مشکلات نظام درمان در ایران؛ دردی که انگار دوا ندارد
افزایش تعرفههای پزشکی مدتهاست سر و صدای بیماران را درآورده. حالا دیگر رسیدگی به جسم و تلاش برای درمان بیماری به کاری لوکس تبدیل شده. این وضعیت در شرایطی حاکم است که بر اساس یک گزارش منتشر شده در روزنامه شرق، در خوشبینانهترین حالت، پنج میلیون نفر در ایران زیر پوشش هیچ بیمه درمانیای نیستند.
جلسه تمام شده و وقت خداحافظیست که خانم دکتر خبری تازه میدهد. میگوید از جلسه بعد بابت مشاوره به جای ۶۰۰ هزار تومان، ۷۲۰ هزار تومان حقالزحمه میگیرد؛ برای یک ساعت. فرصت چندانی برای فکر کردن ندارد. برای داشتن «حال خوب» باید هزینه کند تا شاید بعد بتواند با کار کردن بیشتر، آن هزینه را جبران کند. ... بعد از اینکه به دکتر میگوید مشکلی نیست، با خودش فکر میکند آیا یک استدلال معیوب را برای راضی کردن خودش به کار نبرده و آیا از پس هزینههای "تراپی" بر خواهد آمد؟
افزایش تعرفههای پزشکی مدتهاست سر و صدای بیماران را درآورده. حالا دیگر رسیدگی به جسم و تلاش برای درمان بیماری به کاری لوکس تبدیل شده و رسیدگی به سلامت روان، چه بسا کار لوکستری هم باشد. این وضعیت در شرایطی حاکم است که بر اساس یک گزارش منتشر شده در روزنامه شرق، در خوشبینانهترین حالت، پنج میلیون نفر در ایران زیر پوشش هیچ بیمه درمانیای نیستند.
در این شرایط، افزایش تعرفههای خدمات درمانی نه فقط تهدیدی علیه فرد، بلکه تهدیدی جدی علیه سلامت عمومی و بخش بزرگی از شهروندان جامعه است.
افزایش تعرفههای پزشکی به روایت مردم و مسئولان
- حدود ۱۰ روز پیش برای درمان به یک بیمارستان خصوصی در مرکز شهر رفتم. وقتی برای گرفتن نوبت پزشک متخصص ارتوپدی اقدام کردم، گفتند باید ۶۷ هزار و ۷۰۰ تومان ویزیت پرداخت کنم. این مبلغ را پرداختم و کار انجام شد. یکی-دو روز پیش و بعد از گذشت ۱۰ روز، وقتی دوباره به همان بیمارستان رفتم تا برای نوبت دوم ویزیت بشوم، مبلغ حق ویزیت شده بود ۱۰۴ هزار و ۷۰۰ تومان. این رقمی بود که منشی گفت و من هم ناچار از پرداخت بودم.
این روایت با کمی تغییر -البته نه در عدد و رقمها- همان چیزیست که خبرگزاری فارس در انتقاد از «افزایش غیرقانونی» تعرفههای پزشکی منتشر کرده است. فارس از شهروندان خواسته تا «سوتزنی» کنند و موارد تخلف از تعرفهها را اطلاع دهند اما آیا «سوتزنی» در جامعهای که فساد در آن به امری سیستماتیک تبدیل شده است، فایدهای دارد؟
شهروندی که خبرگزاری فارس از او روایت کرده، وقتی به افزایش ۳۷ هزار تومانی تنها در مدت ۱۰ روز اعتراض کرده است با تمسخر منشی روبهرو شده که خطاب به او گفته: «اگر نمیخواهی برو! نفر بعدی ….»
اواخر اردیبهشت و پیرو تصویب تعرفههای خدمات تشخیصی و درمانی سال ۱۴۰۱ در هیأت دولت و ابلاغ آن از سوی محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهوری، شورای عالی نظام پزشکی در بیانیهای مواضع خود را نسبت به تعرفههای ابلاغ شده اعلام و اعتراض کرد.
پیش از آن هم سازمان نظام پزشکی با ارسال نامهای به معاون اول رئیس جمهوری، افزایش ۲۸.۵ درصدی تعرفه خدمات تشخیصی و درمانی تعیین شده از سوی شورای عالی بیمه سلامت را رد کرده و خواستار افزایش بیشتر تعرفهها در سال ۱۴۰۱ شده بود.
پس از این اعتراضها، حجتالله عبدالملکی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در نامهای به ابراهیم رئیسی، با اعتراض به «زمزمههای افزایش نجومی تعرفههای تشخیصی و درمانی»، پیشنهاد کرد تعرفه خدمات تشخیصی و درمانی سال ۱۴۰۱ متناسب با افزایش حقوق کارکنان در کشور، ۱۰ درصد رشد داشته باشد.
در نهایت بر اساس تعرفههای پزشکی در سال ۱۴۰۱ که هیأت وزیران به پیشنهاد شورای عالی بیمه سلامت و تأیید سازمان برنامه و بودجه کشور به تصویب رساند، در بخش دولتی، ویزیت پزشکان و دندانپزشکان ۲۳ هزار و ۳۰۰ تومان، ویزیت پزشکان و دندانپزشکان متخصص ۲۹ هزار تومان، ویزیت فوق تخصص ۳۵ هزار و ۲۰۰ تومان و در بخش خصوصی، ویزیت پزشکان و دندانپزشکان عمومی ۶۹ هزار تومان، ویزیت پزشکان و دندانپزشکان متخصص ۱۰۴ هزار تومان و ویزیت فوق تخصص و فلوشیپ ۱۳۲ هزار تومان اعلام شد.
این عدد و رقمها اما با آنچه بیماران در مراکز درمانی پرداخت میکنند، تفاوت فاحش دارند. به این ترتیب نه تنها بیماران، بلکه پزشکان و کادر درمان هم از معترضان به تعرفههای تعیین شدهاند.
مراجعه به پزشک، یک کار لوکس؟
بالا رفتن بیش از پیش هزینههای درمان در ایران باعث شده است برخی شهروندان عطای ادامه درمان خود را به لقایش ببخشند و از مراجعه به پزشک دست بکشند. این گروه از شهروندان دیگر به ادامه درمان خود امیدوار نیستند و مراجعه به پزشک را کاری لوکس میدانند.
خو کردن با درد و رها کردن بیماری، راهیست که این بیماران از سر ناچاری در پیش گرفتهاند. در یک مورد، فرد بیماری با اشاره به این نکته که برای بهبودی باید دار و ندارش را بدهد، به زمانه گفته است:
«من ترجیح میدهم بمیرم تا اینکه سرمایه زندگیام را برای درمانم بگذارم. من حتی اگر خوب بشوم مگر نهایتا چند سال دیگر زندگی خواهم کرد؟ بهای خوب شدن من بدبخت شدن تمام خانوادهام است. گذشت آن زمان که میگفتند تنت سالم باشد. تن سالم را میخواهم چه کار وقتی ما نانی برای خوردن نداشته باشیم؟»
نظرات برخی دیگر از شهروندان و واکنشها نسبت به افزایش تعرفههای پزشکی را میتوان در شبکههای اجتماعی دید و شنید. شرق نظر کاربری را برجسته کرده که گفته است:
«آیا شما راضی هستی یک بیمار به خاطر نداشتن پول از ادامه درمان انصراف بدهد؟»
کاربر دیگری هم گفته است:
«تعرفه بر اساس زمانی که یک پزشک متخصص برای بیمار خود میگذارد، یعنی پنج دقیقه وقت، بیانصافی است.»
از سوی دیگر برخی کاربران هم از «شرایط ظالمانه حاکم بر فعالیت کادر درمان» گفتهاند. از جمله این کاربر که در توئیتر خود نوشته است:
«آقایان سیاستگزار، من به عنوان یک شهروند و بیمار، به پایین بودن تعرفه پزشکان اعتراض دارم. ارزان بودن تعرفه، باعث فرسایش کادر درمان و کاهش عملکرد ایشان و تداوم بیماری در بیماران میشود. اگر بنای سیاستگزار به حمایت از قشر ضعیف است، راهش پایین بودن تعرفه نیست!»
همین کاربر در توئیت دیگری نیز نوشته است:
«در آینده، برای سلامتی خود باید با ذرهبین دنبال پزشک بگردیم. تعرفهها و شرایط ظالمانه برای کادر درمان قابل قبول نیست. من به عنوان بیمار مدتهاست این موضوع را درک کردهام. از پروسه درمان راضی نیستم و مقصر را پزشک متخصص نمیدانم.»
فرار مالیاتی پزشکان؛ بیمهگران کجا هستند؟
برخی کاربران اما پیکان انتقاد را به سمت خدمات رفاه عمومی دولت و شرکتهای بیمه گرفتهاند. از جمله کاربری که در توئیتر خود نوشته است:
«شما باید بروید این دعوا را با بیمهها بکنید. همان جایی که سالها حق بیمه گرفته و الان برای درمان مردم هزینه نمیکند. در مورد نرخ و تعرفه هم، شوخیای بیش نیست ....»
شرق هم در گزارش خود به همین موضوع پرداخته و نوشته است در بحث افزایش تعرفههای پزشکی، نقش سازمانهای بیمهگر کمتر به چشم میآید:
«رابطه مالی بین پزشک و بیمار یکی از معضلات اصلی نظام سلامت در ایران است و این گره تنها به دست سازمانهای بیمهگر باز میشود. وظیفه بیمهها قطع کردن رابطه مستقیم مالی پزشک با بیمار (بخش خصوصی و دولتی) است. با قطع شدن این رابطه بسیاری از تخلفهای مالی از جمله "زیرمیزی" هم صورت نمیگیرد. در ایران اما این رابطه وجود ندارد و همین موضوع باعث پایین آمدن کیفیت خدمات به مراجعان میشود.»
رابطه مالی «بیمار» میان مریض و پزشک در ایران شرایطی فراهم کرده است که بر اساس اعلام سازمان امور مالیاتی، بیشترین شکایتها به دلیل «فرار مالیاتی»، از پزشکان است. بیشتر این شکایات به استفاده نکردن از دستگاه کارتخوان برمیگردد و در موارد محدودی هم به «درخواست دلار و سکه از بیماران» برای پرداخت هزینههای درمان:
«عمده گزارشهای مردمی از فرار مالیاتی به استفاده نکردن اصناف به خصوص پزشکان و مراکز درمانی از کارتخوان مربوط میشود که مردم را به استفاده از سایر روشها برای پرداخت هزینهها چون کارت به کارت هدایت میکنند.»
خبرگزاری مهر در گزارشی درباره همین موضوع از قول یک شهروند روایت کرده است که وقتی برای ترمیم دندان به مطب دندانپزشکی رفته، موقع خروج منشی مطب از او خواسته است مبلغ را کارت به کارت کند. او چون طرز انتقال پول از طریق تلفن همراه را بلد نبوده، منشی به او شماره کارت داده و گفته که از دستگاه کارتخوان جنب مطب، پول را انتقال دهد.
بر اساس این گزارش، نکته قابل تأمل در «چنین شگردی»، انتقال حقالزحمه به نام کسی غیر از پزشک مربوطه است.
خبرگزاری ایسنا هم در بخشی از گزارشی با همین موضوع که روز دوشنبه ۱۶ خرداد منتشر شده، از «کارت به کارت» کردن یاد کرده و نوشته است که برخی پزشکان ویزیت را فقط با کارتخوان انجام میدهند.
در این گزارش از قول یک بیمار آمده است:
«پزشکی به من گفت برای انجام آزمایش، هزینه را کارت به کارت کنم تا از من آزمایش بگیرد.»
در همین گزارش از قول سازمان نظام پزشکی گفته شده است گرفتن دلار برای حق ویزیت (موضوعی که در روزهای اخیر به شکلی گسترده مطرح شده است)، واقعیت ندارد:
«درخواست ارز یا سکه از سوی برخی پزشکان فقط دو تا سه مورد بوده و سازمان امور مالیاتی با آنها برخورد جدی میکند.»
ایسنا در ادامه گزارش خود از فردی نقل قول کرده که «برخی پزشکان برای یک عمل جزیی که هزینه اعلام شده آن از سوی بیمارستان حدود ۱۰ میلیون (با بیمه) است، میگویند که یک سکه میگیرند تا عمل کنند.»
شخص دیگری هم به ایسنا گفته است از آنجا که تهیه دلار برای همه خیلی راحت نیست، برخی پزشکان در خواست طلا میکنند:
«یک دکتر برای جراحی زانو از من خواست حقالزحمهاش را با سکه پرداخت کنم.»
خرافهگرایی به جای مراجعه به پزشک به دلیل گرانی هزینههای درمان
به دلیل بالا رفتن تعرفههای پزشکی، بیماران در ایران ممکن است بیش از پیش به سمت «طبهای سنتی» بروند که بعضا برآمده از باورهای خرافی هستند و گاهی حتی رویکردهای ضد علم در آنها مشهود است.
شرق در این باره نوشته است که گرچه امکان دارد این طبها برای بیماریهای ساده راهحلی داشته باشند، منتها برای درمان بیماریهای پیشرفته از جمله سرطان قطعاً مؤثر نیستند اما:
«قشر ضعیف که هیچ پوشش بیمهای هم ندارد یا باید قید درمان را بزند یا برای ادامه درمان به طبهای مکمل روی بیاورد. این در حالی است که تجربه نشان داده طبهای سنتی و غیرمتعارف نه تنها به بهبود بیماران کمکی نکردهاند بلکه شرایط بیماری را وخیمتر هم کردهاند.»
از سوی دیگر محمدرضا واعظ مهدوی، رئیس انجمن اقتصاد سلامت ایران گفته است مشکلاتی که امروز اقتصاد سلامت با آنها مواجه است، عمدتاً ناشی از اختلالات اقتصاد کلان است:
«افزایش هزینهها بهخصوص کاهش ارزش پول ملی، قدرت خرید تمام فعالیتهای دستمزد بگیران را کاهش داده است.»
واعظ مهدوی تأکید کرده است تأثیر کاهش ارزش پول ملی و حذف ارز ترجیحی فقط در کالاها نیست بلکه منجر به افزایش تورم در زنجیرهای از کالاها میشود و فشار این افزایش قیمتها مستقیم بر مردم وارد میشود:
«در خصوص تعرفههای پزشکی، واحدهای ارائهکننده خدمات هم با افزایش شدید هزینهها مواجه شدهاند و کاهش ارزش پول ملی در ارائه خدمات آنها هم تأثیر گذشته است.»
او با انتقاد از سیاستهای اقتصادی دولت گفته است کسانی که میگفتند قیمت ارز را آزاد کنید تا همه مشکلات کشور حل شود امروز باید پاسخگو باشند:
«امروز فشار هزینهها آنقدر زیاد شده که تجهیز یک تخت بیمارستانی بیش از ۱۰۰ میلیون هزینه برمیدارد. کدام بودجه دولت میتواند این را تأمین کند؟ کسانی که دولت را تشویق میکردند بر طبل گرانی بکوبد، امروز که دولت بر راهبرد آنها تمکین کرده و با این بحران مواجه شده کجا هستند که جواب مردم را بدهند؟»
این سوالات این روزها از سوی افکار عمومی در شبکههای اجتماعی مطرح میشوند و حتی در کف خیابان فریاد زده میشوند اما به نظر میرسد کسی وجود ندارد که جواب مردم را بدهد.
نظرها
نظری وجود ندارد.