«عنکبوت»: ناموسپرستی یک قاتل زنجیرهای
فیلم عنکبوت به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد و نویسندگی اکتای براهنی یک اثر سینمایی بر اساس داستان واقعی قتلهای زنجیرهای سعید حنایی معروف به قاتل عنکبوتی است که ۱۶ زن را در مشهد در فاصله مرداد ۱۳۷۹ تا مرداد ماه ۱۳۸۰ به قتل رسانده است.
داستان فیلم داستانی ساده و خطی و بدون پیچیدگیهای روایی یا عمق روانشناختی و جامعهشناختی این مساله است و بر اساس نکات ساده و نسبتا پررنگ زندگی سعید حنایی روایت شده است.
داستان از کمی قبل از شروع جنایتها شروع میشود، به دلایل و ریشههای آشکار مساله در شروع قتلها از جمله تحریکات مادر او بر پایه اعتقادات مذهبی و تعرض به همسر او و مذهبی بودن سعید میپردازد.
مساله «ناموسپرستی»
فیلم با روایت چگونگی شروع قتلها و همچنین وقوع چند قتل به طور خلاصه ادامه مییابد و در کنار آن نگاهی دارد به آنچه در زندگی شخصی سعید حنایی گذشته و در پایان شتابزده و ناگهانی به دستگیری او و واکنش اطرافیان و قاضی پرونده به طور خلاصه میپردازد. تمام بار داستانی فیلم نه بر عهده نویسنده و کارگردان اثر بلکه به عهده چالشبرانگیز بودن خود داستان واقعی گذاشته شده است.
سعید مردی مذهبی و افراطی است که مذهب را آنطور شناخته که در مجالس مذهبی و برنامههای تلویزیونی حکومتی توسط آخوندهای روضهخوان وابسته به نظام روایت میشود. اسلام او اسلام محرم و نامحرم و ناموسپرستی است. اسلامی که در آن منبع و منشا اصلی هر گناه زنان و جاذبه جنسی است و با کنترل این مساله میتوان جلوی فساد و گناه را گرفت. سعید را میبینیم که به کارگرش خرده میگیرد که بعد از کار در حیاط محل کار خودش را نشوید چرا که دختری که مبتلا به سندروم داون است و در همسایگی آنها زندگی میکند او را تماشا میکند، در ادامه به همین دلیل سعید حتی او را اخراج میکند. او که در کار خود بنا به روایت پدر همسرش هیچ جانب انصاف و حلالخواری را رعایت نمیکند دینداری را فقط در رعایت حجاب و مسایل مربوط به ناموس میداند.
نقش مادر در دامن زدن به بحران
همین طرز تفکر در خانه او هم جریان دارد. در خانه این مادر اوست که نماینده این طرز تفکر است. اوست که برای دختربچه کوچک سعید دامنی بلند و مشکی میدوزد تا پاهای شلوار پوشش را از دید برادر چند سال بزرگترش پنهان کند و اوست که همین تفکر را به صورتی تحریکآمیز در پسرش تقویت میکند با گفتن از اینکه مردی مزاحم همسر او شده و فاجعهآمیز کردن این اتفاق تا آنجا که حتی سعید را به همسرش مشکوک میکند و توهم توطئه و خیانت را در او هرچه فعالتر میکند. همین دیدگاه به همراه درگیریهای خیابانی که از پی میآید تمرکز سعید را به مسایل بیرون از دایره زندگی شخصی خودش و نهایتا این ایده که او مسئول پاکسازی شهر و اجرای حکم خداست میرساند.
او که در خانه توسط مادرش و در جامعه به عنوان یک مرد توسط حکومت مردسالار مسئول تصمیم گیری برای تمام مسایل خانوادهاش از پوشش تا رفت و آمد آنهاست و حرف آخر را میزند نهایتا تصمیم میگیرد محدوده مسئولیتش را تا جامعه و شهرش گسترش دهد و محدوده اختیاراتش را تا تصمیم به مجازات خاطیان و اجرای حکم آنها: قتل کارگران جنسی (که "زنهای خیابانی" نامیده شده اند) که منشا فساد در شهرند!
خودبزرگبینی یک قاتل
سعید به وضوح از هذیان خود بزرگبینی رنج میبرد که مذهب معمولا در بروز نشانگان آن مانند سوخت کمکی عمل میکند و محمل بسیار خوبی برای خودبزرگ بینی افراد به واسطه جایگاه خاصی است که به افراد میدهد، پیامبر بودن، امام بودن، فرستاده خاص خدا بودن، دریافت پیام از سمت خدا و البته داشتن ماموریت ویژه از سمت او برای انجام کارهای بزرگ. سعید خود را نماینده اجرای احکام خدا میداند و در سکانسی بارش باران را نشانه رضایت خدا از اعمالش تعبیر میکند و سپس در جلسهای که با قاضی پرونده دارد نیز این مساله را در کنار تشویق مردم برای قتلهای قهرمانانهاش علنا به عنوان موتور محرکه ادامه دادن به قتلها عنوان میکند.
گرچه داستان فیلم خالی از پیچیدگی است و نکات متعددی در آن به دلیل ترس از سانسور یا عدم توانایی سازندگان اثر در پردازش پیچیدگیهای ماجرا حذف شده است (مسایلی مانند تجاوز سعید به ۱۳ نفر از این کارگران جنسی قبل از قتل آنها و نحوه لو رفتن و دستگیر شدن او و همچنین ریشههای روانشناختی شخصیت قاتل و فضای مذهبی و مسموم شهر مشهد که منجر به ارتکاب جرم شده است و نیز اینکه اساساً شماری از قربانیان او کارگر جنسی نبوده اند) همچنان اشارات کوتاه و گنگی به هریک از این مسایل وجود دارد.
ماجرای سعید حنایی اما تنها ماجرا یا خشن ترین اتفاق علیه زنان بر پایه باورهای مذهبی نیست. تبلیغات ضدزن حکومت و معرفی زنان به عنوان عامل مشکلات مختلف در جامعه حتی مشکلات اقتصادی و پدیدههای جوی مانند خشکسالی و دعوت از مردان برای کنترل زنان تحت عنوان قانون و مذهب و ناموس باعث بروز جنایتهای متعددی علیه زنان از جمله ماجرای اسیدپاشی به زنان بدحجاب در اصفهان و قتلهای فجیع ناموسی در سراسر ایران شده است.
از قضا همزمان نسخه سینمایی دیگری از قتلهای زجیرهای سعید حنایی تحت عنوان عنکبوت مقدس به کارگردانی علی عباسی و بازی زر امیرابراهیمی و مهدی بجستانی نیز در خارج از ایران (اردن) ساخته شده و امسال در جشنواره کن حضور دارد. حال باید دید بدون محدودیتهای فیلمسازی در ایران این فیلم چه روایتی از زندگی این قاتل زنجیرهای و ابعاد مختلف زندگی و شخصیت او ارایه میدهد.
نظرها
نظری وجود ندارد.