئوهایشان را به خوبی نشان دادند و ثابت کردند. برای تبریجستن از اتهام دستکاری تصاویر، از مونتاژ نیز به هیچ وجه در این مستندسازی استفاده نمیشد. اما با این حال از همان آغاز، شبکههای ماهوارهای، تلویزیونی و اینترنتی رژیم همگی این تصاویر را ساختگی و استودیویی خواندند.
انکار و تحریف وقایع از فزونیِ افراطآمیز تصاویر و همچنین افراط در آنها تغذیه میکند: از یک سو این تعداد تصاویر انبوه مانع دیدن و درک وقایع به معنای واقعی کلمه میشوند، و از سوی دیگر، سبعیت برخی از این تصاویر و عواطفی که برمیانگیزانند به آنها کیفیتی نمادین میدهند و باقی تصاویر را به خارج قاب میاندازند.
در آن سوی ماجرا، ویدئوهایی که از شکنجه و خشونتهای رژیم درز کرد و منتشر شد به هیچ وجه نگرانی رژیم را برنیانگیخت. واقعیت این است که این ویدئوها به آتش خشونت هیزم میریزنند و مردم معترض را نیز وحشتزده میکنند و برای پیشبرد مقاصد رژیم سودمند نیز بودهاند. و البته از آنجاییکه این ویدئوها برخلاف ویدئوهای داعش کیفیت و وضوح بسیار پایینی دارند و از جمله تصاویر «فقیر»اند، در سطح جهانی چندان دیده نشدهاند و فقط مصرف داخلی داشتهاند.
عمران دقنیش و بازنویسی وقایع بهواسطه ماجرای یک تصویر
هر زمان یکی از تصاویر و اسنادِ جنایتهای رژیم در سطح جهانی پخش میشود، جنگ رسانهای رژیم و متحدانش نیز استراتژی متفاوتی برای خنثیسازی آن اتخاذ میکند.
برای مثال، در ۱۷ ماه اوت ۲۰۱۶، جهان با تصویر کودکِ سهسالهای مواجه میشود که با چهرهای مبهوت و غرق خون و خاکستر پشت آمبولانسی نشسته است. این تصویر برگرفته از ویدئویی است که مرکز رسانهای حلب از یکی از مناطق حلب شرقی پس از بمبارانهای ارتش سوریه و روسیه منتشر کرده بود. این حملات قربانیان بسیاری بر جای گذاشت که یکی از آنها نیز برادر عمران بود. انتشار گسترده این تصویر بر روی اینترنت مقامات روسی و سوری را وادار به پاسخگویی کرد. روز ۱۹ اوت، وزیر دفاع روسیه طی بیانیهای اعلام کرد که ارتش روسیه هرگز دست به بمباران مناطق مسکونی نزده است و تصاویر منتشرشده از سوی «رسانههای غربی» خرابیهای ناشی از انفجار یک بمب گازی دستساز را نشان میدهد که عمدتاً از سوی تروریستها مورد استفاده قرار میگیرد. بشار اسد نیز در مصاحبه با تلویزیون سوییس این تصویر را دستکاریشده خواند.
بخش عظیمی از جنایات رژیم به شیوههای گوناگون (متنی، سمعیبصری، شفاهی و غیره) مستند شده است. اما در این میان، جای خالیِ کار صبورانه نبشقبر، جمعآوری، طبقهبندی و زمینهمندکردنِ این تصاویر به شدت حس میشود. آرشیوسازی با بازیابیِ ابعاد و وسعت وقایع و با بازسازی انسجام از دلِ نوعی تکهپارگی است که در مقابل حذف و تحریف اسناد مقاومت میورزد. تا به اینجای کار، با گذشت زمان فقط دادهها روی یکدیگر تلنبار شدهاند بدون آنکه تأثیری واقعی از خود بر جای بگذارند.
کمی بیش از یک سال بعد، شبکههای تلویزیونی سوری، روسی، ایرانی و لبنانی (طرفدار حزبالله) مجموعه مصاحبههایی را با پدر عمران ترتیب دادند. او اصالت این عکس را تأیید کرد اما گفت که این تصویر مورد استفاده ابزاری قرار گرفته است. او همچنین اظهار داشت که صدای هواپیما نشنیده است و بنابراین احتمال حمله هوایی قویاً مورد ظن است. ویدئوی منتشرشده از سوی یکی از شبکههای حامی رژیم سوریه با اشکهای مجری CNN در واکنش به عکس عمران آغاز میشود و سپس با پخش تصاویری از چهره خندان عمران که مشغول بازی با اسباببازیهایش است ادامه مییابد. تصاویر بازی و شادی عمران و روایت پدر از استفاده ابزاری از تصویر قرار است هم وحشت بمبارانها و جنایتهای رژیم را پنهان کنند و هم مرگ برادر عمران را. به این ترتیب، واقعیت رخدادها با داستانی که حول یک عکس ساخته و پرداخته شده واژگون میشود.
آرشیو در برابر انکار، تحریف و حذف
رژیم سوریه به این ترتیب موفق شده تصاویر جنایاتش را در روایت مطلوب خویش ادغام کند. انکار و تحریف وقایع از فزونیِ افراطآمیز تصاویر و همچنین افراط در آنها تغذیه میکند: از یک سو این تعداد تصاویر انبوه مانع دیدن و درک وقایع به معنای واقعی کلمه میشوند، و از سوی دیگر، سبعیت برخی از این تصاویر و عواطفی که برمیانگیزانند به آنها کیفیتی نمادین میدهند و باقی تصاویر را به خارج قاب میاندازند. نمونه خوبی از این دست تصاویرِ تأثیرگذارِ مربوط به قهرمانیهای یک دختربچه و پسربچه سوری در میانه گلولهباران بود که بعدها مشخص شد ساخته یک کارگردان نروژی بوده است.
بخش عظیمی از جنایات رژیم به شیوههای گوناگون (متنی، سمعیبصری، شفاهی و غیره) مستند شده است. اما در این میان، جای خالیِ کار صبورانه نبشقبر، جمعآوری، طبقهبندی و زمینهمندکردنِ این تصاویر به شدت حس میشود. آرشیوسازی با بازیابیِ ابعاد و وسعت وقایع و با بازسازی انسجام از دلِ نوعی تکهپارگی است که در مقابل حذف و تحریف اسناد مقاومت میورزد. تا به اینجای کار، با گذشت زمان فقط دادهها روی یکدیگر تلنبار شدهاند بدون آنکه تأثیری واقعی از خود بر جای بگذارند. اما در همین فاصله زمانی بین زمان رخداد و زمان آرشیو است که گفتمان حذف و تشکیک بهتدریج خود را جا میاندازد و تقویت میکند.
ترجمه و تلخیص از: laviedesidees
نظرها
نظری وجود ندارد.