زنان با لباس ورزشی در شهر
زنان در طول این سالها قدم به قدم پیش آمدهاند تا ورزش کردن در فضای عمومی را دست کم در شهری مثل تهران، به یک فعالیت روزانه تبدیل کنند. اما آیا امروز، ورزش زنان در خیابان و پارک و فضاهای عمومی به یک رفتار معمولی تبدیل شده است؟
برای متولدین سالهای بعد از انقلاب در ایران، دیدن زنانی که در خیابان بدوند و ورزش کنند، فقط در فیلمها و سریالهای خارجی ممکن بود. کسی فکرش را هم نمیکرد که پس از انقلاب اسلامی، زنان در خیابانهای شهرهای بزرگ و کوچک ایران بتوانند به صورت انفرادی یا گروهی ورزش کنند.
کسی نمیداند اولین زنی که تصمیم گرفت لباس ورزشی بپوشد و در فضای باز عمومی ورزش کند، چه کسی بود. تغییرات اجتماعی و فرهنگی اغلب در یک بازه زمانی و با حضور افراد متعدد اتفاق میافتد، نه در یک روز مشخص و توسط یک فرد خاص. زنان هم در طول این سالها قدم به قدم پیش آمدهاند تا ورزش کردن در فضای عمومی را دست کم در شهری مثل تهران، به یک فعالیت روزانه تبدیل کنند. اما آیا امروز، ورزش زنان در خیابان و پارک و فضاهای عمومی به یک رفتار معمولی تبدیل شده است؟
امکانات ورزشی شهری برای زنان
مهین زن ۶۰ سالهای است که دو یا سه بار در هفته برای ورزش به پارک نزدیک خانه میرود. پیش از شیوع کرونا به کلاس یوگا میرفته اما بعد از تعطیلی کلاسهای ورزشی در اوایل شیوع بیماری، ورزش در فضای باز را ترجیح داده است. میپرسم آیا تنها ورزش میکند یا همراه دارد؟
«سه روز در هفته، جمعی از اهالی محل در پارک ورزش میکنند. یک مربی خیلی خوب هم داریم که برای این سه روز، از شهرداری حقوق میگیرد.»
ورود در این جمع برای همه زنان آزاد است و کسی شهریهای پرداخت نمیکند. مهین از اخلاق و کیفیت کار مربی راضی است و گاهی نوه شش سالهاش را هم میبرد و با هم ورزش میکنند. با اینکه در فضای باز ورزش میکنند، اما گروه مختص خانمهاست. او نه فقط مشکلی با این محدودیت ندارد، خیلی هم راضی است.
«من این طوری راحت ترم. شاید اگر مردها هم بودند برایم سخت میشد. احتمالاً چند نفری هم اصلاً نمیآمدند. ما در گروهمان دختر دبیرستانی و دانشجو داریم، خانم هشتاد و چند سالهای هم داریم که با عصا راه میرود. هم ورزش میکنیم و هم خوش میگذرانیم.»
پیش از این هم شهرداری در تعدادی از پارکهای هر محلی در شهر تهران، وسایل و لوازم ورزشی نصب کرده بود. عدهای از وجود این امکانات استقبال کردند. بنفشه از کسانی است که از این وسایل استفاده کرده. میگوید:
«من حوصله کلاس ورزش ندارم. اینکه مجبور باشم در روز خاصی و سر ساعت خاصی بلند شوم و بروم ورزش کنم، برایم عجیب است. از دویدن هم خوشم نمیآید. خوبی وسایل ورزشی پارکها این است که هر وقت دلم بخواهد برای ورزش میروم و هر چقدر دلم بخواهد ورزش میکنم. حالم که خوب شد، برمیگردم و به کارهایم میرسم.»
او ۳۴ ساله است. دستکم پنج سال است که از این امکانات استفاده میکند؛
«جز چند ماه اول کرونا که قرار بود به چیزی دست نزنیم، هر هفته حداقل یکی دو بار به پارک میآیم و ورزش میکنم. قبلاً آدمهای بیشتری میآمدند. بیشتر هم مردهای میانسال و بازنشسته. دختر همسن و سال من یا کوچکتر، کم پیدا میشود.»
میپرسم این موضوع برایش سخت نبوده و باعث نشده دلش نخواهد ورزش کند؟
«اگر کسی دوست نداشته باشد اینجا ورزش کند، چه ربطی به من دارد؟ من راحتم. قبلاً فکر نمیکردم بشود به جای روسری کلاه بگذارم، اما الان راحتتر لباس میپوشم.»
میپرسم آیا شده وسایل خراب شده باشند یا زنگ زده باشند و آسیبی دیده باشد؟
میگوید: «آدم هم گاهی خراب میشود و به تعمیر نیاز پیدا میکند. به نظرم خوب است اگر امکاناتی فراهم میشود، از آن استفاده کنیم و قدردان باشیم. اعتراضهایمان به شهرداری و مدیران شهری هم سر جای خودش.»
ندا در دانشگاه تربیتبدنی خوانده و مربی شناست. معتقد است استفاده از این وسایل، چندان هم ساده و بیدردسر نیست:
«هر حرکت ورزشی باید دستکم به صورت ابتدایی آموزش داده شود. امیدوارم کسی آسیب جدی نبیند.»
میپرسم آیا خبری مبنی بر اینکه کسی هنگام ورزش با این وسایل آسیب دیده باشد شنیده؟
«من نشنیدهام. امیدوارم که اتفاق نیفتاده باشد. اما بعید نمیبینم که کسی حرکت اشتباه انجام بدهد و آسیب ببیند. خیلیها هستند که نمیدانند چطور باید از این وسایل استفاده کرد و به جای سلامتی به بدنشان ضرر میزنند.»
آزادیهای بیرون از ورزشگاه
ورزش در فضای عمومی به استفاده از امکانات شهرداری محدود نمیشود. این روزها دیگر ورزش کردن به صورت فردی یا گروهی اتفاق نادری نیست. حتی کسانی که خودشان اهل ورزش نیستند، در رفت و آمدهای روزانه زنانی را میبینند که در حال ورزش هستند. شادی از جمله کسانی است که ورزش نمیکنند؛
«البته خیلی خوشم میآید که میبینم خانمها در خیابان ورزش میکنند، ولی خودم اهل این کار نیستم.»
مثال میزند که «در نوروز ۹۹ که تهران به خاطر کرونا قرنطینه بود، در یکی از خیابانهای خلوت مرکز شهر، هر روز دختر جوانی را میدیدم که با گرمکن و شلوار ورزشی بنفش خوشرنگ و یک بطری آب، چند بار طول خیابان را میدوید.»
اول فکر کرده تعطیلی ورزشگاهها آن دختر را به خیابان کشانده. اما ماهها و حتی سال بعد هم او را در همان ساعت و همان مسیر در حال دویدن دیده است:
«پشتکار او را تحسین میکنم اما خودم به هیچ وجه چنین همتی ندارم. بعد هم فکر میکنم در این هوای آلوده تهران، ورزش در فضای باز کار درستی نیست.»
میپرسم آیا هیچ ورزشی نمیکند، یا دوست ندارد در فضای عمومی ورزش کند؟
«تا دو سال قبل گاهی استخر میرفتم اما از وقتی کرونا شایع شد، آن را هم تعطیل کردم. فقط رقص را دوست دارم و در خانه زیاد میرقصم.»
موضوع آلودگی هوا و محدودیتهای ورزشی در هوای آلوده جدی است. بسیاری از افرادی که در فضای باز ورزش میکنند، هشدارهای اداره هواشناسی را در روزهای سرد سال جدی میگیرند. اما غیر از آلودگی هوا محدودیتهای دیگری نیز برای کسانی که میخواهند در خیابانهای شهر ورزش کنند، وجود دارد. آرزو دوچرخهسوار است و از مشکلات مربوط به دوچرخهسواری میگوید:
«بخشی از مشکلات به توپوگرافی شهر تهران برمیگردد که در دامنه کوه قرار گرفته و شیب زیادی دارد. اما بخش مهمتر، رانندگان و موتورسوارها هستند که هر جوری دلشان بخواهد میرانند. بخصوص وقتی میبینند زنی دوچرخه سوار شده، خیلی وقتها به قصد آزار و ترساندن سمتش میآیند.»
هرچند خودش تا امروز به این دلیل تصادف نکرده و آسیبی ندیده اما چند باری حسابی ترسیده است. با این حال به دوچرخهسواری در خیابانهای تهران ادامه میدهد.
به نظر مریم که به دویدن علاقه دارد، لباس پوشیدن از همهچیز سختتر است:
«البته این روزها خیلی بهتر شده اما قبلاً مجبور بودم مانتو بپوشم که موقع دویدن برایم سخت بود.»
میپرسم این روزها چه لباسی میپوشد؟
«راستش من هنوز میترسم که بدون مانتو بیرون بروم. هرچند بلندی مانتوهای الان اندازه دامن کوتاه است و مثل قبل سخت نیست. البته دوستم که با هم ورزش میکنیم با بلوز و شلوار ورزشی میدود اما من جرات نمیکنم با آن لباس بیرون بیایم.»
اگرچه این روزها تعداد زنانی که در پارک یا خیابان مشغول ورزش کردن هستند، رفته رفته بیشتر میشود، اما نمیشود گفت زنان با فراغ بال در خیابان ورزش میکنند. مینا ساکن یکی از محلههای شمال شهر تهران است و چند سال است که هر روز به پارک نزدیک خانه میرود و میدود. از تجربههایش میگوید: «الان نسبت به سالهای قبل خیلی بهتر شده. منظورم این است که کمتر پیش میآید کسی مزاحم آدم بشود و اذیت کند.»
از او میخواهم درباره این مزاحمتها بیشتر توضیح دهد. میگوید:
«مثلاً همین تابستان گذشته داشتم مسیر همیشگی را میدویدم. کلاه لبهدار داشتم و موهایم کامل زیر کلاه بود. شال را هم دور گردنم انداخته بودم. حواسم به اطراف نبود. یکمرتبه یک خانم با لحن خیلی زشت و توهینآمیزی شروع کرد به دعوا کردن با من که چرا حجاب ندارم.»
میگوید آن روز ناراحت شده اما بعد فکر کرده وقتی دویدن را شروع کرده بوده، با مانتو بلند و روسری هم چندان احساس امنیت نمیکرده:
«اوضاع عوض شده و باید این تغییر را دید و جدی گرفت تا بشود قدم به قدم پیش رفت.»
از مینا درباره عکسالعمل دیگران به اتفاقی که برایش افتاده میپرسم. میخندد:
«واقعیت این است که کسی ماجرا را جدی نگرفت و هیچ محلی به آن خانم نگذاشتند. یکی دو نفر هم به من گفتند ولش کن و اهمیت نده.»
از مینا میپرسم آیا در این سالها تجربه برخورد رسمی، مثلاً از طرف گشت ارشاد یا مأموران نیروز انتظامی را هم داشته؟
«برای خودم، نه. پیش نیامده. اما از دوستانم شنیدهام که تذکر ارشادی گرفتهاند. البته برای لباس ورزشی و حجاب و این جور چیزها. نه اینکه گفته باشند نباید ورزش کنید. بعید میدانم اجازه برخورد با ورزش کردن داشته باشند.»
مردان در کنار زنان
تغییر فرهنگ ورزش عمومی و استقبال زنان از ورزش کردن در فضاهای شهری، به برخورد مردان هم مربوط است. مجید، یکی از همسایههای من است که او را در حال ورزش در گوشهای از پارک نزدیک خانهام میبینم. از او میپرسم به نظر او، آیا در این چند سال اخیر تغییری در الگوی فرهنگی جامعه در نگاه به ورزش زنان در فضای عمومی ایجاد شده است یا نه:
«تغییر قابل توجهی داریم. تعداد زنانی که این روزها در همین پارک ورزش میکنند خیلی بیشتر از قبل است.»
میپرسم برخورد خودش با این تغییر چطور بوده:
«فکر میکنم من هم به اندازه خودم در فرهنگسازی برای همسر و فرزند و همشهریهایم نقش دارم. مهمترین کاری که میتوانم انجام بدهم این است که وقتی زنی میخواهد در پارک ورزش کند، با نگاه کردن یا مزاحمتهای دیگر، فضا را برایش ناامن نکنم.»
میپرسم این نگاهش از کجا شکل گرفته و آیا همیشه همین طور فکر میکرده؟
«متأسفانه خیلی دیر یاد گرفتم. من هم مثل خیلی از پسرهای نوجوان و جوان، بخشی از لذت زندگیام کارهایی بوده که امروز میفهمم آزار دیگران بوده. خودم دیر فهمیدم اما میتوانم برای پسرهای نوجوان اطرافم الگو باشم.»
او بیشتر از هر چیزی بر این موضوع تأکید میکند که هر رفتاری اگر عادی شود، دیگر عجیب و غریب به چشم نخواهد آمد: «امیدوارم خیلی زود ورزش کردن زنان در فضاهای عمومی آنقدر عادی شود که هر زنی که دوست داشته باشد، بدون نگرانی از آزار دیگران بتواند هر جایی و با هر لباسی ورزش کند.»
عادی شدن تصویر زنانی که ورزش میکنند
موضوع عادی شدن یک رفتار، از نظر خیلی از کسانی که درباره ورزش زنان در فضاهای عمومی با آنها صحبت کردم، موضوع مهمی است. مثلاً الهه معتقد است این عادی شدن، اول باید در خانواده اتفاق بیفتد. تجربه خودش را تعریف میکند:
«من دوست دارم کوهنوردی کنم. کوه رفتن را از ۱۸ سالگی و در همین دامنه توچال شمال تهران شروع کردم. آن موقع برای اینکه تنهایی یا با دوستانم بروم کوه، مدتی با مادرم دعوا داشتم. بعد از چند هفته، برایش عادی شد و دیگر اعتراضی که نداشت هیچ، کم کم بقیه دخترهای فامیل را هم تشویق میکرد که خودشان بروند کوه. دو سه سال بعد از آن، وقتی یک روز دیدم خواهر ۱۶ سالهام با دخترعمویم که همسن بودند رفتهاند کوه، فهمیدم این کار دیگر برای بزرگترهایمان عادی شده و حساسیتی روی آن ندارند.»
دلیل مخالفت اولیه مادرش را میپرسم.
«خب طبیعی است که در توجیه خودشان بگویند نگرانیم اتفاقی برایت نیفتد. مادر من هم همین را میگفت. ولی پشت این نگرانی، هزار باور غلط فرهنگی هم هست که پشت موضوع سلامتی جسمی پنهان میشود.»
الهه خودش بچه ندارد و به نظرش بزرگ کردن بچه در این شرایط کار سختی است: «اینکه هم از بچه درست مراقبت کنی و هم آزادش بگذاری، از عهده هر کسی برنمیآید.»
فریبا یکی دیگر از زنانی است که عادی شدن رفتاری مثل ورزش زنان در مکانهای عمومی را مهم میداند. برای توضیح حرفش، خاطرهای تعریف میکند:
«چند سال پیش، قبل از اینکه در ایران باشگاههای فوتبال و فوتسال زنان راه بیفتد، من و چند نفر از دوستانم هر روز در زمین هندبال مدرسه فوتبال بازی میکردیم. آن زمان، دبیرستان چهار سال بود و ما سال آخر بودیم و امتحان نهایی داشتیم. امتحانها در یک مدرسه دیگر برگزار میشد و جلو آن یک زمین خاکی فوتبال بود. روز اول بعد از امتحان، با بچهها رفتیم و در زمین خاکی فوتبال بازی کردیم. غیر از اینکه برایم تجربه خیلی جذابی بود و از اینکه در یک زمین واقعی بازی میکردم خیلی خوشحال بودم، یک اتفاق دیگر هم افتاد. تقریباً تمام اهل محل دور زمین جمع شدند.»
از پسرهای جوان محل میگوید که شیرینکاری میکردهاند تا تواناییهایشان را به رخ بکشند و توجه دخترها را جلب کنند.
«اما اتفاق مهم روزهای بعد از آن بود که ما سر همان ساعت در زمین خاکی بازی کردیم و دیگر هیچکس برای تماشا نیامد. حتی همان پسرهای روز اول، فقط از دور برایمان دست تکان دادند و رد شدند و رفتند.»
میپرسم آیا بعد از آن هم به فوتبال یا ورزش دیگری ادامه داده؟
«ورزش حرفهای را دوست ندارم. اما برای سلامتی حال خوب، چرا گاهی ورزش میکنم. این روزها بیشتر در مسیر کلاسهای ورزشی هستم. دخترم را میگذارم سالن دو میدانی، پسرم را از کلاس کاراته برمیدارم. فقط هم که ورزش نیست.»
پسرش ۱۳ ساله است و دخترش ۱۰ ساله. با اینکه دخترش در خیابان بدود و ورزش کند مشکلی ندارد جز اینکه در فضای امنی باشد.
«مسلم است که نمیگذارم در خیابان یا جایی که محل رفت و آمد ماشینهاست بدود. اما اگر جای مطمئنی باشد، چرا که نه.»
میپرسم اگر بچههایش بخواهند ورزش را حرفهای دنبال کنند، چه خواهد کرد؟
«دوست دارم رشتههایی مثل موسیقی و نقاشی و ادبیات فارسی را جدی بگیرند. اما اگر دلشان بخواهد ورزشکار شوند هم ناچار از تصمیمشان حمایت میکنم.»
تغییر فرهنگ ورزش کردن زنان در فضاهای باز و عمومی، اگرچه به چشم میآید، اما تا تبدیل شدن به یک اتفاق معمول روزانه، به نظر میرسد همچنان راه درازی مانده است. حالا دیگر ورزش کردن زنان در پارک و خیابانهای خلوت آنقدرها عجیب نیست، با این حال هنوز به یک وضعیت عمومی تبدیل نشده و بسیاری از زنان با ورزش غریبهاند. شاید بیشتر دیده شدن زنانی که در فضاهای عمومی ورزش میکنند، گذشته از تمام مزایای فردی، تشویقی هم باشد برای دیگران.
نظرها
نظری وجود ندارد.