مستند «اردوگاه معلولان» درباره تاریخچه جنبش حقوق معلولان: پرتویی کمیاب از آفتاب در یک روز ابری
فیلم تاثیرگذار «اردوگاه معلولان» که از یک اردوگاه در دهه ۱۹۷۰ شروع میشود و به تغییرات سیاسی عمیق در جامعه در زمینه حقوق معلولان راه میبرد، داستان مبارزهای فراموش نشدنی برای به دست آوردن برابری در جامعه را نقل میکند.
در مستند «اردوگاه معلولان» نتفلیکس، داستانی که برایمان تعریف میشود چنان قابل توجه است که گویی از قبل میبایست آن را شناخته یا حداقل آگاهی کمی از آن داشته باشیم. مستند با موضوعی به ظاهر پیش پاافتاده شروع میشود: اردوگاهی در شمال ایالت نیویورک برای افراد دارای معلولیت. اما با اتفاقی بزرگ پایان مییابد، و این اتفاق چیزی نیست جز جنبش حقوق مدنی پرشوری که منجر به تغییراتی حیاتی و نظاممند شد. مانند بسیاری از بهترین مستندها، این مستند هم به ما دربارهی اقلیتی اطلاعات میدهد که بسیار کم درباره آن صحبت شده است و به تجربهای که ممکن است قبلاً به شکل کلی به نمایش درآمده باشد، جزئیاتی ظریف و خاص میافزاید و از آن دست فیلمهاست که تماشای آن نه تنها توصیه شده، بلکه لازم است.
«اردوگاه معلولان» فیلم فروتن و بیادعایی است که به اثری بزرگ تبدیل شده و اکنون میلیونها بیننده را در سراسر جهان میخکوب کرده است. داستان فیلم در سال ۱۹۷۱ در Catskills در اردوگاه Jened، که اردوگاهی آزاد است و برای نوجوانان دارای معلولیت طراحی شده، شروع میشود. این اردوگاه، مدینهای فاضله برای بچههایی است که نسبت به دیگران احساس بیگانگی کرده و حس میکنند که توسط آنها کنار گذاشته شدهاند. پناهگاهی کمیاب و عاری از قضاوت و تبعیض. تجربهای که چشمهایمان را به وضعیت افرادی باز میکند که برای مدت طولانی احساس میکردند جامعه آنها را پس زده و به یک معنا آنها را دور انداخته است. نوجوانانی که قبلا دیگران آنها طرد کرده بودند در اینجا پذیرفته میشوند و از کلاسهای دبیرستان در زیرزمین به سمت نور روشنایی حرکت می کنند.
نیکول نیونهام و جیم لبرشت، کارگردانان این اثر، با تصاویر سبک وینتج و همچنین مصاحبه با بازماندگان، ما را در فضای Jened غرق میکنند. حال و هوای آزادانهی اردوگاه، که به مستند Woodstock تشبیه شده، با بازی بدون ساختار بازیگرانی که همه اولین تجربهی کاریشان است، مطابقت دارد.
در این اردوگاه، ما نوجوانانی را میبینیم که بازی میکنند، سیگار میکشند، معاشقه میکنند و از همه جالبتر، دربارهی موضوعات کلیدی با یک دیگر به بحث مینشینند. برای بسیاری از آنها، این اولین فرصت است تا در مورد پیچیدگیهای تجربهی خود صحبت کنند، تجربیاتی که با توجه به طیف ناتوانیهایشان، مسلماً متفاوت است. اما تماشای پیوند آنها هیجانانگیز است، به ویژه در یک صحنهی درخشان که در آن از نداشتن زمان تنهایی مختص به خودشان ابراز تاسف میکنند، زیرا والدین مراقبشان هرگز از آنها دور نیستند.
اما اردو تنها آغاز راه است و هنگامی که نوجوانان پس از تابستان ۱۹۷۱ آنجا را ترک میکنند، فیلم به زندگی آنها پس از آمدن به اردو میپردازد، و این که چگونه آن تجربهی مهم تأثیری فراموشناشدنی بر جای گذاشت. برای آنها دیگر قابل قبول نبود که در پسزمینه زندگی کنند و به عنوان شهروند درجه دوم پذیرفته شوند، و بسیاری از آنها از این انرژی تازه یافته برای درخواست تغییرات سیاسی استفاده کردند. ستارهی غیرقابل بحث فیلم، جودی هیومن است که مشاور اردوگاه بود و رهبری جنبش را به دست گرفت و بدون ترس با نظامی روبرو شد که به طرز وحشتناکی علیه او قد علم کرده بود. او شخصیتی گیرا و جذاب است، که به شکلی متقاعدکننده، مشتاقانه برای برابری اجتماعی تلاش میکند و در یکی از قدرتمندترین لحظات فیلم، زمانی که قوانین تصویب میشود، حتی حاضر نمیشود برای حق اولیهی دسترسی به سرویس بهداشتی قدردانی کند.
این اثر، فیلمی است که با جهشهای کوچک و تدریجیاش، در نهایت ما را از تصویری بزرگتر آگاه میسازد؛ از گامهای شجاعانهی افرادی که در اردوگاهی با یکدیگر ملاقات کردند و متوجه شدند آنچه در زندگیشان به آنها پیشنهاد میشود، به اندازهی کافی خوب نیست.
«اردوگاه معلولان» مستندی هیجانانگیز است، به ویژه وقتی میبینیم که چگونه حزب پلنگ سیاه و فعالان LGBTQ+ نیز در آن زمان در کنار هم جمع شدند، زیرا دریافته بودند که چیزهایی که با آن مبارزه میکنند، تفاوت چندانی با هم ندارد، و این که مبارزه هنوز تمام نشده است.
فقدان شرمآور دسترسی به ویلچر در سیستم متروی نیویورک، که فیلم رد آن را در تصمیمگیریهای بیرحمانهای در سالهای دههی ۱۹۷۰ مییابد، همچنان یک مشکل بزرگ است.
خشمی قابل درک در این مستند وجود دارد، اما طنز و بصیرت نیز در آن دیده میشود. نیونهام و لبرشت به افراد حاضر در فیلم اجازه میدهند تا به عنوان افرادی علاقهمند به روابط جنسی، جاهطلب، بامزه و جالب دیده شوند؛ بیش از آنچه جامعه اغلب به آنها اجازه داده است. دیدن این فیلم به همان اندازه که لازم است، به همان اندازه نیز جذاب است، همچون پرتویی کمیاب از آفتاب در یک روز ابری دیگر.
نظرها
نظری وجود ندارد.