دیدگاه
«زن، زندگی، آزادی» − چرا این شعار مهم است؟
شعارهای ماندگار به ضرب قافیه و ردیف و توئیت و ریتوئیت تثبیت نمیشوند، بلکه هر کدام پاسخ به نیازی تاریخیاند و حقی که در جایی از کسانی دریغ شده. تاکید بر وجه زنانهی این حرکت، تدبیری موثر برای نگاهداشتن تمرکز رسانههای بزرگ بر ایران است.
جنبشها را با شعارهاشان میشناسند. شعارهایی که در عین ایجاز و استفادهی موثر از قدرت کلمات، پیام یا خواستهای مشخص را به شیوه مستقیم یا غیرمستقیم بیان میکنند. این شعارها گاه در خیابان فریاد زده میشوند، مانند «بیعدالت، صلحی نیست» سیاهان امریکا در میانه دهه ۸۰ میلادی، و یا بر کاغذی نقش میبندند، مانند «ما مردم» در مطلع قانون اساسی امریکا، و گاهی اوقات، ترجیعبند سخنرانیهای پرشور میشوند و در ۱۹۶۳، «رویایی دارم» را بر زبان مارتین لوتر کینگ مینشانند.
جنبش سبز ایران در سال ۱۳۸۸ خورشیدی، با شعار «رای من کو؟» شناخته میشود و اعتراضهای آبان خونین ۹۸، با «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
فهم درست شعار
در پی قتل حکومتی مهسا امینی به دست «پلیس امنیت اخلاقی» جمهوری اسلامی، در مبدا قضیه که کردستان بود و شهر کوچکش سقز، شعاری خودجوش پیچید: «ژن، ژیان، ئازادی»، «زن، زندگی، آزادی». حالا بعد از گذشت حدود دو هفته از خیزش عمومی مردم در بیشتر استانهای ایران، جمعی به سریش تکرار، در تلاش برای چسباندن «مرد، میهن، آبادی» به شعار آغازین این جنبشاند. بدون هیچ قصدی در جهت نیتخوانی مبلغین این شعار «مردانه»، «مرد، میهن، آبادی» سوای از وزن و قافیه مطبوعی که شکل میدهد، شعاری بیمعنا، واپسگرایانه و در ستیز با روح «زن، زندگی، آزادی» است.
شعارها معمولا در پاسخ به وجهی از سرکوب شکل میگیرند، در تقابل با یک دریغ. شعار «دانشجوی زندانی، آزاد باید گردد»، در پی اعمال تبعیض علیه زندانیان براساس جرمشان نیست! بلکه در پی بیان روشن این مفهوم است که جای کسی که فعالیت سیاسی و صنفی میکند، در زندان نیست. در پی قتل جورج فلوید بدست پلیس امریکا در سال ۲۰۲۰، جنبشی عظیم و جهانی شکل گرفت که شعارش این بود: «زندگی سیاهان مهم است». این شعار در پی خلع ارزش از زندگی دیگران نبود، بلکه به دنبال احقاق حقی انکارشده بود. وقتی راستگرایان عمدتا سفیدپوست، شعار «زندگی همگان مهم است» را در برابرش قرار دادند، به وضوح، حقی ضایعشده را طلب نمیکردند. گزاره «خشونت، وجهی مردانه است» به معنی این نیست که همه یا بعضی یا اکثر مردها خشناند. همان طور که نمیشود گفت همه یا بعضی یا اکثر زنها لطیفاند. در خرد جمعی بشر، مردانگی و زنانگی، در دو سر یک طیف گسترده، به ترتیب با خشونت و لطافت همنشین شدهاند و به این زودیها هم بعید به نظر میرسد دست از این همنشینی بردارند یا که اصلا بردارند!
حاکمیتهای استبدادی معمولا قائم به هنجارهای پدرسالارانهاند. این که یکی بگوید، و دیگران بیچون و چرا فرمان ببرند. مجازات کسی که سرکشی کند، از داغ و درفش و تازیانه است، تا اعدام و زندان و تبعید، که همگی وجهی از خشونتاند و خشونت هم با مردانگی همنشین. مستبدین کجا سلب آزادی از مردانگی کردهاند که حالا باید توی خیابان فریادش بزنند؟
نه تنها جنبش فعال حال حاضر در ایران، بلکه هر جنبشی در هر جایی از نقشهی زمین، برای پیروزی و یا بقا، نیاز به پوشش رسانههای جهانی دارد و هر مسالهای در ارتباط با حقوق زنان، توجه این رسانهها را به سرعت جلب میکند. در عین ناباوری همیشگی عدهای، این توجه هیچ ارتباطی با توطئهای در پیش یا پس پرده ندارد. غربیها هم، همچون دیگر انواع بشر، تابع خرد جمعیاند که طی قرون و اعصار، اندوختهاند. از ۱۸۴۰ میلادی که زنان را از ورود به همایش «ضد بردهداری» در لندن منع کردند، جنبشی سازمانیافته شکل گرفت که نیروی مقابلش، با این که ظاهرش بهکل با آیتاللهها فرق داشت، هر دوشان متوثر از یک جنس فرهنگ مردسالارانه بودهاند. نقش موثر زنان در جنگ اول جهانی، دیگر بهانهای برای دولتمردان باقی نگذاشت و با تصویب متمم نوزدهم قانون اساسی امریکا، به کلیهی زنان امریکایی حق رای داده شد. این موج از ۱۹۱۸ در آلمان آغاز شده بود و بعد از امریکا هم در ۱۹۲۸، انگلستان و در ۱۹۴۴ و ۱۹۴۵، فرانسه و ایتالیا را هم درنوردید. این کارزار زنان هنوز در جریان است و آخرین جلوه آن هم، مقاومت زنان امریکایی در برابر رای دیوان عالی برای محدودسازی حق انتخاب بارداری. افکار عمومی غرب به تجربه دریافته است که یکی از نمودهای بارز پایان دوران جنگهای بزرگ، مشارکت زنان در فرایندهای سیاسی و اجتماعی است. گوش مردمان در جهان از صدای مردان پر است، و بخصوص با موج اخیر قدرتگیری راستگرایان، شاخکهایشان در مسائل زنان، از همیشه حساستر.
برای سنجش میزان آزادی هر جامعهای، به آزادی زنانش بنگرید
«زن، زندگی، آزادی»، در پی نسبتدادن جنبش به یک جنسیت خاص نیست، بله معطوف به وجه زنانه بشر است. وجهی که در همگان از این سو تا آن سوی هویت جنسی یافت میشود. صاحبعقلی را نمیتوان یافت که در پی اندازهگیری عددی مردانگی و زنانگی باشد. تشخیص میان «نر» و «ماده»، تابع عواملی مادی و قابلاندازهگیری است، ولی در تعریف «مرد» و «زن»، نه تنها در طول تاریخ، بلکه در میان مردمان همنسل هم اختلاف است، چه از یک سرزمین باشند و چه در پهنهی گیتی پراکنده. این که در این میان، شعاری پیدا شود که حق مردان را فریاد بزند، شاید در نگاه اول و دوم، تلاشی بیضرر در راه «اتحاد» و مطابق با معیارهای «عدالت» به نظر برسد، اما در اصل در حال مردانه و زنانهکردن اعتراضی است میخواهد سیستمی را به زیر بکشد که با سوءاستفاده از منابع سرزمینی عظیم و به زور سرنیزه و گلوله در حال مردانه و زنانه کردن محیطهای اجتماعی بوده است.
این گفتاورد را همه شنیدهایم: برای سنجش میزان آزادی هر جامعهای، به آزادی زنانش بنگرید. «زن، زندگی، آزادی» حتی اگر تنها معطوف به حقوق زنان باشد، باز هم گامی است به جلو برای همگان. شعارهای ماندگار به ضرب قافیه و ردیف و توئیت و ریتوئیت تثبیت نمیشوند، بلکه هر کدام پاسخ به نیازی تاریخیاند و حقی که در جایی از کسانی دریغ شده. تاکید بر وجه زنانهی این حرکت، تدبیری موثر برای نگاهداشتن تمرکز رسانههای بزرگ بر ایران است. تمرکزی که نه تنها نیاز هر جنبش امروزی برای موفقیت است، بلکه بدون آن، مستبد از هیچ جنایتی در حق شهروندان معترض روگردان نخواهد بود که امامشان، اوجب واجبات را نه سعادت مردمان، بلکه حفظ نظامش دانست!
نظرها
ghjjjh
این شعار خودجوش نیست، از افکار عبداللە اوجالان گرفتە شدە
Edward
من با شما کاملا موافقم. در ۴۴ سال گذشته به دو دلیل خیزشهای ایران بازتاب جهانی نداشت. اول به خاطر اینکه شعارها محلی و مسخره بود، دوم زنها هیچ نقشی نداشتند. شعار اصیل، بنیادین و جهانی زن، زندگی، آزادی که توسط کردهای نستوه به ایرانیان هدیه شد، برای اولین بار نه تنها موقعیت زنان ستمدیده ایرانی را برای جهانیان روشن کرد، بلکه نشان داد که اینبار برخلاف انقلاب نکبتی ۵۷ زنان نقش اصلی را در این انقلاب دارند. من در دیدگاههایم همیشه اصرار داشتهام که شعار زن، زندگی، آزادی نماد حقیقی است و باید در تمام اوقات تکرار شود، اما متاسفانه در بعضی شهرها شعار احمقانه مرد، میهن، آبادی رو به اون چسباندهاند که تداعیگر اینه که تنها مردها آباد کننده میهن هستند. جامعه ایران هنوز اهمیت شعار رو درک نکرده. به امید پیروزی... یاد ژینای عزیز همیشه گرامی باد.
شاناز
مانیفست این شعار از طرف رهبر عبداللە اوجلان در کتاب ژنولوژی طرح شدە و ایشان عقیدە دارند تا زمانی زن آزاد نگردد هیچ جامعەای آزاد نخواهد شد چون اولین کسی کە بە بردگی کشیدە شد زن بودە و آخرین نفر کە آزاد میشود خود زن است و با همین شعار ژن ژیان ئازادی بودکە زنان داعش را شکست دادن در (رۆژئاوا)سوریە
کوردستان ژیان
آقای مسعود حقیقت ثابت.... شعار خودجوش؟ واقعا سیاسیون یا محققین ایرانی اینقدر از مرحله ** هستند که شعار جنبش آپوئیستی با بیش از 40 سال سابقه را خودجوش و عمرش را به این دو هفته گذشته تقلیل میدهند؟ لطفا قبل از تحریر هر نوع مقالهای مخصوصا مربوط به کوردستان، دقیق تحقیق کنید بعد دست به قلم ببرید. ژن ژیان ئازادی
saghafi
شعار اصلاح طلب اصول گرا اولین بار دی 96 سر داده شد و شعار اصلی شورش دی 96 بود. دوم اینکه مشخصه شما اطلاعی از وضعیت ایران ندارید چون شعار مرد میهن آبادی خواستگاهش توییتر بود و بعدا در معدود جاهایی سر داده شد که نه گفتنش و نه نگفتنش دغدغه مردم خیابان نبود. که این تاکید شما هم باز بر این میاد که احتمالا اخبار ایران رو صرفا رو دارید از فضای مجازی دنبال می کنید و خبر از خیابان و پروپاگاندای رسانه ای که روی خودتون هم تاثیر میذاره ندارید. ضمن اینکه همزمان می گید شعارها از نیازها تاریخی میان و جمله بعدتون اینه که تاکید بر وجه زنانه تدبیر درستی برای توجه رسانه های بزرگ به این حرکته!! یه مقدار فکر کنید متوجه این تناقض میشید که اگر قرار بود تدبیر هوشمندی پشت این موضوع باشه موضوع همون توییت و ریتوییته، نه نیاز تاریخی و مردمی. درکل با خوندن چند کتاب و تماشای ویدیو در توییتر و فضای مجازی نمیشه تحلیل مناسبی ارائه داد.
mashang
2 m · Shared with Public دکترین خلافت نظامی شیعه بی کم وکاست همانست که شیخ ملعون فضل الله نوری زمان مشروطه مطرح کرد: شیخ فضل الله نوری - هرکس به قانونگذاری اعتقاد داشته باشد ، مرتد است و طبق قانون اسلام خونش حلال است ، زنش مصادره می شود و اموالش نیز همینطور ﺑﻨﺪ۱- ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬﺍﺭﯼ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺮﺗﺪ ﺍﺳﺖ. ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥﺍﻟﻬﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻭﺿﻊ ﻗﺎﻧﻮﻥِ ﻧﻮ، ﺍﺑﺪﺍ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ. ﻭ ﻫﺮﮐﺲ ﻣﺮﺗﺪ ﺷﺪ ﻃﺒﻖ ﻗﺎﻧﻮﻥﺍﺳﻼﻡ ﺧﻮﻧﺶ ﺣﻼﻝ ﺍﺳﺖ، ﺯﻧﺶ مصادره ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻟﺶ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦﻃﻮﺭ. ﺑﻨﺪ۲- ﻋﺠﻢﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ (یعنی ایرانیان پیش از اسلام) ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﻣﺪﺣﺸﺎﻥ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ، ﺧﺒﯿﺚﺗﺮﯾﻦ ﻃﻮﺍﯾﻒ ﺑﻮﺩﻧﺪ. «ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻗﻠﻢ ﻭ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺕ ﮐﺜﯿﺮﻩ، ﻣﻨﺎﻓﯽ ﺑﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻧﻪ، ﺗﻮ ﺑﮕﻮ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﭼﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﻗﺒﯿﺤﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﺮ ﻣﯽﺩﻫﯽ، ﻭ ﺑﻨﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﯾﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﯼ ﻭ ﻣﺠﻮﺱ ﻭ ﺑﺎﺑﯿﻪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﭘﺎﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻭ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻣﺎ، ﺍﻟﻘﺎﯼ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻧﺸﺮ ﮐﻠﻤﻪ ﮐﻔﺮﯾﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺒﻬﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻗﻠﻮﺏ ﺻﺎﻓﯿﻪ ﻣﻮﻣﻨﯿﻦ ﺭﺍ ﺗﻀﻠﯿﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ؛ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﯽ؟» ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﺁﻥ ﺿﻼﻟﺖﻧﺎﻣﻪ (ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ) ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﺘﺴﺎﻭﯼ ﺍﻟﺤﻘﻮﻗﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻃﺒﻊ ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ۷ ﺍﯾﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ: «ﺍﻫﺎﻟﯽ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻣﺘﺴﺎﻭﯼ ﺍﻟﺤﻘﻮﻕ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ» ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ، «ﺷﺎﻉ ﻭﺫﺍﻉ ﺣﺘﯽ ﺧﺮﻕ ﺍﻻﺳﻤﺎﻉ»، ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﮐﺎﻥ مشرﻭﻃﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺧﻼﻝ [ﺁﻥ]، ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ. ﻧﻈﺮﻡ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺗﺼﺤﯿﺢ، ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ، ﯾﮑﯽ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝ ﻫﯿﺎﺕ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻋﯽ ﮐﻪ: «اﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﺪﻫﻨﺪ، ﺩﻭﻝ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻟﯿﮑﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﺍﺩ، ﺑﺎﻗﯿﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻭﻃﮕﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ.» ﻓﺪﻭﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ: «ﻓﻌﻠﯽ ﺍﻻﺳﻼﻡ ﺍﻟﺴﻼﻡ» ﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: «ﺣﻀﺮﺍﺕ ﺟﺎﻟﺴﯿﻦ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ، ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﺳﻼﻣﯿﻪ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﮑﻢ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ. ﺍﯼ ﻣُﻠﺤﺪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ، ﻣُﻨﺎﻓﯽ [ﺍﺳﺖ] ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺳﻄﺮ ﻗﺒﻞ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯿﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ. ﺍﯼ ﺑﯽﺷﺮﻑ، ﺍﯼ ﺑﯽﻏﯿﺮﺕ، ﺑﺒﯿﻦ ﺻﺎﺣﺐ ﺷﺮﻉ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﻣُﻨﺘﺤﻞ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺷﺮﻑ ﻣﻘﺮﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺩﺍﺩ[ﻩ] ﺗﻮ ﺭﺍ، ﻭ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺳﻠﺐ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺠﻮﺱ ﻭ ﺍﺭﻣﻨﯽ ﻭ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎﺷﻢ» منبع: ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﺍﺯ ﺷﯿﺦﻓﻀﻞﺍﻟﻠﻪ ﻧﻮﺭﯼ ، ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺸﺮﻭﻃﯿﺖ،
mashang
درباره مهم ترین ترورها، قتل های حکومتی و اعدام های حکومتی، خلافت نظامی شیعه سال است دو سیاست را دنبال می کند: ۱ء محاسبه روی فراموشکاری مردم و سکوت تا فراموش شدن و یا ساختن یک خبر جنجالی تازه به امید فراموش شدن آنچه در باره آن سکوت کرده ۲ء دروغ گفتن برای عبور از این ستون تا رسیدن به ستون بعدی.
Zhina
اولین جمله این مقاله با یک دروغ شروع می شود (شعاری خودجوش پیچید). این شعار ده ها سال است توسط کردهای ترکیه استفاده میشود. مطمئنا نویسنده این را می داند. ولی پیرو همان ذهنیت انکار و دوباره نویسی تاریخ به نفع مرکز نشینان است. تا این ذهنیت وجود داشته باشد اینده ایران با تغییر حکومت از نابودی حفظ نمی شود.