به مناسبت چهل و سومین سالگرد ترور والتر رادنی
نقش اروپا در توسعهنیافتگی آفریقا
نگاهی به اثر کلاسیک والتر رادنی: چگونه اروپا به طور نظاممند منابع آفریقا را غارت، ساختارهای اقتصادی آن را مخدوش، و بافت اجتماعی آن را تکهتکه کرد؟
روز سیزدهم ژوئن سال ۱۹۸۰، والتر رادنی، کنشگر و پژوهشگر تاریخ آفریقا، به وسیلهای بمبی که در خودروی شخصیاش کار گذاشته شده بود در شهر جرج تاون، پایتخت گویان، کشته شد. گرچه پشتپرده و عاملان اصلی ترور او هرگز بهطور قطع شناخته نشدند، شواهد حاکی از آن است که طرح حذف فیزیکی رادنی ساخته و پرداخته حکومت وقت گویان بوده است. رادنی که در زمان مرگ ۳۸ ساله بود، به عنوان منتقد سرسخت دولت فوربس بورنهام و مدافع پرشور تغییرات اجتماعی در گویان شناخته میشد.
این نویسنده و روشنفکر مبارز آفریقایی اما به رغم مرگ زودهنگام و عمر کوتاه خویش میراث پرباری را پس از خود برجای گذاشته که همچنان الهامبخش تمامی افرادی است که علیه ستم و تبعیض مبارزه میکنند. به مناسبت سالروز ترور این نظریهپرداز برجسته انقلاب ضداستعماری، انتشارات ورسو نسخه الکترونیک اثر کلاسیک و مهم او، چطور اروپا باعث توسعهنیافتگی آفریقا شد را به طور رایگان منتشر کرده است.
این اثر که در سال ۱۹۷۲ منتشر شده است، بهطور انتقادی شبکه پیچیده بهرهکشی استعمارگرانه اروپا از آفریقا و نقش این شبکه در شکلدادن به چشمانداز اجتماعی/اقتصادی آفریقا را مورد مطالعه قرار میدهد. پژوهشهای موشکافانه و دقت تحلیلی رادنی، روایتهای غالب را کنار میزند و مکانیسمهای اساسیای را آشکار میکند که از طریق آن اروپا به طور نظاممند منابع آفریقا را غارت، ساختارهای اقتصادی آن را مخدوش و بافت اجتماعی آن را تکهتکه کرد.
افسانه توسعه نیافتگی ذاتی آفریقا
رادنی با ظرافت باور ریشهدار توسعهنیافتگی ذاتی آفریقا را به چالش میکشد و ادعا میکند که این امر بهجای فرودستی فرهنگی یا نژادی محصول استثمار تاریخی است. او فرآیندهای تاریخی پیچیدهای را کالبدشکافی میکند که غارت ثروت آفریقا را تسهیل کردند و از روابط تجاری استثمارگرانهای پرده برمیدارد که دینامیک قدرت در آنها نامتقارن و شرایط مبادله فریبکارانه بوده است.
رادنی با آشکار ساختن سیستمهای اقتصادی استثمارگرانهای که بهدست قدرتهای اروپایی تداوم یافته است، بر افسانه ناتوانی ذاتی آفریقا برای توسعهیافتن خط بطلان میکشد. او برای اثبات نادرستی این افسانه، تجارت برده در اقیانوس اطلس، تجارت کائوچو در کنگو و استعمار این کشور توسط بلژیک و وادار کردن کشاورزان غرب آفریقا به کشت محصولات پرسود (نظیر کاکائو، قهوه و روغن پالم) –که موجب برهمخورد سیستم تولید غذا، کمبود مواد غذایی، سوء تغذیه و ازبینرفتن خودکفایی مستعمرهها شد- را مثال میزند.
میراث ماندگار امپریالیسم
تأثیر ماندگار امپریالیسم بر مسیر توسعه آفریقا موضوع اصلی کتاب رادنی است. او توضیح میدهد که چطورقدرتهای امپریالیستی با کنترل استراتژیک سرزمینهای آفریقایی و استخراج منابع آنها انقلاب صنعتی را در اروپا پیش بردند. این رابطه استثمارگرانه، به انقیاد فزاینده آفریقا در نظام سرمایهداری جهانی منجر و مانع دستیابی این قاره به توسعه و خودآیینی شد. در معادلهای که رادنی برقرار میکند توسعه اروپا و توسعهنیافتگی اروپا دو روی یک سکه اند. برای مثال، رادنی نشان میدهد که چطور بریتانیا با غارت منابع الماس آفریقای جنوبی و بلژیک با بهرهبرداری از منابع کائوچو در کنگو چرخهای انقلاب صنعتی در اروپا را به حرکت در آوردند و در عین حال شکاف اقتصادی/اجتماعی بین اروپا و آفریقا را تعمیق کردند.
اختلال در صنایع بومی
یکی از موضوعات اصلی کار رادنی بررسی این واقعیت است که چگونه استعمار اروپا به طور نظاممند صنایع بومی آفریقا را از بین برده است. او نشان میدهد چگونه دستکاری ساختارهای اقتصادی باعث شد واردات کالاهای تولید اروپا جای تقویت و رشد صنایع محلی را بگیرد.
قدرتهای استعماری با واردات سیلآسای کالاهای ارزانقیمت به بازارهای آفریقا رشد صنایع داخلی را خفه کردند و وابستگی اقتصادی آفریقا را تداوم بخشیدند. رادنی بر مکانیسمهای چند وجهیای انگشت میگذارد که اروپاییها برای سرکوب استقلال اقتصادی آفریقا و ممانعت از ظهور توسعه پایدار به کار بستند. برای مثال، او اشاره میکند چطور مداخله اروپاییان در بازار داخلی کشورهای غرب آفریقا موجب از رونقافتادن صنایع دستی این کشورها و از میانرفتن مهارتهای سنتی و میراث فرهنگی این کشورها شد.
در جای دیگری نویسنده توضیح میدهد که چطور در زیمبابوه رویههای کشاورزی اروپاییان خصوصاً کشت تکمحصولی (با تکیه بر کشت بلال و تنباکو) جای شیوههای سنتی کشاورزی در این کشور (کشت تناوبی، سیستمهای آبیاری، کرتبندی) را گرفت و بعدتر به فرسایش خاک و عدمامنیت غذایی منجر شد.
تکهتکه کردن آفریقا و تداوم استعمار نو
به زعم رادنی، از جمله پیامدهای مخرب حکومت استعماری، تکه تکه کردن جوامع آفریقایی از طریق ایجاد مرزهای مصنوعی و ترویج شکافهای قومی بوده است. اروپاییها بذر اختلاف را کاشتند و در نتیجه مانع تحقق انسجام اجتماعی و تشکیل ملتهای آفریقایی قوی و متحد شدند. برای مثال، او به کنفرانس ۱۸۸۵-۱۸۸۴ برلین اشاره میکند که در آن قدرتهای اروپایی برای تقسیم آفریقا میان خود گردهمآمدند و مرزهای استعماری بدون توجه به خویشاوندیهای قومی، زبانی و یا فرهنگی و ترسیم شدند. در ادامه رادنی به فرایند تکهتکه کردن آفریقا بر اساس منافع اقتصادی اروپا و منابع موجود در هر بخش میپردازند و همچنین به نقش سیستم آموزشی استعماری در قطعه قطعه کردن جوامع اشاره میکند. سیستم آموزشی استعماری از یک سو موجب برآمدن طبقهای از نخبگان آفریقایی آشنا با فرهنگ و زبان استعمارگران و همدل با آنها شد و از سوی دیگر انقراض زبان و فرهنگ بومی رار قم زد.
رادنی ماهیت موذیانه ساختارهای اقتصادی نواستعماری را نیز که تداومبخش انقیاد آفریقا هستند، نادیده نمیگیرد. وابستگی این قاره به کمک های خارجی، سیستمهای استثماری بدهی و روابط تجاری نابرابر چرخه توسعه نیافتگی را تداوم میبخشد و مانع از تحقق اراده تعیین سرنوشت کشورهای آفریقایی میشود و جلوی پیشرفت آنها را میگیرد.
به سوی خوداتکایی و اتحاد آفریقا
تحلیل جامع و کامل رادنی از نقد فراتر میرود و دستورکاری انقلابی را ترویج میدهد که مناسبات میان آفریقا و جهان را دگرگون سازد و به خوداتکایی و اتحاد آفریقا منجر شود. او بر ضرورت رهایی از قید و بندهای نواستعماری، بازپس گیری کنترل منابع و حمایت از اقتصادهای خودآیین تاکید میکند. رادنی با تأکید بر اهمیت عاملیت آفریقا، خواستار تلاشی جمعی در جهت یک رهایی واقعی، عدالت و توسعه پایدار است. برای مثال، او پیشنهاد میدهد ملتهای آفریقایی گرد هم آیند و بلوکهای اقتصادی منطقهای نظیر «بلوک اقتصادی غرب آفریقا» یا «بلوک توسعه آفریقای جنوبی» را شکل دهند. در جایی دیگر نیز بر لزوم ملیسازی منابع معدنی و حق حاکمیت کشورهای آفریقایی بر این منابع تأکید میکند.
کتاب «چگونه اروپا باعث توسعهنیافتگی آفریقا شد» در نیم قرن گذشته چراغ راهی بوده برای روشنکردن دینامیک پیچیده بهرهکشی استعمارگرانهای که چالشهای پیشروی آفریقای امروز را رقم زده است. تحلیلهای دقیق رادنی، روایتهای مغلطهآمیز حول عقبماندگی آفریقا را خنثی کرده و ما را وادار میکند به طور انتقادی با فرآیندهای تاریخیای درگیر شویم که به توسعهنیافتگی آفریقا منجر شدهاند.
والتر رادنی از تمامی پژوهشگران، سیاست گذاران و فعالانی را که برای رنسانس آفریقایی تلاش میکنند دعوت میکند در جهت خوداتکایی ملتهای آفریقا، اتحاد، و برچیدن ساختارهای نواستعماری گام بردارند. سالگرد ترور تراژیک او باید فرصتی باشد برای فکرکردن به میراث پایدار استعمار و راههای برونرفت از آن.
نظرها
Manzar
"تمامی وحشیان را از بین ببرید" تاریخ کشتارهای اروپا در آفریقا فیلم مستند چهار بخشی, ساخته رائول پک, کارگردان فیلم "مارکس جوان" Exterminate All the Brutes ***
ایراندوست
نظر کاملاً درستی است. متاسفانه بلحاظ تاریخی و سیاستهای یکه تاز چپاول کشورهای غربی همراه با رقیبان و دزدان سر گردنه و تازه بدوران رسیده هایی چون چین و روسیه، اختلاف و تشنجات داخلی و خارجی در کشورهای آفریقایی وجود ابدی دارد و امیدی به تغییر رادیکال و مردمی در این ممالک وجود ندارد.