دیدگاه
جنبش: خطوط کلی وضعیت و شرط تداوم
جویا آروین − حاکمیت این برآورد را نداشت که جنبشِ "زن، زندگی، آزادی" تا این اندازه به درازا بکشد. جنبش چه سرانجامی خواهد داشت؟ به چه شرطی دیرپا خواهد بود؟
تا همین جا هم این جنبش مدت درازی دوام آورده است. حاکمیت تاکنون، آگاهانه یا از سر آرزواندیشی و بیخبری، هیچ بازنماییِ درستی از وضعیت نشان نداده است؛ اعتراضها را جزئی و بیاهمیت به شمار آورده، ناشی از هیجانزدگی دانسته، و یا، با توسل به دستاویزی همیشگی، پای دشمن را به میان کشیده و وانمود کرده که این اعتراضها را رسانههای بیگانه بزرگنمایی کردهاند. این در حالی است که در این چند هفته بهطور گسترده در اینترنت اختلال ایجاد کرده و حتا در زمانهایی امکان ارسال پیامک از طریق موبایل را نیز از مردم سلب کرده است.
خطوط کلی وضعیت
تقابلها و کشمکشهایی که میان مردم و حاکمیت پدید میآید به دو صورت ممکن است پایان یابد یا فروکش کند بهجای آنکه تشدید شود و برگشتناپذیر گردد:
- یکی اینکه حاکمیت بتواند خیزش مردمی را سرکوب کند؛
- دوم اینکه حاکمیت بهنحوی به خواستههای مردم تن دهد و بدین شیوه آنان را آرام کند.
در اوضاع کنونی به چند دلیل به نظر میرسد حاکمیت دیگر نمیتواند دست به سرکوب در مقیاسی گسترده بزند. بر اساس آنچه در این چند هفته دیدهایم به نظر میرسد جنبش کنونی چنان است که سرکوب نتیجهی عکس دارد و جنبش را نیرومندتر میگرداند. شاید تجربههایی که مردم از خیزشها در سالهای گذشته به دست آوردهاند آنان را از نظر روانی به جایی رسانده که بهسادگی از پا ننشینند؛ ترسشان ریخته و بسیاری به این باور گراییدهاند که چندان چیزی برای از دست دادن ندارند. پس سرکوب گسترده، حتا اگر از دست حاکمیت برآید، پایانی بر اعتراض و واخواست نخواهد بود.
گذشته از این، ویژگیهایی در جنبش کنونی هست که سرکوب گسترده را به گزینهای، اگر نگوییم نشدنی، بسیار دشوار و هزینهآور برای حاکمیت تبدیل کرده است. این جنبش با دادخواهیِ زنانه آغاز شد و زنان در همهی این روزها تاکنون نقشی جدی در آن داشتهاند. این ویژگی به شیوهی مهمی خیزش کنونی را از خیزشهای گذشته متمایز میکند. برای نمونه، در مقایسه با خیزش مردمی در آبان ۹۸، شمار زنانی که این روزها به اعتراض پیوستهاند بسیار بیشتر است. همچنین، کنشهای زنانه، کارهایی چون حجاب از سر برداشتن و آتش زدنِ روسری، در جنبشهای گذشته هیچ پیشینهی چشمگیری نداشته است. در جنبوجوشهای مردمی که در دوران اصلاحات روی داد دختران جوان و عمدتاً دانشجو نقشآفرین بودند اما خبری از کنشهای زنانه در شکلهایی این این روزها میبینم نبود.
افزون بر زنان، اکنون اعتراض به مدرسهها نیز کشیده شده است و کودکان و نوجوانان نیز در این جنبش نقشآفرینی میکنند. به نظر میرسد بهویژه در بافت جامعه و فرهنگ ایرانی به خاک و خون کشیدنِ زنان و کودکان برای حاکمیت بهطور خاص هزینهآور خواهد بود. چندلایهای و چندنسلی شدنِ جنبش در عمل مانعی بزرگ در برابرِ سرکوب گسترده پدید آورده است.
همچنین، گفتنی است که در درون حاکمیت نیز گونهای دودستگی دربارهی توسل به خشونت و سرکوب پیدا شده است. یعنی حاکمیت با مانعی درونی نیز روبهرو شده است. یک ویژگی در جنبش کنونی تاکنون این بوده که بخشی از لایههای خردگراتر و واقعبینتر در حاکمیت، در کنارِ اصلاحطلبان و حتا بخشی از اصولگرایانی که اکنون دیگر چندان سهمی در قدرت ندارند و با آسودگیِ بیشتری اظهارنظر میکنند، سخن از بازنگری و رواداری زدهاند. زینرو به نظر میرسد حاکمیت در این جنبش نمیتواند با خیالی آسوده دست به سرکوب بزند.
با این همه اما اگر سرکوب گسترده نمیتواند جنبش را پایان بخشد، آیا حاکمیت با تن دادن به خواستههای مردمی خواهد کوشید جامعه را به سوی آرامش ببرد؟ پاسخ به این پرسش بر اساس شواهد و قرائنی که در دست داریم منفی است. هستهی حاکمیت تاکنون حتا حاضر نشده جنبش را به رسمیت بشناسد. سردمداران و رسانههای حکومتی خیزش مردمی را کار دشمن دانستهاند، آن را جزئی و بیاهمیت دانسته، و حتا برخی از تندروترها به زبان توهین با اعتراضهای مردمی برخورد کردهاند. صدا و سیما در این چند هفته از برخی چهرههای خردگراتر و واقعبینتر که قبلاً جایی در صدا و سیما نداشتند دعوت کرده است و مناظرهها و گفتوگوهایی چالشی را بر روی آنتن برده است، اما در همین مدت برخی چهرههای بسیار تندرو را نیز دعوت کرده که سخنانی تحریککننده بر زبان آوردهاند.
شرط تداوم
بر اساس آنچه گفتیم، محتمل است که خیزش مردمی همچنان تداوم یابد. اما این فقط در صورتی است که جنبش بتواند در مرحلهای که پژوهشگران اجتماعی مرحلهی همافزایی (coalescence) در جنبشها میخوانند با کامیابی به پیش رود.
در مرحلهی همافزایی است که یارگیری انجام میشود و مردم هرچه بیشتر به جنبش میپیوندند و بدینسان جنبش فرسوده نمیشود. در مرحلهی همافزایی معمولاً یارگیری و توانمندسازیِ جنبش از طریقِ فراخوانها از سوی رهبران جنبش یا تشکلهای فعال در جنبش انجام میشود. اما جنبشِ ۱۴۰۱ جنبشی بیرهبر و بیتشکل است و از همین رو، گرچه تاکنون در یارگیری و همراهسازیِ مردم و اقشار گوناگون نسبتاً کامیاب بوده است، روشن نیست که در ادامه چگونه میتواند نیروی خود را تازه کند و به فرسودگی نگراید.
نظرها
نظری وجود ندارد.