ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

پاسخ صفحه من هم ایران به بیانیه «نگاهی به دوسال جریان روایتگری»

به دنبال انتشار بیانیه جمعی از فمینیست‌های ایرانی با عنوان نقدی درونی بر شیوه روایتگری جنبش می‌توی ایران، صفحه «من هم ایران» پاسخی برای این بیانیه نوشته است.

در روزی که علاوه بر فعالیت‌های همیشگی می‌تو ما درگیر فشارهای متهمین به آزارهای سریالی و همچنین فشارهای امنیتی هستیم، بیانیه‌ی شما دوستان به دست ما رسید. 

ازآنجاکه این اولین بار نیست که تیم گرداننده‌ی صفحه‌ی می‌تو مورد هجمه‌هایی ازاین‌دست در قالب نام «نقد» قرار می‌گیرد و به دلیل اینکه ما در وظایف خود پاسخ به متهمین به آزار و یا غیر منتفعان جنبش علیه خشونت جنسی را تعریف نکرده‌ایم، این بار که «نقد» از سمت فمینیست و پژوهشگر است می‌توانیم از فرصت استفاده کنیم و به شما دوستان پاسخ دهیم. 

صفحه‌ی «من هم ایران» صفحه‌ای است که با رویکردی جنبشی و ساختارمند به مسئله‌ی خشونت جنسی می‌نگرد و پایبندی به اصولی مشخص برای کار در زمینه‌ی خشونت جنسی را ضروری می‌داند.

این تیم چندنفره دو سال است که با کار تماماً داوطلبانه این صفحه را پیش برده‌اند (صفحه‌ای که در اوایل جنبش آغاز به کار کرد چون خلأ کار جنبش را انتشار نام آزارگر می‌دانست). این صفحه توسط شقایق نوروزی ساخته شد و تا امروز هم با مسئولیت او و در فرم مدیریتی مشارکتی با اعضای تیم اداره می‌شود. شخص شقایق نوروزی زنی است که پیش از شکل‌گیری جنبش دست به روایتگری زد و با نبود سازوکار حمایتی درست مواجه شد؛ چیزی که برآمده از تجربه‌ی شخصی‌اش بود و او را به نتیجه‌ی لزوم وجود فضایی با این ویژگی رساند. در نهایت اساس صفحه‌ی می‌تو را بر آن پایه‌ریزی کرد. شرح کار این صفحه ازاین‌قرار است:

  • دریافت روایت روایان از آزارگرانی با اعتبار اجتماعی یا بدون اعتبار و شهرت اجتماعی. 
  • انتشار هر دو دسته از این روایت‌ها؛ چه آنهایی که نام افراد صاحب قدرت اجتماعی را آشکار می‌کنند و چه آن دسته از روایات که آزارگر سرمایه‌ی اجتماعی ویژه‌ای ندارد.
  •  راستی‌آزمایی دسته‌ی اول روایت‌ها به این دلیل که این دسته با نام کامل آزارگر منتشر می‌شوند؛ بنابراین ما با تمام ابزار در دسترس صحت آن روایت‌ها را با وسواس و سخت‌گیری بررسی می‌کنیم.
  • رسیدگی به موارد تجاوز که به‌صورت اورژانسی به ما گزارش می‌شود و کمک به قربانی برای محافظت از خود و در صورت لزوم در پیش گرفتن مسیر حقوقی. 
  • قرار دادن جلسات مشاوره‌ی روان‌شناسی و حقوقی در خدمت افراد به‌صورت محدود. 
  • جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات مرتبط با جرایم خشونت جنسی گزارش‌شده. 
  •  تولید محتوای توضیحی آموزشی متناسب با شرایط پیش روی جنبش.
  •  پیگیری  اینکه  آزار و تجاوز برای آزارگری در جایگاه قدرت اجتماعی که روایتش منتشر شده است تبعاتی داشته باشد (چه قانونی چه از طریق محدود کردن سرمایه‌ی اجتماعی).
  • کمک به سازماندهی گروه‌های زنان چنانچه بخواهند در فضای خود برای توقف خشونت جنسی دست به تغییر بزنند.  

مجموع این فعالیت‌ها توسط یک گروه چندنفری که در واقع باید کار یک سازمان باشد، در تمام این سال‌ها به‌صورت کاملاً داوطلبانه و رایگان انجام شده است. 

همین‌جا توضیح می‌دهیم ما هیچ مشکلی با گرفتن فاند برای جنبش زنان نداریم. باور داریم زنان نباید به‌رایگان کار کنند و اساساً وظیفه‌ی خود سازمان‌های حقوق بشری است که برای گروه‌هایی مانند می‌تو حمایت مالی بیاورند. اما بااین‌حال ما تا امروز تمام کارمان را رایگان انجام داده‌ایم و تا این لحظه کمک مالی دریافت نکرده‌ایم.

مسئله‌‌ی نقد درونی

صفحه‌ی می‌تو به‌عنوان بخشی از جنبش می تو به تکثر صداها باور دارد و تلاش ما برای دسترسی پیدا کردن به گروه‌های اجتماعی مختلف گویای این است. با یک بررسی ساده‌ی تولیدات ما به‌وضوح می‌توانید ببینید که وظیفه‌ی در اختیار گذاشتن فضای مجازی خودمان را برای گروه‌های اجتماعی مختلف تحت ستم تعریف کرده‌ایم.

البته که ما نقد را سازنده می‌دانیم اما صراحتاً باید اعلام کنیم تا امروز هیچ درخواست گفتگویی به‌صورت مستقیم از سمت هیچ یک از امضاکنندگان این بیانیه که امروز ادعا می‌کنند مدت‌هاست به این جنبش نقد دارند، دریافت نکرده‌ایم. نه صفحه‌ی می‌تو و نه شخص شقایق نوروزی هیچ‌گاه مورد خطاب و نقد از سمت این دوستان قرار نگرفته‌ایم که بخواهیم پاسخگوی آن باشیم یا از آن برای بهتر شدن خود استفاده کنیم.

اما خوب است بدانید ما، نقدهای خودمان را به‌صورت درون‌گروهی یعنی در قالب ایمیل برای گروه دیگر فعال در حوزه‌ی خشونت جنسی (دیده‌بان آزار) نوشته‌ایم و در مواردی هم به‌صورت درون‌گروهی و در پیام خصوصی و جلسه نقدهایمان را به کنشگرانی که برخی از مواضعشان را در تضاد با جنبش می‌دیدیم، رسانده‌ایم. اما دوباره تأکید می‌کنیم که هرگز هیچ پیام مستقیمی از سمت جمع فمینیستی امضاکنندگان این بیانیه مبنی بر وجود نقدی به کار خود دریافت نکرده‌ایم؛ بنا بر تمام این توضیحات، دریافت ما از جمله‌ی «فضای گفتگو نمی‌دهند» بیشتر از یک ادعای واقعی، یا گمانه‌زنی است و یا استفاده‌ای غلط از مفهوم گفتگو. ناامن کردن فضای روایتگری، قربانی‌نکوهی، پافشاری بر نگرانی از آن یک درصد روایت غیرواقعی و آن را مقابل تجربه‌ی حداکثری جامعه‌ی زنان و جامعه‌ی کوییر از خشونت جنسی گذاشتن و ترویج گفتمان‌های تضعیف‌کننده‌ی جنبش که تکرار و برساخته‌ی مردسالاری است، این بار از دهان فمینیست‌ها و بدون هیچ فکت و ارجاع دقیقی، همه‌ی اینها چیزی نیست که ما گفتگو بدانیم و تمام تلاش خود را می‌کنیم که صفحه‌ی ما به این گزاره‌ها آلوده نشود. صفحه‌ی می‌تو فضای امن راویان خشونت جنسی است و حفاظت از امنیت روانی روایان در این فضا اولویت ما است.

 اگر اصول ما در حفاظت از فضای روایتگری به نظر عده‌ای بازدارنده می‌آید باید بگوییم که شما این بازدارندگی را نه فقط از سمت ما که از سمت راویان این صفحه دریافت می‌کنید. ما انعکاس صدای راویانیم. 

ذکر این نکته در اینجا مهم است که ما باور داریم جنبش زنان علیه خشونت جنسی این وظیفه را برای نهادهای فرهنگی و افراد صاحب‌نام و اعتبار قائل است که نسبت به موضع‌گیری‌های خود در مورد روایت‌های آزار دقیق باشند و زمانی می‌توانند از باور داشتن به دفاعیات متهم صحبت کنند که حداقل تلاششان را برای دستیابی به حقیقت از طریق تقاضای گفتگو با راویان کرده باشند. ایده‌ی کمیته‌ی مستقل حقیقت‌یاب واجد شرایط پیشنهادی دیگر است که فعالین همین صفحه آن را اولین بار پس از اوج‌گیری جنبش معرفی کردند و به گروه‌های دیگر پیشنهاد دادند. پس می‌توان دید که گزینه‌های بیشتری از پوزیشن (یا با می تو و یا علیه می تو) برای ما تعریف شده است. ما نه‌تنها نمی‌خواهیم انحصار روایتگری در دست ما باشد بلکه  تقاضا می‌کنیم که گروه‌های دیگر نیز تلاش کنند پلتفرم‌های جدیدی برای روایتگری‌های بدیل بسازند و تعهد بدهند با اتکا به اصول در آن پلتفرم‌ها کار خواهند کرد. کمااینکه گروه‌های منتقد با به عهده نگرفتن زحمت راستی‌آزمایی و انتشار روایت انحصارگرایی را به صفحه‌ی می‌تو تحمیل می‌کنند. خبر بدی که برای شما داریم این است که حجم روایت‌های رسیده به دست صفحه‌ی می‌تو بسیار بالا است و رسیدگی به ای حجم از تجربه‌ها خشونت جنسی در ایران نیاز به نیروی بیشتری دارد.

مسئله‌ی عاملیت و مسئولیت

 زنان در انتخاب انتشار روایت‌هایشان در این صفحه عاملیت کامل دارند. آنها در بیان روایت و توضیح فهمشان از تجربه‌ی خشونت عاملیت شان را نشان می‌دهند و پیچیدگی روایتشان را توضیح می‌دهند و روشن می‌کنند. غالب آنها در بازگویی روایت به آنچه از روایت‌های پیشین آموختند اشاره می‌کنند و معمولاً توضیح می‌دهند که چرا روایت می‌کنند.

به نظر می‌رسد که فهم ما از کلمه‌ی عاملیت با نویسندگان این بیانیه یکی نیست. ما عاملیت زنان را در جایی که روایت می‌کنند می‌بینیم و به رسمیت می‌شناسیم. عاملیت داشتن به معنای پذیرش مسئولیت خشونتی که بر آنان رفته نیست. آنها عاملیتشان را در لحظه‌ی نشان دادن عدم رضایت در پروسه‌ی خشونت جنسی بروز داده‌اند.

مسئله‌ی روایتگری بی‌نام و شیوه‌های بدیل روایتگری

دررابطه‌با روایت‌های (سرراست فریب) از قضا سرراست بودن و فریبکاری دو مفهوم بسیار متضادند. فریب سرراست نیست. فریب پیچیدگی دارد و از قضا در خود روایت‌های تجاوز خانوادگی و روایت‌های خشونت به زنان در روابط همسری هم فریب نقشی جدی بازی می‌کند. به نظر ما خود مردسالاری یک فریب بزرگ است. طبعاً فریب نیز اشکال متفاوتی دارد. کاش این پژوهشگران در بررسی این روایت‌ها به درکی از چرایی تکرار این الگوها می‌رسیدند و ما را هم در فهم این مسئله کمک می‌کردند.

به نظر ما شیوه‌های بدیل روایتگری از بین نرفته‌اند کمااینکه در کیس مشخص فرهاد اصلانی راوی پنجم شیوه‌ی دیگری از سایر راویان که روایتشان را به می‌تو سپرده بودند اتخاذ کرد و روایتش را با نام خودش در شبکه‌ی اجتماعی توییتر منتشر کرد. ما نه‌تنها از این روایت و این شیوه‌ی روایتگری حمایت کردیم بلکه تمام توان خود را در اختیار او و راویان با نام دیگر قرار دادیم. مانند ریحانه پارسا که او هم روایتش را با نام خودش منتشر کرد و بعد از آن صفحه‌ی می‌تو با او لایو گذاشت و از او تمام‌وکمال در این مسیر حمایت کرد و می‌کند.

در طی این دو سال راویان بیشتری بوده‌اند که از مشورت‌ها، فعالیت‌ها و پیگیری‌های صفحه‌ی می‌تو بهره‌مند شده‌اند بدون اینکه روایتشان در نهایت در این صفحه منتشر شده باشد؛ غزاله مقدم که روایتش را در مورد یکی از کارکنان هرانا منتشر کرد, ازاین‌دست راویان است. نمونه‌های دیگری هم وجود دارند.

و لازم به ذکر است که اصولاً حتی همه‌ی اینها روایت نکرده‌اند. ما از خود روایتگری آن هم اگر راوی خودش به لحظه‌ی روایتگری رسیده باشد دفاع می‌کنیم. تمایل بسیاری از راویان برای انتشار روایتشان در صفحه‌ی می‌تو احتمالاً به چند دلیل است که به‌اختصار می‌گوییم.

  • مسئله‌ی خطر شناس و با نام روایت کردن
  •  نیاز به داشتن فضایی امن و احتمالاً با مخاطب هدفمند که درک درست و همدلی بیشتر در این موضوع داشته باشد 
  • امکان پیگیری روایت و وصل شدن به شبکه‌ای از فمینیست‌های مرتبط با مسئله‌ی خشونت جنسی از طریق صفحه‌ی می‌تو.

به نظر ما مسئله‌ی نیاز به ناشناس ماندن یکی از پیچیدگی‌های جنبش می‌توی ایران است. ما آن را تولید نکرده‌ایم، این محصول دست حکومت و جامعه‌ی مردسالار است.

مسئله‌ی انحصارگرایی در انتشار روایت

شاید این چندمین بار است که ما نظر خودمان را درباره‌ی باورمند بودن به تکثر فضاهای روایتگری می‌نویسیم. امید که این بار پذیرفته شود. تیم گرداننده‌ی این صفحه بارها اعلام کرده که نه‌تنها از وجود فضاهای دیگر و بیشتر برای روایتگری خشونت جنسی استقبال می‌کند که حتی باکمال‌میل وظیفه‌ی خود می‌داند تا تجربیات و دستاوردهای آموخته‎اش را در اختیار هر تیم صاحب صلاحیت که می‌خواهد در این حوزه فعالیت کند، قرار دهد.

ما امید داریم بیشتر از چندین فضا برای راویان  ایجاد شود که در آنها با پایبندی به حفظ امنیت راوی، درجه‌بندی نکردن رنج راوی، پایبند بودن به حمایت از زنان در هر گزارش خشونت جنسی و مستقل از تعلقات سیاسی محفلی و با شناخت از ساختار خشونت جنسی به وجود بیاید.

در اینجا لازم به ذکر است که در ابتدای جنبش هم چنین صفحاتی که به کار روایتگری می‌پرداختند، وجود داشتند. ما تقریباً تمام فعالیت‌های آنها را به اشتراک می‌گذاشتیم و در مواردی حتی به آنها پیام دادیم که چنانچه نمی‌توانند نام آزارگر را منتشر کنند ما این مسئولیت را می‌پذیریم. اما سؤال اساسی این است که چه اتفاقی افتاد؟ و چرا دیگر ادامه ندادند؟

مسئله‌ی دفاع متهم از خود

تمام تلاش ما آموزش فهم مسئله‌ی ساختارمند خشونت است. فهم این موضوع کمک خواهد کرد که بدانیم وقتی از آزارگر حرف می‌زنیم، از شخصی برخوردار از مناسبات قدرت حرف می‌زنیم. 

ما اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم تریبون‌های آنها را بگیریم.

تمام تلاش ما برای وادار کردن نهادها و اشخاص در به رسمیت شناختن روایت زنان و رفتار مسئولانه تنها در موارد محدودی آن هم با صرف انرژی فراوان پاسخ داده است. ما تمام اعتبار سرمایه‌ی اجتماعی و قدرت رسانه‌ای را با تلاش فراوان برای به رسمیت پذیرفتن روایت‌های زنان می‌سازیم و باز هم صدای مرد متهم به آزار بلندتر است و امنیتش برای عدم مسئولیت‌پذیری بیشتر.

اینجاست که نمی‌توانیم به این موضوع اشاره نکنیم که جمعی از فعالین و پژوهشگران فمینیست در همین قدم‌های اولیه‌ی جنبش می‌تو ایران نگرانی‌ای به اندازه‌ی نوشتن یک بند در یک بیانیه برای دادن تریبون دفاعیه به مردان در قدرت و متهم به آزارگری جنسی داشته‌اند. در کشوری با شاخص شکاف جنسیتی ۱۵۰ بین ۱۵۶ کشور که در آن کمتر زنی شاید باشد که در طول زندگی‌اش دست‌کم یکی از اشکال جدی خشونت جنسی را تجربه نکرده باشد.

پاسخ یک‌خطی ما به این نگرانی این است: به این یک وجب فضا برای صدای  راویان خشونت جنسی رضایت دهید!

مسئله‌ی یارکشی و لایک

شما فعالین پژوهشگر کنشگر باسابقه از ما گروه جوان حتماً بهتر می‌دانید رقابت، این رفتار تماماً مردسالارانه آفت تمام این سال‌های جنبش زنان بوده و هست. خطاب قرار دادن روایت منتشرشده از راویان در این صفحه با میزان لایکی که می‌گیرند چیزی نیست که باید از شما بشنویم.  آیا این ادامه‌ی همان تفکری نیست که زنان را مدام به تشنه‌ی جلب‌توجه بودن متهم  می‌کند و تمام کارهای آنها  را جلب‌توجه تفسیر می‌کند؟ هرآنچه از اقبال مجازی در اینجا ساخته می‌شود، سرمایه‌ی جنبشی زنان است. میزان لایک روایت راویان در واقع تأیید راویان   دیگر بر این روایت‌ها است. اگر در این سازمان‌دهیِ حمایتی از صدای راویان خوب عمل می‌کنیم که آفرین به ما. تعهد ما به زنان این جنبش این است که بهتر هم بشویم. ارتباط رسانه‌ای قوی‌تری بسازیم و هر چه بیشتر صدای روایت‌های راویان را بلند کنیم.

بدون تردید مردان آزارگر با اتکا به آموزه‌های ضد زن و قربانی‌نکوه جامعه‌ی ایران لشکرکشی‌های مجازی می‌کنند و آنها هستند که به فرهنگ یارکشی برای پیشبرد کارشان باور دارند. همان‌طور که مسئولیت شدت گرفتن سرکوب حکومت در مقابل کار قدرتمند جنبشی با ما نیست، مسئولیت سرو صدای مجازی متهمین به آزار با امید و اتکا به بخش آموزش‌ندیده و منتفع جامعه هم بر دوش ما نیست.

به میزان تقویت اثرات جنبش شدت سرکوب مردان آزارگر بالا می‌رود. از سمی‌ترین روش‌ها مثل تهدید و ناامن کردن راوی و حمله به فعالین و یارکشی و حتی بدتر از این هم استفاده خواهند کرد. در مورد شدت گرفتن فضاهای سمی مناسبات حاکم را خطاب قرار دهید و نه جنبش را.  

شما نامه‌ی سرگشاده‌تان را با عنوان فمینیست و پژوهشگر آغاز کرده‌اید، اما درست همین بند از بیانیه‌ی شما به صحبت‌های کسانی می‌ماند که می‌گویند اگر کسی در خیابان آزارت داد فریاد نزن، چون آن‌وقت آزارگر ممکن است تو را بزند. یا ممکن است تحریک شود و در فضای مجازی علیه تو سازمان‌دهی کند. آیا این قدمی به عقب و در تضاد با بند «عاملیت» نیست؟

توجه به دعوی مخدوش بودن مستندات از سمت آزارگر

تا به امروز هیچ آزارگری مستنداتی دقیق که مستندات ما را که در پروسه‌ی راستی‌آزمایی بررسی شده است باطل کند، ارائه نداده است. آنچه در طول این دو سال فعالیت از سمت مردان متهم به آزار منتشر شده دفاعیه از سر عدم پذیرش مسئولیت بوده یا اتهام‌زنی به راویان یا به فعالان می‌تو یا دروغ‌پراکنی به این امید که دریافت جامعه از حقیقت روایت آزارگر‌ی‌شان مخدوش شود، همین و تمام. 

چهره داشتن جنبش

مرئی کردن زنان، ایجاد فضا برای زنان کنشگر و اعتبار دادن به کارشان و در یک کلام قدرتمندتر کردن زنان یک وظیفه‌ی فمینیستی است. ما نه به چند چهره که به صدها چهره‌ی زن نیاز داریم. 

در حال حاضر معدود چهره‌های این جنبش به‌تنهایی به همراه راویان بار انکار و نادیده‌انگاری و خشونت تهدیدهای متهمین به خشونت جنسی و حامیانشان را تحمل می‌کنند. ازاین‌جهت به‌جای چهره‌زدایی از این جنبش پیشنهاد ما این است که به فکر چهره‌های بیشتری باشید که این جنبش را در تنوع خودش بازنمایی کند. 

اتهام  وابستگی به جریان‌های سیاسی نشان‌دار

ما معنای اتهام سیاسی بودن را نمی‌فهمیم. به نظر ما انسان موجودی سیاسی است. ازاین‌رو نمی‌فهمیم اتهام دقیق اینجا چیست.  

اگر منظور سیاسی‌کاری  یا عدم حفظ بی‌طرفی به دلیل انگیزه‌های سیاسی است که صفحه‌ی می تو این اتهام بزرگ را قویاً رد می‌کند. مفتخریم به اینکه گوش‌هایمان برای زنان و جامعه‌ی کوییر و همه‌ی طیف‌های سیاسی و جناح‌بندی‌های سیاسی باز است. از همه‌ی راویان همه‌ی طیف‌های سیاسی دعوت می‌کنیم صفحه‌ی ما را دنبال کنند و در صورت اعتماد خود با ما تماس بگیرند و مضاف بر این تعهد می‌دهیم که سرمایه‌ی اجتماعی و مناسبات محفلی هیچ آزارگری چه در سیاست چه در فرهنگ و هنر و اقتصاد مانع شنیدن و پیگیری روایتشان نباشد. 

یکی از نقاط قوت صفحه‌ی می‌تو از نظر خود ما این است که اعضای آن هیچ سابقه‌ی محفلی گروهی و جریانی در سیاست نداشته و ندارند و به این دلیل هیچ منافع مشترکی با مردان آزارگر این محافل و جمع‌های سیاسی نیز ندارند. ضمناً سوی دیگر این قضیه این است که ما برای صحبت و همکاری با همه‌ی فعالان فمینیستی باز هستیم و در سابقه‌ی خود نیز سابقه‌ی فعالیت با فمینیست‌هایی از جریان‌های مختلف سیاسی داشته‌ایم با حفظ اصول انسانی حقوق بشری و عدم بازتولید مناسبات تبعیض به گروه‌های اجتماعی تحت ستم. طبیعتاً داشتن نقطه‌نظر فمینیستی را حق خود می‌دانیم و خود را در دسته‌ی فمینیسم تقاطعی (اینترسکشنال) دسته‌بندی می‌کنیم. 

 هر آزارگری که به جنبش و یا گروه سیاسی خاصی تعلق داشته باشد در واکنش به روایت آزارش همیشه از ابزار (انگیزه سیاسی  بوده و نه آزار) استفاده می‌کند و ما نمی‌توانیم برای در معرض این اتهامات قرار نگرفتن، روایت راویان را نادیده بگیریم.

اتهام سیاسی‌کاری که از پرکاربردترین ابزارهای حکومت حال حاضر ایران برای سرکوب جنبش‌های مدنی نیز هست، در ماه‌های اخیر از اتاق‌های بازجویی تا دهان متهمان آزارگر گفته و شنیده شده است. تا آنجا پیش رفته که حتی شغل روزمره‌ی گرداننده‌ی صفحه را به پرسش گرفته‌اند.

ما حق مخاطبان خود می‌دانیم که از جانب ما با شفافیت روبه‌رو شوند، پس می‌گوییم شقایق نوروزی کارمند یک سازمان حقوق بشری است، مدت کوتاهی است که در این سازمان مشغول به کار شده و در آنجا در زمینه‌ای کاملاً مجزا از کار جنبشی‌اش در می تو مشغول است. 

یکدست‌سازی تجربه‌های خشونت جنسی

ما در اینجا رنج راویان خشونت جنسی را درجه‌بندی نمی‌کنیم. ضمن پذیرش طیف‌وارگی خشونت جنسی و پذیرش تفاوت میزان مجازات در دستگاه قضایی عادل اما در ساحت روایتگری این تنها راوی است که می‌تواند از رنج خود، میزان آن و شدت اثراتش بر زندگی خود بگوید و صفحه‌ی می‌تو بنا به اینکه روایت آزار موردنظر به کدام بخش از طیف خشونت جنسی اشاره دارد، تصمیم به انتشار یا نحوه‌ی انتشار نمی‌گیرند. آنچه ما در روند انتشار درست می‌دانیم برخورد و رسیدگی طبق اصولی یکسان با روایت‌ها و تجربه‌های زیسته‌ی راویان است.

آزارگران بی‌نام و  چنگی به دل نزدن روایت‌هایشان

گفته‌اید که تأکید بر نوع خاصی از روایت، از روایتگری کالاسازی می‌کند و باعث به حاشیه رفتن روایت‌های دیگر می‌شود.  تجربه به ما نشان داده است که دیده شدن بیشتر روایت‌ها به عوامل مختلفی از جمله کارکرد خود شبکه‌های اجتماعی و نقش رسانه در بازتاب دادن برمی‌گردد. ما روایت‌های مختلفی از خانه تا مدرسه از اتاق درمان تا سینما از خیابان تا محل کار حتی از صحنه‌ی جنگ کار کرده‌ایم و به نظر می‌رسد که این شما بودید که بیشتر متوجه روایت‌های رسانه‌ای یا جنجالی در شبکه‌های اجتماعی شده‌اید. خود کارکرد رسانه و جنجال در مواجهه با این روایت‌ها بخشی از پیچیدگی کار ماست. ما نه‌تنها با این پیچیدگی درگیریم بلکه سعی می‌کنیم آن را در متن مناسبات مردسالار حاکم بر خود این پلتفرم‌ها درک و تحلیل کنیم و در چنین جایی نیاز به پژوهشگران داریم. 

………………….

در نهایت راویان با عاملیت و انتخاب خودشان و با شجاعت پذیرش فشارهای روایتگری به این صفحه می‌آیند و روایت می‌کنند. این راویان در برداشتن قدم‌های بلند در مقابل ناامنی‌های جامعه برای روایتگری از تفکر موجود در این بیانیه پیشروترند. به راویان پیشروتر از گزاره‌های تبیین شده در این بیانیه چه پاسخی دارید؟

در پایان جنبشی که در ابتدای این بیانیه به پیش رفتن در جهتی پر از نقص متهم می‌شود در کمتر از دو سال حداقل دو دستاورد مهم داشته؛ یکی در زمینه‌ی ایجاد یک حرکت جمعی در سینما و تئاتر ایران و دیگری در فضای روان‌شناسی و اتاق درمان، به‌علاوه‌ی مجموع دستاوردهای پایدارتر مانند معرفی مضرات فرهنگ قربانی‌نکوهی و گسترش فهم ساختارمند بودن مسئله‌ی خشونت جنسی و همچنین آورده‌ی مهم دیگر افزایش شجاعت و عاملیت زنان در روایتگری است. افزایش داوطلبان روایتگری در مراجعه به این صفحه یادآوری این است که ما کار درست را انجام داده‌ایم و این امر باید ادامه‌دار شود.

این به‌اصطلاح نقد ضمن اینکه لازمه‌ی نقد را که همان اتکا به مصداق است در خود ندارد، در بدترین زمان ممکن نیز نوشته شده است.  ما را با این گزاره روبه رو نکنید که همیشه وقت نقد است، بله اما وقتی که فرد آزارگری اتهامات ناروایی را به می‌تو وارد کرده و از فمینیست‌ها خواسته تا روایات می‌تو را راستی‌آزمایی کنند، هر نقدی هرچند با حسن‌نیت، مورد سوءاستفاده فرد آزارگر قرار خواهد گرفت. تکرار گزاره‌های مردان آزارگر که در این بیانیه به‌جای ادبیات فمینیستی دیده می‌شود باعث شد تا فرد آزارگر، با استناد به تک‌تک جملات بیانیه در پی اثبات حقانیت خود باشد. استوری شدن این بیانیه توسط آزارگر در کوتاه‌ترین زمان پس از انتشار گواه این مسئله است که در چنین نوشته‌هایی هدف آزارگر بیش از هر اتفاق سازنده‌ای محقق می‌شود که همانا ایجاد شکاف در میان فعالان است. 

ما زمانی بیانیه‌ی عمومی با امضا منتشر می‌کنیم که بخواهیم قدرتمان را در مقابل ستمگری با امتیاز منسجم کنیم نه در مقابل خودمان. 

تیم می‌تو در تمام این دو سال در معرض انواع خشونت قرار گرفته است. از طرد شدن توسط فمینیست‌های دیگر تا اتهام و در مواردی توهین و فحاشی. اما ما بر اساس پرنسیپ‌هایی که به آن پایبندیم هرگز پا به این زمین بازی نمی‌گذاریم. 

می‌تو به راهش ادامه می‌دهد و تلاش می‌کند با افزایش آگاهی مدام و به‌روزِ خود از مفاهیم و گزاره‌های خشونت جنسی، خطاهای خود را کاهش دهد و در این راه از نقدها و بحث‌ها و گفت‌وگوهای سازنده استقبال می‌کند. ما امید داریم بخشی از کنشگران و فمینیست‌ها مرعوب فضای مسموم ساخته‌شده توسط آزارگر نشوند و کنار راویان و حامیان بایستند. چرا که همه‌ی ما خوب می‌دانیم برای ردی که امروز به جا می‌گذاریم باید فردا سربلند باشیم.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • دوستی

    ممنون برای پاسخ خوبی که نوشتید. در متن بیانیه‌ای که در نقد صفحه می‌تو نوشته شده بود، ردپاهای زیادی از نگاه مردسالارانه دیده میشه. اینجا بهش اشاراتی شده ولی کاش دقیق‌تر موشکافی بشه.