آفت جنگلها و ناپایداری زندگی روستایی
مراد جارچی – سمت راست یک بلوط سالم است، سمت چپ بلوطی آفتزده. با مرگ درختان زندگی در روستای مجاور جنگل هم از هم میپاشد. گزارشی درباره جنگلهای آفتزده و روستاهایی آسیبدیده بانه.
استانِ کردستان با ۳۷۳ هزار هکتار وسعتِ جنگل، هشتمین استان کشور از لحاظ پوشش جنگلی محسوب میشود. شهرستانِ بانه در این استان یکی از سرسبزترین و پُرجنگلترین شهرهای استان و غربِ کشور است. ۸۴ درصد از وسعتِ آن را جنگل تشکیل دادهاند.
جنگل، افزون بر اهمیتِ زیستمحیطیاش، یک منبعِ مهم برای کار و کسبِ روستاییانی است که در پیرامون آن زندگی میکنند. در دوره اخیر مدام از آفتی میشنویم که به جان جنگلهای زاگرس افتادهاند.
در این گزارش ما متمرکز میشویم بر منطقه بانه. موضوع گزارش ارتباطِ دوسویه مردم روستاهای بانه با جنگل و مسئله آفتزدگی آن است.
امسال جنگلهای شهر بانه درگیرِ آفتِ نیمهانگل لورانتوس شدهاند. هیچ پیمایشِ سراسری برای تعیینِ سطحِ آفتزدگی در این جنگلها انجام نشده است. اما بیشترِ بومیانِ روستاهای اطراف آفت را مشاهده کردهاند. این آفت نوعی سرطانِ جنگلی محسوب میشود که از راه پرندگان یا نزدیکی درختان به هم انتقال مییابد، در سرشاخههای درختان رشد میکند و در نهایت آنها را خُشک میکند.
سایه آفت
شهرستان بانه بیشتر از ۸۰ هزار هکتار منابع طبیعی دارد که نزدیک به ۵۰ هزار هکتارِ آن را جنگلهای بلوط تشکیل میدهند. ۸۳ درصد از این جنگلها را گونههای مختلفِ بلوط تشکیل دادهاند. بقیه، انواعی از درختان کوهستانی هستند شامل بنه، گلابی وحشی، بادام کوهی، دافنه، زالزالک و کیکم و دیگر گونههای پراکنده.
پروانه جوانهخوارِ بلوط، لورانتوس یا همان «موخور» در زبانِ بومی، و کرمِ برگخوار عمدهترین آفتهایی هستند که به جانِ جنگلهای منطقه میافتند.
امسال جنگلهای شهر بانه درگیرِ آفتِ نیمهانگل لورانتوس شدهاند. هیچ پیمایشِ سراسری برای تعیینِ سطحِ آفتزدگی در این جنگلها انجام نشده است. اما بیشترِ بومیانِ روستاهای اطراف آفت را مشاهده کردهاند. این آفت نوعی سرطانِ جنگلی محسوب میشود که از راه پرندگان یا نزدیکی درختان به هم انتقال مییابد، در سرشاخههای درختان رشد میکند و در نهایت آنها را خُشک میکند.
خُشکسالی و تغییرات اقلیمی، کاهش چرای دام و آلودگیهای زیستمحیطی از مهمترین عاملهای رشد و افزایش آفت لورانتوس هستند. از ابتدای بهارِ امسال، آفت به شکلی پنهانی در جنگلهای بانه رشد کرده است. اما تنها از اوایل تابستان بود که کارشناسان محیط زیست و انجمنهای محیطزیستی متوجه گسترش آن شدند. مجموعهای از اقدامات از همان زمان آغاز شد.
اداره محیط زیست بانه میگوید تاکنون ۱۳۰ هکتار از این جنگلها را سرشاخهزنی کرده است. سرشاخهزنی تنها راهِ مقابله با این آفت است. در این روش، سرشاخه بیمار و آلوده درختان را قطع کرده و میسوزانند تا دیگر درختان را هم آلوده نکند. پیشبینی شده که این عمل تا آخر اردیبهشت ادامه داشته باشد. بسیار سخت بتوان امیدوار بود که کارِ سرشاخهزنی و آفتزُدایی ۵۰ هزار هکتار جنگل به اتمام برسد.
روستاییان و جنگل
روستاهای سوراب، سارداب، سالوک، داربر، تاژان، بلکه، بخشهای آرمرده و آربابا، قهلاتان، کوخ مامو، ههوارهخول، یعقوبآباد، گندمان و میرحسام از جمله سکونتگاههایی هستند که گذران زندگیشان وابسته به جنگلهای بانه است. شهرستان بانه در مجموع ۲۱۴ روستای قابل سکونت دارد که دسترسیشان به امکانات رفاهی و امکانهای شغلی در سطحی پایین است. تنها ۵۶ روستا جاده آسفالت دارند، ۱۹۱ روستا دارای شبکه توزیع برق، ۶۲ روستا دارای گاز لولهکشی، ۱۰۹ روستا دارای آب لولهکشی دائمی، ۵۶ روستا دارای خانه بهداشت و ۶۰ روستا هم دارای سامانه تصفیه آب هستند.
اغلبِ این روستاها برای اداره زندگیشان به منابعِ طبیعی و به ویژه جنگلها و مرتعهای بانه متکی هستند. سرشاخهزنی موسوم به «گلازنی» یکی از مرسومترین شیوههای سنتی بهرهبرداری از جنگلهای بانه است. در سیستم سنتی گلازنی در جنگلهای بانه، هر خانوار محدودههای زیرِ تصرفِ عرفی خود را به ۳ تا ۴ قسمت تقسیم و در آنها طی یک دوره چند ساله اقدام به گلازنی میکند.
روستاییان دامدار در فصلهای بهار و تابستان سرشاخههای درختان را قطع کرده و برگهای آن را برای زمستان ذخیره میکنند و به عنوان علوفه دام از آن استفاده میکنند. بر مبنای قوانینِ ضمنی مالکیتِ عرفی، هر دامدار محدوده جنگلی خود را طی یک دوره متناوب ۲ تا ۳ ساله با تاجبُر کردنِ درختان بلوط مشخص میکند و شاخههای بریده را در محلی مابین درختان در همان محل ذخیره میکند. برخی دیگر از روستاییان از درختان بنه «سقز» برداشت میکنند، عدهای از تنه خُشکِ درختان زغال درست میکنند و دستهای هم بلوط، گال مازوج و گزو برداشت میکنند و میفروشند.
به طورِ کلی رابطه روستاییان با طبیعتِ اطرافشان در وضعیتی نرمال است. آنچنان جنبه تخریبی ندارد و در وضعیتی متعادل است. کارهای تخریبگرانه بیشتر از جانب افرادِ غیربومی است. مخرب فعالیت تاجران چوبی است که درختان را قطع میکنند یا آنهایی که درختانِ تر را میبرند و میسوزانند تا در سطحی وسیع زغال تولید کنند. روستاییان بانه هم اگرچه به طور مداوم از منابع اطرافشان بهرهبرداری میکنند، اما نوعِ استفادهشان معمولا در هماهنگی با طبیعت است. برای مثال رشدِ آفتِ لورانتوس به طور غیرمستقیم محصولِ کاهش تعداد دامها در منطقه است. چرا که دامها هم به طور مستقیم از سرشاخههای درختان تغذیه میکنند و مانع رشدِ آفت میشوند و هم دامدارها برای تهیه علوفه آنها به طور مداوم «گلازنی» میکنند.
لورانتوس اگرچه برای درخت نوعی سرطان است اما غذایی مقوی برای دامها است. زدنِ مداوم سرشاخه بلوطها باعث میشود ناحیهای که مستعدِ رویش ِ آفتِ لورانتوس است به طور مداوم قطع شود و لایه تازهای زیر آن رشد کند. همچنین گردشِ دامها میان جنگلها باعثِ نابودی علفهای هرز و رشد بیش از اندازه گیاهانی میشوند که گاهی کلِ تنه یک درخت را میپوشانند و در فصل تابستان گرمایی مضاعف به تنه درخت وارد میکنند. همچنین شخم زدنِ برخی از زمینهای میانه جنگلها توسط کشاورزان منطقه به حفظِ جنگلها کمک میکند.
به طورِ کلی رابطه روستاییان با طبیعتِ اطرافشان در وضعیتی نرمال است. آنچنان جنبه تخریبی ندارد و در وضعیتی متعادل است. کارهای تخریبگرانه بیشتر از جانب افرادِ غیربومی است. مخرب فعالیت تاجران چوبی است که درختان را قطع میکنند یا آنهایی که درختانِ تر را میبرند و میسوزانند تا در سطحی وسیع زغال تولید کنند.
نابودی جنگل؛ ترکِ یار و دیار
حیاتِ روستایی مرتبط با جنگل در بانه، به شدت از هرگونه تغییر اقلیمی و زیستمحیطی تأثیر میپذیرد. زندگی بیشترِ روستاییان وابسته به جنگل و مرتعها است. در سالهای گذشته مهاجرت از روستاهای جنگلی بانه، روندی شایع بوده است. از سرشماری سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۰، بناهای مسکونی شهرِ بانه ۳,۸۸ درصد رشد داشتهاند که نشان از روندِ مهاجرپذیری این شهر دارد. زمینههای مهاجرت روستاییان اغلب نبودِ امکاناتِ رفاهی، توسعهنیافتگی و شغلِ مناسب است.
در صورتی که آفتزدگی جنگلهای بانه و دیگر معضلات زیستمحیطی مشابه کنترل و رفع نشوند، یکی از ابتداییترین نتیجههای آن رشدِ هرچه بیشترِ مهاجرت از روستاها به فضای شهری بانه است که خود مقدمهای برای تخریبِ هر چه بیشتر محیط زیست منطقه است. با خالی شدنِ روستاهای منطقه از جمعیت، فضا و فرصت برای سودجویان، زمینخواران و جنگلخوارها باز میشود که با روشهای گوناگون به جانِ منابع طبیعی و جنگلها میافتند. ساکنان روستاها و کوخها خوب میدانند که حیاتشان وابسته به همین منابع طبیعی است و به نسبت، رابطهای منصفانهتر با آن دارند. اما هجومِ دلالانِ چوب و بساز بفروشها به جنگل میتواند با سرعتِ بسیار بیشتری آن را به مرز نابودی بکشد.
تجربه مهاجرتِ روستاییان بانه نشان داده که جابجایی برای خود آنها هم نتیجهبخش نبوده است. داد و ستدِ مرزی، اغلبِ آنها را به سمتِ فعالیتهایی پرخطر و پرزحمت همچون کولبری یا شغلهایی در پایینترین سطحِ خدماتِ گردشگری همچون باربری کشانده است. با وجود این، آنها معمولا کار در مرز و خطرها و پیامدهای آن را به ماندن در روستا و درآمدِ اندکِ کشاورزی و دامداری سنتی ترجیح میدهند. حتی بخشهایی از مردمِ این روستاها در نزدیکی مرز روزانه برای کار به مرز میروند و تنها شب را در روستاهایشان میمانند.
مقاماتِ محلی تخمین میزنند که حدود ۱۰ هزار کولبر در بازارچههای موقتی قانونی و غیرقانونی بانه فعالیت داشته باشند که بیشترِ آنها روستاییانی هستند که کشاورزی و دامداری را رها کرده و در اقتصادِ مرزی مشغولیتی یافتهاند. آنانی که در بخشِ رسمی بازارچههای رسمی بار جابجا میکنند، به مراتب وضعیتِ بهتری از کولبرانی دارند که در مرزهای «غیرقانونی» فعالیت میکنند.
مهاجرت باعث شده که سهمِ کشاورزی در اقتصادِ بانه به سرعت کاهش پیدا کند و فعالیتِ غالب اقتصادی از آنِ بخش خدمات است.
طبق آخرین آمارهای سرشماری عمومی در ایران، سهمِ بخشِ کشاورزی در شهر بانه تنها ۱۶,۸ درصد است، در حالیکه سهم گروه شغلی خدمات ۴۶,۵ درصد است.
غلبه فعالیتهای بازرگانی و خدماتی در اقتصاد بانه، یکی از پیامدهای تضعیفِ بنیانهای زندگی روستایی و توسعهنیافتگی بخشِ کشاورزی در این شهرِ مستعدِ کشاورزی است. به طبع خُشک شدن و آفتزدگی جنگلهای آن هم یکی از مهمترین عاملهایی است که به واسطه اثرگذاری بر درآمد و سطح زندگی روستاییان، مشوقِ مهاجرت از روستا به شهر است. روستاییان بانه میتوانند با جنگلهای اطراف، ارتباطی پایدار، منصفانه و متعادل داشته باشند؛ در صورتی که منابعِ حیاتشان حفظ شود و به سطحی از توسعه و آبادانی دسترسی داشته باشند.
آفتزدگی جنگلهای بانه در سطحی گسترده میتواند منابعِ باقیمانده روستاییان ساکن را هم تخریب کند و هرچه بیشتر نیروی کارِ این سکونتگاهها را به بخشِ خدمات در اقتصادِ مرزی بکشاند. مردم بانه اکنون بیشتر از هر چیز به تولید و توسعه بوممحور نیازمندند تا اقتصادی مرزی که سهمِ بیشترشان از آن تنها کولبری و باربری و زحمت است.
نظرها
نظری وجود ندارد.