شکنجه در لباس «درمان اصلاحی» برای جامعه کوئیر ایران
نگاهی به گزارش سازمان ششرنگ با نام "شکنجه در لباس درمان" و شبهعلمی که به نام "تبدیلدرمانی" یا درمانهای اصلاحی از سوی حکومت اسلامی برای جامعه الجیبیتی ایران تجویز میشود.
«بسیار بد بود، تیدیتیاس یا شوکدرمانی شدم بعد از آن تقریبا ۷۰ درصد حافظهام بهخصوص حافظه کوتاهمدتم را از دست دادم. داروهایی که مصرف کردم مرا ده کیلو لاغر کرد و دیگر اشتهای سابق را ندارم و میلی چه به غذا و چه رابطه جنسی ندارم. انرژیام را به کل از دست دادهام و همینها هر روز مرا دیوانهتر میکند و هیچ صحبتی نمیتوانم دربارهاش بکنم».
این یک نمونه از مثالهای شرکتکنندگان در گزارش سازمان شش رنگ (شبکه لزبینها و ترنسجندرهای ایرانی) است که با نام «شکنجه در لباس درمان: آزار گسترده جامعه الجیبیتی+ توسط درمانهای اصلاحی در ایران» همزمان با ۱۷ مه، روز مبارزه با همجنسگراهراسی، دوجنسگراهراسی و ترنسهراسی به فارسی، کردی و ترکی منتشر شد.
بیانیه مطبوعاتی شش رنگ میگوید که این گزارش «نشان میدهد که روانشناسان و روانپزشکان تحت نظام حکومتی مبتنی بر تبعیض و خشونت علیه اقلیتهای جنسی و جنسیتی تبدیل به یکی از ابزارهای سرکوب این جامعه شدهاند».
«براساس نتایج این گزارش، از ۲۱۰ نفر از اقلیتهای جنسی و جنسیتی که از ۲۵ استان ایران در این تحقیق شرکت
کردهاند، ۱۰۵ نفر یعنی ۵۰ درصد در معرض این درمانها قرار گرفتهاند که نزدیک به نیمی از آنها را کودکان
(افراد زیر ۱۸ سال) تشکیل میدادند و از این میان ۴۵ نفر قربانی یک یا چند نوع از این درمانها شدهاند که بیش
از یک سوم آنها کودک بودهاند. اکثریت آنها گفتهاند که این تجربه غیرداوطلبانه و تحت اجبار بوده است».
«درمانهای موسوم به درمانهای اصلاحی یا تبدیلی، روشهای درمان بیرحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیزی هستند
که از آنها برای تغییر گرایش جنسی و یا هویت جنسیتی افراد همجنسگرا، دوجنسگرا، افراد ترنس و بیناجنسی
استفاده میشود. این درمانها در چند سال گذشته در بسیاری از کشورهای دنیا ممنوع شده است».
دست حکومت اسلامی در رختخواب مردم
پیر ترودو، نخستوزیر سابق کانادا و پدر جاستین ترودو، نخستوزیر فعلی، در اوج قدرتش گفت که «حکومت جایی در اتاقخواب مردم ندارد». در جمهوری اسلامی ایران، دیدگاه حاکمان این است که حکومت نه تنها در همهچیز زندگی مردم دخیل است، بلکه بایستی تلاش کند تا از لباس زنان تا گرایش جنسی کودکان، با کتک و زور هم که شده، آنها را محدود به تصویرهایی اسلامی کنند که نه به دنیای امروز شباهتی دارد، نه در تاریخ گذشته اسلام میشود مثالش را پیدا کرد.
ششرنگ تاکید بر این میکند که نظام درمان و سلامت ایران، بیشتر در کودکی و نوجوانی سراغ افراد جامعه کوئیر میآید تا به قول خود آنها را «درمان اصلاحی» کند: «توجه به این نکته حایز اهمیت است که افراد در دوره نوجوانی و اوایل جوانی، به دلیل عدم استقلال اقتصادی و اجتماعی، وابستگی عاطفی و مالی به خانواده و درگیری در فرآیند هویتیابی، بیش از سایر مراحل زندگی در مواجه با پیشنهاد/اجبار درمانهای اصلاحی آسیبپذیرند. تاثیرات روحی و روانی چنین درمانهایی بر روی افراد نوجوان و جوان نیز پایدارتر است و آزار و اذیت شدیدتری بههمراه دارد».
درمانهایی که به اسم علم عرضه میشوند اما درنهایت، برابر گفته یکی از شرکتکنندگان در این گزارش ششرنگ، «درمان نتیجهبخش نبود و منجر به خودکشی ناموفق من شد و مادرم جلوی ادامه بیشتر این کار را گرفت».
به اسم علم و درمان اما برای تغییر واقعیتی تغییرناپذیر
تبدیلدرمانی (Conversion therapy) یا آنچه در ایران «درمان اصلاحی» خوانده میشود، یک شبهعلم مبتنی بر مذهب است که میگوید «گرایش جنسی افراد را میتوان تصحیح کرد». این شیوه درمانی در چندین کشور از جمله آلمان و کانادا ممنوع اعلام شدهاند اما پیشتر، از جراحی مغز، عملهای جراحی دیگر، درمانهای هورمونی و دیگر روشهای آزمایشگاهی (expremintal) را بر روی افراد جامعه الجیبیتی، بخصوص مردان همجنسگرا، اجرا کردهاند.
برابر گزارش ششرنگ، در شبهعلم اسلامی ایران، این ابزارها برای «درمان اصلاحی» استفاده میشود: درمان دارویی، الکتروشوک درمانی، هیپنوتیزم، گفتگو درمانی، روشهای مذهبی-اعتقادی و رفتاردرمانی. نتیجه این درمانها بهصورت کلی، ویرانی هویت درونی فرد، بهعنوان یک نفر از جامعه بزرگتر است. فرد احساس میکند که از جامعه حذف شده است و طبق گزارش ششرنگ این شبهعلم درنهایت به افسردگی، ضعف و کمبود انرژی، اختلال در خواب، مشکلات حافظه، اختلال در تغذیه، ناتوانیی یا اختلال در تحریک عضلات و اندامها و لکنت زبانی منجر میشود.
«از میان ۲۱۰ نفری که در این تحقیق مشارکت کردهاند، ۱۳۵ نفر (۶۴ درصد) بر این باور بودهاند که درمانهای اصلاحی باید ممنوع شود. از ۴۵ نفری که خود تجربه این درمانها را داشتهاند، ۳۸ نفر (۸۴ درصد) گفتهاند که درمانهای یاد شده باید در ایران ممنوع شود».
«من تحت فشار داییام مجبور شدم تن به این کار دهم. با اینکه خودم نمیخواستم اما مرا تهدید کرد به خانوادهام خواهد گفت من همجنسگرا هستم، هرچند به همه گفت که من مشکل هورمونی دارم و دارو مصرف میکنم. هنوز بعد از گذشت ده سال اعضای خانواده مرا مورد تمسخر قرار میدهند که من مشکل هورمونی داشتم. به دلیل درمان اصلاحی، من پس از سه سال زندگی در خارج از ایران، هنوز نمیتوانم به هیچ پزشک و روانشناسی اعتماد کنم».
در جامعهای که صحبت از بدن ممنوع است
شبهعلمهایی که علیه جامعه الجیبیتی در ایران استفاده میشود، یادآور دیگر ضعفهای نظام مردسالاری رودرروی بدن آدمی است. صدها سال است در جوامع مذهبی (بخصوص در اروپا) صحبت از این است که آیا یک زن میتواند در رابطه جنسی لذت ببرد و به ارگاسم برسد یا نه. آیا زنان میتوانند دوچرخه سوار شوند؟ آیا زنان میتوانند مثل مردان سوار اسب بشوند؟ آیا انسان – با هویت جنسی – حق خودارضایی دارد یا نه؟
این همان شبهعلمی است که در کودکی بسیاری از ایرانیان به آنها در موضوع عوارض خودارضایی میگفت کف دست آدمی مو درمیآورد اگر به خودارضایی ادامه دهد. حالا میدانیم تقریبا تمامی انسانها در زندگیشان خودارضایی را تجربه میکنند.
در ایران همچنان صحبت از تن، لذت، رابطه جنسی، هویت جنسی، گرایش جنسی، صحبتی در خفاست. در مدرسه، آموزشهای جنسی تنها متمرکز روابط بین یک زن و یک مرد در غالب ازدواج شرعی و رسمی بهنیت تولیدمثل است. در این چهارچوب، صحبت از خودت بودن، زندگی کردن و از زندگی لذت بردن وجود ندارد. در کنار آن، هرگونه صحبتی متفاوت از فرمول ذکر شده، به شکلهای مختلف سرکوب میشود.
درنهایت، آنچه به اسم علم از تریبونهای دولتی تا کلاسهای مذهبی به مردم تحویل داده میشود، به علم روز ارتباطی ندارد و در مواردی مانند درمان اصلاحی یا تبدیلدرمانی که علم امروز میگوید علمی نیست و بهجای سود، زیان نسیب آدم میکند، آن گفته را سانسور میکنند و میگویند این حرف غربیهاست به آن اعتماد نکنید. به ما اعتماد کنید. به ما که از لباس شما تا مدل موی شما تا رختخواب شما را میخواهیم مدیریت کنیم تا شبیه به تصویر ما از زندگی باشد.
«هفده ساله بودم که به اجبار خانواده به فردی مراجعه کردم که ادعا داشت با هیپنوتیزم میتواند گرایشم را تغییر دهد. ابتدا به من گفت احساس جنسی من به مردها عوض نخواهد شد اما به زنان هم، حس جنسی پیدا خواهم کرد. طی جلسات مرا تحقیر میکرد و به من آزار کلامی میرساند».
نظرها
مریم
من شکنجه شدم از دختر به پسر از پسر به دختر زنم و نمیدونم چرا تغییر چهره و تمام اندام مغز استخوان و عوارض اشعه یو وی و سندرم هاشیمتو همراه با تجاوزجنسی و جسمی برداشتن مغز استخوان و ... هیچ کدوم از اعضای بدنم مال خودم انگار نیست و همه آسیب و شکنجه شده حتی سرم صدام پوستم استخوانها ،چشمم و دست و پا و کمرم کردنم حتی مدل دهن و ابرومپشت و جلوی بدنم و حتی ماهیچم نمیدونم توسط کی بارها باز جویی شدم