همایش مجازی هشت مارس: تلاشی برای بازاندیشی جمعی
نسیم روشنایی - زنان مشتاق بسیاری در همایش سه روزه دیده بان آزار به مناسبت هشت مارس حضور یافتند و دغدغهها و ثمره پژوهشهایشان را با مخاطبان در میان گذاشتند. همزمان هکرهای اطلاعاتی کوشیدند با فرستادن تصاویر و پیامهای آزار دهنده جنسی، روند همایش را مختل کنند اما موفق نشدند. در این گزارش خلاصهای از چندین سخنرانی را میخوانید.
با وجود سرکوبها و تهدیدها دهها زن در همایش مجازی که «دیدهبان آزار» به مناسبت هشت مارس تدارک دیده بود شرکت کردند و پژوهشها و اندیشههای سیاستورزانه خود را در حوزه زنان با مخاطبان مشتاق در میان گذاشتند. این همایش یکی از چندین همایشی بود که که در ماه مارس توسط نویسندگان، پژوهشگران و فعالان زن به مناسبت هشت مارس برگزار شد.
علیرغم ارعابها همایش از ۱۹ اسفند آغاز شد و پس از سه روز در ۲۱ اسفند به پایان رسید. این همایش دغدغه زنان حاشیهها را نیز در حد توان در بر گرفته بود. برای نمونه، فعالین زنان کرد و حقوق مهاجران افغان در چندین پنل حضور داشتند. به گفته سردبیر دیده بان آزار غنچه قوامی، زنان فعال عرب، بلوچ و بسیاری از فعالان کوییر به دلایل مختلف حاضر نشدند در این همایش شرکت کنند.
چرایی برگزاری این همایش را غنچه قوامی، سردبیر دیدهبان آزار چنین توصیف میکند:
«واقعیت این است که ما بهواسطه سرکوب سازمانیابی و متفرق کردن هر شکلی از جمع، بهقدر کافی جدا افتاده بودیم، شیوع کرونا هم به همان امکانهای حداقلی گذشتهمان، به گروهها و محفلهایی که از طریق حفظ ارتباطاتشان سعی داشتند مقاومت کنند، آسیب جدی وارد کرد. قاعدتا دیدبان آزار هم که بخشی از فعالیتش مبتنی بر گفتوگوهای میدانی بوده، ضربه سنگینی متحمل شد. اما ما باور داریم از خلال همین دشواری و موقعیت کنونی است که اشکال جدید همبستگی و مقاومت پدیدار میشود. به همین دلیل به امکانی برای خلق معنای جمعی فکر میکردیم. این همایش تلاشی بوده در جهت ابداع عملی مشترک، بازسازی ارتباطاتمان و بازاندیشی جمعی در کنشهای منزوی و منفرد.»
این پنل بدون فراخوان یا تبلیغات گسترده برگزار شد اما از گزند حملات سایبری نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در امان نماند. در روند برگزاری بارها به همایش حمله شد. اکانتهایی میکوشیدند با ارسال مستمر تصاویر و ویدئو آلت جنسی و پورنوگرافیک، کامنتهای نژادپرستانه و کامنتهای جنسی برنامه را بر هم بزنند. حتی در یک مورد هکرها توانستند قسمت چت زوم را هم باز کنند و کامنتهای رگباری آزاردهنده بگذارند. پنلگردانان و مسئول فنی متحمل حجم فشار و خشونتی مداومی بودند که درنهایت به لطف مراقبت و همدلی جمعی بهخوبی این حملهها را مدیریت کردند.
موضوعاتی که در این همایش سه روزه به آنها پرداخته شد مساله طبقه و جنسیت، تجربه زیسته بازماندگان تجاوز، کنشگری فمینیستی در کردستان، بحران آب و تاثیر آن بر زنان، جایگاه سوژه زن در جنبشهای کارگری و دانشجویی، تنشهای جنبشهای آنلاین فمینیستی، بدن زن و برندسازی، تحلیل کیفی کنشگری جامعه رنگینکمانی ایرانی در اینستاگرام، تجربه زنان فعال مهاجر در تشکلهای مردم نهاد، سیاست فمینیستی، کار بازتولیدی در سرمایهداری مدرن، کار خانگی زنان، پیوند جنسیت و ملیت، چالشهای دادخواهی بزهدیدگان جرایم جنسی، راهکارهای منع خشونت علیه زنان در نظام حقوقی ایران، خشونت آنلاین، جدل صلحطلبانه فمینیسم علیه فاشیسم، انقلاب در خانواده، وضعیت زنان افغانستان در عصر پسا طالبان، زنان و شیوههای مقاومت بومی زنان افغانستان، مادری اجباری و حاکمیت باروری در ایران، دفاع از حقوق باروری، مادران دادخواه، بازنمایی و غیاب فیگور مادر دادخواه، سیاستی از دل تجربه زنانه ، بدن و پوشش زنان، سرکوب و مبارزه، زنان و زورخانه، بررسی تروماهای دختران دهه شصت، زنان کرد ترکیه و خشونت علیه زنان و مسئله خواهرانگی در همبستگی با زنان کوبانی بود.
پنلهای بسیاری در این همایش برگزار شدند و محتواهای متکثر ارزشمندی نیز ارائه شدند اما این گزارش تنها بهطور مختصر چند سخنرانی را بازتاب میدهد.
الهه سروشنیا سخنران پنل اول بود که با اشاره به انتقاد پرتکراری که به جنبش می تو شده است، بحث خود را آغاز کرد. او با اشاره به اینکه گفته میشود که این جنبش روایت زنان طبقه متوسط از آزار جنسی است و زنان طبقات فرودست جایی در چنین جنبش هایی ندارند، گفت که می خواهد این ادعا را درست فرض کند و نشان دهد که اتفاقا روایت زنان طبقه متوسط می تواند چه نقش مهمی در برابر مطالعات جریان اصلی علوم اجتماعی خصوصا حول مسئله آزار جنسی ایفا کند.
این پژوهش در تلاش برای صورتبندی بهرهکشیای است که همواره در فرآیند تولید دانش صورت میگیرد، و تلاشی برای ترسیم سازوکاری است که طی آن بدنها و سرگذشت فرودستان، همواره ماده خام تولید دانش و مخصوصا دانش اجتماعی حول آسیب و اینجا بهطور مشخص حول مسئله خشونت جنسی بوده است. و این سازوکار تولید دانش باعث نقش بستن انگ اجتماعی آزارگری روی پیشانی مردان فرودست و حاشیهای و مهاجر و بازتولید این انگ شده است. روایات زنان طبقات متوسط از خشونت جنسی سرمایه اجتماعی پیشاپیش موجود طبقه متوسط و این انگ اجتماعی را بحرانی میکند.
ژینا مدرس گرجی یکی دیگر از سخنرانان بود که درباره جنبش زنان کردستان از صد سال گذشته تا کنون صحبت کرد. او همچنین یکی از موسسان انجمن زنان ژیوانو است که حدود یک سال و نیم پیش توسط جمعی از فعالان زنان شکل گرفت. به گفته گرجی افزایش زنکشی و قتلهای ناموسی و کودک همسری زیاد شد و خشونت در خانوادهها از دلایل مهم شکلگیری این گروه بود. انجمن زنان ژیوانو در سه حوزه فعالیت میکند. حوزه حمایتی. در این زمینه وکلا و پزشکان و روانشناسان و مددکاران به زنان خشونت دیده کمک و خدمت ارائه میدهند. حوزه سوم نیز مطالبهگری و اعتراض است.
ژیوانو تا کنون سه تجمع در مهر ماه سال گذشته برگزار کرده و از قانونگذاران خواسته است که قوانین باید سرراست شوند و قوانینی که زنکشی را تسهیل میکنند باید تغییر کنند. همچنین باید قوانینی تدوین و تصویب شوند که زنان را علیه خشونت حمایت میکنند.
رایحه مظفریان در این همایش درباره زنان و زورخانه سخن گفت. او در سال ۹۰ کارزار زن و زورخانه را آغاز کرد. در آن دوره اطلاعات جمعآوری میکرد و زنان مشتاق را میشناخت. اما متوجه شد که این زنان پیشقدم نمیشدند چون پدر یا برادرشان زورخانهای بود و ترس از طرد شدن از افراد مذکر خانواده مانع از ورزش شوند. این باعث شد که او دانشآموخته جامعهشناسی بود وارد ورزش زورخانه شود.
به گفته او تا قبل از دوسال پیش که این کمپین علنی شد مقاومتی وجود داشت که زنان اصلا به این موضوع فکر کنند یا خود مردها درباره اش حرف بزنند. مردها آزادی عمل را داشتند که حتی از نوزادی در گود عکس میگرفتند. از نظر او کمپین زن و زورخانه بیش از اینکه به ورزش زورخانهای بپردازد، نشانهگیری است از جامعه مردسالار ایرانی که تاریخچه بسیار طولانی در نادیده گرفتن نیاز زنها دارد. زنان همیشه برای هر کنشی که مردانه بوده مورد مقاومت مردان قرار میگرفتند. مثلا سوادآموزی زنان. اول مردان حق داشتند و سهم زنان خیلی دیرتر بود.
سما اوریاد با اتکا به تحقیقی چندساله در مورد مادران دادخواه ایران تلاش کرد نحوه مواجهه با فیگور «مادر دادخواه» را در گفتارهای دانشگاهی و فمینیستی مسلط بهمیانجی مفهوم «جهل عامدانه» به پرسش بکشد و توضیح دهد.
اوریاد مفهوم «جهل عامدانه» را برای نامیدن و توصیف روندهای درهمتنیده و مسلط حاکم بر تولید دانش به کار برد تا در مورد غیاب این فیگور در تاریخنگاری جنسیت و پژوهشهای دانشگاهی خارج از ایران تاملی انتقادی داشته باشد. «جهل عامدانه» به نظام دانشی اشاره دارد که بهواسطهی کارکردهای کلان-سیاستیاش سوژههایی خودبهخود یا عامدانه از روند تولید دانش بیرون گذاشته میشوند و نادیده گرفته میشوند. او توضیح داد جهل عامدانه، بهویژه آنجا که پای فیگور مادر دادخواه و جنبش مادران خاوران در میان است، سویههای تاریکتری نیز به خود میگیرد. گویی نظام سیاسی حاکم در داخل و نظام تولید دانش دانشگاهی در خارج از ایران، دست در دست یکدیگر، میکوشند به اشکال مختلف، این فیگور و این جنبش را به حاشیه برانند، کنار بگذارند و حذف کنند.
یکی از ویژگیهای این همایش فرامرزی بودن آن بود. به گفته غنچه قوامی برای دیده بان آزار، امکان همبستگیهای فمینیستی فرامرزی و در عین حال موقعیتمحور و متعین اهمیت بسیاری دارد و این حرکت قدمی اولیه در جهت برقراری چنین پیوندهایی است. چندین پنلیست در این همایش از کنشگری زنان کشورهای دیگر سخن گفتند. یکی از آنها هاوژین بقالی بود که درباره تجربیات کلکتیو غیرمختلط به نام همبستگی با زنان کوبانی بود. او درباره این پنل میگوید:
«سمن سعی کردم تجربیات یک کلکتیو غیر مختلط به نام همبستگی با زنان کوبانی را روایت کنم که در پاییز ۱۳۹۳و در همبستگی با مقاومت زنان مبارز کوبانی، توسط زنانی از ملیت های مختلف در پاریس شکل گرفت. از اهدافشان که اعلام همبستگی با زنان روژاوا و شناخت ایدههای برابری خواهانهشان بود تا اصول ضد کاپیتالیستی و فرم کار خود کلکتیو صحبت کردم. تاکید بر این داشتم که کلکتیو در ضرورت همبستگی با کوبانی بهوجود آمد و فرم گرفت و اکسیونهایش را پیش برد و در این میان اولین سفر هیأتی از کلکتیو به کردستان ترکیه (که برخی از شهرهایش در آن دوره بر اساس ایده تقویت محلات و سیستم ـ کوپرزیدانتی- (رییس مشترک به این معنی که در راس هر امری یک زن و یک مرد باید باشند) اداره میشد) بیش از هر چیز بر شیوه کار کلکتیو تاثیر گذاشت. در بخش دوم از بحثم به وضعیت فمنیسم در فرانسه و موقعیت کلکتیو در این کانتکس پرداختم.»
سمیه رستمپور نیز به درسهایی از زنان کورد ترکیه در مواجهه با خشونت جنسی پرداخت. رستمپور ابتدا در مقدمه به این پرسش پرداخت که چرا سخن گفتن از آزمون فمینیستی زنان در کشورهای همسایه برای ما فمینیستهای ایران میتواند مهم باشد. در بخش دوم موضوع اصلی بحث مسئله مبارزات زنان کردستان ترکیه برای مقابله با خشونت علیه زنان و همچنین خشونت دولتی بود. او به این اشاره شد که چطور با نقد اشکالی از فمینیسم که صرفا به مساله زنان میپردازد و ستم طبقاتی و خصوصا اتنیکی را نادیده میگیرد (نماینده آن فمینیستهای ترک ناسیونالیست لیبرال بودند) جنبش زنان کرد در دل جنبش بزرگ کردهای ترکیه که از سال ۱۹۷۸ موجود است، بهوجود آمد.
جنبش زنان کردستان ترکیه خصوصا ازسالهای ۱۹۹۵ به بعد توانست به سطح بالایی از اتونومی و خودگردانی در دل این جنبش دست پیدا کند، چیزی که خودشان «انقلابی در انقلاب » نامیدند، یعنی انقلاب زنان در میانه انقلابی برای رهایی کردستان با رویکرد ضدسرمایهدارانه. در دل این جنبش بود که نهادهای اجتماعی بسیاری در محلات و شهرهای مختلف کردستان شکل گرفتند که توانستند با همکاری فعالان زن مستقر در شهرداریها و احزاب کرد، یک سلسله فعالیت مدنی و محلهای را برای مقابله با خشونت علیه زنان سازماندهی کنند و در این زمینه بسیار موفق ظاهر شوند.
در این همایش سه روزه، غنچه قوامی، الهه سروشنیا، نگین باقری، ژینا مدرس گرجی، الناز محمدی، نیلوفر حامدی، فرشته طوسی، سارا تفکری، الهام ذاکری، نسترن صارمی، سروناز احمدی، شیما وزوایی، مهسا اسداللهنژاد، عاطفه رنگریز، ارغوان فراهانی، سروناز احمدی، آنیشا اسداللهی، معصومه زمانی، ستاره هاشمی، مهسا غلامعلیزاده، ثمین چراغی، پونه کچبی، زرین جوادی، شیرین کریمی، شهین غلامی، ندا ناجی، آتنا کامل، هدی خموش، زهرا موسوی، تیبا بنیاد، شیوا نظرآهاری، الهه محمدی، سما اوریاد، ملیحه ریاضی، یگانه خویی، کلکتیو لیلیت، رایحه مظفریان، هاله میرمیری، سمیه رستمپور و هاوژین بقالی در جایگاه پنلگردان یا سخنران سخن گفتند.
حاکمیت از همبستگی زنان و کنشگری فمینیستها بسیار هراسان است و گویی سرکوب تنها ابزاری است که در اختیار دارد تا زنان را به انقیاد بکشاند. ارعابها و هک کردن این همایش نشانه ترس حاکمیت بود. اما زنان آگاه خاموش نبودهاند و همواره در گروهها و انجمنهای گوناگون از تلاش برای آگاهیرسانی، اتحاد و همبستگی، حمایت یکدیگر و سازمانیابی دست نکشیدهاند.
نظرها
نرگس
البته ظاهرا اسم زینب نبوتی رو در لیست سخنرانان فراموش کردید.