سالگرد قیام ژینا
سه نما از سالگرد ژینا
خورشید شعیری ــ برنامه روشنی وجود ندارد. نه بدنه اپوزسیون خارج از ایران برنامه مشخصی ارائه داده است و نه مخالفان جمهوری اسلامی فراخوان دقیق و متصل به هدفی برای سالگرد مرگ ژینا (مهسا) امینی. آیا میراث ژینا دوباره اعتراضهایی در سطح آنچه رخ داد، ایجاد خواهد کرد؟
تنها دو هفته به یکسالگی گستردهترین اعتراضات یک دهه گذشته در ایران مانده است. اعتراضهایی که منجر به بازداشت بیش از بیست هزار تَن، کشته شدن بیش از پانصد تَن و نابینا شدن و فلج شدن صدها تَن از مردم ایران شد. حالا، در آستانه یک ساله شدن اعتراضهای موسوم به «زن، زندگی، آزادی» آیا جمهوری اسلامی در خطری دوباره برای خشم عمومی قرار میگیرد؟
حس و حال امروز ایران، نشان میدهد که فضای کلی شهرها با یک انفجار در سالگرد ژینا فاصله معناداری دارد؛ در سوی مقابل اما دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی، دست به بازداشتهای گسترده زدهاند. اما این بازداشتها محصول ترس حاکمیت از اعتراضهای عمومی احتمالب در سالگرد ژینا است یا اهداف دیگری را دنبال میکند؟
در حالی که نه دعوت عمومی برای حضور در مزار کشتهشدگان دیده میشود، نه فراخوان برای تجمع در نقاط خاص و نه دعوت به اعتصاب گسترده، اما جمهوری اسلامی خانواده بسیاری از کشتهشدهها، بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی را بازداشت کرده است، برای فعالان و نخبههای سیاسی احکام سنگین زندان صادر کرده است و در مجموع به نظر میرسد این دستگاه حکمرانی است که التهاب بیشتری ایجاد میکند.
شاید این پرسش ایجاد شود که چرا سکوبگران در پی ایجاد تنش هستند؟ پاسخ این است: «نمایش قدرت» و «تثبیت حاکمیت به عنوان تنها گزینه مقتدر موجود».
در یادداشت پیشِرو تلاش شده تا با بررسی سه فاکتور جداگانه، یک پیشبینی از روزهای پایانی شهریور به دست دهیم. از دستآوردها و وجوه مثبت اعتراضهای زن، زندگی، آزادی، بارها گفته شده است؛ اما آیا میراث ژینا، دوباره اعتراضهایی در سطح آنچه رخ داد، ایجاد خواهد کرد؟
یک: تجربه و نمونههای گذشته
هجدهم تیر ماه سال ۱۳۷۹، بیست و پنجم خردادسال ۱۳۸۹، دی ماه سال ۱۳۹۷ و آبان ماه سال ۱۳۹۸. این چهار تاریخ، نمونههایی در سه دهه گذشتهاند که در واقع سالگرد اعتراضهای پیش از خود به حساب میآیند.
تجربه تاریخی به ما چه نشان میدهد؟ در سالهای پس از حاکمیت جمهوری اسلامی، این چهار تاریخ (و البته ۲۵ شهریور ماه آینده) تاریخهایی است که به شکل بالقوه ممکن بوده اعتراضهایی در آن شکل بگیرد. بازخوانی تاریخ اما نشان میدهد که شدت اعتراضهای رخ داده در این سالگردها بسیار کمتر از شدت اعتراضهای اصلی بوده است.
به نظر میرسد که اولا دستگاه سرکوب، در این تاریخها آمادگی بیشتری برای کنترل فضا داشته است و دوما هیجان مردم در این زمانها نسبت به سال پیش از خود بسیار کمتر بوده است. همچنین دستگاه سرکوب قاطعیت خود را در اعتراضهای پیشین نشان داده است و دل مردم از دوباره زخم خوردن میلرزد.
دو: فراخوانهای عمومی
در این میان البته گروهها و چهرههای مخالف حاکمیت میتوانستند با ارائه برنامهای روشن، بخش بزرگی از مردم را با خود همراه کنند. چه از مسیر اعتصاب، چه از مسیر تجمع در نقاط مهم، چه از مسیر دعوت به مبارزه فردی. آنها اما ادامه دادن راه گذشته را ترجیح دادند و مردم را به دعوتهای کلی و سخنان ناشفاف مهمان کردند.
اپوزوسیون داخل کشور هم که با هر دعوتی به آسانی با یک اتهام «اجتماع و تبانی» مواجه میشود و بازداشتش قطعی است. در چنین شرایطی بیشتر به نظر میرسد که اپوزسیون و مخالفان حاکمیت منتظر رفتارهای خودجوش مردمیاند و بیش از آن که رفتار فعالانه و کوشایی از خود نشان دهند منتظر حرکت مردم و تحلیلهای پسینیاند.
سه: حال و هوای جامعه
در سوی تجربه تاریخی و در سوی دعوت اپوزسیون، فضا ناامیدکننده به نظر میرسد، اما وجه دیگر مردم و حال و هوای آنهاست که نقشی تعیینکننده در روزهای آینده دارد. نظر مردم چیست؟ در جامعه چه میگذرد؟
واقعیت آن است که جامعه ایران مدتهاست که شبیه آتش زیر خاکستر شده است. تابآوری گذشته را ندارند و زودتر به نقطه جوش میرسد. هر چند که ممکن است در این روزها و تحت تاثیر سرکوب دیرتر و سختتر واکنش نشان دهد. در همه ماههای گذشته بسیاری از فعالان مدنی و البته مردم عادی بازداشت شدهاند، بسیاری خانوادهها داغدارند و ایرانیها دوره افسردگی پس از سرکوب را سپری میکنند.
به نظر نمیرسد که مردم در چنین روزهایی آمادگی یک صدمه جدید را داشته باشند. در کلام عمومی هم انرژی بزرگی برای مبارزه دیده نمیشود. مردم از هم میپرسند: «به نظرت سالگرد چیزی میشه»؟ و پاسخ «نمیدانم» است.
با همه آنچه گفته شد، به نظر میرسد که هرچند احتمالا با برخی تجمعهای کوچک و بسیار پراکنده یا شلوغ شدن مزار کشتهشدگان مواجه شویم، اما به هر حال اعتراضهایی به گستردگی پارسال نخواهیم داشت. هرچند باید این را هم در نظر گرفت. رفتارهای جامعه پیشبینیپذیر نیست و به سختی میتوان برنامهریزیای برای آن داشت.
نظرها
نظری وجود ندارد.