محمدحسن ترکمان، فرزند اسیر جنگ ایران و عراق که در اعتراضها کشته شد
محمدحسن ترکمان با شلیک گلوله در بابل کشته شد. پدرش بعد از شنیدن خبر جان باختن فرزندش سکته کرد و خانواده او را تحت فشار گذاشته بودند که بگویند به دلیل تصادف فوت کرده است.
«به شخصه یه اعتراض نمادین من تو این بابل ببینم حمایت میکنم. لعنتیا یکم فقط.»
این یکی از آخرین توییتهای محمدحسن ترکمان در حساب کاربری توییترش است که در واکنش به اعتراضها به قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۱ نوشته بود.
محمدحسن ترکمان یکی دیگر از جانباختههای اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی است که چهارشنبه ۳۰ شهریور در نزدیکی فرمانداری بابل مورد اصابت یک یا چند گلوله قرار گرفت و کشته شد.
محمدحسن ترکمان دانشجوی رشته مدیریت بازرگانی در دانشگاه آزاد بابل بود. او اگرچه دانشگاه را نیمهکاره رها کرد، اما همچنان در بابل ماندگار شده بود و کار میکرد.
◼️ گفتوگوی زمانه با یک منبع آگاه و از نزدیکان محمدحسن ترکمان را بشنوید:
یک منبع آگاه و از نزدیکان محمدحسن ترکمان که نخواست نامش فاش شود، در گفتوگو با زمانه نحوه کشته شدن او را اینگونه شرح میدهد:
«روز ۳۰ شهریور یکی از دوستانش او را دعوت کرده بود که به خانهاش برود. دوست محمدحسن با او تماس میگیرد و میگوید به دلیل شلوغی اعتراضات دنبالت میآیم تا مشکلی پیش نیاد، ولی محمدحسن میگوید نگران نباش من مغازه هستم تا ساعت ۱۱ و بعدش خواهم آمد. این تماس حدود ساعت چهار پنج بعدازظهر شکل گرفته است و بعد از آن یکی دیگر از دوستانش با او تماس میگیرد که میگوید اینجا خیلی شلوغ است و ظاهراً روبهروی فرمانداری بوده...»
به گفته منبع آگاه زمانه تا ساعت ۱۱ شب هیچکس خبری از محمدحسن ترکمان نداشت و دوستی قرار بود به خانه آنها برود نگران حال محمدحسن میشود و چندین مرتبه با او تماس میگیرد:
«بالاخره بعد از چندین بار تماس یک نفر جواب میدهد یا شاید هم خودش تماس میگیرد با این دوست به خاطر تماسهای زیاده که داشته است و او را مورد بازجویی قرار میدهد و میپرسد تو کی هستی، چه کاره محمدحسن هستی و با او چکار داشتی؟... بعد شخصی که پشت تلفن بوده میگوید محمدحسن تیر خورده و در حال مرگ است.»
بعد از این اتفاق دوست محمدحسین ترکمان با برادر او تماس میگیرد و شرایط را توضیح میدهد، در آن زمان برادر و پدر محمدحسن در تهران به سر میبردند. به گفته منبع آگاه زمانه، برادر محمدحسن ترکمان شرایط را کامل به پدرش نمیگوید، صرفاً میگوید که محمدحسن تیر خورده است:
«نیروهای امنیتی از آنها کارت ملی خواسته بودند، برادر کوچک محمدحسن با برادر بزرگتر در شاهینشهر تماس میگیرد و میگوید کارت ملی را لازم داریم، برادر برزگ هم شک میکند و میگوید کارت ملی برای بیمارستان که لازم نیست. خلاصه خانواده به تردید میافتند و متوجه میشوند ظاهراً حقیقت آن چیزی که نیروهای امنیتی سعی میکنند بگویند نیست و ظاهراً محمدحسن تمام کرده است.»
پدر و برادر کوچک محمدحسن ترکمان از تهران به سمت بابل حرکت میکنند و بعد از اینکه به بیمارستان میرسند و خبر کشته شدن محمدحسن به آنها اطلاع داده میشود، کیامرث ترکمان، پدر محمدحسن سکته میکند و در بخش سیسییو بستری میشود.
منبع آگاه زمانه میگوید سپس نیروهای امنیتی خانواده محمدحسن ترکمان را تحت فشار میگذارند که بگویند او بر اثر تصادف کشته شده است، در غیر اینصورت «جنازه را تحویل نخواهد داد» و خانواده هم در ابتدا به دلیل تحویل گرفتن جنازه ناچار به سکوت میشوند:
«دو سه روز هم صبر کردند که پدر محمدحسن حالاش بهتر شود و از بیمارستان مرخص شود. بعد قرار شد پیکر را به شاهینشهر اصفهان منتقل کنند و آنجا به خاک سپرده شود. در این فاصله هم تا جنازه را به شاهینشهر منتقل کنند مدام ساعت و روزها را تغییر میدادند تا خانواده نتوانند هماهنگی کنند و به کسی خبر بدهد تا نهایتاً در یک شرایط اورژانسی قرار بگیرند برای خاکسپاری...»
پیکر محمدحسن ترکمان در نهایت شنبه ۲ مهر توسط نیروهای امنیتی از بابل به شاهینشهر منتقل شد و مراسم خاکسپاری یکشنبه ۳ مهر در گورستان بهشت معصومه این شهر انجام شد.
منبع آگاه زمانه میگوید زمانی که پیکر محمدحسن ترکمان به شاهینشهر رسید، یکی از برادرهایش قصد داشت او را غسل بدهد، اما نیروهای امنیتی به او این اجازه را نمیدهند و میگویند بعد از غسل هنگام کفن کردن به برادرش خبر خواهند داد، اما این وعده را هم عملی نمیکنند:
«برادرش یکدفعه وارد [غسالخانه] میشود و میبیند جنازه را کفن کردهاند، او هم کفن را باز میکند و میبیند که روی پیشانیاش جای گلوله وجود دارد، در حالی که این جای گلوله در پیشانی اعلام نشده است ولی برادرش آن را دیده بود.»
بر اساس گواهی فوت محمدحسن ترکمان که در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ صادره و به دست زمانه رسیده است، او بر اثر «اصابت جسم فلزی پرتابهای مدور (گلوله اسلحه)» کشته شده است. در توضیحات علت فوت همچنین «شوک هیپوولمیک»، «خونریزی وسیع قفسه صدری» و «آسیب نسوج ریه» ذکر شده است. اما در این گواهی هیچ اشارهای به اصابت گلوله به پیشانی نشده است.
منبع آگاه زمانه میگوید زمانی هم که برای شناسایی برادر کوچک محمدحسن ترکمان به نام محمدرضا به بیمارستان بابل رفته بود، به او اجازه نداده بودند صورت محمدحسن را کامل ببیند و فقط از نیمرخ چهرهاش را نشان داده بودند.
این منبع اضافه میکند هنوز کسی با قطعیت نمیداند محمدحسن با چند گلوله کشته شده است، زیرا برخی به خانواده او گفتهاند سه گلوله به او اصابت کرده است.
منبع آگاه زمانه میگوید نیروهای سپاه ادعا کردهاند که محمدحسن ترکمان توسط «سازمان مجاهدین خلق» کشته شده است:
«گفتند فیلم داریم از آنها، میدانیم کار کیست و در حال بررسی هستیم، اما بعداً هیچ خبری نشد... فضا خیلی امنیتی بود، جلوی در خانه پر از مأمور بود و موقع خاکسپاری میگفتند زودتر تمام کنید مراسم را و نمیگذاشتند جنازه را باز کنند و صورت محمدحسن را ببینند.»
به گفته منبع آگاه زمانه در تمام مراسمهایی که برای محمدحسن ترکمان برگزار شد نیروهای امنیتی حضوری داشتند و از طریقهای مختلف خانواده این جان باخته تحت فشار بودند که نگویند به دلیل تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شده است.
این منبع میافزاید:
«اگر رژیم ادعا میکند مجاهدین این بچه را کشتند دیگر ترسشان از اطلاعرسانی چیست؟ چرا نگران هستند اسمی از گلوله نیاید و اصرار دارند بگویند تصادف کرده است؟ مجاهدین چرا باید کسی را که مخالف حکومت است بکشند؟»
محمدحسن ترکمان بعد از اینکه دانشگاه را ترک میکند وارد بورس میشود. او با مشکلاتی که در دو سال گذشته برای بوریس ایران به وجود آمد ورشکست شد و بدهی زیاد گربیاناش را گرفت. با این وجود او در بابل ماند در آنجا یک مغازه موبایل فروشی باز کرد و به کار ادامه داد.
این منبع آگاه و از نزدیکان محمدحسن ترکمان میگوید او بسیار شخصیت آرام، کمحرف و مهربانی داشت که به همه کمک میکرد.
پدر محمدحسن ترکمان در جریان جنگ ایران و عراق به مدت هشت سال در عراق اسیر جنگی بود. پدر این جانباخته بعد از سکته هم همچنان شرایط جسمی و روحی خوبی ندارد و به تازگی برای انجام مداوا و عمل جراحی او را به تهران بردهاند.
محمدحسن ترکمان دو برادر و دو خواهر داشت. او متولد ۱۲ آذر ۱۳۷۴ در شاهینشهر اصفهان بود و هنگام مرگ تنها ۲۶ سال داشت.
محمدحسن یک گربه سفید به نام «پشمک» داشت که عاشقاش بود، او بهقدری گربهاش را دوست داشت که عکس آن را در هِدِر توییترش گذاشته بود.
به گفته منبع آگاه زمانه محمدحسن ترکمان عاشق حیوانات، طبیعت و کمپینگ بود و به تازگی شروع به ساخت یک پادکست کرده بود و برای آن شور و شوق زیادی داشت.
محمدحسن ترکمان در یکی دیگر از توییتهای خود از اعتراض به قتل مهسا امینی و گشت ارشاد نوشته بود:
«دفعه دیگه گشت ارشادی دیدی که دارن به دختری بیاحترامی میکنن و سریع دوربینتو روشن کردی بدون که خودتم توی کشته شدن مهسا امینی شریک هستی. -نظاره گر نباشیم-»
هنوز آمار رسمی و دقیقی از تعداد جانباختهها و افراد بازداشت شده در جریان اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی وجود ندارد.
سازمان عفو بینالملل جمعه یکم مهر / ۲۳ سپتامبر در گزارشی درباره اعتراضها به مرگ مهسا امینی اعلام کرد دستکم ۳۰ شهروند معترض در شهرهای مختلف ایران که شامل کودکان نیز میشود، به دلیل استفاده نیروهای امنیتی از خشونت و سلاحهای مرگبار کشته شدهاند و در تازهترین گزارش خود تعداد کشتهشدههای تأیید شده را ۵۲ نفر اعلام کرد. سازمان حقوق بشر ایران مستقر در نروژ نیز امروز سهشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱ اعلام کرد که در اعتراضات سراسری به کشته شدن مهسا (ژینا) امینی دستکم ۱۵۴ نفر کشته شدهاند.
زمانه بر اساس اطلاعات دریافتی از منابع مختلف تاکنون جان باختن دستکم ۱۴ نفر به نامهای فواد قدیمی در دیواندره، رضا لطفی در دهگان، فرجاد درویش در ارومیه، حنانه و حسینعلی کیا در نوشهر، مهدی عسگری در گرمسار، میلان حقیقی در اشنویه، محسن محمدی در قائم شهر، حدیث نجفی در کرج، نیکا شاکرمی در تهران، محمدحسن ترکمان در بابل، امیرحسین بساطی در کرمانشاه و صدرالین لیتانی در اشنویه را به صورت مستقل تأیید میکند.
◼️ در نقشه اینتراکیتو زیر، اسامی همه جانباختهها با تفکیک شهرها گردآوری شده است، اما همه این اسامی مستقلاً توسط زمانه قابل تأیید نیست.
با وجود فشارها، سرکوب گسترده و خشونتآمیز نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف ایران، تا ظهر روز جمعه هشتم مهرماه ۱۴۰۱ اعتراضها به قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی در بیش از ۱۰۰ شهر ادامه داشته است و در تصاویر و ویدئوهای منتشر شده به وضوح دیده میشود که نیروهای سرکوب به سمت معترضان با سلاحهای کشنده تیراندازی میکنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.