از قیام مردم برای "زن، زندگی، و آزادی" حمایت میکنیم!
بیانیه عدهای از دانشگاهیان و پژوهشگران ایرانی مقیم خارج از کشور
در ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، یکی اززنان جوان و بیگناه کشورما ایران، مثل هزاران مورد دیگر، تنها به دلیل نداشتن پوششی مطابق میل و عقیده فقهای حاکم، با زور و ارعاب و تحقیر دستگیر شد. قربانی این بار زن کردی بود به نام مهسا (ژینا) امینی، ۲۲ ساله که همراه برادرش از شهر سقزبرای سفری کوتاه به تهران آمده بود. این بار توحش مأموران زن ستیز " گشت ارشاد" به آزار جسمی و روحی این زن محدود نشد. هنوز معلوم نشده است در همان ساعات اولیه اسارت چه برسراین زن آوردند که او در حالت کما به بیمارستان منتقل گردید و طولی نکشید که خبرجان باختن او از طریق اقوامش اعلام گردید. مأموران حکومت سعی کردند مثل گذشته در موارد مشابه قتل در حین اسارت (نظیر مورد سعیدی سیرجانی، نویسنده در زندان ؛ پزشک جوان، زهرا بنی یعقوب در ستاد امر به معروف و نهی از منکر؛ زهرا کاظمی عکاس وخبرنگار در زندان؛ هاله سحابی درمرخصی کوتاه از زندان در مراسم تدفین پدرش؛ ستار بهشتی، وبلاگ نویس در بازداشتگاه؛ کاووس سید امامی، استاد جامعه شناسی و فعال محیط زیست در زندان؛ بکتاش آبتین، شاعرو فیلمسازدر زندان )، منکرنقش و مسئولیت حقوقی خود شده مرگ ژینا را ناشی از سکته قلبی یا مغزی طبیعی قلمداد کنند. شاید اگر کسی از نزدیکان مهسا/ژینا امینی همراه او نبود تا وضعیت دستگیری او را پیگری کند، مردم از کشته شدن این زن کرد در تهران بی خبر میماندند.
در واقع تلاقی دو مبنای تبعیض و ستمدیدگی (جنسیت و قومیت) در نظام ستمگر و تبعیض بنیاد حاکم بر ایران، و شانس داشتن فرصتی برای بسیج منابع جهت اطلاع رسانی و حمایت از دو جنبش و شبکههای دیرین آنها، یعنی جنبش زنان و جنبش هویت طلبی کردها، نیروی آگاهی و محرکه لازم اولیه را فراهم آورد. والا این مورد "کشتن برای روسری"، هم باز به تداوم "خاک برسری" بی سر و صدای زنان منجرمیشد. عکس العمل به موقع و همت مردم در تجمع مقابل بیمارستان کسرا در تهران ؛ مقاومت خانواده ژینا درسقز در مقابل تلاش مامورین حکومت برای دفن با عجله شبانه جسد در غیاب مردم ؛ وتجمع به موقع مردم کردستان در گورستان سقز؛ امواج بعدی حمایتها در شهرهای مختلف درجغرافیای وسیعتر ایران زمین را دامن زد. این هم افزایی و همپوشانی زیبا و امید بخش در بستر دو جنبش اجتماعی مدنی، در شعارهایی شوق انگیز و سنجیده چون "زن، زندگی، آزادی" ؛ ” از تهران تا کردستان، ستم علیه زنان” ؛ "ازکردستان تا تبریز، صبر مردم شد لبریز" ؛ "کشتن برای روسری، تا به کی خاک بر سری" ؛ "آذربایجان اویاخدیر، کردستانا دایاخدیر"،... تبلور یافت.
مرگ دلخراش ژینا/مهسا زیردست ماموران حکومت در"گشت ارشاد" همچون جرقهای در انبار باروت، باعث شعله ور شدن خشم فشرده سرکوب شده و انباشت نارضایتی سالهای متمادی مردم، به ویژه زنان گشت. لذا به رغم سرکوبهای خونین، دستگیریها و تیراندازیها و زخمی شدنها و حتا مرگ دست کم ۵۳ تن تا کنون، ۸ روز است که شاهد اعتراضهای متعدد مدنی و سیاسی دربیش از ۹۰ شهر کوچک و بزرگ درمناطق مختلف ایران هستیم. این اعتراضات با شرکت اکثرا جوانان از طبقه متوسط و متوسط فقیرواغلب با پیشگامی وهدایت شیردلانه زنان صورت میگیرد. در موارد متعددی در شهرهای مختلف، زنان بطور دسته جمعی روسریهای اجباری خود را از سر برداشته به باد میدهند یا حتا آنها را به طورنمادین آتش میزنند تا به اجبار، تحقیر، و خشونت نه بگویند یا برای نشان دادن خشم دست به بریدن گیسوان خویش میزنند.
دانشجویان دردانشگاههای مختلف، مرد و زن، به حمایت از حرمت انسانی و حقوق مدنی زنان و احترام به حق انتخاب برخواستهاند و فریاد آزادی، آزادی همیشگی خود را این بار به شعار" زن، زندگی، آزادی" تبدیل کردهاند. معترضین نه تنها علیه حجاب اجباری، بلکه علیه فقر، فساد، جنایت و دیکتاتوری ولایی نیز فریاد میزنند. فارغ از آن که این اعتراضات چه روندی را طی کند وحکومت به مطالبات برحق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آنها چگونه پاسخ دهد، ما شاهد نقطه عطف مهمی هم درفرایند گسست مردم از حکومت و هم در فرهنگ و مناسبات جنسی و جنسیتی ایران هستیم. برای اولین بار در ایران حرکتی در سطح محلی و ملی، وبا انعکاس وسیع بین المللی صورت میگیرد که یکی از دلایل محوری آن حمایت از حقوق زنان، داشتن حق انتخاب، آزادیهای مدنی و رفع انواع تبعیض است. این همانا یکی از دست آوردهای بزرگ جنبش حق خواهی زنان و تلاشهای چهار نسل از زنان و مردان ایرانی حق طلب، تساوی جو، عدالت خواه و طرفدار دموکراسی از زمان جنبش مشروطه تا کنون میباشد.
ما امضا کنندگان این بیانیه عدهای از دانشگاهیان و پژوهشگران ایرانی مقیم خارج از کشور هستیم که ضمن حمایت از بیانیهای که بیش از ۲۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاهها و پژوهشگاههای داخل کشور در محکومیت قتل مهسا امینی صادر کرده اند، به این وسیله هم صدایی، همدلی و همبستگی خود را با اعتراضات میلیونها مردم ناراضی ایران که خواهان آزادی، دموکراسی، عدالت و رفع تبعیض، و زندگی رها ازسرکوب و تحمیل استبداد دینی-ولایی هستند، اعلام میداریم. ما ضمن ابراز همدردی و تسلیت به خانواده داغدار امینی و دوستان و بستگان ژینا/مهسا امینی، هم صدا با دادخواهان دیگر، بر مطالبات بلافصل زیر تأکید داریم:
۱. هم صدا با بیاینهای که اخیرا از طرف ۷۱ پزشک در ایران مطرح شد، خواهان پیگیری همه مراحل پزشکی قانونی برای رسیدگی به جزئیات و چگونی کشته شدن ژینا امنیی هستیم.
۲. ما خواستار رسیدگی به پرونده این قتل و محاکمه علنی دست اندرکاران و مسئولین دستگیری و ضرب و شتم مهسا/ ژینا امنیی هستیم.
۳. ما هم صدا با زنان و مردان کنشگر و حق طلب ومجامع و مقامات حقوق بشری در داخل و خارج ازایران، از جمله بیانات اخیر گزارشگر ویژه حقوق بشر از طرف سازمان ملل، یعنی آقای جاوید رحمان، خواهان لغو ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی ولغو قانون حجاب اجباری مصوبه ۱۳۸۴هستیم. همان قانون قرون وسطایی که با اصول جهانشمول حقوق بشرمغایر بوده و نپوشیدن حجاب شرعی را جرم تلقی کرده، مجازاتهای معینی را علیه زنانی که معتقد ومقید به حجاب شرعی نیستند مقرر داشته است.
۴. ما خواهان انحلال نهاد حکومتی "امربه معروف و نهی از منکر" که مغایر با پلورالیسم، کثرت گرایی، آزادی اندیشه و عقاید و سبکهای مختلف زندگی است، میباشیم. باید "گشت ارشاد " هر چه زودتر برچیده شده و هر نوع تعرض بر بدن زنان، و اعمال غیر اخلاقی و خشونت گرا علیه حق انتخاب، ودیگر حقوق انسانی و آزادیهای مدنی و سیاسی شهروندان زن و مرد و سایر هویتهای جنسی وجنسیتی متوقف گردد.
۵. ما خواهان آزادی فوری همه دستگیر شدگان اعتراضات مدنی و سیاسی وتضمین راهپیماییهای عاری از خشونت وتوقف سرکوب معترضین میباشیم. باید عاملان و آمران کشتار مردم معترض نیز مورد تعقیب قانونی وکیفری قرار گیرند.
امضاکنندگان:
ابراهیم سلطانی، دانشگاه میشیگان شرقی، آمریکا
احمد اشرف، دانشگاه کلمبیا، آمریکا
احمد صدری، کالج لیک فارست، شیکاگو، آمریکا
احمد کریمی حکاک، دانشگاه مریلند و دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس
ارکیده بهروزان، دانشگاه لندن، بریتانیا
اروند آبراهامیان، دانشگاه شهر نیویورک، آمریکا
آریا فانی، دانشگاه واشنگتن، آمریکا
آزاده کیان، دانشگاه پاریس، فرانسه
آصف بیات، دانشگاه ایلینوی در اوربانا، آمریکا
اعظم خاتم، دانشگاه یورک، کانادا
ا لیز ساناساریان، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، آمریکا
امیر مصدق کاتوزیان، پژوهشگر مستقل، پراگ
ایرج سبحانی، دانشگاه پاریس، فرانسه
پویه میثاقی، دانشگاه دنور در کلورادو، آمریکا
پیمان وهابزاده، دانشگاه ویکتوریا، کانادا
تورج اتابکی، موسسه بین المللی تاریخ اجتماعی، هلند
تورج دریایی، دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، آمریکا
جلیل روشندل، دانشگاه کارولینای شرقی، آمریکا
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر مستقل، آلمان
حسین منصوری، دانشگاه تگزاس تک، آمریکا
خداداد رضاخانی، دانشگاه لایدن، هلند
رامین جهانبگلو، دانشگاه گلوبال جیندال، هند
رضا افشاری، دانشگاه پیس، آمریکا
رضا با وفا، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، آمریکا
روجا فضائلی، ترینیتی کالج، ایرلند
روهام الوندی، دانشگاه لندن، بریتانیا
زیبا میرحسینی، دانشگاه لندن، بریتانیا
ژانت آفاری، دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا
سعید پیوندی، دانشگاه لورن، فرانسه
شهلا حائری، دانشگاه بستن، آمریکا
عباس امانت، دانشگاه ییل، آمریکا
علی اصغر سید غراب، دانشگاه اوترخت، هلند
علی اکبر مهدی، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورثریج
علی بنوعزیزی، کالج بستن و ام. آی. تی
علی میرسپاسی، دانشگاه نیویورک، آمریکا
فاطمه حقیقت جو، دانشگاه بستن، آمریکا
فاطمه شمس، دانشگاه پنسیلوانیا، آمریکا
فاطمه کشاورز، دانشگاه مریلند، آمریکا
فرزانه میلانی، دانشگاه ویرجینیا، آمریکا
فرهاد خسروخاور، مدرسه عالی علوم اجتماعی، فرانسه
فرهاد کاظمی، دانشگاه نیویورک، آمریکا
فریدا آفاری، نویسنده، مترجم و پژوهشگرمستقل، آمریکا
کاظم ایزدی، دانشگاه تهران، ایران
کاظم علمداری، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورثریج
کامران تلطف، دانشگاه آریزونا، آمریکا
کاوه احسانی، دانشگاه دی پاول، شیکاگو، آمریکا
کلودیا یعقوبی، دانشگاه کارولینای شمالی، آمریکا
م.ر. قانونپرور، دانشگاه تگزاس در آستین، آمریکا
م.مهدی خرمی، دانشگاه نیویورک، آمریکا
ماندانا زندیان، نویسنده و پژوهشگر مستقل
محسن کدیور، استاد پژوهشی دانشگاه دوک، آمریکا
محمد توکلی طرقی، دانشگاه تورنتو، کانادا
محمدرضا نیکفر، مدرس و پژوهشگر مستقل، آلمان
محمد علی کدیور، کالج بستن، آمریکا
محمود صدری، دانشگاه زنان تگزاس، آمریکا
محمود منشی پوری، دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو
مریم سنجابی، دانشگاه ییل، آمریکا
منصور فرهنگ، کالج بنینگتون، آمریکا
منصور معدل، دنشگاه مریلند، آمریکا
منصوره شجاعی، پژوهشگرمستقل، هلند
مهرانگیز کار، نویسنده و پژوهشگر مستقل، آمریکا
مهرداد امانت، دانشگاه کالیفرنیا درسانتاباربارا
مهرداد درویش پور، دانشگاه ملاردالن، سوئد
مهرزاد بروجردی، دانشگاه علوم و تکنولوژی میسوری، آمریکا
میثاق پارسا، کالج دارتموث، آمریکا
مینا خانلرزاده، دانشگاه نورث وسترن، آمریکا
نادر هاشمی، دانشگاه د نور، آمریکا
نسرین رحیمیه، دانشگاه کالیفرنیا، ارواین، آمریکا
نورما کلیرموروزی، دانشگاه شیکاگو، آمریکا
نیره توحیدی، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورثریج
نیما نقیبی، دانشگاه متروپولیتن تورنتو، کانادا
هما کاتوزیان، دانشگاه آکسفورد، بریتانیا
هما هودفر، دانشگاه کانکوردیا، مونترال، کانادا
هوشنگ شهابی، دانشگاه بستن، آمریکا
والنتین مقدم، دانشگاه نورث ایسترن، آمریکا
------------------------------
نظرها
عباس
این زنان بودند که چادر بسر کردند و انقلابی شدند و صدا در دادند که خمینی و غیره و غیره حال ببینند شعار هایشان چه برسر شان آورده . من خود شاهد بودم که بیشتر اجتماعات با زنان شروع میشد و نقشه ها نیز با همین زنان به سمر می نشست . اکنون فقط بخاطر ایرانم نگرانم و زندگی نا بسامان مردمم . دیگر پدران شرمنده نای هیچ کاری را ندارند و روز به روز سردرگم و ملول سرگشته می شوند . روزی عقابی به هوا خواست بال و پر خویش بیاراست . حال تیری که بربالش خورد و مجروحش کرد گفت از ماست که بر ماست . ما هم از همین زنهای چادریمان زخم خوردیم و این چنین مجروح و نالانیم . نظر شخصی ام بود نوشتم . چون رای را زن ها به صندو.ق ها میریزند و هیچ فکر عاقبت نمی کنند . در ایرانم و دیده ام و می گویم . شاه نیز از زن خورد پاشید و ما هم از زنان این سرزمین .
sherry
I support Iranian people and we need to use all our power to support and be their voice