بهاره هدایت: به اعتصاب غذا پایان میدهم ولی عهد من با شما براندازی جمهوری اسلامی است
در چهاردهمین روز اعتصاب غذای بهاره هدایت، او با انتشار نامهای به اعتصابش پایان داد. گروهها و افراد بسیاری از او خواسته بودند تا دست از اعتصاب بکشد؛ از جمله مادر ژینا که نوشت مردم ایران به حیات و سلامت تو نیاز دارند.
بهاره هدایت، فعال سیاسی زندانی در بند زنان زندان اوین که در دو هفته گذشته دست به اعتصاب غذا زده بود با انتشار نامهای به اعتصابش پایان داد.
نسخهای از نامه پایان اعتصاب غذای بهاره هدایت را ایران وایر در روز چهارشنبه ۲۲ شهریور منتشر کرد.
بهاره هدایت در نامهاش نوشت که «به حرمت خواسته خانواده جاویدنام محمدجواد روحی، به حرمت خانواده جاویدنام مهسا امینی، به حرمت دادخواهان جنایت انهدام هواپیمای اوکراینی و به حرمت همه داغداران و دادخواهان بخصوص مادران دادخواهی که طی این مدت مرا مرهون لطف خود کردند و درخواست شکستن اعتصاب را مطرح کردند، به اعتصابم پایان میدهم».
او در ادامه همین بند از نامهاش که خاتمه اعتصابش را اعلام میکند، تاکید کرده است که «اعتصابم را میشکنم اما عهدم را نه، عهدم با خودم و با شما مردم رنجدیده وطنم، تا روزی که ردپای جمهوری اسلامی، این حکومت ضد آزادی، از خاک ایران زدوده نشود.»
بهاره هدایت که دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران است در سالهای گذشته همواره زیر فشار سرکوب امنیتی جمهوری اسلامی قرار داشته و هر بار به بهانهای زندانی شده است. او هماکنون به جرم شرکت در تظاهرات در اعتراض به شلیک به هواپیمای اوکراینی، حکم چهار سال زندان خود را میگذارند.
در روزهای گذشته فعالان سیاسی، مدنی، خانوادههای جانباختگان و دادخواهان جنایات جمهوری اسلامی با انتشار نامهها و پیامهایی از بهاره خواسته بودند تا به اعتصابش پایان دهد.
علاوه بر این افراد و گروهها، مژگان افتخاری، مادر ژینا، خطاب به بهاره هدایت نوشت: «مصرانه از شما درخواست میکنم تا به اعتصاب غذای خود پایان دهید چرا که مردم ایران به حیات و سلامت شما نیاز دارند.»
۲۱ زندانی سیاسی دیگر که تعدادی از آنها همبندی بهاره هستند هم نامهای نوشتند و از او خواستند خود را برای روزی حفظ کن که «کنار هم رویای جمعیمان را جانی دوباره میبخشیم.»
ناهید تقوی، نیلوفر بیانی، نیلوفر حامدی، الهه محمدی، نرگس محمدی، ویدا ربانی، سپیده قلیان، شکیلا منفرد و فائزه هاشمی از جمله امضاکنندگان این نامه بودند.
بهاره هدایت روز سهشنبه در سیزدهمین روز اعتصاب غذایش به دلیل وخامت حالش به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شده بود.
او اعتصاب غذایش را ۱۴ روز پیش و با انتشار یک نامه آغاز کرد. در آن نامه بهاره نوشته بود که در اعتراض به کشتن محمد جواد روحی و برای آزادی الهه محمدی و نیلوفر حامدی اعتصاب خواهد کرد. این دو روزنامهنگار پس از پوشش قتل دولتی ژینا (مهسا) امینی بازداشت شدند و تاکنون بدون مرخصی در زندان هستند.
هدایت در نامه پایان اعتصاب غذایش بار دیگر بر همان دلایل پای فشرد و نوشت که «برایم کشته شدن محمدجواد روحی در زندان، بیش از هرچیز، محکمهای وجدانی بود در پیشگاه حقیقت همانطور که حضور الهه محمدی و نیلوفر حامدی، مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی (زندانیان بهایی)، سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی (زندانیان محیطزیستی) برایم نمادهایی از دهها زندانی دیگریست که دیدن هر روزشان اینجا در بند، معادل به تاراج رفتن وجدان است.»
او در بخش پایانی نامهاش خطاب به مژگان افتخاری، مادر ژینا امینی که در روزهای گذشته خواستار پایان اعتصاب غذای بهاره شده بود نوشت که »مژگان افتخاری عزیز، شما و خانوادهتان امروز شرف سپهر سیاسی ایران هستید. شما خودِ وجدانید و برای تجسمی پاک از وطنید. در برابر بزرگی شما سر خم میکنم و چیزی نمیگویم جز امتنان عمیق قلبی.»
هدایت در انتها با تکرار یک عهد نامهاش را به پایان رساند: «عهدم با شما میهندوستی آزادیخواهانه است و تا براندازی حکومت تمامیتخواه جمهوری اسلامی بر این عهد برقرار خواهم ماند.»
متن کامل نامه بهاره هدایت چنین است:
امروز، ۲۲ شهریور ماه ۱۴۰۲، مصادف است با روز ربودن «دختر ایران» مهسا (ژینا) امینی توسط قاتلانش. یک سال از آن روزی که دلآشوبه از ستم مانند گردبادی در تار و پود جامعه ایرانی در پیچید و وجدان میلیونها نفر را همزمان برانگیخت، میگذرد. از آن روزی که ناحقیقت تحمیل شده از جانب حاکمان برایمان عادی نشد و در وجدانهایمان لباس مبدل حقیقت نپوشید و فقط چند روزی زمان برد تا صدای «زن، زندگی، آزادی» تمام ایران را درنوردید.
من در آستانه سالگرد این جنبش سربلند دست به اعتصاب غذا زدم تا به یاد بیاوریم وجدانهای برانگیخته چگونه میتوانند ناحقیقت را پس بزنند و به یاد بیاوریم که هنوز در این کشور حقیقتها لگدمال حاکمان تمامیتخواه میشوند. برایم کشته شدن محمدجواد روحی در زندان، بیش از هرچیز، محکمهای وجدانی بود در پیشگاه حقیقت همانطور که حضور الهه محمدی و نیلوفر حامدی، مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی (زندانیان بهایی)، سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی (زندانیان محیطزیستی) برایم نمادهایی از دهها زندانی دیگریست که دیدن هر روزشان اینجا در بند، معادل به تاراج رفتن وجدان است.
من اعتصاب غذا کردم تا به یاد بیاوریم مقاومت بیپایان را در خیابان، به یاد بیاوریم اراده و جسارت و وجدانی را که در دانشگاه جوشید، و به یاد بیاوریم امیدهایی را که متولد شد و صفوف مبارزه را هرچه فشردهتر کرد. به یاد بیاوریم ایرانمان را -که علیرغم سالها تبلیغات ضد میهنی- چگونه همچون عنصری حیاتی و پیوند دهنده بر صحنه ظاهر شد و ما را خیابان به خیابان، شهر به شهر و اقلیم به اقلیم به هم تکیه داد و از یاد نبریم که ما هنوز به این عوامل نیاز داریم، هنوز پیروز نشدهایم و هنوز غاصبان ایران بر سرنوشت این کشور حاکماند.
من در این روز تاریخی، به حرمت خواسته خانواده جاویدنام محمدجواد روحی، به حرمت خانواده جاویدنام مهسا امینی، به حرمت دادخواهان جنایت انهدام هواپیمای اوکراینی و به حرمت همه داغداران و دادخواهان بخصوص مادران دادخواهی که طی این مدت مرا مرهون لطف خود کردند و درخواست شکستن اعتصاب را مطرح کردند، به اعتصابم پایان میدهم. اعتصابم را میشکنم اما عهدم را نه، عهدم با خودم و با شما مردم رنجدیده وطنم، تا روزی که ردپای جمهوری اسلامی، این حکومت ضد آزادی، از خاک ایران زدوده نشود.
در برابر دوستانم از راه دور و نزدیک، همبندیانم که طی این روزها تنش ناشی از اعتصابم را به جان خریدند، در برابر دانشجویانی که ميدانم هر دم تحت سرکوباند، روزنامهنگارانی که حقیقتجوییشان همیشه راهگشا بوده، هنرمندانی که در این روزگار تنگنا دست به قلم بردند، سیاسیونی که علیرغم اختلاف نظرهای اساسی دم فرو نبستند، محصورانی که ایستادگیشان نمادی از بیداری وجدان است، و خصوصاً در مقابل پیامهای شهروندان عادی که دل در گروی ایران و آزادی سپردهاند، سر تعظیم فرود میآورم.
در این میان میخواهم چند جملهای را خطاب به مادر مهسا (ژینا) امینی بنویسم. مژگان افتخاری عزیز، شما و خانوادهتان امروز شرف سپهر سیاسی ایران هستید. شما خودِ وجدانید و برای تجسمی پاک از وطنید. در برابر بزرگی شما سر خم میکنم و چیزی نمیگویم جز امتنان عمیق قلبی. اگر این دیوارها نبود، لحظهای برای در کنارتان بودن درنگ نمیکردم.
عهدم با شما میهندوستی آزادیخواهانه است و تا براندازی حکومت تمامیتخواه جمهوری اسلامی بر این عهد برقرار خواهم ماند.
نظرها
نظری وجود ندارد.