جمعی از فعالان حوزه زنان در ایران: همصدایی برای لغو قانون حجاب اجباری
حرکتهایی نظیر درآوردن گروهی روسری و آتشزدن آن نشانهی سرریز شدن تحمل زنان است. آنها به وضوح دیگر حجاب اجباری را نمیخواهند.
این متن جمعی را گروهی از فعالان حوزه زنان از داخل ایران برای «زمانه» ارسال کردهاند. نام آنها محفوظ باقی میماند.
جنبش زنان ایران عمری بیش از صد سال دارد. در طول یک قرن، این جنبش فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده و علیرغم سرکوبهای زیاد همواره افتان و خیزان به پیش رفته است، هر چند هنوز به بسیاری از خواستههای خود دست نیافته است.
در طول تاریخ جنبش زنان در ایران، دوره اخیر نقطه عطفی برای همهگیری مطالبات این جنبش، چه در بین زنان بهطور خاص و چه در میان جامعه بهطور عام است. نگاهی به اعتراضات اخیر این نکته را نشان میدهد که طبقات پائین و متوسط جامعه در مناطق مختلف با خواستههای این جنبش همآوایی چشمگیری نشان دادند. از سوی دیگر، این اعتراضات با محوریت مسئله زنان باعث واکنش و همگرایی تشکلهای مختلف فرهنگیان، دانشجویان، هنرمندان و کارگران شده است.
اعتراضات تا این لحظه در اکثر شهرهای ایران به شکل پرشوری در جریان است. از پی اعتراضات مردم مریوان بعد از کشته شدن شلر رسولی و شعار قابلتوجه «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان»، احساسات جریحهدارشده مردم پس از قتل ژینا امینی و سرکوب و خفقان ۴۴ ساله بر سر مسئله حجاب، موتور محرکهی این عصیان شد.
شعار «زن، زندگی، آزادی» (ژن، ژیان، ئازادی) و در کنار آن شعارهایی مبنی بر درخواست برابری، عدالت و نفی ستمگری و همچنین حرکتهایی نظیر درآوردن گروهی روسری و آتشزدن آن نشانه سرریز شدن تحمل زنان است. آنها به وضوح دیگر حجاب اجباری را نمیخواهند.
واقعیت این است که اعتراضات هزینه دارد. ریسک آسیبهای جسمی و روانی، بازداشت، خطر مرگ و در امنترین حالت، استهلاک و فرسودگی همواره در کمین فعالان اعتراضهای خیابانی است؛ علیالخصوص در فقدان تشکیلات منسجم و برنامهی مشخص. از سوی دیگر تجربه نشان داده اکثریت حرکتهای مردمی دهههای اخیر توسط برخی جریانهای نزدیک به حکومت یا اپوزسیون خارجنشین مصادره به مطلوب میشوند و جان و تن مردم در عمل تبدیل به ابزاری برای نیل به اهداف دیگرانی میشود که ما نیستیم.
در حال حاضر برای این جنبش دو مسیر کلی را می توان متصور شد:
براندازی - که غالب حامیان آن شامل برخی اپوزسیونهای خارج از کشور و عدهای از بدنه عاصی جنبش هستند. با توجه به ابعاد جنبش و توان اجرایی آن، میزان حضور مردمی، فقدان تشکلها و احزاب مستقل و سرکوب وحشیانه حاکمیت چنین هدفی خارج از ظرفیت جنبش فعلیست.
مسیر دوم خود به دو شاخه تقسیم می شود:
شاخۀ اول آن معتقد به حذف یا تعدیل عملکرد گشت ارشاد است که بیشتر از طرف برخی جناحهای حکومتی محافظهکار یا اصلاحطلب مطرح میشود. این ایده مختص به این اعتراضات نیست و از چندی قبل از مرگ ژینا و طی فشارهای حاکمیت بر سر مقوله حجاب و اعتراضات پراکنده مردمی، چند وقتیست که مطرح شده است.
هرچند این هدف قابل حصول مینماید اما در ماهیت تغییری در وضعیت زنان ایجاد نخواهد کرد. در واقع به نظر میرسد این راهکار، معاملهایست بین حاکمیت و جناح اصلاحطلب بر سر منافع حزبی و سهمخواهی قدرت؛ و مطالبات زنان در این میان بازیچهای بیش نیست. در مسئلۀ حجاب زنان، گشت ارشاد صرفاً یکی از ابزارهای سرکوب و تحمیل حجاب است. حاکمیت ابزارهای بسیار دیگری برای تحمیل حجاب در دست دارد و در صورت لزوم میتواند خلق کند. در نتیجه مطرح کردن حذف گشت ارشاد در جنبش اخیر، تقلیل مطالبات و خاموش کردن هدفمند اعتراضات است.
شاخۀ دوم لغو قانون حجاب اجباریست. هرچند مقوله حجاب، شالوده و از خطوط قرمز حاکمیت است و نشانهرفتن این هدف ممکن است لزوماً و به سرعت به نتیجه نرسد، با ایجاد مطالبه مشخص و واقعی، روزنهای برای تنفس و تداوم جنبش ایجاد میکند. در طول زمان و با رشد و شکلگیری اعتراضات، امکان اضافه کردن مطالبات رادیکالتر فراهم خواهد شد.
مسیر رسیدن به مطالبات و اهداف ما، مبارز ادامهداری ست. لازمۀ آن مشخصکردن خط مشی و خواستهها، تداوم اعتراضات در کنار خلاقیت و سازندگی، همکاری و مشارکت در جهت همگرایی بیشتر با سایر اعتراضات صنفی و دانشجویی، و مقاومت و هوشیاری در برابر جریانهای انحرافی است.
ما، جمعی از فعالان حوزه زنان، در راستای هدف «لغو قانون حجاب اجباری» در کنار آحاد جامعه در اعتراضات شرکت میکنیم. ما شور و شعور را باهم میآمیزیم تا خیابان را از آن خود کنیم.
نظرها
نظری وجود ندارد.