مریوان: گلوله بود، خون بود، آتش بود و دود
رها رستمی – گزارش میدانی از ۱۵ آبان مریوان، روز "نسرین قادری"، روزی که از سحرگاه آن مردم به پا خاستند.
تجمعهای اعتراضی مردم مریوان پس از انتشار خبرِ قتلِ نسرینِ قادری به دست نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی، از دقایق اولیه بامداد ۱۵ آبان و در مقابل منزل نسرین در خیابان مردوخ آغاز شد.
معترضان پیشبینی کرده بودند که سپاه پاسداران پیکر نسرین را از دست خانواده و آشنایان و مردم شهر برباید. تجمع اولیه برای جلوگیری چنین کاری بود. اما نیروی سرکوب بلافاصله به مردمی که برای پیشواز پیکر نسرین آمده بودند، حمله کرد. پس از پراکنده کردن مردم در روبروی مدرسه شایستگان در نزدیکی خانه نسرین، سپاه خانواده او را به روشهای مختلف تهدید کرد.
در شهرکهای کانیدینار و هجرت هم تجمعهایی در همان شب برگزار شد. جاده اصلی ترانزیتی را بستند. منابع محلی میگویند در آن تجمعها پنج نفر زخمی شدند.
پیکر بیجان نسرین میان ساعت ۱ تا ۲ بامداد به مریوان رسید. پس از بازگشت مردم به خانهها سپاه فرصت را مغتنم شمرد و پیکر نسرین را تنها با حضور بستگان درجه اولش در آرامستان بهشت مصطفی مریوان به خاک سپرد. فیلم منتشرشده از خاکسپاری نسرین گویای این است که خاکسپاری او حوالی صبح در حدود ساعت ۴ تا ۵ بامداد انجام شده است.
صبحِ انقلابی
نیروی سرکوب پیشبینی کرده بود که ربودن پیکر نسرین و به خاکسپاری مخفیانه او نمیتواند به معنی خاموش کردن شعله اعتراض به مرگ او باشد. به همین دلیل از همان اوایل صبح ۱۵ آبان، نقطه به نقطه شهر را پر کردند از نیروهای ضد شورش، سپاهیها، مزدورهای تازه به کارگرفته شده و لباس شخصیها.
شهرِ معترض، با اعتصاب کامل روزش را آغاز کرد. این گستردهترین اعتصاب این دوره از اعتراضها در مریوان بوده است. حتی بیشتر فروشگاهها و سوپرمارکتها هم اعتصاب کردند، قصابیها، میوهفروشان و دستفروشان همین طور. اعتصاب محدود به خیابانهای اصلی هم نبود. بیشتر محلهها و خیابانهای فرعی و کوچهها هم عملا در اعتصاب بودند.
حوالی ساعت ۱۰ صبح اعتراضها در چند نقطه به طور همزمان آغاز شد. میدان نوروز را جوانان و زنان معترض بستند و شروع به سر دادن شعارهای ضد حکومتی کردند.
خیابان اصلی سردوشیها یک کانون اعتراضی در همین ساعت بود. خیابان مردوخ، یعنی جایی که خانه نسرین در آن جا است، با برپایی آتش و راهبندان و شعار، جمعیت گستردهای را در خود جای داد. دانشآموزان پس از تعطیلی شیفت صبح در میدان «باوهرهشی» تجمع کردند و شعار دادند.
وضعیت شهر تا ساعت ۱۲ و نیم ظهر عملا به حالت جنگی تبدیل شد، به گونهای که والدین دانشآموزان خردسال مجبور شدند خودشان دنبال فرزندانشان بروند تا آنان را سالم به خانه بازگردانند. تا این لحظه خبر زخمی شدن ۳۵ نفر از شهروندان معترض در مریوان منتشر شده بود. در چنین وضعیتی نوبت بعد از ظهر مدرسهها تعطیل شد.
بعد از ظهر: گلولهباران و سرریزِ نیروی سرکوب
نیروی سرکوب با مشاهده وضعیت شهر، به زودی از شهر سقز تقاضای نیروی کمکی کرد. دهها ماشین زرهی یگان ویژه بعد از ظهر از سمت جاده سقز وارد شهر شدند و در میدان سپاه و در نزدیکی خودِ سپاه، تمرکز یافتند. طولی نکشید که نیروهای مسلح به سمت مردم معترض حمله کردند. آنها سوار بر موتور و پیکابهای سپاه به سمت مردم معترض شلیک کردند. اسلحهشان کلاشنیکوف و تفنگهای ساچمهای بودند. صدای ممتد شلیک، در سرتاسر امروز در هر نقطهای از شهر به گوش میرسید.
با وجود این که نیروهای سرکوب تعدادشان بسیار زیاد بود، اما در کنترل وضعیت دچار مشکل بودند، به این دلیل که هر ساعت به محلههای اعتراضی افزوده میشد. محلههای سه راه بهزیستی، کوره موسوی و بلوار نوبهار بعد از ظهر به اعتراضها پیوستند و خیابانها را بستند. خشمِ بسیار زیاد مردم معترض شهر از کردارهای اعتراضیشان کاملا مشهود بود. راهبندانها بسیار سریعتر از روزهای پیشین بود و جمعیت معترض هم بسیار بیشتر بود.
نیروی سرکوب نمیتوانست در یک نقطه تمرکز کند. به هر محلهای که میرفتند با شلیک و رگبارِ گلوله حمله میکردند و ناچار بودند بلافاصله به نقطهای دیگر بروند.
تعقیب و گریز در محلهها
با نزدیک شدن به غروب و تاریک شدن هوا، شعله اعتراضها تندتر شد. در میدان جهاد هم تجمعی برپا شد و خیابان را بستند. نیروی سرکوب خسته و عصبانی و پرخاشگرتر شد، طوری که در حد فاصل سه راه بهزیستی تا کوره موسوی به داخل کوچهها رفتند و به سمت مردم تیراندازی کردند. مردم درِ خانههایشان را به روی معترضان بازگذاشتند تا بتوانند از دست مأموران فرار کنند. زنان از پشت پنجرهها شعار دادند و معترضان را به سمت فضاهای امن هدایت میکردند.
پس از تاریک شدن هوا در مسجد محله کوره موسوی سرود «ای شهیدان» پخش شد. اما بلافاصله مأمورها به مسجد حمله کردند و بلندگو را خاموش کردند. معترضان میگویند به احتمال زیاد فردی را هم که در مسجد سرود را پخش کرده بود، بازداشت کردهاند.
دود را میشد از همه جای شهر دید، همچنین صدای تیراندازی را شنید. صدای شعارها را هم که در صدای تیراندازیها میپیچید، میشد تشخیص داد.
اعتراض ۱۵ آبان، فضایی نوروزگونه داشت. هر خانواده و مجموعه خانوادگی در محله آتشی برپا کردند و گِرد آن جمع شدند و شعار دادند. زنان، کودکان، نوجونان و بزرگسالان همگی حضور داشتند.
نیروی سرکوب با توحش بیشتری عمل کرد. به احتمال بسیار زیاد اعتراضهای امشب زخمی و کشته داشته است. اما هیچکس فعلا جرأت نمیکند به بیمارستانها مراجعه کنند.
مردم در جریان اعتراضها دست به ابتکار میزنند. برای مثال آنها در مریوان در حال شناسایی مزدوران محلی و بازوهای اصلی سرکوب هستند. این افراد در رسانههای محلی رسوا میشوند و هویتشان در اختیار همگان قرار میگیرد.
قتلِ حکومتی نسرین، زخمی دوباره بر زخمهای پیشین مردم شهر مریوان زد. حساسیت عمومی روی تشییع جنازهکشتهشدگان و تلاش فعالان محلی، هزینه کشتار را برای حاکمیت بالا برده است. هر دستگیری تازه یا کشتاری میتواند همچون سوختی تازه برای اعتراضها و جنبش انقلابی عمل کند. به احتمال زیاد تجمع و اعتصاب طی روزهای آینده هم در مریوان تداوم خواهد یافت.
نظرها
نظری وجود ندارد.