گزارشی از شکاف اجتماعی و نابرابری در فرصتهای تحصیلی
کنکور، فرصتی برای از ما بهتران
ایجاد فرصتهای نابرابر برای خانوادههای ثروتمند و حذف فرصتهای آموزشی برای دیگر اقشار یکی از مهمترین عوامل افول علمی و سطح دانش جامعه به شمار میرود و تا زمانیکه کسب درآمدهای نجومی برای ایجاد این فرصتها ادامه داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که برابری در تحصیلی امکانپذیر باشد.
چندی پیش سعیدرضا عاملی، دبیر عالی شورای انقلاب فرهنگی جمهوری اسلامی در گفتگو با همشهری آنلاین اعلام کرد: «هشتادوچهاردرصد قبولیهای کنکور در رتبههای زیر سههزار جزو سه دهک بالای اقتصادیاند و هشتادوششدرصد قبولیهای رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی نیز به این گروه تعلق دارد.» مسئلهی دسترسی به امکانات آموزشی که در نهایت منجر به ورود به دانشگاه میشود، موضوع یک دههی اخیر آموزش عالی کشور و کنکور است؛ سدی که به نظر میرسد با رانت و مافیا امکان دسترسی به آموزش رایگان و برابر را مختل کرده و روزبهزور شکاف عمیقتری در میان گروههای مختلف اجتماعی ایجاد میکند.
دانشآموزان جدید برای ثبتنام معرف بیاورند
نابرابری در فرصتهای تحصیلی در کشور ما امر جدیدی نیست، اما در سالهای اخیر این نابرابری به حدی وسعت پیدا کرده که دیگر بر کسی پوشیده نیست و شکاف ایجادشده بین مردم عادی و افراد ثروتمند در فرصتهای تحصیلی روزبهروز عمیقتر میشود. احتمالاً این موضوع به گوش بسیاری از والدین فرزندان خورده باشد که برای قبولی در کنکور و کسب رتبههای بالا باید مدارس خاصی را برای تحصیل فرزندان انتخاب کنند؛ مدارسی که دسترسی به آنها برای همهی اقشار جامعه ممکن نیست.
شنیدهها حاکی از آن است که این مدارس برای جلب دانشآموزان تضمینهایی برای قبولیشان در کنکور به والدین میدهند تا آنها را مجاب به پرداخت شهریههای نجومی و ثبتنام در آن مدرسه کنند؛ اما آیا این تضمینها واقعاً میتواند دانشآموزان را به مراحل بالای علمی برساند یا اینکه مدرکگرایی را بیش از پیش در جامعه ترویج میدهند و سطح دانش و آگاهی را پایین میآورند؟
از اینرو به صورت ناشناس سراغ تعدادی از دبیرستانهای غیرانتفاعی شهر تهران رفتیم که هرکدام شهریههای قابلتوجهی از والدین دریافت میکنند تا نتایج مورد نظر را برای فرزندان آنها به ارمغان آورند، برخی شرایط این مدارس را در گزارش پیش رو میخوانید.
نکتهی جالب توجه این است که بسیاری از این مدارس به هیچ عنوان ثبتنام دانشآموز جدید با شرایط معمول را پذیرا نبودند و حتی برخی از آنها داشتن معرف را برای ثبتنام دانش آموزان لازم میدانستند. در این بین برخی مدارس نیز به واسطهی آوردهی مالی قابلتوجهی که از سوی دانشآموزان کسب میکنند، ثبتنامها را تا حدودی آسانتر انجام میدهند، اما همچنان شرایط ورود به این مدارس دشوار است.
مسئول آموزش یکی از این مدارس در اینباره توضیح داد: «ثبتنام در مدرسه باید در چند جلسه حضوری بین دانشآموز و مسئولان مدرسه انجام شود و پس از شناخت مدیران از دانشآموز امکان ثبتنام در این مدرسه وجود خواهد داشت.»
او در پاسخ به این سوال که آیا در صورت حضور در این مدرسه تضمینی در کسب رتبهی قابلقبول کنکور برای دانشآموزان وجود دارد، گفت: «اکثر دانشآموزان حاضر در این مدرسه رتبههای مورد نظر خود را کسب میکنند و هر سال تعداد قابلتوجهی از دانشآموزان این مدرسه در دانشگاههای مطرح کشور پذیرش میشوند؛ بنابراین والدین میتوانند با خیال راحت فرزندان خود را در این مدرسه ثبتنام کنند.»
ناگفته نماند که اکثر مسئولان آموزش مدرسههای غیرانتفاعی تهران بر این باور بودند که دانشآموز باید در سال اول دورهی دوم متوسطه به صورت دقیق ارزیابی شود و پس از ارزیابی، کار بر روی او برای قبولی در دانشگاههای مورد نظر آغاز میشود، اما دربارهی اینکه این ارزیابی فقط ارزیابی علمی است یا نه و کار بر روی دانشآموز دقیقاً یعنی چه، توضیح درخوری ندادند.
یکی دیگر از مسئولان این دبیرستانها گفت: «دانشآموز باید برای ثبتنام در این مدرسه معرف داشته باشد؛ به این صورت که این دبیرستان باید مدیران و مدرسههای قبلی را تأیید کند و بعد دانشآموز با معرفینامهای که از مدارس قبلی خود همراه دارد، برای ثبتنام مراجعه کند.
پنجاهمیلیون شهریه به غیر از هزینههای اضافی
اینها در صورتی است که متوسط شهریههای این مدارس رقمی بالای پنجاهمیلیون تومان است و با احتساب هزینههای جاری که مدرسه در طول سال به والدین تحمیل میکند، رقم شهریهی سالانه بیشتر میشود؛ البته مصوب شهریهی سال تحصیلی جاری هنوز از سوی آموزش و پرورش اعلام نشده، اما بسیاری از این مدارس مخصوصاً دبیرستانها خارج از مصوبه و به بهانههای مختلف از خانوادهها پول میگیرند.
سوال اینجاست که آیا واقعاً این مدارس میتوانند سطح علمی جامعه را بالا ببرند یا تنها به فکر کسب درآمد خود از بساط کنکورند؟ به نظر میرسد کنکور سراسری مدتهاست که جامعهی تحصیلی کشور را به سمتوسوی تحصیل خاصی که مدنظر دولت است، سوق میدهد؛ یعنی آموزش افرادی که اکثراً از طبقات بالای جامعهاند و به نوعی به حاکمیت مربوط.
اما این تنها مشکل موجود در این آزمون نیست و مسئلهی مهمتر این است که دانشآموزان برای سربلندی در این آزمون خود را به هر راهی میکشانند تا به نتیجهی مطلوب دست یابند؛ چراکه فکر میکنند این آزمون میتواند آیندهی آنها را رقم بزند؛ بنابراین دسترسی به مدارسی که میتوانند به گفتهی خودشان احتمال قبولی در کنکور را تا درصد بالایی افزایش دهند، یکی از خواستههای هر دانشآموزی است که میخواهد به دانشگاههای مطرح کشور دسترسی داشته باشد. از اینرو والدینی که از تمکن مالی لازم برای تأمین دانشآموزان و پرداخت شهریههای نجومی این مدارس برخوردارند، از ثبتنام فرزندان خود در مدارس چشمپوشی نمیکنند و بار دیگر در این بین شاهد آن خواهیم بود که فرزندان خانوادههای ثروتمند فرصتهای بیشتری برای کسب رتبههای بالا در کنکور و ورود به دانشگاههای مطرح دارند.
چه سازوکاری تعیینکنندهی امتیاز بیشتر فرزندان خانوادههای ثروتمند برای قبولی در کنکور است؟ در این بین مدارس غیرانتفاعی ورود میکنند و با تکنیکهای مختلف مانند آزمونهای پیاپی، ارتباط با طراحان سوالات کنکور سالهای گذشته و برگزاری کلاسهای تابستانی و فوقالعاده اهمیت کنکور را برای دانشآموزان بیش از آنچه است جلوه میدهند تا بتوانند فعالیت سودآفرین خود را همچنان ادامه دهند؛ فعالیتی که بدون شک به وجود آزمونی مانند کنکور سراسری نیاز دارد و اگر روزی بساط کنکور سراسری و حواشی آن از کشور جمع شود، شاهد آن خواهیم بود که درصد بسیار بالایی از این مدارس از دور خارج میشوند.
بر این اساس میتوان دریافت که آنچه مافیای کنکور خوانده میشود، یک نهاد سازمانیافته نیست، بلکه مجموعهای از بنیادهای کوچک و بزرگ و مدارس غیرانتفاعی است که به واسطهی وجود کنکور میتوانند کسب درآمد کنند و حاضرند برای حذفنشدن کنکور هر آنچه را که لازم باشد، هزینه کنند. بنیادهای برگزارکنندهی کلاسهای کنکور نیز از این قاعده مستثنا نیستند و پابهپای مدارس غیرانتفاعی برای بقای کنکور میجنگند و تلاش میکنند که اهمیت این آزمون را همچنان بالا جلوه دهند.
همانطور که اشاره شد، مدارس غیرانتفاعی یکی از مهمترین عوامل ایجاد فرصتهای نابرابر تحصیلی در جامعهاند. بیشک این مدارس و بنیادها به جز تهیهی امکانات بالای تحصیلی از روابط دولتی و حکومتی هم برخوردارند؛ مثلاً آموزش و پرورش هر منطقه وظیفه دارد هر سال فهرستی از مدارس را تهیه کند و در اختیار والدین بگذارد. در این بین اگر مدارس غیرانتفاعی روابط خاصی با مسئولان آن سازمان داشته باشند، در صدر جدول پیشنهادات قرار میگیرند.
سوال بعدی این است: آیا این فرصتها که فقط برای خانوادههای ثروتمند وجود دارند، میتوانند سطح علمی کشور را به جایگاهی مطلوب برسانند؟ کارشناسان تحصیلی باور دارند که کسب رتبهی بالا در کنکور نمیتواند تضمینکنندهی رشد علمی یک شخص باشد؛ چراکه عموم افرادی که به واسطهی حضور در کلاسهایی با هدف صرف قبولی کنکور در این آزمون رتبههای بالایی کسب میکنند، دانش لازم را برای تحصیل ندارند و دانشی که کسب کردهاند، صرفاً برای موفقیت در کنکور است و پس از این آزمون برای آنها کاربرد چندانی ندارد.
حال دانشآموزانی را تصور کنید که با هزینههای بسیار والدین و اصرار اطرافیان و معلمان و مدیران مدارس غیرانتفاعی رتبههای بالایی در آزمون کنکور کسب کرده و وارد دانشگاه شدهاند؛ دانشآموزانی که در بسیاری از موارد به رشتههایی که در آن قبول شدهاند، علاقهای ندارند.
این دانشآموزان به واسطهی نوع آموزشی که دیدهاند، برای قبولی در آزمونها و کسب رتبههای بالا و همچنین مدارک مورد نظر خود تلاش میکنند و بسیاری از آنها در این راه موضوع اصلی را که باید کسب دانش باشد، به فراموشی میسپارند و در نهایت با رتبهها و مدارک بالا و بدون دانش کافی وارد بازار کار میشوند؛ بازار کاری که امروز در کشور ما بیش از هر زمانی شاهد حضور افرادی بدون دانش و تخصص قابلتوجه است.
در این بین اما دانشآموزانی که ظرفیتهای مناسبی برای کسب دانش و حضور در فعالیتهای خطیر اجتماعی داشتند، به دلیل عدم تمکن مالی والدین و وجود فرصتهای نابرابر موفق به کسب امتیازات لازم برای تحصیل در دانشگاههای مورد نظر نمیشوند و چه بسیار افرادی که با این ظرفیتهای قابلتوجه به شغلهای کاذب روی میآورند.
در نتیجه میتوان اینگونه به کل ماجرا نگاه کرد که ایجاد فرصتهای نابرابر برای خانوادههای ثروتمند و حذف فرصتهای آموزشی برای دیگر اقشار یکی از مهمترین عوامل افول علمی و سطح دانش جامعه به شمار میرود و تا زمانیکه کسب درآمدهای نجومی برای ایجاد این فرصتها ادامه داشته باشد، نمیتوان انتظار داشت که برابری در تحصیلی امکانپذیر باشد.
از اینرو است که بسیاری از نهادها و شخصیتهای سیاسی که دسترسیهای مورد نظر را برای تأسیس مدارس غیرانتفاعی دارند، دست به این کار میزنند؛ چراکه میدانند در این کسبوکار سودی هنگفت نهفته است. چهبسا که نفوذ و قدرت همین افراد صاحب مدارس غیرانتفاعی و مؤسسات آموزشی باشد که دست دولت را برای حذف کنکور در پوست گردو گذاشته و اجازه نمیدهند که این سفرهی پرسود جمع شود؛ سفرهای که برای عدهای خاص سود دارد و برای جامعه افول علمی و شکافی اجتماعی همراه میآورد.
منبع: خط صلح
نظرها
نظری وجود ندارد.