«رژیم ملاها» و «رژیم مجسمهها»: تشدید تنش در روابط ایران و آذربایجان
آذربایجان در تلویزیون دولتیاش جمهوری اسلامی را «رژیم ملاها» می خواند و از غم آذربایجانیهای دورافتاده از «وطن» میگوید، ایران هم در شبکه سحر از «ایران بزرگ» و شهرهای ایرانی «باکو و نخجوان و تفلیس» میگوید و حکومت علیاف را «رژیم مجسمهها» میخواند. حملات رسانهای متقابل خبر از تنش فزاینده در روابط دو کشور میدهد.
روز پنجشنبه و جمعه ۱۹ و ۲۰ آبانماه، سفیران ایران و آذربایجان در پایتختهای این دو کشور به وزارت خارجه احضار شدند تا پیامهای متقابل خشم و ناراحتی را به پایتختهایشان منتقل کنند.
روز پنجشنبه ابتدا ایران سفیر آذربایجان در تهران را به وزارت خارجه فراخواند. در خبری که وزارت خارجه از این جلسه منتشر کرده آمده است که دستیار وزیر و مدیرکل اوراسیای وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی به سفیر آذربایجان گفته که تهران از «اظهارات غیردوستانه مقامات عالی جمهوری آذربایجان و سیاه نمایی رسانههای این کشور» خرسند نیست. خواست ایران پایان دادن به رویه فعلی و اتخاذ تدابیری برای تکرار نشدن آن بوده است.
در مقابل هم، روز جمعه، عباس موسوی، سفیر ایران در باکو به وزارت خارجه آذربایجان فراخوانده شد تا «نارضایتی و نگرانی جمهوری آذربایجان در رابطه با پروپاگانداهای راه افتاده علیه این کشور در رسانههای ایرانی، لفاظیهای تهدیدآمیز مقامات سیاسی و نظامی ارشد که با روح روابط دو کشور هم راستا نیستند» را به مقامهای تهران منتقل کند.
در این دیدار درخواست قدیمی الهام علیاف برای استرداد اعضای تیپ حسینیون هم مطرح شده و آنها شهروندانی که «مرتکب جنایت علیه بنیان قانون اساسی آذربایجان شدهاند و در فهرست تحت تعقیب بینالمللی هستند» یاد شده است.
حسینیون، نگین جدید انگشتر مقاومت
حسینیون، متشکل از تعداد محدودی از شهروندان آذربایجانی است که عموماً در حوزههای علمیه ایران درس طلبگی خواندهاند و سپاه قدس آنها را در یک تیپ به نام حسینیون سازماندهی کرده است. تیپ حسینیون و برخی اعضای آن در جنگ سوریه هم حضور داشتند و تعدادی از آنها هم در برنامه نظامی جمهوری اسلامی برای حفظ حکومت بشار اسد کشته یا زخمی شدند.
آذربایجان تشکیل تیپ حسینیون و تلاش برای سازماندهی آنها در خاک آذربایجان را تهدیدی امنیتی برای خود میداند. در ایران هم تیپ حسینیون به عنوان «نگینی» جدید بر انگشتری «مقاومت در مقابل استکبار و رژیم صهیونیستی» خوانده میشود.
الهام علیاف در سالهای گذشته بارها از مقامهای ایران خواسته که ۲۰ نفر از افرادی که عضو این تیپ هستند و به دلیل تلاش برای ایجاد گروههای غیرقانونی و تروریستی در آذربایجان تحت تعقیبند به باکو مسترد شوند. هر دو رئیسجمهور فعلی و قبلی ایران واکنشی به این درخواست همتای آذربایجانیشان نشان ندادهاند.
تنش در روابط ایران و آذربایجان در هفتههای گذشته با برگزاری رزمایش نظامی در کنار رود ارس، سفر مقامهای جمهوری اسلامی به ارمنستان، هشدار رهبر و مقامهای ارشد جمهوری اسلامی دباره مقابله با طرحهایی که در صدد تغییر مرزها در شمالغرب کشور است و اطلاعیه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در مورد نقش یک تبعه آذربایجانی در حمله تروریستی به شاهچراغ در شیراز تشدید شده است.
مرثیه برای دورماندگان از «وطن»
در طرف ایران، سخنرانی روز ۲۱ اکتبر الهام علیاف در واکنش به برگزاری رزمایش در ارس بسیار مورد توجه بوده است و خشم مقامهای جمهوری اسلامی را برانگیخته. الهام علیاف در آن سخنرانی تلویحاً به اهالی آذربایجان ایران اشاره کرد و گفت که وضع و حال آنها برایش مهم است.
«تعداد آذربایجانیهایی که در خارج از آذربایجان زندگی میکنند بسیار بیشتر از شهروندانی است که در کشورمان زندگی میکنند. البته امنیت، حقوق و رفاه آنها برای ما بسیار مهم است. ما به هر کاری برای کمک به آذربایجانیهایی که از کشور جدا افتادهاند، ادامه خواهیم داد.»
در مقابل ایران هم به تهدید غیرمستقیم روی آورده است. در روزهای گذشته مقامهای عمدتاً نظامی ایران درباره آمادگی برای مقابله با هر توطئه بهویژه در مرزهای شمالغربی خبر دادهاند.
شبکه سحر به زبان ترکی هم که از شبکههای برونمرزی جمهوری اسلامی است نقش متفاوتی در استراتژی مقابله به مثل غیرمستقیم با آذربایجان ایفا میکند.
شبکه سحر در دو هفته گذشته از تهران به «شهرهای ایران بزرگ» در «نخجوان و باکو و تفلیس» سلام فرستاد و در مصاحبه با نمایندگان ترک مجلس شورای اسلامی مرزهای دیرینه بین دو کشور را نیز زیر سؤال بردند.
این شبکه یک پست در شبکههای اجتماعی که ادعا میکرد که ساکنان منطقه نخجوان برای پیوستن به ایران درخواست کردهاند را هم به طور گسترده بازنشر داد و در مورد آن برنامه ساخت.
در مقابل آذربایجان هم در تلویزیونش به ایران پاسخ میدهد. دعوت از چهرههای «جنبش آذربایجان جنوبی» و اطلاق جمهوری اسلامی به عنوان «رژیم ملاها» بخشی از پاسخ آذربایجان است. شبکه سحر هم در واکنش، آذربایجان را «حکومت خانوادگی» و «رژیم مجسمهها» میخواند. اشاره سحر به وجود تعداد بسیار زیادی از مجسمههای حیدر علیاف، رئیس جمهور سابق و پدر الهام علیاف، در این کشور است.
تهدیدهای متقابل در حالی مطرح میشوند که ایران در ماههای اخیر با اتخاذ یک تاکتیک جدید از موازنه سنتی خود در قفقاز خارج شده است و از ارمنستان حمایت میکند. تهران بارها نسبت به تلاش آذربایجان برای تجاوز به خاک ارمنستان هشدار داده و گفته است که هرگونه دخالت در مرز ایران و ارمنستان خط قرمز خواهد بود.
ایران همچنین اخیراً یک کنسولگری در کاپان، در جنوب ارمنستان افتتاح کرد که کانون تنش بین دو طرف شده است. آرارات میرزویان، وزیر امور خارجه ارمنستان در مراسم افتتاح این کنسولگری گفت که ارمنستان قصد دارد در تبریز کنسولگری افتتاح کند.
افتتاح کنسولگری ایران در کاپان از این جهت تحولی مهم است که باکو این منطقه را بخش مسلماننشین و «جدانشدنی» قرهباغ میداند و میگوید متعلق به وطن اصلی یعنی آذربایجان است. این اقدام ایران، حتی در رسانه های ترکیه هم به عنوان مداخله جمهوری اسلامی در مناقشه قرهباغ و جانبداری از ارمنستان تعبیر شد.
ایران با افتتاح کنسولگری در کاپان این پیام را منتقل کرده است که استان سیونیک را جزيی از خاک ارمنستان میداند. این همان نقطهای است که ایران میگوید گلوگاه مرزی و نقطه تاریخی اتصال ایران به اروپا است و تحت هیچ شرایطی با تغییر در وضع آن موافقت نخواهد کرد.
از دیگر سو، آذربایجان گفته که به دنبال ارتباط زمینی مستقیم با نخجوان است. برقراری این رابطه زمینی به معنای حذف ارمنستان از مرز ایران است. جمهوری خودمختار نخجوان که میان سه کشور ایران، ترکیه و ارمنستان قرار دارد وابسته به آذربایجان است ولی ارتباط زمینی با آن ندارد. حدود نیم میلیون نفر در جمهوری نخجوان زندگی میکنند که هم با ایران و هم به آذربایجان پیوندهای فامیلی، اقتصادی و تاریخی دارند.
بازیگران در حال ارزیابی هستند
در میان این تنش، دو طرف همچنین کشور مقابل را به طراحی یا انجام حملات به خاک خود متهم کردهاند. سرویسهای امنیتی آذربایجان ۱۹ نفر را دستگیر کردهاند و میگویند ایران آنها را برای انجام اقداماتی که «نقض منافع امنیتی دولت» است، استخدام کرده.
با وجود اینکه سطح تنش به صورت تصاعدی در حال افزایش است، بازیگران دیگر یعنی آمریکا، روسیه، ترکیه و اسرائیل فعلاً وارد بازی نشدهاند. آمریکا فعلاً روابطش با آذربایجان به سردی گراییده و نشانه آشکار آن سفر نانسی پلوسی به ایروان در روزهای پایانی شهریور است. اما موضع آمریکا در منطقه قفقاز همواره منعطف و متغیر بوده است به ویژه آنکه یک طرف بازی هم جمهوری اسلامی ایران باشد.
ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز جمعه گفت که آنها از آذربایجان در برابر «تهدیدات» ایران محافظت خواهند کرد.
پرایس در پاسخ به این سؤال که ایران در حال تشدید حملات لفظی به «کشورهای همسایه مانند آذربایجان» است و آنها را متهم به دست داشتن در عملیات تروریستی در شیراز کرده است، گفت: «[وزیر خارجه آمریکا] اوایل این هفته فرصتی برای دیدار با همتای آذربایجانی خود داشت. ما بسیار واضح گفتهایم که ایران تهدیدی برای منطقه است. ما به ایستادن در کنار شرکای خود، حمایت از آنها و در نهایت ایستادگی در برابر نوع نفوذ بیثباتکننده ایران در منطقه خاورمیانه و شاید فراتر از آن، ادامه خواهیم داد.»
نظرها
فرهاد - فرهادیان
این هم بازی دو رژیم ارتجاعی ست تا اذهان را به سمت خودشان منحرف کنند و جریانهای خودشان را تقویت کنند .
مسعود
اینها در پی حمله به عربستان یا بحرین هستند. سخن از حمله به نخجوان رد گم گردن است.
ناصر عشق آبادی نام مستعار از ترس وقاحت های پان تورکیست ها!
وقتی شما از یک کشاکش سخن می گویید، باید گذشته و انگیزه های تاریخی را نیز یاد کنید. یک بخش از کشور ایران در جنگ نابرابر با رژیم تزاری که در منطقه مهمترین استعمار گر و حتا بسیار وحشی تر و خونریزها از رقیبش انگلستان بود، بخش هایی را با زور شمشیر جدا کرد. در 1917 زیر سرنیزه ی ترکان عثمانی، حزب نژادپرست مساوات در باکو دولتی تشکیل داد که خود را به ناحق «آذربایجان» نامید. این عمل، مورد اعتراض شیخ محمد خیابانی قرار گرفت و چاره یی جز آن ندید که در برابر نام جعلی نهاده شده بر اران و شروان، آذربایجان واقعی را «آزادیستان» بنامد. جنگلی ها هم در روزنامه ی جنگل به این کار ضد ایرانی و ضد واقعیت های تاریخی اعتراض کردند. در قرارداد مودت ایران 1921 ایران با رژیم شوروی، همه ی دستاوردهای استعمار تزاری لغو شد و به گونه یی که بی تردید حاکی از ساخت و پاخت اربابان انگلیسی حاکمیت آن روزی ایران با روسها بود، مسئله ی ارضی علیرغم شعارهای لنین و حواریونش، مسکوت ماند! پس از فروپاشی رژیم کمونیست در اتحاد شوروی که وارث تزاریسم بود، نباید دولت حاکم در ایران که برای نخستین بار همسایه ی کشوری مستقل به نام «آذربایجان» می شد، آن نام را می پذیرفت. همچنان که یونان نام مقدونیه را نپذیرفت. اما حاکمان نادان یا گرفتار ناکجاآبادهای دیگر، چنین کاری کردند و حتا عناصری از آنان به پان تورکیسم و پان آذربایجانیسم دمیدند. کتابهای بی شمار این گونه گروه ها که با وجود ممیزی همه جانبه ی حاکمیت مرتب چاپ شده است و پرچم ترکیه و جمهوری بادکوبه را در میدان های ورزشی بالا بردن و سرسالم به در بردن گواه است. در این میان بدیهی است که حکومت فاسد بادکوبه هم برای مسائل داخلی خودش، این گونه سخنان وقیحانه را علم کند.