انتقال عالیه مطلبزاده از اوین به بیمارستان پس از افزایش فشارهای روانی: «خودم از این مرگ استقبال میکنم»
صدرا عبداللهی در یک فایل که به دست زمانه رسیده، آخرین وضعیت عالیه مطلبزاده و دلیل انتقال او را شرح داده است. عبداالهی روایت کرد که «عالیه پیش روی خود زندانیان و همه مسئولانی که در بند زنان بودند، گفت تمام داروهایی را که در اختیارش بوده خورده و اعلام کرد: این مردن من اعتراض به شرایطی است که برای زندانیها به وجود آوردهاید».
عالیه مطلبزاده، فعال حقوق زنان، عکاس و نایب رئیس کانون دفاع از آزادی مطبوعات که دوران حبس خود را در زندان اوین سپری میکند، پنجشنبه صبح در پی وخامت حالاش به بیمارستان منتقل شد.
صدرا عبداللهی، همسر عالیه مطلبزاده خبر داد که صبح روز پنجشنبه ساعت ۱۱ عالیه مطلبزاده به علت وخامت حال به بیمارستان منتقل شد و به گفته او دمای بدن و سطح هوشیاری این زندانی سیاسی پایین است.
صدرا عبداللهی بعدتر اطلاع داد که عالیه مطلبزاده را به بخش بیمارستان منتقل کردند و تحت حفاظت ۷ مامور امنیتی است و تنها توانسته ملاقات کوتاهی با او داشته باشد. صدرا عبداللهی گفت: «عالیه به هوش آمده، اما بدن ایشان سرد است و نمیتوانند به راحتی تکلم کنند.»
صدرا عبداللهی در یک فایل که به دست زمانه رسیده است، آخرین وضعیت عالیه مطلبزاده و دلیل انتقال او را شرح داده است. او در فایل توضیحاتی پیرامون حادثه آتشسوزی در زندان اوین، تهدید به مرگ زندانیان زن توسط نیروهای امنیتی و مسئولان زندان و نیز انتقاداتی خطاب به غلامحسین محسنیای اژهای، رئیس قوه قضائیه مطرح کرده است.
◼️ صحبتهای صدرا عبداللهی را بشنوید:
به گفته صدرا زمانی که او به بیمارستان مراجعه کرده، ماموران ابتدا با درخواست ملاقات او با عالیه مطلبزاده خودداری کردهاند و نهایتا با پیگیریها و تماسهای متعدد با مقامهای قضایی و زندان، دستور از جایی نامشخص مبنی بر یک ملاقات کوتاه صادر شد:
«من در این تماسها متوجه شدم که آقایان امکان یک ملاقات کوچک را هم در اختیار ندارند تا با آن موافقت کنند حتی در این شرایط که ما حتی نمیتوانیم با زندانیان خودمان که در شرایط وخیمی هم هستند؛ در بیمارستان حتی ملاقات داشته باشیم.»
صدرا عبداللهی در این فایل صوتی در توضیح شرایط عالیه مطلبزاده، نرگس محمدی و اتفاقاتی که در روزهای گذشته در زندان اوین اتفاق افتاد که منجر به وضعیت وخیم کنونی عالیه مطلبزاده شده، میگوید:
«عالیه امروز وقتی در مواجهه با برخوردهای تند بوده، خطاب به این آقایان گفته: حالا که شما دارید همه ما را به سمت مرگ میبرید، و چه در خیابان، چه در زندان و چه در هر جای دیگری شرایط وحشتناکی را بر ملت حاکم کرده اید، من خودم هم از این مرگ استقبال میکنم، نمیترسم... من حاضرم یکی از قربانیهای این موضوع باشم و ترجیح میدهم بمیرم اما این ذلت را در اینجا با شما و از شما نپذیرم. در چنین شرایطی که به جهت روانی همه زندانیها را تحت فشار قرار داده اند، عالیه پیش روی خود زندانیان و همه مسئولانی که در بند زنان بودند، گفت تمام داروهایی را که در اختیارش بوده خورده و اعلام کرد: این مردن من اعتراض به شرایطی است که برای زندانیها به وجود آوردهاید و برای همه ما که به شکلهای مختلف در معرض هجوم و خشونت شما هستیم...»
صدرا عبداللهی در ادامه درباره شرایط زندان و فشارهای امنیتی چنین توضیح میدهد:
«در شش ماه گذشته عالیه مطلبزاده از مرخصی محروم بوده است و در طی مدت دو سالی که از ایام زندان او طی شده هیچوقت به او مرخصی داده نشد جز یک بار که پنج روز مرخصی داده شد و مابقی مرخصیها به دلیل ابتلا به بیماری کرونا بود... طی دو هفته گذشته اعلام کردند عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی به دستور مقامات قضایی از ارتباط تلفنی هم محروم شدهاند، جالب اینکه هیچ ابلاغیه رسمی به این زندانیها داده نشده و در واقع گفتهاند ابلاغیهها را به شما خواهیم داد، اما اول حکم را اجرا کردند، بعد قرار است ابلاغیهها را بدهند. زندان با شرایطی که طی چند روز اخیر به خود دیده است ــ که همه خانواده و همه زندانیها را، چه سیاسی و چه غیرسیاسی درگیر کرده و تعدادی در آن آتشسوزی مهیب کشته شدند ــ نشان میدهد که عملا سیستمهایی که در واقع اداره زندانها و اداره زندانی مانند اوین را در اختیار دارند سیستمهای امنیتی هستند و نه سازمان زندانها. وقتی در خبرها میآید که خیاطی زندان اوین آتش گرفته، به جای نیروهای امدادی، نیروهای ویژه سرکوب عازم میشوند که خودم شاهد آن بودم و به جای امداد، تیراندازی میشود و اتفاقهای دیگری میافتد. وقتی زندانها حق یک اعتراض ساده را ندارند، اینجاست که زندانیان به راههای نامتعارف پناه میبرند. من متوجه شدم که یکی از افسرهای بند زنان به خانم درویشزاده یا درویشپور نامی برخوردهای ناشایستی با عالیه و نرگس محمدی دارد، گویی که ماموریتی از طرف ضابطان امنیتی دارد، و دادیاری ناظر زندان در فشار زیادی که این روزها به همه زندانیها وارد شده، بعضی ماجراها را مضاعف میکند. من فهمیدم عالیه امروز مکالمهای داشته با همین خانم درویشزاده که انگاری جزو افسرهاست و شب قبل هم در حیاط [زندان] منتظر بودند که آقای حیاتالغیب بیاید و حرفهای زندانیان را آنجا بشنوند و در این مدت عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی عملا تلفنها به روی آنها قطع بوده و با ما به عنوان خانواده نتوانستهاند ارتباط بگیرند و از حال خود خبر بدهند. در چنین شرایطی حداقل کار این است که به جهت روانی شرایط مساعدی برای زندانیها به وجود آورد که متاسفانه این وجود ندارد. و یکی از موضوعهای مهمی که ما شاهدیم در این قضیه نقش کسانی است مانند آقای الیاسی و محمدی در دادیاری ناظر زندان به عنوان کسانی که عملا بله قربانگوی ضابطان امنیتی هستند و هیچ اختیاری از خودشان ندارند و کاملا از روی کینهجویی شخصی با این زندانیها برخورد میکنند... آنها عنوان میکنند عالیه مطلبزاده و نرگس محمدی نشر اکاذیب میکنند، کدام اکاذیب؟ مصداقهایش را بیاورید! اگر چیزهایی که از جانب آنها گفته میشود کذب بود آن موقع میتوانید شما به عنوان نشر اکاذیب محاکمه کنید. اتفاقات اوین که به شدت واقعی بود و ما در این مدت شاهدش بودیم، شما همه را قلب کرده و تقلبی به مردم میرسانید. شما نمیگویید که هزار و خوردهای زندانی بند ۷ چه شدند و کجا رفتند؟ پنجاه زندانی بند ۸ که همگی مصدوم شدند کجا هستند؟ در حالی که ما میشنویم بعضی از آنها گلوله جنگی خوردهاند. حتی انتقال به بیمارستان و رسیدگی به آنها را هم انجام نمیدهید...»
عالیه مطلبزاده مرداد ماه ۱۳۹۶ توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ماشاالله احمدزاده، به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به سه سال حبس و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شد. این حکم در مهر ماه ۱۳۹۶ توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ریاست قاضی احمد زرگر عینا تأیید و با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی (تجمیع احکام)، سه سال زندان برای او قابلیت اجرایی پیدا کرد.
در دادنامه صادره، مصداقِ اتهاماتِ مطرحشده علیه عالیه مطلبزاده، «راهاندازی و شرکت در کارگاههای توانمندسازی زنان در خارج از کشور (گرجستان)» عنوان شده است.
نظرها
mashang
اسلام بلحاظ ذات خشونت آمیز وبیرحمی و آدمخواری صدر اسلام بجز زبان شمشیر زبان دیگری نمیشناسد اصلاح در قاموس اسلام یعنی پشم۰۰۰