بیانیهی جمعی بهمناسبت سالگرد قیام ژینا:
انقلاب ادامه دارد، ژینا اسم رمز ماست، به خیابان میآییم
باور داریم که زندهداشتن چشمانداز انقلابی خیزش ژینا در گرو وفاداری به دستاوردهای تاکنونی آن است.
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
خیزش انقلابی «ژن، ژیان، ئازادی» با سالروز مرگ ژینا امینی یکساله میشود. قتل ژینا در بازداشتگاه گشت ارشاد رژیم ایران جرقهای شد برای برپایی خیزشی که از کردستان آغاز شد و بهسرعت در سراسر کشور گسترش یافت. ژینا بهسرعت به اسم رمز این خیزش تودهای تبدیل شد، چون قتل او آتشی بود بر انبار باروت انباشتشده از ستمهای ساختاری درهمتنیده؛ و نمود تازهای بود از سلطهی دیرین و نظاممند «سیاست مرگ» بر تمامی تودههای تحت ستم ایران. نام ژینا امینی جهانی شد، چون زنستیزی و زنکشی و مردسالاری سازوکاری جهانیست که دوشادوش جهانیشدن سرمایهداری دوام و استحکام تازهای یافته است. اکنون جهانیان بهطور زنده میدیدند که چگونه زنان ایران در صف اول مبارزه علیه نظامی ایستادهاند که پایههایش را با اعلام جنگ علیه زنان و انقیاد زنان تثبیت کرده بود. همذاتپنداری زنان و انسانهای آگاه با رنج و خشم زنانی که اینک جلودار خیزش انقلابی ژینا بودند، نهفقط نام ژینا امینی بلکه شعار «ژن، ژیان، ئازادی» را فراگیر و جهانی ساخت؛ شعاری چندوجهی و همهشمول که خود از مبارزات زنان کردستان علیه مردسالاری به درون این جنبش راه یافته بود. شعار «زن، زندگی، آزادی» فراخوانی بود برای همبستگی مبارزاتی همهی ستمدیدگان و مطرودان و محذوفان و جویندگان رهایی. چون این شعار همزمان که ستم بر زنان را بهسان بارزترین نمود ساختار ستمکار مسلط برجسته میکرد، زندگی را همچون بدیهیترین حق انسانی، و آزادی را ضرورتی برای بازپسگیری زندگی معرفی میکند.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» خیزش دگربارهی مردمانی بود که وضعیت ستمبار موجود را برنمیتابند، ولی همزمان نقطهی عطفی تاریخی در مسیر مبارزات ضدستم پسا-۵۷ بود. چون با طرح چشمانداز مبارزه برای آزادی و زندگی، علاوهبر مبارزات زنان، مبارزات همهی به حاشیهراندهشدگان و محذوفان اجتماعی و اقتصادی را گامی بزرگ به پیش برد؛ بهویژه ملتهای تحتستم، که جانانه با خیزش همراه شدند و شعلههای آن را زنده نگهداشتند. سویهی انقلابی و رهاییبخش این جنبش در آنجاست که با پیوندزدن مبارزات در حوزههای متنوع ستم و استثمار، معنای مبارزهی طبقاتی را در پهنهی عمل عمق و غنا بخشید و با احیای قدرت همبستگی تودههای ستمدیده و فرودست، مفهوم انقلاب را بازیابی کرد. عمق و دامنه و تداوم بینظیر این خیزش، فراتر از توشهبرداری از دستاوردهای جنبشهای مترقی و انقلابیِ پیش از آن، مرهون حضور زنان و دیگر گروههای بهحاشیهراندهشده و تحتستم در صف اول مبارزه و پیوندیابی و همافزایی پیکارهای آنان بوده است. این جنبش، از همین رو، پهنهای شد برای تجلی عزم و شور و شهامت و ایستادگی معترضان و تمرین همبستگی؛ همچنان که برای پرورش و گسترش ابتکارات مردمی از پایین: از برپایی کمیتههای مقاومت محلات تا تحصنهای کارگری و دانشجویی؛ از مقاومت روزمرهی دختران دانشآموز و خانوادههای دادخواه تا بازگشت هنر اعتراضی و انقلابی به صحنهی سیاسی جامعه.
جریانهای بهظاهر اپوزیسیونی که دست در دست قدرتهای جهانی آماج خیزش ژینا را تعویض نخبگان حاکم با نخبگان دیگر قلمداد کردند، بیگانگی خود با ریشههای ژرف این خیزش را عیان کردند. چون همدلی و همراهی لایههای مختلف ستمدیدگان، بهسان نیروی محرکهی گسترش و تداوم این خیزش انقلابی، ناممکن میشد اگر سازوکارهای ستم تلاقی نداشتند؛ و اگر بازتولید آنها در بنیانهای نظام مستقر ریشه نداشت. این جریانهای قدرتمدار، بهمدد رسانههای میناستریم و با تکثیر شعار اتحاد ناسیونالیستی («همه با هم») و با تحریف معنای همبستگی، کوشیدند شور و خشم عمومی را به مسیر تعویض نمای ظاهری رژیم کانالیزه کنند، تا بر زمین همان بنیانها، چکمههایی نو جایگزین چکمههای مستعمل شوند. آنان بدینترتیب، در برابر درونمایهی رهاییبخش خیزش قرار گرفتند و مکملی برای سرکوبهای عریان و بیامان رژیم فراهم ساختند. در نهایت اما تشدید قوای سرکوب، در نبود سازمانیافتگی اعتراضات، توازن شکننده را بهسمت افول اعتراضات خیابانی سوق داد و پس از آنکه نگرانی قدرتها از خطر انقلاب مردمی رفع شد، جلادان (در هر دو سو) با خاطری آسوده به پای میز مذاکرات بازگشتند. اما جریان مقاومت و پویش انقلابی مردمان ستمدیدهی ایران در اشکال متنوع ادامه دارد، همچنان که از دی ۹۶ تاکنون سر ایستادن نداشته است. مساله این است که در این فرود موقتی، با تامل در روندی که گذشت، چه توشهای برای فراز بعدی و برای پیروزی نهایی برمیگیریم.
ما بر این باوریم که یک دستاورد مهم روند یکسالهی قیام ژینا قطع نسبی امید ستمدیدگان از مُنجیان کاذب بوده است؛ خواه اپوزیسیون قدرتمدار و قدرتپناه و خواه دولتهای مدعی دموکراسی و حقوق بشر. اینان با پیشبرد رویکرد بدیلسازی از بالا (مدیریت گذار)، بهروشنی نشان دادهاند که هدف نهایی آنان نابودی فاعلیت انقلابی ستمدیدگان است. تقویت ذهنیت نوپدیدی که «اتکا بر توان جمعی خود» را پی میگیرد، میتواند نقطهی عزیمتی برای بازسازی موثرتر قوای خیزش باشد. این رویکرد در نقطهی مقابل فراخوان به وحدت و اتحاد برای «برونسپاری انقلاب» به نخبگان است. قیام ژینا توامان متکثر و همگرا بوده است: همآوایی صداهایی بود که رنجهای متمایز خود را ابراز و تصدیق کردند و علیه ستمها و تبعیضهای مختلف شوریدند، بیآنکه رنجی را «برتر» یا «عظیمتر» تعریف کنند. قیام ژینا از این جهت رادیکال بوده است، اما حفظ چنین زایشی وابسته به توسعهی آن است. همواره میتوان فراتر رفت؛ میتوان بهجای نفی تفاوت و تمایز، بهسوی درک و بازشناسی رنج و توان دیگری رفت. قیام ژینا تاکنون ثابت کرده که تکثر، نه مانع پیشروی، که اتفاقا میتواند نیروی پیشرانِ آن باشد؛ این دست به دست هم دادنها، این همبستگی در عین تفاوتها، این روایتگریها و گوشسپردنها را نه نادیدهانگاریها و مغفول نگهداشتنها توانست خاموش کند، و نه گزارههای آمرانهای مثل «حالا وقت مباحثه و تفکر نیست، وقت اتحاد است». چون اتحاد و همبستگی مبارزاتی ستمدیدگان برای مقابله با نظام مولد ستمها تنها زمانی شکل میگیرد که لایههای مختلف ستمدیدگان رنجهای یکدیگر و نیز سوژگی یکدیگر را بهرسمیت بشناسند؛ و ازقضا نقطهی قوت قیام ژینا گشودن راهی در همین جهت بود.
ما بدون انکار محدودیتهایی که پراکندگی جغرافیایی بر ما تحمیل میکند، این پراکندگی مکانی را از حیث توانی که برای تدارک پیکاری با چشمانداز جهانی به ما میدهد نقطهی قوت خود میدانیم. معتقدیم که بدون فهم مسائل فراملی هیچچیز را در محدودهی ملی نخواهیم فهمید و از این رو پیوندی که از شهرها و کشورهای مختلف میان خود و میان جامعه و مبارزات محلی برقرار کردهایم را تکیهگاهی برای تقویت فرایند «جمعشدن» و قدرتیافتن میدانیم. حضور ما در کشورهای مختلف، فهم همسرنوشتیمان با دیگر گروههای تحتستم را بر ما آشکارتر ساخته است. و خوب میدانیم که توسل به دولتهایی که خود پشتوانهی مناسبات جهانی سلطه و ستم و لاجرم پشتیبان رژیمهای خودکامه و سرکوبگر هستند، برای حمایت از مبارزات در ایران نهتنها بیهوده، که خیانت به اصل مبارزه است.
ما مسرور و مفتخریم که یکسال از اولین مبارزهی وسیعا فمینیستی و ماهیتاً رهاییبخش را در تاریخ مبارزات کشورمان زیستهایم. و در همان حال: پرشور و امیدواریم، با الهام از زنان مبارزی که بهمحض خروج از زندان نشان سرکوب را دوباره از سر برداشتند و سرود رهایی سر دادند؛ ایستادهایم، با الهام از مبارزانی که با وجود از دستدادن عزیزانشان و سرکوبهای بیوقفهی حاکمان، به مقاومت و دادخواهی ادامه میدهند؛ سرزندهایم، با الهام از مبارزانی که جانشان را برای «شادی» و «زندگی» در خطر انداختند نیرومندیم، بهیُمن دستهایمان که از فاصلههای دور به هم نزدیک میشوند و پیمانهای همبستگی میبندند و بهلطف همهی امکانات نهفته در پیکار مشترکی که با دوستیها و عشقها و مراقبتها درآمیخته است. پس ما زندهایم، بهرغم تقلای بیامان حاکمان برای کشتن نهال زندگی و بهرغم بار سنگین همهی مرگها و زخمها و شکنجهها و تمام اعدامها و سرکوبها و ستمهایی که متحمل شدهایم.
باور داریم که زندهداشتن چشمانداز انقلابی خیزش ژینا در گرو وفاداری به دستاوردهای تاکنونی آن است. پس، در ارجگذاری به پیشگامی زنان در خیزش ژینا، و در مقابله با نفوذ وسیع نیروهای ضدزن، ناسیونالیست و ارتجاعی بر فضای تحرکات دباسپورا، در روزهای ۱۵ و ۱۶ سپتامبر در همبستگی با فراخوان مشترک جمعهای فمینیست به خیابان میآییم تا همگام با سایر انسانهای آزاداندیش و نیروهای مترقی، بازیابی سویههای انقلابی خیزش ژینا را هدف قرار دهیم.
انقلاب ادامه دارد
ژینا اسم رمز ماست
به خیابان میآییم
* * *
اسامی کلکتیوهای امضاءکننده:
کلکتیو زن، زندگی، آزادی- بیلفلد | کلکتیو آوند – گوتینگن | کانون همبستگی با مبارزات انقلابی مردم ایران – گوتنبرگ | روژا – پاریس | بلوک انترناسیونالیستی فرانکفورت | کلکتیو خیابان – دورتموند | سوسیالیسم از پایین – برمن | کلکتیو ریشههای سرخ – منچستر | کمیتهی دفاع از مبارزات مردم ایران – بلژیک | ژینا کلکتیو – آمستردام | انجمن دموکراتیک ایرانیان ایتالیا – ونیز | کلکتیو زن، زندگی، آزادی- بلژیک
نظرها
نظری وجود ندارد.