از راه کارگر تا لزمیگراس؛ گفتوگو با سعیده سعادت، برنده جایزه برلین برای مشاهدهپذیری زنان همجنسگرا
سعیده سعادت، فعال سیاسی ایرانی و موسس سازمان «لزمیگراس» در برلین، امسال برنده «جایزه برلین برای مشاهدهپذیری زنان همجنسگرا» شد. زمانه به همین مناسبت با او گفتوگویی داشته است.
شامگاه سهشنبه ۶ اردیبهشت، همزمان با روز جهانی مشاهدهپذیری زنان همجنسگرا، ساختمان پارلمان محلی برلین میزبان جمعی از کنشگران جامعه مدنی و مقامات دولتی برلین بود تا طی مراسمی رسمی سومین «جایزه برلین برای مشاهدهپذیری زنان همجنسگرا» را به منتخب این دورهی خود اهدا کند. جایزهایی به ارزش پنج هزار یورو که از سال ۲۰۱۸ توسط بخش «عدالت، گوناگونی و مبارزه با تبعیض» دولت محلی برلین با هدف تلاش برای مشاهدهپذیری زنان همجنسگرا و در راستای قدردانی از فعالان زن همجنسگرا هر دو سال یک بار به یکی از کنشگران یا پژوهشگران این حوزه اهدا میشود.
سعیده سعادت، فعال سیاسی ایرانی و موسس سازمان «لزمیگراس» در برلین برنده امسال این جایزه بود. او ابتدا از بین ۲۶ نامزد پیشنهادی و در مرحله بعد از بین سه برگزیده هیأت داوران این دوره انتخاب و در نهایت به عنوان برنده امسال معرفی شد و جایزه خود را از دست پروفسور لنا کرک، استاد دانشگاه و نماینده حزب چپ در پارلمان برلین دریافت کرد.
«برای من مایه افتخار است که از سعیده سعادت لندل، آناستازیا کلوتس و کاتیا کوبلیتز به خاطر فعالیتهای چشمگیرشان تقدیر کنم. این عزیزان همچنین نمایانگر یک مشاهدهپذیری جمعی هستند، زیرا هیچ کس به تنهایی نمیتواند مشاهدهپذیر باشد. بنابراین، مایلم از همه کسانی که با فعالیتهایشان تلاش میکنند برلین یک شهر رنگین کمانی باقی بماند، تشکر کنم!»
این بخشی از سخنان سناتور کرک در زمان اهدای جایزه به سعیده سعادت بود. افراد دیگری که در سخنرانی او از آنها نام برده شد، دو منتخب نهایی دیگر هیأت داوران بودند که با اهدای لوح و گل در این مراسم مورد قدردانی قرار گرفتند.
آناستازیا کلوتس از سال ۲۰۱۱ با یک سازمان کوییر روسزبان در برلین همکاری میکند و کاتیا کویلیتز از سال ۱۹۹۰ مشغول به پژوهش در مورد فرهنگ و تاریخ لزبین و فمینیسم در آلمان است.
سعیده سعادت به دلیل سابقه فعالیتهای طولانی و مستمر خود در رابطه با زنان همجنسگرا که از سال ۱۳۷۴ در برلین آغاز شد و در سال ۱۳۷۸ با تاسیس سازمان لزمیگراس در قالب مرکز مشاوره زنان همجنسگرای برلین برای توانمندسازی و علیه خشونت و تبعیضهای متقاطع زنان همجنسگرای سیاه و رنگین پوست ادامه یافت، موفق به دریافت جایزه برلین برای مشاهدهپذیری زنان همجنسگرا سال ۲۰۲۲ شد.
هر چند تمرکز فعالیتهای سعیده سعادت طی بیش از دو دهه گذشته در قالب سازمان لزمیگراس و در فضای کوییر برلین بوده است، اما سابقه فعالیتهای سیاسی او به دوران انقلاب ۱۳۵۷ در ایران و همکاری با سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) باز میگردد. سعادت چند سال پس از خروج از ایران و پناهندگی در آلمان همکاریش را با این سازمان قطع کرد، اما در تمام این سالها خود را در پیوند با جنبش زنان و کوییر ایران نگاه داشته است و سعی کرده با حضور در سمینارها، کنفرانسها و گردهماییهای ایرانیان دیاسپورا به گسترش گفتمان کوییر و به خصوص زنان همجنسگرا کمک کند.
از اولین سخنرانی در سال ۱۳۷۷ در کانون پناهندگان سیاسی ایران در برلین با موضوع «همجنسگرایی و ایرانیان» تا سخنرانیهای دیگر در کنفرانس بنیاد پژوهشهای زنان ایران، سمینار سالانه زنان ایرانی در آلمان، گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران و… او همچنان یکی از چهرههای فعال این حوزه بوده است.
از زاهدان تا برلین
سعیده سعادت در سال ۱۳۳۷ در زاهدان به دنیا آمد و تا ۱۶ سالگی در این شهر زندگی کرد. او دیپلم خود را در کرج گرفت و پس از آن وارد دانشکده ریاضی دانشگاه فرح پهلوی (الزهرا) تهران شد.
او فعالیتهای اجتماعی و سیاسی خود را از سالهای پایانی دبیرستان و در بحبوبه تظاهراتها و اعتصابات گستردهایی که در بهمن ماه ۱۳۵۷ منجر به انقلاب و تغییر حکومت شد، آغاز کرد. با پیروزی انقلاب و فرصت کوتاهی که برای فعالیت آزاد احزاب به خصوص در دانشگاهها ایجاد شد، به سازمان راه کارگر پیوست و در بخش جوانان و انتشارات این حزب فعالیتش را ادامه داد.
سال ۱۳۵۹ با وقوع «انقلاب فرهنگی» و بسته شدن دانشگاهها، سعیده سعادت نیز مانند دانشجویان دیگر از ادامه تحصیل باز ماند و با تشدید فضای سرکوب سیاسی پس از خرداد ۱۳۶۰ مجبور شد به فعالیت نیمه علنی و زندگی مخفی روی بیاورد. مرداد ماه ۱۳۶۰ زمانی که او همراه ۵ نفر دیگر از اعضای گروه جوانان سازمان راه کارگر در یک خانه تیمی مشغول برگزاری یک جلسه سازمانی بودند که توسط ماموران حکومتی بازداشت شدند. هرچند او پس از ۴۵ روز نگهداری در بازداشتگاه آزاد شد، اما بار دیگر در سال ۱۳۶۱ پس از بازگشایی دانشگاهها و ورودش به دانشگاه مجددا به مدت یک شبانه روز بازداشت شد.
سعیده سعادت درباره وضعیت زندگی و فعالیتهای سیاسی خود در آن دوران به زمانه میگوید:
«من مدتی پس از بازداشت اولم دوباره ارتباط و فعالیتم را با سازمان راه کارگر از سر گرفتم. در آن زمان با یکی از همسازمانیهایم آشنا شدم و تصمیم به ازدواج گرفتیم تا بتوانیم با اجاره یک خانه یک زندگی امن دو نفره و امکان ادامه فعالیتهایمان را داشته باشیم. بازداشت دومام دقیقا یک روز قبل از مراسم ازدواجم بود و همین باعث شد که آنها فکر کنند من از فعالیت سیاسی دست کشیدهام و خودم هم چنین وانمود کردم که میخواهم به دنبال یک زندگی معمولی بروم. بعد از آن از ترس بازداشت مجدد دیگر به دانشگاه نرفتم و زندگی و فعالیتهای سیاسی ما کاملا مخفی شد تا اینکه در خرداد ۱۳۶۴ از طرف سازمان مطلع شدیم که تیم ما تحت کنترل نیروهای رژیم است و به دستور سازمان مجبور شدیم فورا ایران را به مقصد ترکیه ترک کنیم.»
سعیده پس از ۴۰ روز اقامت در ترکیه با کمک اعضای سازمان راه کارگر در آلمان به این کشور منتقل شد و در شهر هانوفر زندگی خود در تبعید را آغاز کرد. تبعیدی که قرار نبود آنقدر طولانی شود که ۳۶ سال پس از آن او نه به عنوان یک فعال سیاسی ایرانی بلکه در جایگاه یکی از افراد تاثیرگذار در بین فعالان زن لزبین در شهر برلین مورد قدردانی قرار گیرد.
از آشکارسازی اجباری تا زندگی علنی
سعیده سعادت تا چهار سال نخست سکونتاش در آلمان به فعالیتهای سیاسی خود با سازمان راه کارگر ادامه داد، اما سال ۱۳۶۸ به دنبال آشکارسازی اجباری او توسط همسر سابقش رابطه او با سازمان قطع شد. او آشکارسازی خود به عنوان یک زن لزبین در فضای سیاسی ایرانیان خارج از کشور در شهر هانوفر و آلمان را در آن زمان یک شوک برای آن جامعه میداند که هرچند امکانی برای گفتوگو در اینباره به وجود آورد اما فشارهای ناشی از آن او را ترغیب به نقل مکان از هانوفر به برلین کرد.
او خاطرات و تجربیات خود از آن اتفاقات را اینگونه بازگو میکند:
«زمانی که من و همسرم میخواستیم از هم جدا شویم، او بدون اجازه من به سازمان اعلام کرد که سعیده لزبین است. من در آن زمان خیلی وقتها مسئول میز کتاب سازمان در دانشگاه هانوفر بودم و در برخی جمعها به عنوان نماینده سازمان شناخته میشدم. مسئولان سازمان من را خواستند و جلسهایی مثل محاکمه برایم ترتیب دادند. سوالشان این بود که آیا این شایعه درست است که تو لزبین هستی؟ من هم در آن جلسه گفتم قبل از اینکه من به شما پاسخ بدهم، شما باید موضعتان را در اینباره مشخص کنید. چون اینکه من لزبین هستم یا نه مهم نیست، بلکه نوع نگاه و موضع شما به عنوان یک سازمان سیاسی با شعار آزادی و برابری در این مورد مهم است.»
روند بحثها و فضای آن جلسه آنقدر ناامیدکننده است که سعیده فعالیت خود با سازمان راه کارگر را قطع میکند. اما آشکارسازی او در آن جمع سیاسی تا مدتها باعث ایجاد بحث و گفتوگو در اینباره و حتی تعیین مرزهای ارتباط و دوستی میشود:
«هرچند من همکاریم را با سازمان قطع کردم اما به خصوص در جمعهای زنان این بحث همچنان ادامه داشت و عملا دو گروه شده بودند. گروهی که از من و از سبک زندگی آزاد افراد حمایت میکردند و گروه دیگر که مخالف بودند و حتی من را زنی آسیبزننده و بیاحساس میدانستند که همسرش را ترک کرده و لزبین شده است! البته سالها بعد افرادی از این گروه بودند که نظرشان تغییر کرد و به من گفتند که آشکارسازی تو و همان بحثها باعث شد تا ما نظرمان در اینباره تغییر کند.»
سعیده اگرچه از فعالیتهای سیاسی در آن فضای ایرانی غالبا مردانه فاصله میگیرد اما همچنان ارتباط خود را با گروههای فعال زنان ایرانی حفظ میکند و پس از ورود به برلین با گروههای زنان فمینیست و لزبین آلمانی هم آشنا و در کنار آنها مشغول به فعالیت میشود. او در سالهای نخست اقامتش در برلین در خانهایی اشتراکی که محل زندگی تعدادی از زنان لزبین و فمینیست آلمانی است زندگی میکند و همین جاست که با شریک آینده زندگیاش آشنا و این آشنایی پس از مدتی منجر به ازدواج آنها میشود.
سعیده سعادت در برلین تصمیم میگیرد دوباره وارد دانشگاه شود و اینبار در رشته روانشناسی تحصیل کند. در سال ۱۳۷۶ در مرکز مشاوره زنان لزبین برلین مشغول به کار میشود و از این طریق با زنان همجنسگرای ایرانی برخورد میکند که تا پیش از آن امکانی برای یافتن و آشنایی با آنها نداشت.
او میگوید:
«هرچند نسبت به مراجعهکنندگان آلمانی که در مرکزمان داشتیم، تعداد مراجعهکنندگان غیرآلمانی و غیرسفید بسیار کمتر بود، اما در بین مراجعهکنندگانی که برای مشاوره و دریافت کمک به مرکز ما میآمدند با زنان لزبین ایرانی پناهنده و مهاجری آشنا شدم که در نتیجه رفتارهای جامعه ایرانی و آلمانی دچار مشکلات زیادی شده و تحت فشار بودند. فقط هم ایرانیها نبودند و زنان لزبین از جوامع دیگر هم مشکلات مشابهایی داشتند. در مرکزی که کار میکردم تنها فرد غیرسفید بودم و بیشتر از دیگر همکارانم با زنان لزبین مهاجر و پناهنده در ارتباط قرار میگرفتم. در برخورد با این افراد و همچنین بر اساس تجربه خودم متوجه شدم زنان همجنسگرا با تجربه مهاجرت یا پناهندگی تبعیضات مضاعفی را در کشور آلمان تجربه میکنند. زن بودن، همجنسگرا یا دوجنسگرا بودن، تجربه نژادپرستی و حتی مسئله طبقاتی وضعیت خاصی را برای این افراد به وجود میآورد که بدون در نظر داشتن درهمتنیدگی این تبعیضها نمیتوان از آنها حمایت کرد.»
از تجربه تبعیض مضاعف تا لزوم مبارزه مشترک
سعیده سعادت در نتیجه همفکری با چند تن از فعالان کوییر در برلین در سال ۱۳۷۸ سازمان لزمیگراس را به عنوان بخش «علیه خشونت و تبعیض مضاعف زنان لزبین مهاجر و سیاه»* در مرکز مشاوره زنان لزبین برلین پایهگذاری کرد. سازمانی که رفته رفته درهایش را به روی دیگر زنان و افراد کوییر سیاه و رنگینپوست هم گشود و امروز پس از ۲۳ سال همکاران و مراجعهکنندگان آن را زنان و مردان همجنسگرا، دوجنسگرا و همهجنسگرا و افراد ترنس، اینتر و نانباینری تشکیل میدهند.
او دلیل اینکه لزمیگراس در ابتدا و ادامه فعالیتش روی زنان همجنسگرا با تجربه نژادپرستی متمرکز بود را نیاز به تشکلیابی و توانمندسازی زنان لزبین سیاه و رنگین پوست میداند که به خصوص در آن سالها حضور و فعالیتهایشان در برلین و آلمان مشاهدهپذیر نبود:
«در آن زمان که من وارد برلین شدم و شروع به فعالیت کردم، تعداد زنان همجنسگرای فعال به خصوص از جوامع مهاجر بسیار کم بود. در واقع فضایی برای فعالیت آنها به آن شکل وجود نداشت و این بیشتر مردان همجنسگرای سفید بودند که در جنبشها و گروههای کوییر قدرت را در دست داشتند. من تا مدتها در تعدادی از این گروهها تنها زن جمع بودم، اما هرچقدر هم که فعالیت و مسئولیت بیشتری داشتم، کارم و نظرم کمتر دیده و شنیده میشد. زنان دیگری هم که در این جمعها میآمدند به همین ترتیب بود و همین نداشتن فضا و دیده نشدن و جدی نگرفتن باعث میشد تعدادی از آنها این جمعها را ترک کنند.»
هدف اصلی بنیانگذاران جایزه برلین برای مشاهدهپذیری زنان لزبین نیز تلاش برای ارزشگذاری فعالیتهای زنان لزبین بوده است. زنان فعالی که تعدادشان در شهر برلین بسیار بیشتر از منتخبان این سه دوره است و به گفته سعیده سعادت، هرچند اهدای چنین جوایزی به مشاهدهپذیری فعالیتهای زنان همجنسگرا کمک خواهد کرد، اما برای تغییر ساختارهای قدرت همچنان مردانه در فضای سیاسی و حتی حوزه کوییر کافی نیست. او همچنین داشتن یک نگاه اینترسکشنال به تبعیضهای موجود در جامعه را لازمه فعالیت در حوزههای مختلف میداند و اعتقاد دارد هر یک از ما همزمان که یک یا چند تبعیض را تجربه میکنیم باید به امتیازاتمان هم آگاه باشیم و بتوانیم از آنها به نفع افرادی دیگری که درگیر خشونت و تبعیض هستند استفاده کنیم.
سعیده سعادت در تاریخ ششم اردیبهشت ماه در ساختمان سنات برلین پس از دریافت جایزه، سخنرانی خود را با این جمله از آنجلا دیویس آغاز کرد:
«من دیگر چیزهایی را که نمیتوانم تغییر دهم نمیپذیرم. من چیزهایی را که نمیتوانم بپذیرم، تغییر میدهم.»
و سخنانش را اینگونه به پایان میرساند:
«اگر ما برای زندگی آزاد و برابر همراه با احترام و ارزشهای انسانی افراد کوییر تلاش میکنیم باید بتوانیم با نگاهی اینترسکشنال درکی عمیقتر از تبعیضات موجود و درهمتنیده داشته باشیم. درک این موضوع به ما کمک میکند تا به طور جدی در جامعه در برابر هرگونه خشونت و تبعیض علیه افراد و گروهها بایستیم. تا زمانی که یک گروه خشونت و تبعیض را تجربه میکند، همه ما خشونت و تبعیض را تجربه خواهیم کرد. سازوکار یکسان است و در یک گروه متوقف نمیشود. تا زمانی که افراد کوییر سیاه و رنگین پوست نژادپرستی را تجربه کنند، لزبینها و افراد کوییر سفید پوست هم همجنسگراکوییرستیزی را تجربه خواهند کرد. ما نمیتوانیم نژادپرستی، طبقهگرایی، جنسیتزدگی، تواناسالاری و… را نادیده بگیریم یا حتی تحمل کنیم، اما بخواهیم با لزبینهراسی مبارزه کنیم. این ابعاد مانند خود ما قابل تفکیک از هم نیستند. برای چنین نگرش متقابلی، ما به ارتباط نیاز داریم. به شجاعت نیاز داریم تا در برابر بیاحترامی و بیتفاوتی، طرد و فرهنگ سلطه بایستیم. ما به کاوش، صراحت و نگاه محبتآمیز و حمایتگر به یکدیگر نیاز داریم.»
نظرها
نظری وجود ندارد.