اگر صدای ما را میشنوید، چیزی بگویید
ف. دشتی – زلزلهای دیگر در ترکیه فاجعه آفرید. پیش از آن غمزده از زلزله خوی در ایران بودیم. مشابهتهایی میان ایران و ترکیه وجود دارد، نه فقط از نظر زلزلهخیز بودن. در این یادداشت به ترکیه میپردازیم. اصلِ آنچه روایت میشود در مورد ایران هم صادق است.
۶ فوریه ۲۰۲۳/ ۱۷ بهمن ۱۴۰۱، ساعت۱۷:۴ صبح به وقت محلی. زلزلهای به قدرت ۷,۸ یا به روایتی دیگر ۷,۹ ریشتر جنوب شرق ترکیه، به مرکز «قهرمان ماراش» را لرزاند. ساعت۱۶: ۵ صبح، زمینشناس نامدار ترکیه، پروفسور ناجی گورور (Naci Görür)، یک دانشمند مردمی، در توییتی نوشت: «دوستان خیلی متاسفم، ولی در منطقهی "پازارجیکِ ماراش" یک زلزلهی ۷,۵ ریشتری رخ داد. یک زلزلهی خیلی بزرگ. امیدوارم تلفات زیاد نشود. همانطور که ما محققان زمین شناسی پیش بینی کرده بودیم که این زلزله درحال آمدن است، و همه جا آن قدر جار زدیم که زبانمان مو در آورد، بالاخره فاجعه روی داد، و هیچ کس هرگز به آنچه ما گفتیم، کوچکترین واکنشی نشان نداد.»
واقعیت طبیعی زلزله
اگر نقشهی زلزلهنگاری ترکیه را از نظر بگذرانید، میبینید همه جای نقشه به رنگ قرمز است. دهههاست دانشمندان پرکار و مسئولِ زمین شناسی ترکیه طی تحقیقات گستردهای که در جغرافیای ترکیه کرده اند، بخش به بخش مشخص کردهاند در هر ناحیه چه زلزلهای و با چه قدرتی احتمال وقوع دارد. تمام این اطلاعات را در خدمت دولت گذاشته اند، و درخواست کردهاند کلیهی ساختمانها در ناحیههای زلزله خیز از نظر گذرانده شود، و بناهای خطرناک ویران و بناهای مقاوم در برابر زلزله جایگزین آنها شود.
حرفی که نه فقط به گوش هیچ دولتی نرفته است، بلکه حتا به رغم این هشدار، بازهم هیچ گونه نظارتی در ساختمانهای تازه ساز صورت نگرفته است.
نقش دولت
یکی از مهمترین شریانهای حیاتی حزب حاکم ترکیه از مسیر ساخت و سازهای کلان شهری تامین میشود. سرعت خانه سازی به قدری در دوران حکومت اردوغان به صورت سرسام آور افزایش یافت که نویسندگان محققی با ارجاع به دعای «شفاعت یا رسول الله»، سالها پیش کتابی با نام «عمارت یا رسول الله» منتشر کردند. این کتاب مجموعه مقالاتی را گرد هم آورده است که از جنبههای مختلف به «پدیدهی ساخت و ساز» میپردازد: جنبهی اقتصادی-سیاسیِ ساخت و ساز که از توزیع رانت تا بنگاه داری گسترش مییابد... جنبهی «روحانی»اش که از اصل مالکیت تا رشد اقتصادی ادامه دارد... معماری مسجد، نقش «گنبد»… شهوت «عظمت»… رابطهی پروژههای ساختمانی با شهر-جامعه-انسان و …
زلزله داستان جدیدی برای مردمان ترکیه نیست. هنوز زلزلهی مهیب ۱۷ اوت ۱۹۹۹ ایزمیت، شهرکی نزدیک استانبول، که بیش از چهل هزار کشته به جا گذاشت، در یادها زنده است.
مقصر اصلی زلزله
بازماندگان آن زلزله هنوز به دنبال مقصر اصلی فاجعه یعنی پیمانکارانی هستند که آن ساختمانهای شکننده را ساخته بودند. آن چند پیمانکاری هم که آفتابی شدند، معماران و مهندسانی را که امضای خود را در پای هر نقشهی ساختمان گذاشته بودند، نشان دادند. آن معماران و مهندسان نیز به نوبهی خود به شهرداریها اشاره کردند که به آنها اختیار کامل نمیدهند و با گشایش زمینهای دولتی برای اسکان مجدد اجازه سرقت را صادر میکنند. به سراغ شهرداریها که رفتند، آنها هم به مافیای زمین و اجاره اشاره میکردند و میگفتند که مقصر واقعی سیاستمداری است که در هر ثانیه عفو منطقهای برای ساخت و ساز جدید صادر میکند…
واقعا چه کسی مسئول تبدیل شدن زلزله به فاجعه است؟ واقعا مقصر کیست؟ آیا مقصر شهروندی است که از ساخت بناهای غیرمجاز در زمینهای ممنوعه ابایی ندارد زیرا فقط به دنبال سقفی است و از هر فرصتی برای ارزان تمام شدن خانه استفاده میکند؟ یا مافیای زمین و سفته باز که میداند این درآمد خوبی است؟ آیا پیمانکار مقصر است که در ساخت و ساز دزدی کرده و با شهوت ساخت طبقات بیشتر، از مجوزِ داده شده تخطّی کرده است؟ یا شهرداریهایی که درآمد بسیار نجومی از مجوزهای اعطا شده به دست میآورند و در نتیجه سازوکار فوق را با گشودن دائمی زمینهای جدید برای اسکان مجدد تسهیل میکنند؟ آیا مقصر معمار و مهندس است که میگوید «اگر من امضا نکنم، یکی دیگر را پیدا میکنند»؟ یا گردانندگان دفترهای مهندسی که میگویند: «به هر حال من نمیتوانم مهندس خودم را کنترل کنم، حداقل میتوانم از این کار درآمد کسب کنم»؟ آیا نقص در قوانین و مقررات است یا درآن سیاستمداری است که حتا نمیداند در این قوانین چه نوشته شده است و گاهی مستقیما زمینهای کشور را غارت میکند و با محاسبهی آرا در انتخابات، عفوهای منطقهای جدید صادر میکند؟
این پرسشها همه نشانگر یک چیز است: یک سیستمِ فروپاشیده. همهی افراد و گروههای نام برده با هم اجرا کنندهی قوانین نوشته و نانوشتهی سیستمی هستند که تا کوچکترین جزییاتش را میدانند. پس باید یک مقصر نشان داد که خارج از همه و سیستم باشد: بله: بهتر است گفته شود مقصر اصلی زلزله است؛ این طبیعت بود که حقه بازی کرد.
چگونگی کارکرد سیستم
اما سیستم چگونه کار میکند؟
با روش فعلی کارکردش، شکاف بزرگی بین ساختار دولتی و واقعیت اجتماعی در ترکیه انداخته است. گسست بین فرد یا گروههای اجتماعی و دولت، واقعیت کنونی است. در اصطلاح جامعه شناختی، هیچ رابطهای بین دولت و جامعه وجود ندارد. برای مردم ترکیه، دولت یک «غیر» است که بیرون از آنان قرار دارد. دولت همچنین خود را «چیزی دیگر» در خارج و فراتر از جامعه میبیند. مشروعیتش را فقط از خودش میگیرد. این وضعیت را با کنترل ۶۰-۷۰ درصد اقتصاد کشور علاوه بر قدرت نظامی خود فراهم میکند. اشباحی به نام احزاب بین دولت و مردم شبیه یک تودهی ابر در رفت و آمدند. اگر اخبار ترکیه را در چند روز آینده دنبال کنید، خواهید دید که رؤسای تمام احزاب از دوسه روز دیگر که شدت پسلرزهها کم میشود، به مناطق زلزله زده رفت و آمد خواهند کرد. احزاب سیاسی در ترکیه «شرکتهای ثروتمندسازی» هستند. هدف اصلی کسانی که در این شرکتها فعالیت سیاسی میکنند، «پیدا کردن نان و آب»، کسب رانت سیاسی یا اقتصادی است. به عنوان یک قاعدهی کلی، مشکلات اساسی و جدی سیاسی از سوی این احزاب به مشکلات امنیت ملی تعبیر میشود. هیچ حزب سیاسی در ترکیه هیچ برنامهی سیاسی جدی، استراتژی مشخصی در ارتباط با مشکلات داخلی و خارجی جامعه ندارد.
در ترکیه قانونی تحت عنوان «آیین نامهی زلزله» وجود دارد. هم مدیر ساختمان این را میداند و هم شهروندی که در آن ساختمان صاحب خانه شده است. اما همه میدانند که این مقررات برای «پیروی» نکردن از آنها ساخته شدهاند. یک تقلب همه گیر با انگیزهی جمعی وجود دارد. مردم عادی را فقر به تقلب وادار میکند، اما آنکه سرانجام فربه میشود، دستگاههای دولت و وابستگان رانت خوارش است.
و مصیبت
و آنچه در نهایت برای مردم باقی میماند، مرگ است و ویرانی، گریه است و فریاد، نرسیدن به نزدیکترین کسانشان زیر آوار است و صدای ممتد آژیر آمبولانس: آنچه برای مردم باقی میماند، شنیدن بی وقفهی این فریاد است: «اگر صدای ما را میشنوید، چیزی بگویید.»
نظرها
Neek Aeen
با توجه به رویدادهایِ جهان و بلا یاهای طبیعی - نیاز انسان برای یک زندگی آرام،لازم است از جنگ افرزی و نظامِ سرمای داری دوری جست.