ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جرایمی که فقط در ایران جرم هستند

بند افراد ترنس زندان اوین به روایت "امیر"

امیر برای عکاسی جلوی برج میلاد در فضای عمومی بازداشت می‌شود. ابتدا برای پوشش نامناسب و بعدها برای فعالیت‌هایش به‌عنوان درگ‌ به بند افراد ترنس زندان اوین می‌افتد. متن پیش رو، روایت اوست از آن بند.

یک شب هالووین در تهران، هوس یک عکس با لباس میهمانی روبه‌روی برج میلاد است که امیر (درگ‌کویین ایرانی با نام هنری شیدا) را به ابتدا به بازداشتگاه و سپس به بند افراد ترنس در زندان اوین می‌رساند. نزدیک به سه سال پس از آزادی و حالا که امیر در بریتانیا زندگی می‌کند، ژینا (مهسا) امینی به دست گشت ارشاد بازداشت و سپس در شرایطی سوال‌برانگیز کشته می‌شود. قیام ژینا تلنگری می‌شود برای امیر تا بالاخره با هراس‌هایش باری دیگر روبرو شود. عاقبت او جلوی دوربین می‌نشیند و آنچه بر او گذشته است، برای مخاطبانش باز می‌گوید:

همان موقع هم در ایران که این اتفاقات می‌افتاد، فکر می‌کردم به اینکه قراره برگردم و به همه افرادی که نگران شدند و نمی‌دانند من الان کجا هستم بگویم چه شده و جمهوری اسلامی را رسوا بکنم. این بهم انرژی می‌داد. آن موقع فکر می‌کردم این اتفاق خیلی متمایز است ولی الان که زمان گذشته و با اتفاقات اخیر می‌دانم این برای افراد بیشتری هم رخ داده است و شاید چون ایران هستند یا چون هر شخصیتی متفاوته، جرات این را نداشتند تا راجع بهش صحبت کنند.

امیر تجربه‌ای کسب کرد که منحصر‌به‌فرد است. انگشت‌شمار افرادی هستند که وارد بند افراد ترنس در اوین شده باشند و بعد در شرایطی آزاد امکان صحبت از آن را پیدا کرده باشند. این بند برای افرادی است که از دید پلیس و دیگر مقامات قضایی، نه مرد هستند و نه زن، پس نه در بندهای مردان جای می‌گیرند و نه آن‌ها را می‌توان به بندهای زنان منتقل کرد. امیر زمان بازداشت با لباس درگ‌ بود، برای همین او را فردی ترنس تشخیص دادند و به این بند منتقل کردند.

این گفت‌وگو را در ساوند‌کلاود رادیو زمانه گوش کنید:

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

اگر شما هم تجربه زندان به‌عنوان یک فرد ال‌جی‌بی‌تی را داشته‌اید و می‌خواهید در این مورد صحبت کنید، لطفا با ما تماس بگیرید: Ramtin@RadioZamaneh.com یا در توییتر با @Soodaroo

نخستین مرتبه، امیر از بازداشت نخستش به‌خاطر چند عکس روبه‌روی برج میلاد تهران در یک فضای عمومی می‌گوید.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

دکتر زندان اوین که با یک نگاه ترنس بودن را تأیید می‌کند

«دفعه اول که دستگیر شدم، چون با پوشش دخترانه دستگیرم کرده بودند، توی بند مردها نمی‌گنجیدم و نمی‌دانستم در زندان اوین، بند ترنس‌ها وجود دارد. وقتی که می‌رفتیم، با هم ظاهرا صحبت کرده بودند و گفتند قراره به این بند منتقل شوم.» امیر در ابتدای بازداشت با ترس از زندان، تایید می‌کند که ترنس است تا امنیت بیشتری داشته باشد. البته چون پلیس‌ها نمی‌توانند ترنس بودن یا نبودن فردی را تایید کنند، او را پیش پزشک زندان می‌فرستند.

دکتر زندان از امیر می‌خواهد تا لخت شود و یک نگاه به او می‌اندازد و می‌گوید ترنس هستی. تا به امروز کسی نمی‌داند او چگونه با این سرعت تشخیصی به‌عنوان یک متخصص داده است که نیازمند گستره‌ای از آزمون‌های پزشکی است، از مصاحبه و آزمون‌های روانشناسی تا آزمایش خون برای سنجش هورمون لازم است تا پزشکان بتوانند ترنس بودن یک فرد را از نظر پزشکی تایید کنند.

بعد او را وارد بند افراد ترنس زندان اوین می‌کنند. از این خاطرات، دست‌کم سه سال گذشته است. امیر بند یک راهرو بزرگ است با تخت‌هایی که در آن ردیف شده‌اند. کسی به سلول‌ها نمی‌رود، به جز آن‌هایی که برای توالت و حمام استفاده می‌شوند.

امیر می‌گوید: «خیلی‌هایشان را در خیابان گرفته بودند، داشتند کارگری جنسی‌شان را می‌کردند. بعضی به‌خاطر موادمخدر بازداشت شده بودند. برخی را هم به‌خاطر بی‌حجابی گرفته بودند که برایم عجیب بود. چون وقتی یک نفر ترنس باشد، آیا با بی‌حجابی او هم بایستی مانند بقیه زنان باید برخورد شود؟»

در این بند، بیشتر حاضران افراد ترنس‌های مرد به زن (MTF)، یعنی در حال گذر از فرایند تطبیق جنسیت از یک فرد مرد به یک فرد زن بودند. در این دوره، افراد نیازمند دسترسی مرتب به پزشک و پرستار، همچنین دسترسی به دوز درست داروهای مختلف، از جمله داروهای هورمن‌درمانی هستند. داروهایی که زندان اوین در اختیارشان نمی‌گذاشت.

افراد ترنس زندان اوین بدون دسترسی به داروهای حیاتی

امیر می‌گوید زندانیان ترنس، از دسترسی به داروهای هورمن‌درمانی محروم بودند مگر اینکه پیش از بازداشت، همراه خودشان به زندان آورده باشند. از دید او، دو دلیل برای این موضوع وجود دارد: نگاه از بالا به پایین زندانبانان به این افراد و همچنین عدم آگاهی در جامعه نسبت به یک فرد ترنس و نیازهایی که دارد و اینکه چرا جامعه بایستی به آن‌ها توجه کند.

«زندان‌بان‌ها اطلاعاتی در مورد ترنس‌ها نداشتند و در نظرشان این‌ها یک سری پسرهایی بودند که خودشان را شبیه دختر کرده‌اند تا از این طریق پول دربیاورند. تصورشان از افراد ترنس این بود و همین‌جوری هم با آن‌ها رفتار می‌کردند. یعنی قبل از اینکه آن‌ها را یک زن ترنس ببینند، آن‌ها را یک کارگر جنسی می‌دیدند.»

امیر در ادامه می‌گوید زندانبانان، «آن‌ها را از پایین‌ترین اقشار جامعه می‌شناختند. ازنظرشان، آن‌ها بدبخت‌ترین بدخت‌ها بودند و همین که اینجا بهشون غذا می‌دادند بس‌شان است. این افراد داروهای اساسی برای بودن را نمی‌گرفتند. زندانبانان هم نمی‌فهمیدند برای چی دارو می‌خواهی و ضرورتش را نمی‌فهمیدند.»

 مشکل وقتی بزرگ‌تر می‌شود که اغلب این افراد ترنس، ارتباطی دیگر با خانواده، فامیل یا دوستان قدیم ندارند. این بر زندان آن‌ها هم تاثیر می‌گذارد، چون نمی‌توانستند بدون چنین ارتباط‌هایی وثیقه را تامین کنند و در نتیجه از چند روز تا چند ماه را در این بند می‌گذرانند تا زمان دادگاه سر برسد.

امیر می‌گوید: «افرادی که آنجا بودند، تعداد زیادی‌شان کامل با خانواده قطع ارتباط کرده بودند. اکثرا از شهرهای اطراف به تهران آمده بودند. انگار از خانه فرار کرده بودند و در تهران با کارگری جنسی زندگی می‌کردند. درآمدشان از این طریق بود. به‌همین دلیل هم بارها بازداشت شده بودند. خیلی‌هایشان مرتبه اولی نبود زندان بودند. همدیگر و زندانبان‌ها را می‌شناختند و کسی از بیرون زندان حامی‌شان نبود. یک تعداد خیلی کمی‌شان دوستان و آشناهایی داشتند ولی خب، آن‌ها هم چند بار کمک کرده بودند و دیگر حاضر به گذاشتن وثیقه نبودند. می‌دیدم زنگ می‌زنند و افراد در جواب می‌گویند دیگر نمی‌توانیم برایت کاری بکنیم.»

در دومین ویدیو، امیر از بازداشتش توسط اطلاعات سپاه می‌گوید و اینکه چگونه تلاش کردند تا او را از هویتش جدا کنند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

نظام ولایی چگونه یک فرد کوییر را به دام می‌اندازد

امیر خاطره‌ای از یک زندانی متفاوت در این بند دارد؛ یک دختر ترنس که ۱۸ سالش بود: «درست سن بلوغ است اما واقع یک بچه بود و برایم دردناک بود. تعریف می‌کرد در مترو حجابش افتاده بوده و از این فاطی‌کوماندوها می‌آیند و با او صحبت می‌کنند و شروع می‌کنند راجع به کانال‌های ماهواره‌ای و مسیح علی‌نژاد صحبت کردن. انگار از در دوستی وارد شده و دارند با او مصاحبه می‌کنند. این بچه هم ساده با آن‌ها صحبت می‌کند و آن‌ها ازش فیلم می‌گیرند و با همان فیلم او را دستگیر می‌کنند.»

«یعنی به شکل خیلی بچه‌گانه‌ای، کسی که کاری بهشان ندارد، برایش مدرک درست می‌کنند و دستگیرش می‌کنند. یادم است که بهش انگ سیاسی هم زده بودند. پرسیده بودن با مسیح علی‌نژاد در ارتباط هستی، گفته بود آره می‌شناسمش.» نام مسیح علی‌نژاد بارها در ویدیوهای او و همچنین مصاحبه‌ امیر با رادیو زمانه تکرار می‌شود.

«یادمه اولین مرتبه بازداشت شدیم، اول در گوشی‌هایمان می‌گشتند ببینند مسیح را فالو می‌کنیم یا نه. آن موقع فالورش نبودیم و اصلا نمی‌دانستیم کیست. ترس‌شان همیشه این بود مردم کارهای خیلی خطرناک می‌کنند مثل من که جلوی برج میلاد عکس گرفتم. فکر می‌کنند می‌خواهم برای مسیح بفرستم تا جمهوری اسلامی را بترساند، بلرزاند. تا بتوانند بگویند آره ما توی ایران آزادی‌های این شکلی داریم و بخواهند جمهوری اسلامی را براندازند.»

«احساس می‌کنم همین جسور بودن مسیح علی‌نژاد، یک ترسی در جمهوری اسلامی ایجاد می‌کند. اینکه فردی است که هیچ‌گونه ترسی یا فیلتری ندارد و هیچ‌گونه وابستگی هم ندارد که بخواهد از جمهوری اسلامی بترسد. برایشان خیلی خیلی وحشتناک است.»

در سومین ویدیو، امیر می‌گوید چگونه اطلاعات سپاه تلاش کرد تا او را شستشوی مغزی دهد.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

جرایمی که فقط تو ایران جرم است

امیر یک مرتبه به‌خاطر عکاسی در فضای عمومی بازداشت می‌شود و مرتبه دوم سازمان اطلاعات سپاه است که با نام پلیس فتا به سراغ او می‌آید. در مرتبه نخست، در زمانی که او منتظر کارهای اداری‌اش است، کلید خانه ناپدید می‌شود و بعد به ناگهان دوباره در کیف امیر پیدا می‌شود. چند روز او می‌فهمد خانه را دزد زده و هرچه قیمتی داشته با خود برده‌اند.

از او می‌پرسم به‌نظرش چرا به زندان افتاده است. امیر می‌گوید: «دفعه اولی، احساس می‌کنم بخش زیادی به دزدی ربط داشت. دفعه دوم، سپاه بود. این‌جوری بود که ما کال‌می‌شیدا [نام اکانت اینستاگرام درگ امیر] را پیداش کردیم و باید بره تنبیه بشود. دفعه دوم صحبت‌شان این‌جوری بود اصلا تلاش نکن بخواهی بیرون بیایی. می‌گفتند حتی وثیقه بگذاری به نفعت نیست. به نفعت است یک مدتی در زندان باشی تا ما ولت کنیم. اینکه اتهامی بهت وارده بعد بخواهی از خودت دفاع کنی، این جوری نبود.»

امیر همچنان نمی‌تواند جرایمی را درک کند که فقط در ایران تبدیل به جرم شده‌اند و می‌گوید: «احساس می‌کنم یک شمایلی از حکومت اسلامی برای خودشان ساخته‌اند که ازش نه راه پیش دارند و نه راه پس. تنها راهی که دارند، همین‌طوری که هست از آن دفاع کنند. این دفاع کردن می‌تواند بعضی وقت‌ها خیلی احمقانه باشد. چیزهای جدیدی داریم که توی قوانین اسلامی‌شان توجیه‌ای برایش نیست و نمی‌توانند براساس قانون در موردش بررسی کنند. از جمله شبکه‌های اجتماعی. از جمله درگ. برچه اساسی درگ می‌تواند جرم باشد؟ مگر نه اینکه پسری است بر سرش موی پلاستیکی است. زیر پایش یک مقدار پلاستیک است تا قدش را بلندتر کند. این‌ها چطوری می‌تواند یک پسر را تبدیل به یک دختر کند که بعد جرم باشد.»

البته امیر موضوع کسب درآمد را هم کنار نمی‌گذارد: «پول‌شان از این طریق درمی‌آید. مثلا اون بازجو و دستیاری که داشت، اون افراد کلی هزینه و وقت گذاشتند تا بتوانند آن همه آرشیو از پیجم دربیاورند. مرتب‌شان کنند و نگهداری‌شان کنند به امید روزی که مرا در تله بیاندازند. این‌جوری پول درمی‌اورند و برایشان مهم نیست چی دارند انجام می‌دهند. اخلاقیات کار برایشان مهم نیست. ولی که درمی‌آورند مهمه. البته اون‌ها در یک دنیای دیگر و منطق دیگری زندگی می‌کنند و ته ذهن خودشان شاید احساس می‌کنند دارند به خدا نزدیک‌تر می‌شوند.»

تجاوزها و سوءاستفاده‌های جنسی زندانبانان

در زندان اوین و پیش از ورود به بند افراد ترنس، فردی از امیر می‌خواهد لخت شود. امیر فکر می‌کند برای تغییر لباس شخصی به لباس زندان است. بعد متوجه می‌شود این کار این زندانبان نیست و همکارش که مسئول این کار است، آنجا نیست. با حضور ناگهانی او، فرد از امیر می‌خواهد به‌سرعت لباس بپوشد البته به قول امیر: «مافوقش هم دست‌کمی از خودش نداشت. می‌گفت این همکار ما از تو خوشش اومده. به همین راحتی.»

بعد از تجربه زندان اوین، از امیر پرسیدم مگر دوربین و نظارتی در زندان در کار نیست. امیر می‌گوید: «اوپراتور دوربین مگه کیست؟ برادر خودشون. اگر می‌بینی کسی داره لخت می‌شود، لازم باشد خودش هم به آنجا می‌رود. همه‌شان یک تیم علیه مردم هستند. وقتی آن لباس را می‌پوشند، دیگر جزو مردم نیستند. یعنی این جوری نیست که ما یک چیزی را حل و فصل کنیم. یک جوانی را به راه راست هدایت کنیم. می‌گویند این را گرفتیم، این در سلطه ما است، هر بلایی بخواهیم سرش می‌آوریم. این را ما گرفتیمش، صیدش کردیم. تصوراتشان این شکلی است.»­­

از امیر می‌پرسم در فردای آزاد ایران، چه باید تغییر کند تا افراد جامعه ال‌جی‌بی‌تی در مکان‌هایی مانند دادگاه یا زندان در کنار خیابان و زندگی معمولی، امنیت داشته باشند. او می‌گوید: «به‌نظرم در درجه اول قانون. اولین امنیتی که در خارج ایران احساس می‌کنیم، همین قانون است. در بدترین شرایط اینجا، هرچیزی در خیابان اتفاق بیافتد، هرکسی بخواهد واکنشی همجنس‌گراهراس نشان دهد، می‌دانی قانون تهش پشت تو است. تو ایران این ترس دو برابر بود. تو از مردم، از واکنش مردم می‌ترسیدی و بیشتر می‌ترسیدی اگر به پلیس بزنند چی؟ قشنگ دیگر حاشیه حاشیه‌ای. تنهای تنها باقی می‌مانی. هیچ‌کسی پشتت نمی‌ماند. اگر به خانواده‌ات زنگ بزنن چی؟ سه طرفه می‌شود این ماجرا و فقط خودت می‌مانی و خودت و شاید دوست‌هایت.»

«در ایران، قسمتی از همجنس‌گراهراسی خانواده‌ها هم این جوری است. چون غیرقانونی است، چون دولت با آن موافق نیست، آدم‌هایی که اگاهی یا مطالعه کمتری داشته باشند، چشم بسته قانون را قبول می‌کنند. حتی اگر ته ذهن‌شان با گرایش جنسی بچه‌شان اوکی باشند، چون می‌بینند قانون مخالف است، به خاطر صلاح او، شاید همجنس‌گراستیز رفتار کنند که بعدا اتفاقی برایش نیافتد. قانون عوض شود، فرهنگ بتدریج شکل می‌گیرد و افراد می‌توانند دیگر پذیرش آن را عار و ننگ نمی‌بینند، غیر قانونی نمی‌بینند و با خیال راحت می‌شود کنار همدیگر زندگی کرد.»

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.