ناامیدی، فروپاشی، و بحران خودکشی در ایران
آمار مربوط به خودکشی در ایران روندی رو به رشد را نشان میدهد. گزارشها «نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی»، «نبود رفاه اقتصادی»، «فقر» و «بیکاری» را از عوامل مؤثر در این امر معرفی میکنند.
بیم آن میرود که ارائهی آمار خودکشی در ایران باعث رواج این پدیده در کشور شود. به همین دلیل سازمانهای مسؤول از جمله پزشکی قانونی، ثبت احوال و سازمان بهزیستی، از ارائهی آمار در این مورد سر باز میزنند. اما بر اساس گزارشی که چندی پیش در روزنامهی همشهری منتشر شد، رتبهی ایران در میان کشورها از نظر خودکشی در گزارشهای مختلف متفاوت است و از ۵۸ تا ۱۲۸ گزارش شده؛ منتها آخرین رتبهی ایران در فهرست سازمان جهانی بهداشت ۱۲۸ است.
بر اساس گزارش WHO، سالانه ۷۰۳ هزار نفر در جهان، جان خود را بهدلیل خودکشی از دست میدهند.
به ازای هر خودکشی، احتمالاً ۲۰ نفر اقدام بهخودکشی کرده و بسیاری دیگر هم به طور جدی به فکر خودکشی هستند.
بر اساس اعداد و ارقامی که تا پیش از این ارائه شده است، در ایران از هر ۱۰۰ هزار نفر فوت شده، دستکم شش نفر به دلیل خودکشی جان خود را از دست دادهاند. همچنین روزانه ۱۳ نفر در ایران اقدام به خودکشی میکردهاند که از سال ۹۹ این عدد به دستکم ۱۵ نفر رسیده است.
با اینکه حاکمیت اسلامی در ایران سعی در پنهانکاری در این زمینه دارد، روز ۱۷ فروردین، آرزو ذکاییفر، معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور دربارهی اقدامات پیشگیرانه از خودکشی گفت: «از سال ۱۳۹۹ برنامه جامع پیشگیری از خودکشی در کل کشور طراحی و اجرا شد، به گونهای که سال گذشته، بیش از هفت میلیون نفر از برنامهی جامع پیشگیری از خودکشی خدمات دریافت کردند.»
او در ادامه تاکید کرد:
با توجه به اینکه موضوع خودکشی یکی از موضوعات بسیار مهم است که با جان و حیات انسان سر و کار دارد و مداخلات به موقع میتواند در این زمینه بسیار مؤثر باشد، در صورتی که علائم خطر شناسایی شود و حمایتها، کمکها و مداخلات لازم به موقع صورت پذیرد، میتواند قابل پیشگیری باشد.
به گفته ذکاییفر، از همین رو یکی از برنامههایی که در دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی انجام شده، برنامه جامع پیشگیری از خودکشی بوده است. اما آیا این برنامه به نتیجه مطلوب و مورد نظر رسیده است؟
در دسترس نیستند
بر خلاف گفتهی معاون پیشگیری سازمان بهزیستی، اگر کسی قصد خودکشی داشته باشد، به متخصصانی که در این زمینه فعالیت میکنند دسترسی آسانی نخواهد داشت.
در نیمهی اول سال گذشته دستکم ۱۲ کارگر در ایران به دلیل خودکشی جان خود را از دست دادهاند.
در دو سال گذشته نیز آمار خودکشی در میان کودکان و نوجوانان افزایش یافته و سن خودکشی به ۸-۹ سال کاهش یافته است.
بر اساس گزارشها تنها در خرداد ماه سال گذشته دو کارگر پتروشیمی ایلام که به دلیل مشکلات اقتصادی کارفرما از کار اخراج شدند، با اختلاف کمتر از ۲۴ ساعت خودکشی کردند.
دو کودک ۹ و ۱۲ ساله نیز در کوهدشت و چم پلک استان لرستان دست به خودکشی زده و جان خود را از دست دادند.
یک جوان ۱۸ سالهی اهل شهرستان ملکشاهی هم به دلیل مشکلات روحی ناشی از خودکشی برادر دوقلویش، خود را کشت. برادر دوقلوی او هفتم خرداد ۱۴۰۱ به دلیل مشکلات معیشتی به زندگی خود پایان داده بود.
آمارهای مربوط به خودکشی در ایران نشان میدهد این پدیده تنها مرتبط با افرادی در دستهی خاص درآمدی یا اجتماعی نیست و در سالهای اخیر خودکشی در میان اقشار مختلف افزایش داشته است. اگرچه دولت میگوید برای پیشگیری از این آسیب اجتماعی تمامی نیروی خود را بسیج کرده اما آمارهای رسمی و غیررسمی و خبرهایی که در این زمینه منتشر میشوند، هولناکاند.
خودکشی کنندگان
بر اساس گزارشها «نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی»، «نبود رفاه اقتصادی»، «فقر» و «بیکاری» از عوامل مؤثر در بروز «آسیبهای اجتماعی» شناخته میشوند.
قابل توجه اینکه اکثر خودکشیهای گزارش شده در ایران طی سالهای اخیر ریشه در فقر و نابرابری اقتصادی دارند اما در میان افرادی که از لحاظ اقتصادی در سطح قابل قبولی به نظر میرسند نیز خودکشی شایع شده است بهگونهای که حتا پزشکان و دندانپزشکان نیز جزو افرادی از جامعه هستند که به خودکشی فکر میکنند و راحتتر فکرشان را عملی میکنند.
دکتر یاسر م. که یک ارتوپدیست بود، هفتهی گذشته در شیراز به زندگی خود پایان داد.
به گفتهی یکی از دوستانش او پیش از خداحافظی گفته بود:
بعد این همه درس خواندن و ۱۰-۱۲ سال کار کردن هیچچیز جز یک ماشین پارس قراضه ندارم. حتی قادر به انجام یک ازدواج آبرومند نیستم، خانهای ندارم و از پس خرجهای زندگی بر نمیآیم. روزی نیست که منتظر شکایت یک مریض متوهم، پرتوقع و پزشکستیز و برخورد زشت و تحقیرآمیز یک قاضی عقدهای نباشم. این چه زندگی بیخودیست بعد از این همه زحمت و تلاش؟»
این پایان یک تراژدی تلخ در یک جامعهی فرسوده است که در آن بیانگیزگی، افسردگی و نومیدی موج میزند.
یک دکتر که در دورهی رزیدنتی استاد یاسر بوده، در یک گروه واتساپی پزشکان نوشته است:
ای کاش قدر این همه زحمتی که یاسر و یاسرها کشیدهاند و میتوانست سالهای دراز منشاء خیر برای مردم باشد دانسته میشد. ایکاش با سرمایههای تکرار نشدنی وطنمان اینگونه رفتار نشود تا دیگر شاهد این موج عمیق ناامیدی و یأس و ترس از آینده نباشیم؛ ایکاش قدر همدیگر را میدانستیم؛ و ای کاش و ای کاش و ای کاش …»
جامعهی فروپاشیده
به نظر میرسد شرایط روحی و روانیِ زندگی در ایران این روزها بسیار سخت و دشوار باشد؛ چنانکه حتا عرصه بر پزشکان نیز تنگ شده است. جفاها و تنگنظریها در محل کار، محروم کردن برخی پزشکان دگراندیش، سختگیری بر پزشکان زن برای رعایت حجاب و عوامل بیشمار دیگری وجود دارد که برخی از آنان را از زندگی سیر میکند.
به گزارش تابناک پژوهشهای دکتر علیرضا زالی، استاد و رئیس دانشگاه «شهید بهشتی»، نشان میدهد از هر سه ایرانی، یک ایرانی به دریافت خدمات جدی روانشناختی نیاز دارد که این لزوما به معنای برخوردار بودن از سلامت روان در دو فرد دیگر نیست. آنچه از این پژوهشها میتوان نتیجه گرفت این است که وضعیت سلامت روان جامعه مناسب نیست و مداخلهی «علمی» جدی مورد نیاز است
دکتر شادی میرمعینی، روانشناس، به زمانه میگوید: «در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ که پاندمی کووید جهان را دربرگرفته بود، خودکشی در میان پزشکان و پرستاران خیلی شایع بود. پس از فروکش کردن کرونا، آمارها به سمت بهبود اجتماعی پیش رفت. پس از خیزش سراسری مردم از اواخر شهریور، امید به بهبود اوضاع و احوال اجتماعی بیشتر شد اما پس از سرکوب خونین مردم، دوباره آمار خودکشی به ویژه میان افراد تحصیلکرده بالا رفت.»
او دربارهی علتهای خودکشی نیز میگوید:
برخی جامعهشناسان بر این نظر هستند که وقتی ارزشهای مشترک یک جامعه دچار فروپاشی شده و اهمیتشان را از دست میدهند، تعداد خودکشیها بالا میرود. به عبارت دیگر، هر چه ارزشهای مشترک یک جامعه افراد بیشتری را در بر بگیرد، تعداد خودکشیهای آن جامعه پایین میآید. اگر میبینید پزشکان و افراد نخبهی جامعه دست به خودکشی میزنند دلیلش را میباید در جابهجایی ارزشها و فروپاشی اخلاقی و اجتماعی جامعه جستوجو کنید.
اطلس خودکشی
در لایهی ظاهری اما جمهوری اسلامی در پی تقلیل دادن آسیبها به معضلاتی جزیی و قابل حل است.
آرزو ذکاییفر، معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی به تابناک گفته است:
سازمان بهزیستی از سال گذشته تهیهی اطلس خودکشی در سراسر کشور را آغاز کرد و همه استانها موظف شدند با استفاده از گروه نخبگانی، خبرگانی و دانشگاهی، اطلس خودکشی مربوط به استان خود را تهیه کنند که بخشی از آن مربوط به جمعآوری داده و بخش دیگر آن را تحلیل وضعیت تشکیل میدهد. اولویتبندی و طراحی برنامه اقدام و عمل نیز بخشهای دیگر این اطلس هستند. این اطلس در سراسر کشور تهیه شده و استانها بر اساس آن، اطلاعات خود را بهروزرسانی کردهاند.
اما به گفتهی دکتر میرمعینی با آنکه سازمان بهزیستی در اغلب استانهای ایران دست به انجام پژوهشهایی برای ترسیم اطلس خودکشی زده است، متاسفانه به دلایلی مضحک از جمله همکاری نکردن سازمانها در ارائهی آمار به این سازمان، تهیهی اطلس «ناتمام» مانده است.
به گزارش تابناک پژوهشهای دکتر علیرضا زالی، استاد و رئیس دانشگاه «شهید بهشتی»، نشان میدهد از هر سه ایرانی، یک ایرانی به دریافت خدمات جدی روانشناختی نیاز دارد که این لزوما به معنای برخوردار بودن از سلامت روان در دو فرد دیگر نیست.
آنچه از این پژوهشها میتوان نتیجه گرفت این است که وضعیت سلامت روان جامعه مناسب نیست و مداخلهی «علمی» جدی مورد نیاز است.
دکتر میرمعینی میگوید:
راهاندازی اپلیکیشنها و تلفنهایی که افراد میتوانند پیش از تصمیم به خودکشی با آن تماس بگیرند خیلی کمک میکند تا از این پدیده پیشگیری شود اما کتمان و لاپوشانی کردنِ موضوع، صورت مساله را پاک نخواهد کرد.
کتمان، لاپوشانی و نپرداختن به موضوع خودکشی به شکل علمی و صحیح از سوی حکومت و نهادهای وابسته به آن در ایران در حالی است که رسانههای حکومتی و صداوسیما که معمولا خبرهای خودکشی را پوشش نمیدهند، قتل حکومتی اسرا پناهی، نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، یلدا آقا فضلی، ایلیاد رحمانیپور و بسیاری دیگر را خودکشی اعلام کردند.
(اگر فکر میکنید به بنبست رسیدهاید یا به هر دلیلی میل به خودکشی دارید، پیش از هر تصمیم و اقدامی با یک متخصص صحبت کنید. اگر در ایران زندگی میکنید، در صورتیکه به چنین شخصی دسترسی ندارید، با شمارهی ۱۲۳ تماس بگیرید.)
نظرها
نظری وجود ندارد.