معترضان ایرانی از تجاوز، ضرب و شتم و شکنجه توسط پلیس میگویند: «از روسری ما استفاده کردند تا دهانمان را ببندند»
گزارش گاردین از تجاوز و ضرب و شتم معترضان در انقلاب ژینا
گاردین با ۱۱ معترض، زن و مرد، صحبت کرده است که ادعا میکنند در حین بازداشت توسط نیروهای امنیتی مورد تجاوز جنسی، خشونت جنسی، ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتهاند. برخی می گویند که در ون پلیس یا در خیابان مورد حمله قرار گرفتند؛ دیگران در حین بازداشت در کلانتریها یا زندانها.
شامگاه ۲۴ مهر ۱۴۰۱، زمانی که اعتراضات خیابانی در ایران به دنبال قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی به اوج خود رسید، درسا ۲۵ ساله در حالی که در یکی از شهرهای استان گیلان در شمال کشور در حال تردد بود در یک ایست بازرسی متوقف شد.
ایست بازرسی آشفته بود. ۲۵ تا ۳۰ افسر امنیتی مسلح فریاد میزدند و از مردم میخواستند تا از خودروهایشان پیاده شوند.
درسا همراه خواهر و دو دوست مردش بود. ماشین آنها را بازرسی کردند و وقتی دو قوطی رنگ اسپری در کیف خواهرش پیدا شد، جهنم به پا شد.
این خواهران میگویند که قبل از هل دادن آنها به عقب ماشین پلیس، چشمانشان را بسته بودند و دستانشان را از پشت بسته بودند. درسا می گوید که آنها را قبل از جدا شدن به ساختمانی بردند و در آنجا مجبور شدند اعترافنامهای را امضا کنند مبنی بر اینکه اعتراض کردهاند. درسا میگوید که تنها در اتاق بازجویی میتوانست صدای فریاد دو دوست مردش را که در نزدیکی شکنجه میشدند بشنود.
درسا میگوید زمانی که نوبت بازجویی او فرا رسید، در حالی که نیروهای امنیتی فریاد میزدند که فاحشه و خیانتکار است، او را مورد ضرب و شتم و مشتهای مکرر قرار دادند. او میگوید که به زور بادکنکهای پلاستیکی کوچکی را که معترضان با رنگ قرمز پر کرده بودند تا علیه پلیس در خیابانها استفاده کنند، خورده است. سرانجام او را به اتاق دیگری بردند.
«[آنها] صورتم را با روسری پوشاندند و من چیزی نمیدیدم. من را برهنه کردند و گفتند که یک خانم دکتر به اتاق میآید و مرا معاینه می کند. دقایقی بعد، یک نفر به اتاق آمد و وقتی به من دست زد، فهمیدم که یک مرد است.
او مدام مرا همه جا لمس می کرد و سپس یک شیء را برداشت و داخل واژنم فرو کرد. مدام با آن شیء به من نفوذ میکرد؛ در حالی که با دست دیگر به تمام بدنم میمالید. از مشتهایی که در بازجویی خورده بودم هنوز درد داشتم. برای مدتی که نمیدانم چقدر بود آنجا دراز کشیدم. بعد رفت،
با گذشت بیش از چهار ماه از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی، زن کُردی که پس از دستگیری بدحجاب در بازداشت جان باخت، تلاش مقامات ایرانی برای سرکوب اعتراضات سراسری منجر به کشته شدن بیش از ۵۰۰ نفر از جمله ۷۰ کودک توسط نیروهای امنیتی شد. چهار معترض تاکنون توسط دولت اعدام شدهاند و بسیاری دیگر با حکم اعدام روبهرو هستند.
بر اساس آخرین گزارش فعالان حقوق بشر در ایران، ۱۹ هزار و ۶۰۳ نفر در ارتباط با اعتراضات بازداشت شده و همچنان در بازداشت به سر می برند.
درسا ساعت ۳ صبح در مکانی دورافتاده خارج از شهر آزاد شد. وقتی به خانه رسید، استفراغ کرد و تا صبح بیدار دراز کشید.
درسا میگوید در روزهای بعد، دکتری را دید که تأیید کرد با یک شیء مورد تجاوز قرار گرفته که باعث عفونت شده است. درمان او ماهها طول کشید. او میگوید که دچار اختلال روانی شده است.
«من ضربه روحی خوردهام و به روانپزشک مراجعه کردهام. دارو مصرف میکنم و هر بار که باید برای معاینه به بیمارستان بروم وحشت میکنم. من کاملاً شکستهام.»
این هفته، عفو بینالملل گزارش مفصلی منتشر کرد که ادعاهای تجاوز، خشونت و «شکنجه شدید» معترضان در بازداشت را تأیید میکند.
عفو بینالملل میگوید که سه جوان معترض - عرشیا تکداستان، ۱۸ ساله، مهدی محمدی فرد، ۱۹ ساله و جواد روحی، ۳۱ ساله - تحت شکنجههای وحشتناکی از جمله شلاق، شوک الکتریکی، آویزان شدن وارونه و تهدید به مرگ با اسلحه قرار گرفتند.
این سازمان حقوق بشری همچنین گفته است که یکی از این افراد در حین بازداشت توسط نگهبانان مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
گاردین با ۱۱ معترض، زن و مرد، صحبت کرده است که ادعا می کنند در حین بازداشت توسط نیروهای امنیتی مورد تجاوز جنسی، خشونت جنسی، ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتهاند. برخی می گویند که در ون پلیس یا در خیابان مورد حمله قرار گرفتند؛ دیگران در حین بازداشت در کلانتریها یا زندانها.
یک پرستار از یکی از بیمارستانهای گیلان میگوید که در چند ماه گذشته با زنان متعددی مواجه شده است که نشانههایی از تجاوز جنسی و تجاوز در آنها دیده میشود:
«من حداقل پنج زن معترض زیر ۳۰ سال را که با عفونت واژن وارد شده بودند و به من گفتند که در بازداشت پلیس مورد تعرض قرار گرفتند، درمان کردهام. برخی از آنها در اندام تناسلی خود خونریزی داشتند.»
سارا، زنی حدوداً ۴۰ ساله اهل سنندج میگوید که نیروهای امنیتی از سپتامبر گذشته که اعتراضات در سراسر ایران آغاز شد، از خشونت جنسی و ضرب و شتم برای سرکوب اعتراضات استفاده کردهاند.
او میگوید که در اولین موج اعتراضات دستگیر شد و توسط افسران امنیتی مورد تجاوز جنسی قرار گرفت.
«هشت افسر بودند و من را به ماشینی که منتظر بود کشاندند. در تمام این مدت با لگدهای خشونت آمیز به من لگد میزدند. آنها سینههایم، باسنم را لمس میکردند، دستهایشان را بین رانهایم قرار میدادند و به اندامهای خصوصیام فشار میدادند. سه دختر دیگر از قبل در خودرو بودند که قبل از من دستگیر شدند. از روسری ما برای بستن دهانمان استفاده کردند. وقتی آنها به من نزدیک میشدند تا دهانم را ببندند، پرسیدم چرا حالا خوب است که موهایم دیده شود؟ آنها با لگد به کمر و پاهایم پاسخ دادند. یکی از این زنان چنان کتک خورد که فلج دراز کشیده بود. یک اینچ هم تکان نخورد. او بعداً به بیمارستان منتقل شد.»
وقتی پلیس سرانجام او را به زندان برد، او می گوید که ۷۰ زن دیگر در آنجا بودند که همگی نشانههایی از ضرب و شتم و ضرب و جرح داشتند. سارا به مدت دو هفته هر روز ساعت ها مورد بازجویی قرار می گرفت و سپس آزاد میشد.
«من به شوهرم در مورد تجاوز جنسی نگفتهام. او من را دوست دارد و این او را می شکند. نمیدانم باید به خانوادهام اعتماد کنم یا نه. گمانم این بهایی است که باید برای آزادی پرداخت.»
دیدهبان حقوق بشر که شکنجه و تجاوزات جنسی به معترضان در بازداشت را مستند کرده است، اعلام کرده که جامعه بینالمللی در تلاش برای توقف شکنجه شکست خورده است.
سخنگوی سازمان دیدهبان حقوق بشر گفته: «مقامات ایران به طرز چشمگیری خشونت علیه معترضان در بازداشت را تشدید کردهاند. دولتهایی که به دنبال پاسخگویی ایران در مورد نقض حقوق هستند، باید توجه ویژهای به تخلفات جدی علیه بازداشتشدگان داشته باشند.»
اعضای پارلمان اروپا با محکوم کردن گزارشهای شکنجه و تجاوز جنسی، از مقامات غربی نیز خواستهاند که سپاه پاسداران ایران (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) را در فهرست گروههای تروریستی قرار دهند.
کامیار، یک جوان ۳۰ ساله مشهدی میگوید که در روز ۹نوامبر در حالی که به تظاهرات ۴۰ روز پس از «جمعه خونین» که دهها تظاهرکننده در شهر به ضرب گلوله کشته شدند، توسط پلیس در یک ون زاهدان توسط نیروهای امنیتی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.
او میگوید: «حتی شعار نمیدادیم. مأموران مرد به من نزدیک شدند و مرا به وانت پلیس بردند. دو نفر بودند که یکی از جلو به آلت تناسلی من مالید و دیگری از پشت به من حمله کرد. صحبت کردن در موردش سخت است. من حتی چهره آنها را به خاطر نمیآورم. نمیخواهم به یاد بیاورم.»
در حالی که رژیم ایران همچنان به صدور احکام زندان طولانی مدت علیه معترضان ادامه میدهد، اعتراضات در سراسر کشور کاهش یافته است. با این حال، با وجود سرکوب فزاینده نیروهای امنیتی، اعتراضات در مناطق کردنشین و استان سیستان و بلوچستان ادامه دارد.
کامیار میگوید که نیروهای امنیتی بر این باورند که با تجاوز جنسی به فعالان، آنها متوقف خواهد شد. یکی از آنها به من گفت: «۶۰ روز است که به خاطر شما معترضان خوابمان نمیبرد. بعد از هر توهینی به من سیلی میزد. اما من دلم برای خودم نمیسوزد، برای این مردان منزجر کننده که زندگی کوچکی دارند، متاسفم. آنها باید به جای ما قربانیان، احساس حقارت کنند.»
این گزارش در گاردین منتشر شده و اسمها تغییر یافتهاند.
نظرها
نظری وجود ندارد.