روان دانشآموزان، هدف حمله و محمل رفتارهای خودسرانه عوامل نظام
به نظر میرسد جمهوری اسلامی برای انتقامگیری از کودکان و نوجوانان قصد دارد از دو جبهه به این گروه سنی ضربه بزند: اول با حمله شیمیایی و مسموم کردنشان؛ و دیگر با حمله روانی به مدرسهها. این یعنی هدف قرار دادن نسل موسوم به «زد» با دو سلاح متفاوت.
دخترم سه هفته خواب و خوراک نداشت. از زندگی بیزار شده بود. حتا حرف هم نمیزد. تصمیم گرفتیم او را پیش روانشناس ببریم. آنجا بود که فهمیدیم معلم دینیشان سر کلاس، فیلمی را با موضوع سقط جنین دختران تازه بالغ پخش کرده.
با اینکه قوانین و آییننامههای اجرایی در مدارس معمولا به شکلی سفت و سخت اجرا میشوند و راه برای ورود هر چیز و هر کسی جز عوامل آموزشی و پرورشی مورد تأیید جمهوری اسلامی به مدرسهها بسته است، برخی معلمان در کلاسهایشان حرفهایی میزنند، چیزهایی میگویند یا فیلمهایی پخش میکنند که سالها ذهن بچهها را به خود مشغول میکنند و در برخی شرایط موجب تروماهایی سخت میشوند.
اما بر اساس گزارشهایی که در روزهای گذشته در برخی رسانهها منتشر شد، حالا پای «ماموران امنیتی» هم به بعضی مدرسهها باز شده و با پخش فیلمهایی با محتوای جنسی و نامتناسب با سن دانشآموزان دختر، قصد داشتهاند آنها را از دست زدن به اعتراض بترسانند.
بر اساس این گزارشها که به شکل مستقل برای زمانه قابل تأیید نیستند، در مدرسههای دخترانه شهرهایی چون اصفهان و اسلامشهر چنین اتفاقاتی رخ داده است.
نام دبیرستان دخترانه باقرالعلوم اسلامشهر در این گزارشها آمده است و به مدرسهای هم در تهران اشاره شده است: مدرسه هیأت امنایی «ابوذر غفاری»، مقطع متوسطه اول در منطقه پنج تهران.
روز بیستم اسفند ماه شیوا قاسمیپور، نماینده مریوان در مجلس شورای اسلامی، در مورد انتشار اخباری درباره «نمایش فیلمهای مستهجن» در برخی از مدارس گفت که اگر این اخبار درست باشد، برای کسی که چنین شرایطی را فراهم کرده متاسف است.
او وعده پیگیری ماجرا را داد و خواستار ارائه مستندات در این مورد شد.
این نماینده مجلس همچنین نمایش چنین تصاویری برای دانشآموزان را نگران کننده خواند و گفت:
با نمایش فیلم و کلیپهایی که ذهن نوجوانان ما را درگیر کند، مخالفم.
سناریوی انتقام از «نسل زد»
بر اساس آییننامه اجرایی مدارس، مصوبه ۱۴۰۰ ماده ۱۵۴ - «ورود بازرسان و ناظران اعزامی و افرادی كه مورد شناخت مدیر هستند به مدرسه بلامانع است. ورود افراد متفرقه و كسانی كه از طرف سایر دستگاهها و سازمانها برای انجام امری خاص به مدرسه مراجعه میكنند، پس از هماهنگی با اداره آموزش و پرورش مربوط مجاز است.»
این ماده از آییننامه اجرایی مدارس، یک ماده قانونی قدیمی است و مدارس جمهوری اسلامی سالیان بسیار از آن پیروی میکنند.
نکته بسیار مهمی که در گفتوگو با پدر و مادرها برجستهتر از موارد دیگر به نظر میرسد، این است که رژیم جمهوری اسلامی برای انتقامگیری از کودکان و نوجوانان قصد دارد از دو جبهه به این گروه سنی ضربه وارد کند: اول با حمله شیمیایی و مسموم کردن دانشآموزان و دیگر با حمله روانی به مدرسهها؛ یعنی هدف قرار دادن نسل موسوم به «زد» با دو سلاح متفاوت.
به نظر میرسد این حمله روانی با نمایش فیلمهایی با مضامین جنسی خلاف عرف و به قصد نکوهشگری انجام شده است.
محمد. ط، نویسنده کودک و نوجوان میگوید:
سالها دغدغه و دعوای ما در مجلات رشد با آموزش و پرورش این بود که درهای مدارس به روی چهرههای شاخص فرهنگی بسته است. هنوز هم ما به هیچ شکلی نمیتوانیم اجازه ورود به مدارس را دریافت کنیم. حتا یک بار که از ناحیه پنج آموزش و پرورش نامه گرفتیم برای هفته کتاب به مدرسهای در منطقه پونک برویم، مدیر مدرسه به ما اجازه نداد و برنامههایمان معلق ماند. تنها راه ارتباط ما با دانشآموزان، بیرون از مدرسه در نمایشگاههای کتاب یا برنامههای فرهنگی فرهنگسراهاست. نمیدانم این افراد از کجا دستور داشتهاند که به راحتی از سد محکم مدرسه رد شدهاند.
بر اساس آییننامه اجرایی مدارس، بررسی و اتخاذ تصمیم در مورد نحوه مشاركت مؤسسات و دستگاههای آموزشی خارج از مدرسه در آموزشهای علمی و عملی دانشآموزان بر اساس آییننامههای مربوط، بر عهده شورای مدرسه است که اعضای آن مدير و معاونان مدرسه، يک نفر از مربيان امور تربيتی يا مشاوران به انتخاب مربيان و مشاوران مدرسه، نماينده شورای معلمان و نماينده انجمن اوليا و مربيان به انتخاب انجمن است.
این نویسنده میگوید:
بر اساس قانون در پیگیری این مورد، افراد نام برده عضو شورا میباید پاسخگو باشند.
در این مورد اما با وجود روشن بودن دوربینهای امنیتی مدارس قرار است از تخلف آشکار نیروهای وفادار به نظام چشمپوشی و همهچیز حاشا شود.
معلمان متعصب و خودسر
ندا یعقوبیان، مروج و تسهیلگر کتابخوانی کودک و نوجوان نیز تجربهای مشابه دارد:
ما حتا برای اهدای کتاب به برخی مدارس نیز مشکل داریم. یعنی فکر کنید اگر قرار باشد به مدرسهای کتاب هدیه بدهیم، هفتخوان را باید پشت سر بگذاریم چون مدیر و مسوولان مدارس به این مساله هم واکنش نشان میدهند.
به گفته یعقوبیان، بر اساس بخشنامههای آموزش وپرورش، تنها کتابهایی که در کتابنامه رشد فهرست شده باشند میتوانند مجوز ورود به مدرسه را داشته باشند اما نکتهای در مورد مدارس وجود دارد که نباید از آن چشمپوشی کرد:
امروزه مدارس زیادی در شهرهای ایران از سیستم آموزشی هوشمند بهره میبرند. هر کلاس یک کامپیوتر دارد که بر اساس صلاحدید معلم، وسیلهای برای پخش فیلم در کلاس است. این مساله از سوی هیچ نهادی قابل پیگیری نیست؛ به دلیل آنکه ممکن است یک معلم به خودش این اختیار را بدهند که هر چیزی را دوست دارد در کلاس پخش کند.
یعقوبیان میگوید:
بنابراین آخر ماجرا پیداست. یا در این مورد چیزی نمیگویند یا تقصیر را گردن معلمان و مدیران "خودسر" میاندازند.
محمد ط. هم با ندا یعقوبیان همنظر است:
به عقیده من موضوع نمایش فیلمهای خلافِ عرف یک حرکت بخشی و محلی بوده و به نظر میآید نظام نمیتواند اینقدر احمق باشد اما در عین حال کنترل مدارس و کارگزاران آموزشیاش را هم به نوعی از دست داده که به اعتقاد من این بدتر از مورد اول است.
به گفته یعقوبیان، در نظام آموزش و پرورش ایران علاوه بر معلمان فهمیده و زحمتکش، معلمان متعصبی هم هستند که همهچیز را از دریچه ایدئولوژی میبینند و بر این اساس راه برای سوءاستفاده خیلی از افراد باز میشود.
بر اساس گزارشی که خبرگزاری مهر منتشر کرده، وزیر آموزش و پرورش و مسوولان این وزارتخانه موضوع نمایش فیلم را از اساس رد و تکذیب کردهاند اما آموزش و پرورش شهرستان ماهشهر که خبرهایی از نمایش اینگونه فیلمها در برخی مدرسههای آن منتشر شده، در اطلاعیهای این موضوع را به نحوی تایید کرده است:
یکی از برنامههای راهبردی آموزش و پرورش تحقق جهاد تبیین در سطح مجموعه تعلیم و تربیت شهرستان است. بر این اساس و در راستای اجرای برنامههای مصوب شورای تحقق جهاد تبیین در آموزش و پرورش ماهشهر، روز دوشنبه مورخ ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۱، پس از هماهنگیهای صورت گرفته جناب آقای رضایی، مسوول محترم عقیدتی-سیاسی ناحیه مقاومت بسیج شهرستان ماهشهر در کارگاه دانشافزایی دانشآموزان دبیرستان دخترانه شاهد ریحانهالنبی شهرستان ماهشهر حضور پیدا میکند و در ارتباط با حوادث و جریانات اخیر و ضرورت ایجاد آگاهی در بین دانشآموزان نسبت به جنگ شناختی ترکیبی دشمن بر علیه انقلاب اسلامی به ایراد سخن میپردازد.
در این اطلاعیه همچنین آمده است:
در ادامه این کارگاه دانشافزایی، یک کلیپ که محتوای صحنههایی در ارتباط با برخورد خشونتبار پلیس آمریکا با مردم عادی است به نمایش درمیآید و پس از بحث و گفتوگوی سالم و صمیمی بین دانشآموزان و مربی، کارگاه مذکور خاتمه پیدا میکند.
این در حالی است که بسیاری از پدر و مادرها پس از این کارگاهِ -به قول مسئولان آموزش و پرورش ماهشهر- دانشافزایی، از مواجهه با فرزندانشان چنان آشفته شدهاند که بلافاصله به نمایش فیلمها و کلیپها شدیدا اعتراض کردهاند.
سقط جنین در کلاس
یحیی سریزدی به زمانه میگوید:
اینها یاد گرفتهاند از اساس تکذیب کنند اما آیا با تکذیب یا حتا عذرخواهی میتوان ذهن آسیبدیده و روان زخمی کودکان را به نظم اولیه برگرداند؟
او از تجربهای میگوید که باعث شده دخترش را از مدرسهای در منطقه دو تهران به مدرسهای دیگر ببرد:
دخترم سه هفته خواب و خوراک نداشت. از زندگی بیزار شده بود. حتا حرف هم نمیزد. تصمیم گرفتیم او را پیش روانشناس ببریم. آنجا بود که فهمیدیم معلم دینیشان سر کلاس، فیلمی را با موضوع سقط جنین دختران تازه بالغ پخش کرده.
سریزدی در ادامه میگوید:
مدیر مدرسه به هیچوجه پشت معلمش را خالی نکرد. در جلسه انجمن اولیا و مربیان بلند شدم و گفتم که در کلاس دختر من خانم فلانی، به اصطلاح معلم دینی، فیلمی از [علیاکبر] رائفیپور پخش کرده که در مورد سقط جنین بوده. با کدام مجوز این فیلم را پخش کردهاید و چرا باید دختر من دو هفته خواب و خوراک نداشته باشد؟ مدرسه نمونه-دولتی بود و معلم رسمی. نه معلم را عوض کردند و نه تقصیر را گردن گرفتند. ما هم تصمیم گرفتیم دخترمان را به مدرسه دیگری ببریم.
اگر از این منظر به ماجرا نگاه کنیم، نمایش فیلمهای حاوی خشونت، سکس و رفتارهایی که برخی آسیبهای اجتماعی از جمله مواد مخدر را به نمایش میگذارند و برای گروه سنی کودک و نوجوان نامناسب هستند، میتوانند در درازمدت به بچهها آسیب روانی بزنند. اینجاست که نقش آموزش و پرورش برای نظارت بر فضای آموزشی مدارس پررنگ میشود.
یعقوبیان میگوید:
هر چیز که بچهها را وادار به فکر کردن کند، جایش در مدرسه نیست اما خرافات و مسایلی از این دست که در لباس دین و مذهب ارائه میشود، به راحتی قابل قبول است و حتا مدیر مدرسه هم میترسد با آن مقابله کند.
در این مورد حرفهای نسترن ج. هم شنیدنیست. او که مادر یک دانشآموز پسر است، به زمانه میگوید:
پارسال پسر من در کلاس پنجم یک مدرسه انتفاعی درس میخواند. سر کلاسشان معلم، بخشی از فیلم "محمدرسوالله" را نمایش داده بود که در آن یک زن مورد شکنجه قرار میگیرد و بعد هم کشته میشود. خب این فیلم را من در نوجوانی خودم بارها و بارها دیدهام. صدا وسیما این صحنهها را در برخی نمایشهای تلویزیونی حذف کرده بود چون بسیار خشن و وحشیانه به نظر میآمد اما جالب است که معلم عزیز آن مدرسه نه تنها فیلم را نمایشداده ، بلکه یک سخنرانی طولانی هم درباره زنده به گور کردن دختران در دوران جاهلیت ایراد کرده بود.
نسترن ج در ادامه میگوید:
من دیدم پسرم رفتارهای عجیب و غریبی میکند و حسابی افسرده و پرخاشگر شده. بعد که موضوع را مطرح کردیم با پیگیری پیوسته ما معلم را عوض کردند؛ در حالی که این عوض کردن معلم هم فایدهای نداشت.
بیماری خود ایمنی نظام
شادی میرمعینی، روانشناس، اعتقاد دارد که اتاق فکری این سناریو را دنبال میکند و دست روی نقطه حساسی گذاشته است:
اصولا مطرح کردن مسائلی که از نظر کودک و نوجوان عجیب، خارقالعاده و غیرمعمول میآید، بهویژه پیش از دوران بلوغ، ذهن آنان را دچار تشویش میکند؛ چون ذهن نوجوان و کودک آمادگی این هیجانات را ندارد.
میرمعینی در ادامه میگوید: «کودکی و نوجوانی خودتان را به یاد بیاورید. اولین باری که درباره "قبایل آدمخوار" شنیدید، چهقدر ترسیدید و به هم ریختید؟ ممکن است برخی زخمهای ذهن با چاشنی طنز التیام پیدا کند اما آیا آموزش و پرورش یا صداوسیما میتواند با مساله سکس انسان با حیوان شوخی و آن را با طنز رفع و رجوع کند؟»
او سپس میگوید:
اخیرا کتابی خواندم به نام "پارادوکس داستان" که در بخشی از آن آماری ارائه شده که بسیار تأمل برانگیز است: جاناتان گانشال (پژوهشگر آمریکایی در زمینه ادبیات و تکامل) میگوید ۹۱ درصد از تروماهای روانی ناشی از رسانه، مربوط به دیدن فیلمهای ترسناک است. این آمار خیلی تکاندهنده است. فکرش را بکنید سر یک کلاس فیلمی پخش شود که مخاطب آمادگی دیدنش را ندارد. به این ترتیب از ۳۰ نفر دانشآموز، احتمالا تا ۲۷ نفرشان در معرض ترومای روانی قرار میگیرند.
به گفته میرمعینی جمهوری اسلامی دیگر برایش فرقی نمیکند به کجا ضربه بزند اما آسانترین کار ضربه وارد کردن به بخشی از جامعه است که آسیبپذیرتر به نظر میرسند:
البته جلوی خودزنی خودش را هم نمیتواند بگیرد چون این نظام دچار یک نوع بیماری خودایمن شده است که نقص در حمایت از اعضا و اندامهایش، باعث شده خود اندامها به یکدیگر حمله کنند و نتیجهاش همین وضع موجود است که میبینید.
نظرها
نظری وجود ندارد.