مدرسه مصاف، محیطی برای تربیت حکمرانان آینده جمهوری اسلامی
علی اکبر رائفیپور، استاد فراماسونشناسی و کارشناس دشمنیابی و ژنرال جنگ نرم، از تأسیس مدرسهای پسرانه خبر داده است. هدف؟ تربیت نیروی انسانی شایسته برای زمان ظهور.
در آستانه سال تحصیلی جدید، تأسیس یک مدرسه نو به دست چهرهای نومحافظهکار، علیاکبر رائفیپور، جنجالآفرین شده است.
روزنامه شرق درباره این مدرسه در گزارشی مینویسد:
«در مدرسه مصاف در کنار دروس رایج، یک سری آموزشهای دیگر هم به دانشآموزان داده میشود و آموزش و مهارتهای زندگی اسلامی از برنامههای اصلی این مدرسه است. علیاکبر رائفیپور، مؤسس مصاف، گفته است احتمالا خودش هم به عنوان معلم پرورشی در مدرسه درس خواهد داد و هدف، تربیت نسل و نیروی انسانیای است که در زمان ظهور آماده به خدمت باشند.»
علیاکبر رائفیپور که خود را پژوهشگر و کادر دانشگاهی معرفی میکند، یکی از مهمترین چهرههای متأخر اصولگرا در حکومت است که با سخنرانیهای "کوبنده" خود درباره «تئوریهای توطئه»، معروف شده است. او با انتشار پیاپی فیلمهای سخنرانیها و مناظرههای خود در اینترنت به یکی محبوبترین سخنوران جوانان وابسته به حکومت یا اصطلاحا «حزباللهی»ها تبدیل شده و از این راه شهرت زیادی برای خود کسب کرده است. و البته در برخی از رسانههای وابسته به حکومت از این واعظ تئوری توطئه به عنوان محقق و پژوهشگر یاد میکنند.
گسترش نفوذ رائفیپور به واسطه آوازهاش در "مبارزه با صهیونیسم و فراماسونری" در میان حامیان حکومت، فرصت آن را ایجاد کرد که به نحوی سازماندهیشده به تبلیغ ایدئولوژی خود بپردازد. در همین راستا در بهمن ماه سال ۱۳۸۹ مؤسسهای به نام «مؤسسه مصاف ایرانیان» و وبسایتی به نام «جنبش مصاف» با هدف تحلیل و پژوهش در حوزه مبارزه با "صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری" تأسیس کرد.
گفته میشود عنوان مصاف مخفف «مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری» است.
علیاکبر رائفیپور در ماههای گذشته گفته که مدرسهای به نام مدرسه مصاف را در راستای پیشبرد اهداف مؤسسه مصاف تأسیس کرده است. این مدرسه پسرانه مجوز تأسیس ندارد و بنا بر گزارشهای رسمی، آموزش و پرورش نیز تلاشی برای تعطیلی آن نکرده است. علاوه بر آن در ماههای گذشته ثبتنام دانشآموزان برای سال تحصیلی جدید نیز در مدرسه مصاف شروع شده است.
رائفیپور مدرسه خود را در برابر سمپاد (سازمان استعدادهای درخشان) تعریف میکند که بر اساس یکی از تئوریهای توطئه او، «کار آمریکاییها» است و میخواهند افرادی تربیت کنند که منافع ایالات متحده را پیش ببرند.
او گفته میخواهد «مدرسه حکمرانی» درست کند تا جلوی این به گفته او «انحرافها» را بگیرد.
تبلیغات گسترده این مدرسه برای جذب دانشآموزان بیشتر نشان از اصرار جدی رائفیپور بر پرورش حاکمان آینده کشور بر اساس "ارزشهای انقلاب و امام" دارد. اما "ارزش" اصلی به همان آخرالزمانی بودن گفتار رائفیپور بازمیگردد: آمادگی برای ظهور.
رائفیپور در سخنرانیهایش به "آمادگی شهروندان جامعه اسلامی در زمان ظهور" تأکید فراوانی دارد. او در مؤسسه مصاف و وبسایت جنبش مصاف نیز بارها به این مسأله پرداخته است. یکی از دلایل معروفیتش بین چهرههای رادیکال حکومت نیز حرفهایش درباره تربیت نیروی انسانی برای خدمت در زمان ظهور است.
دقیقاً مشخص نیست بودجه مدرسه جدید او از کجا تأمین میشود. چندی پیش در صفحه اینستاگرام رائفیپور فیلمی منتشر شد که در آن، او از مردم میخواهد برای تأمین هزینههای مورد نیاز مدرسه کمک کنند. گویا مدرسه مصاف قرار است مدرسهای غیردولتی و خصوصی باشد اما هنوز اطلاعات مشخص و رسمیای در این باره وجود ندارد.
یکی از توضیحات خود رائفیپور درباره ضرورت ساخته شدن مدرسه مصاف را ببینید:
شایستهسالاری «دینی» در جمهوری اسلامی
شایستهسالاری به شیوهای از حکومت یا مدیریت گفته میشود که در آن دستاندرکاران بر پایه توانایی و شایستگیشان برگزیده شوند. مايكل يانگ، جامعهشناس بريتانيايی، در تعريف شايستهسالاری مینويسد شايستهسالاری «سيستمی است كه رهبری به واسطه نخبگان را مهيا میسازد» و نقشهای اجتماعی به افراد بر اساس توانايی آنها، بدون لحاظ هر مزيت ديگری واگذار میشود.
اما حاکمان جمهوری اسلامی بر این باورند که شایستهسالاری در اصل یک سنت الهی است و خداوند نیز افراد شایسته را برای هدایت مردم به پیامبری برگزیده است. آنها میگویند در جامعه اسلامی نظام ارزشی اسلام و قرآن بیشترین اهمیت را دارد و آنها هم بر اساس این ارزشها لیاقت را تشخیص میدهند.
حاکمان جمهوری اسلامی از روزهای نخست پس از انقلاب، هدف خود را گسترش هرچه بیشتر دین در جامعه قرار دادند. اسلامی کردن دانشگاهها و تبدیل فضای دانشگاهی به محیطی برای بسط گفتمان حاکم، یکی از اولویتهای مهم این نظام بود. حاکمان جمهوری اسلامی نگرانند که دین نقش اساسی را نداشته باشد و نیروهای متخصص غیرمذهبی برای منافع آنها ضررآفرین باشند.
به همین دلیل جمهوری اسلامی از ابتدا تربیت ایدئولوژیک را یکی از اهداف اساسی خود قرار داد. با گسترده شدن رسانه در دنیای مدرن، حاکمیت نیاز به تربیت ایدئولوژیک نسل جوان را بیش از پیش مهم شمرد. افزودن واحدهای درسی اسلامی به دروس دانشگاهی، ایجاد رشتههای تحصیلی مرتبط با گفتمان اسلام و افزایش تعداد روحانیون در سطوح آموزشی کشور از نمونههای بارز تلاشهای «نظام» در این راستاست.
تصمیم حاکمیت برای تربیت ایدئولوژیک از سطوح اولیه تحصیلی نشان از آن دارد که ممارست حکومت بر تربیت نسلی که مطابق با ارزشهای جمهوری اسلامی رفتار کند ناکام باقی مانده است. تأسیس مدارسی مانند مدرسه مصاف یکی از تازهترین نشانههای اجرایی شدن این رویه است.
نظر بر آن است که در نظام مبتنی بر شایستهسالاری، امکانات و موقعیتها به صورت برابر در دسترس همگان قرار گیرد. دینیسازی مدارس و بهطور کل مراکز علمی یکی از موانع جدی امکان بروز شایستهسالاری در ایران است. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی با نادیده گرفتن خواست صریح مردم مبنی بر رد سنجش شایستگی افراد بر اساس ارزشهای دینی، استراتژی از پیش شکست خوردهای را انتخاب کرده است و مانند قبل برای تربیت حاکمانی بدون مشروعیت، به صرف بودجههای هنگفت و میلیاردی ادامه میدهد.
مصاف پس از ۲۰۳۰
تأسیس مدرسهای همچون مصاف پس از آن رخ میدهد که جمهوری اسلامی بنا به توصیه رهبرش سند ۲۰۳۰ یونسکو در راستای برابری و آزادی در آموزش را کنار گذاشت.
در سند ۲۰۳۰ یونسکو از مسائلی مانند ایجاد امکانات آموزشی برابر برای همه کودکان و جوانان و بهویژه رفع تبعیض جنسیتی و آموزش زبان مادری سخن رفته و ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل موظف شدهاند برای شهروندانشان فارغ از جنسیت و قومیت و سن و سال، امکانات برابر تحصیلی با کیفیت بالا فراهم کنند.
این سند در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۵ در نیویورک به تصویب کشورهای عضو یونسکو رسید و دولت ایران هم آن را بهطور مشروط پذیرفت. در شهریور ۱۳۹۵ بر اساس مصوبه هیأت وزیران «کارگروه ملی آموزش ۲۰۳۰» برای به اجرا درآمدن سند یونسکو تشکیل شد اما شهریور ۱۴۰۰ ابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری اسلامی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه «لغو اجرای سند ۲۰۳۰» را که چندین سال بر زمین مانده بود، برای اجرا به دستگاههای مربوط ابلاغ کرد.
حالا حکومت جمهوری اسلامی که تحقق اهداف یونسکو در آموزش را استعماری میخواند، از اینکه کسی مثل رائفیپور مدرسه بسازد استقبال میکند؛ کسی که خود را استاد فراماسونشناسی، کارشناس دشمنیابی، ژنرال جنگ نرم، نظریهپرداز توطئه، متخصص وقایع آخرالزمان و … میداند و تخصص پیدا کردن ردپای دشمن در مربعها و مثلثهای موجود در تصاویر را دارد.
حالا چنین ذهنیتی میخواهد شایستگان نظام جمهوری اسلامی را در مدرسهای جدید تربیت کند.
نظرها
نظری وجود ندارد.