سیاست سرکوب: تخصیص بودجه «شش هزار میلیاردی» به زندانها، سه و نیم برابر بودجه پنج دانشگاه بزرگ
نسیم روشنایی - بودجهای که به سازمان زندانها اختصاص داده شده حدود ۳,۵ برابر مجموع اعتبارات هزینهای پنج دانشگاه بزرگ تهران در لایحه ۱۴۰۰ است. به جای فراهم کردن رفاه و آزادی برای دانشجویان و سایر مردم، به زندانها بودجههای کلان اختصاص میدهند.
براساس نتایج یکی از تحقیقات «پایگاه دادههای باز ایران» پولی که از بودجه عمومی به سازمان زندانها تزریق میشود، به حدود ۶ هزار میلیارد تومان میرسد که بیش از ۵ هزار میلیارد تومان آن اعتبارات جاری و هزینههای روزمره زندانهاست. این بودجه ۳/۵ برابر مجموع اعتبارات هزینهای پنج دانشگاه بزرگ تهران است.
اما حجم اعتباراتی که در لابلای بودجه استانی به سازمان زندانها تزریق میشود، تقریبا معادل ردیف بودجه این سازمان در اعتبارات ملی است. به این معنا که بسیاری تصور میکنند بودجه جاری و عمرانی سازمان زندانها در سال ۱۴۰۰، حدود ۳ هزار ۴۰۰ میلیارد تومان است.
بودجهای که به سازمان زندانها تعلق گرفته حتی از بودجه برخی سازمانهای بزرگ بیشتر است. بر اساس گفتوگویی که «زمانه» با «پایگاه دادههای باز ایران » داشت این بودجه حتی در مقایسه با نهادهایی مثل صدا و سیما هم بزرگ به نظر میرسد. به گفته این پایگاه پژوهشی، در همین لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ ارزش ردیف بودجه صدا و سیما ۲۸۳۵ میلیارد تومان است که حدود نصف مجموع بودجه ملی و استانی زندانهاست.
نسبت توزیع بودجه استانی اداره کل زندانها در همه استانها برابر نیست. این نسبت در میان ۳۱ استان ایران بین ۶ تا ۲۰ درصد در نوسان است. به گفته پژوهشگر پایگاه دادههای باز ایران، بیشترین اعتبارات هزینههای استانی ادارات زندانها به ترتیب به استانهای تهران، فارس، خراسان رضوی، خوزستان، مازندران و اصفهان است. به گفته او:
قاعدتا باید میزان بودجه ارتباط مستقیمی با جمعیت زندانیان هر استان داشته باشد، اما دادهها و آمارهای جمعیتی زندانها در دسترس ما نیست که بتوانیم بر اساس آن سرانه بودجه هر استان را به نسبت جمعیت استانی مقایسه کنیم.
طبق پژوهش پایگاه دادههای باز در این میان، اداره کل زندانهای استان تهران، با سهم ۲۰ درصد کل بودجه استانی در بالای جدول و اداره کل زندانهای استان زنجان با ۶ درصد پایینترین سهم را از کل اعتبارات هزینهای استانها دارد.
جمعیت زندانیهای زندانهای ایران بسیار است. غلامعلی محمدی، رئیس سازمان زندانها در تیرماه ۱۴۰۱ به خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) گفت که در جمهوری اسلامی بالاتر از حد میانگین جهانی، زندانی در زندانهای کشور وجود دارد.
بیشترین سهم بودجه سال ۱۴۰۰ را زندانهای تهران به خود اختصاص دادهاند زیرا زندانیان بسیاری در تهران حبس شدهاند. مرداد ماه ۱۴۰۰ محمد مهدی حاج محمدی، رئیس قبلی زندان سازمان زندانهای گفته بود که ۱۶ درصد جمعیت کیفری کشور در زندانهای استان تهران مستقر هستند.
پس از روی کار آمدن دولت رئیسی کلا فرایند انتشار آنلاین اسناد بودجه که از چند سال پیش شروع شده بود مختل شده است. پژوهشگر پایگاه دادههای باز به زمانه گفت که امسال حتی فایل اصلی لایحه هم درست منتشر نشد. آن چیزی که منتشر شد یک فایل متفاوت از سالهای پیشین به اضافه چهار پیوست ناقص است که همه ردیفها در آن ذکر نشده است. به گفته او:
تاکنون قانون بودجه مصوب مجلس هم که معمولا چند هفته تا چند ماه پس از تصویب نهایی منتشر میشد، هنوز منتشر نشده. دلیل اصلی این وضعیت را نمیدانیم اما همین وضعیت نشان میدهد میزان شفافیت به نسبت قبل هم که ایدهآل نبود، بدتر شده است. در مورد پیوست بودجه استانی هم تا الان فقط ما صرفا به دو لایحه سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ که مربوط به دو سال آخر دولت روحانی است دسترسی داریم.
اینکه چنین بودجه کلانی به سازمان زندانها اختصاص داده شده و تخصیص بخشی از آن که از طریق بودجههای استانی تامین شده نیز بدون شفافیت و در خفا صورت گرفته، نشان میدهد که با وجود تحریمها و بحران مالی در جمهوری اسلامی، حاکمیت باز هم برای زندانهایش بودجهای کلان صرف میکند یعنی برای سرکوب اولویت قائل است. چرا چنین است؟ این پرسش را با پژوهشگر پایگاه دادههای باز در میان گذاشتیم. او به زمانه گفت:
«دلیل این را ما نمیدانیم. میدانیم ادارات کل بسیاری مثل اداره کل بهزیستی، اداره کل ورزش و جوانان، اداره کل منابع طبیعی، اداره کل راه و شهرسازی، پایگاههای استانی انتقال خون و... در استانها فعال هستند که بخشی از بودجهشان از بودجه استان تامین میشود، اما اینکه چرا باید سهم ادارات کل زندانها از بودجه استانی اینقدر زیاد باشد سوالبرانگیز و مبهم است. آنچه میدانیم این است که بعد از ادارات کل جهاد کشاورزی و استانداریها بیشترین سهم از بودجه جاری استانها حدود بیش از ۱۰ درصد، به زندانها میرسد.»
سرکوب و ارعاب: از پر شدن زندانها ابایی ندارند
پس از قتل حکومتی ژینا(مهسا) امینی از ۲۵ شهریور تا کنون جنبشی در ایران به پا خاسته که آزادی طلب میکند و مخالف استبداد است. در این چندین هفته هزاران نفر زندانی کردهاند و ظرفیت زندانها پر شده است. کودکان زیر هجده سال را پس از دستگیری در کانونهای اصلاح و تربیت به بند کشیدهاند.
احمد علیرضابیگی، نماینده مجلس در روز ۲۷ مهر خبر داد که فقط در تهران ۳۰۰۰ نفر را بازداشت و در زندان فشافویه حبس کرده بودند. به گفته علیرضابیگی تا دو روز گذشته بیش از نیمی از آنها آزاد یا به قید وثیقه آزاد شدهاند ولی کماکان ۸۳۵ نفر در تهران در بازداشت بهسر میبرند. روند بازداشتها در تهران و تمام شهرها کماکان ادامه دارند.
طبق یافتههای اطلس زندانیان سیاسی در حال حاضر ۷۰۵ زندانی سیاسی در زندانهای ایران هستند. همچنین طبق گزارش گزارشگران بدون مرز پس از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی تاکنون مأموران امنیتی ۳۱ روزنامهنگار را بازداشت کردهاند که ۲۷ نفر از آنها، از جمله ۱۰ خبرنگار زن، هنوز پشت میلههای زندان هستند. پیش از این موج جدید اعتراضی، ۱۴ روزنامهنگار در ایران بازداشت شده بودند. به این ترتیب تعداد روزنامهنگاران بازداشتی به ۴۱ نفر رسیده است.
در پی خیزش مردمی زن، زندگی، آزادی، دانشجویان نیز به اعتراضات پیوستند. اعتصاب سراسری دانشجویان از ۴ مهر آغاز شده است. تعداد بسیاری از دانشجویان در تجمعها، خوابگاهها یا حتی خانههای خود از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند. دانشجویان چند دانشگاه ایران اعلام کردهاند که در اعتراض به برخوردهای امنیتی با دانشجویان بازداشت دانشجویان معترض و همچنین مجازی شدن آموزش، از شرکت در کلاسهای درس خودداری میکنند.
نیروهای امنیتی از جمله یگان ویژه دانشجویان معترض را تهدید میکنند که اعتصاب را بشکنند و به دانشگاهها بازگردند. دانشجویان تحت فشارند و حاکمیت نا مسئولانه فریادهای آزادیخواهانه جوانان کشور را با گلوله و میلههای زندان پاسخ میدهد.
حاکمیت به جای بالا بردن کیفیت آموزش و کمک به پرورش نسلی آگاه و توانا به کالاسازی آموزش و امنیتی و نظامی شدن فضای دانشگاهها پرداخته است. از سالهای گذشته تا کنون، هر گونه مطالبه دانشجویی از سوی دانشجویان با سرکوب و خشونت مقامات روبهرو شده و فضای امنیتی حاکم بر ایران دانشگاهها را رفته رفته تیرهتر و تاریکتر کرده است.
تخصیص بودجه سه و نیم برابری به سازمان زندانها در مقایسه با بودجه آموزش عالی نمونهای است از شیوه حکمرانی سران جمهوری اسلامی که آنها در جملات زیر خلاصه میکنم: اولویت بر سرکوب است زیرا هدف بقای رژیم است نه رفاه شهروندان. برای شهروندان ارزشی قائل نیستند و ابایی ندارند زندانها پر شود. دادخواهی و مطالبهگری را سرکوب میکنند تا مبادا ناچار شوند شیوه حکمرانی را تغییر دهند.
نظرها
نظری وجود ندارد.