ایران هم نمیداند دنیای پس از مرگ برجام چگونه خواهد بود
یکی دندان نشان میدهد و دیگری دعوت به آرامش میکند و از ضرورت افروخته نگاه داشتن مشعل عقلانیت درباره پرونده بیفرجام برنامه هستهای سخن میگوید. این دو رویکرد جمهوری اسلامی در مواجهه با بنبست مذاکرات هستهای با غرب است. رویکردهایی متناقض که به نظر نمیرسد چندان راهگشا هم باشد.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی دو روز پس از تهدید رئیس سازمان انرژی اتمی به دادن «پاسخ قاطع» به غرب و آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دلیل صدور قطعنامه در مورد برنامه هستهای ایران، با نرمی و ملایمت از طرف مقابل خواست که برجام برگردند و جمهوری اسلامی را «آماده و مشتاق» برای عمل به تعهدات هستهای معرفی کرد.
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی روز یکشنبه ۲۹ آبان گفت که «ایران شفافترین برنامه صلحآمیز هستهای در مقایسه با میزان تأسیسات تحت نظارت آژانس در جهان و بیشترین بازرسیها و راستیآزمایی» را دارد و به همین دلیل نباید علیه تهران قطعنامه صادر میشد.
قطعنامه نشست سهماهه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی که هفته گذشته صادر شد، دومین قطعنامه هشدارآمیز درباره رویکرد غیرشفاف تهران درباره پرونده پادمانی بود.
پرونده سوالات پادمانی به سه مکانی بازمیگردد که در آنها ذرات شکافتپذیر با منشا انسانی کشف شده است ولی مقامهای جمهوری اسلامی فعالیت هستهای در آنجا را به آژانس اطلاع نداده بودند.
آژانس در چند سال گذشته بارها از ایران خواسته توضیح دهد که در این مکانها چه میکرده است. پاسخهای ایران از ابتدا متناقض بوده و این تناقض همچنان ادامه دارد. در ابتدا و زمان افشای این موضوع در سخنرانی بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل، آن را مسخره کرد، یک سال بعد و در واکنش به انتشار گزارش بازرسان آژانس درباره وجود آثار اورانیوم غنیشده گفت که از این موضوع بیخبر است. بعدتر گفت که ممکن است کشور ثالثی همچون اسرائیل آنجا گرد اورانیوم پاشیده باشد و بعدتر هم گفت که ایران پاسخ علمی و فنی به موضوع مورد مناقشه داده ولی آژانس سیاسیکاری میکند.
حال روایت وزارت خارجه جمهوری اسلامی از صدور قطعنامه که در حاشیه آن تهدید به ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد هم مطرح شده آن است که «ارائه قطعنامه به نشست اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، اقدامی بود که با اهداف سیاسی و به منظور افزایش فشار به جمهوری اسلامی ایران در دستور کار آمریکا و سه کشور اروپایی قرار گرفت.»
کنعانی میگوید غرب از سازمانهای بینالمللی «استفاده ابزاری» میکند و از آنها برای پیشبرد اهداف سیاسیاش مدد میجوید. براساس همین تصور است که جمهوری اسلامی در ماههای گذشته و پیش از بروز بنبست در مذاکرات احیای برجام، سه شرط برای توافق مطرح کرد که مهمترینش بسته شدن پرونده شوالات پادمانی آژانس بود. رفائل گروسی، مدیرکل آژانس که ایران او را تلویحا بازیچه غربیها میخواند در این مدت بارها به مقامهای جمهوری اسلامی گفته که از حیثیت فنی نهاد ناظر جامعه جهانی برای نظارت بر برنامههای هستهای کشورها کوتاه نخواهد آمد و ایران باید پاسخ فنی و کامل در مورد یه مکان اعلام نشده بدهد و چشم به فشار سیاسی ندوزد.
اتحادیه اروپا و آمریکا هم مشابه همین پاسخ را به تهران مخابره کردهاند: ما در مورد پرونده شما در آژانس کارهای نیستیم، خودتان میدانید و پروندهتان.
دنیای بدون برجام چگونه دنیایی است
ارک فیتزپاتریک، دانشیار مؤسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، خلاصهای کوتاه ولی جامع از وضع کنونی را ارائه داده است: «برجام در کمای عمیق است... اما هیچ یک از طرفین نمیخواهند اعلام کنند که مرده، چرا که بیان آن به مثابه اعتراف به شکست سیاست خارجی است.»
هفته گذشته نشریه آمریکایی فارن پالیسی با انتشار مطلبی در مورد چشمانداز روابط ایران و غرب در وضعیت احتمالی احیا و عدم احیای برجام نوشته بود.
بر اساس تحلیل فارن پالیسی اگر دو طرف به توافق نرسند، تنش ها افزایش خواهد یافت. در این شرایط، ایالات متحده و اتحادیه اروپا می توانند تحریم های بیشتری را اعمال کنند، از خرابکاری مخفیانه اسرائیل در تاسیسات هسته ای ایران حمایت کنند و اتحاد دفاعی در حال ظهور عربستان سعودی، امارات متحده عربی و اسرائیل را تشویق کنند. غرب حتی ممکن است مداخله نظامی مستقیم را در نظر بگیرد.
در این میان، کاخ سفید در حال کار بر روی «طرح جایگزین برجام» در صورت شکست مذاکرات است. فارن پالیسی میگوید یکی از بخشهای این برنامه احتمالا تسریع در تحویل هواپیماهای سوخترسان به اسرائیل است. هواپیماهایی که تنها نقطه خالی در طرح حمله هوایی اسرائیل به برنامه هستهای ایران با استفاده از هواپیماهای رادارگریز اف۳۵ را تکمیل میکند. این مجله به نقل از یک دیپلمات اروپایی که نامش فاش نشده است، می گوید که مداخله نظامی مستقیم ایالات متحده نیز قابل تصور است.
پایان دوران صبر و تحمل؟
ممکن است دوران صبوری و امید به آیندهای قابل تحمل برای طرفین تمام شده باشد. غرب و شورای حکام آژانس ممکن است کار برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل را شروع کرده باشند.
اگر پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود، جمهوری اسلامی ممکن است با تحریمهای فوری جهانی مواجه شود که حتی روسیه و چین هم موظف به اجرای آن هستند.
براساس مدلی که قطعنامه ۲۲۳۱ و برجام تعیین کرده اگر پرونده هدم همکاری بنیادین ایران به شورای امنیت برسد هیچ عضو شورا نمیتواند ملغی شدن ۲۲۳۱ و بازگشت تحریمها را وتو کند. یعنی روسیه و چین در این مرحله نمیتوانند مانع غرب برای بازگرداندن ایران به تحریمهای جهانی شوند.
پس از خروچ آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای این کشور، بسیاری از کشورهای جهان این تحریمها را علیه تهران رعایت کردهاند. اما یکی از دلایلی که خامنهای و نظامش توانست در برابر کمپین «فشار حداکثری» آمریکا مقاومت کند، بیاعتنایی روسیه، چین و معدود کشورهای خارج از مدار غرب به دستورات واشنگتن بود. لغو ۲۲۳۱ فضا را به کلی تغییر خواهد داد.
از این نظر، اگر پرونده هستهای ایران در نهایت در اواسط سال ۲۰۲۳ به شورای امنیت سازمان ملل برود، ایران میتواند ناگهان با شدیدترین فشار تحریمها در بیش از یک دهه گذشته مواجه شود.
نظرها
فرهاد - فرهادیان
هدف جمهوری اسلامی در استفاده از برجام و پیشنهادهای چرب و نرم به غرب دور کردن جامعه ی جهانی در حمایت از معترضین و داشتن فراغ بال برای سرکوب مانند سه جنبش قبا از جنبش زن زندگی آزادیست .از اینرو باز هم آینده ای برای توافق چون گروکشی است نمی توان امیدوار بود . از سوی دیگر جمهوری اسلامی تصور می کند با سرکوب جنبش و دوباره ناز و غمزه برای جامعه ی جهانی می تواند کشور را اداره کند در حالی که قبل از این جنبش حکومت بدلیل شرایط بحرانهای اقتصادی نبود آزادی ها و ناتوانی حتی در تامین آب خوردن شهروندان و هزاران مشکل دیگر از هم فروپاشیده بوده است الان این جنبش در حال کنار زدن اهرم سرکوب و قدرت میلیتاریستی حکومت است که آن هم روزهای آخرش را سپری می کند . حکومت جمهوری اسلامی این ظن دروغ را در جامعه ی جهانی تقویت کرده بود که 90 درصد مردم ایران پشتیبانش هستند و جامعه ی جهانی از ترس قدرت مردم به این حکومت فاسد و جنایتکار باج می داد و هر جا محکم ایستاده بود ما شاهدیم که عقب نشینی کرد . همیشه راستگراها چه در قدرت و چه در پوزسیون تغییرات را از بالای سر مردم می بینند و این حکومت ضد مردمی هم حاضر است سمرقند و بخارا را بخاطر خال حکومتش ببخشد . اما مثل همیشه دیکتاتورها زمانی می فهمند که دیگر کاری از دستشان نمی آید و از آخرین گلوله اگر جرئت داشته باشند استفاده می کنند وگرنه فرار را بر قرار ترجیح داده و سوراخ موش ...