قصه نان و دندان: وقتی درآمد مردم به خرج دندانشان نمیرسد
مشکلات اقتصادی در ایران کار را به جایی رسانده که بسیاری از مردم از خیر بهداشت دهان و دندان و رسیدگی به دندانهایشان گذشتهاند. خدمات دندانپزشکی در ایران بسیار گران است و تامین هزینههای آن برای مردم ناممکن شده است.
حکومتی که در آغاز ورود رهبرش به کشور، قول بازگشت کرامت انسانی را داده بود، اکنون پس از گذشت ۴۴ سال تلاش میکند فلاکت شهروندانش را انکار یا دستکم پنهان کند. دستهایی که در پس صحنه سرگرم غارت ثروتهای عمومی هستند، با نادیده گرفتن مشکلات مالی و تنگتر کردن حلقه فشار اقتصادی، کمر به نابودی خاموش شهروندان بستهاند.
چندی پیش رییس هیات مدیره جامعه دندانپزشکی ایران در گفتوگو با همشهری آنلاین گفت:
به دلیل مشکلات اقتصادی مردم تنها به اجبارِ درد به دندانپزشک مراجعه میکنند.
علی تاجرنیا در این باره توضیح داد:
خیلی از مردم یا نمیتوانند خدمات دندانپزشکی دریافت کنند و دچار بیدندانی میشوند یا تعداد کمی تنها به حسب ضرورت برای رسیدگی به وضعیت دندان خود مراجعه میکنند.
به گفته او ، خیلی از دندانپزشکان مطبهای خود را تعطیل کرده و سراغ کلینیکها رفتهاند چون مراجعان به کلینیکها، از حداقلهای پوشش بیمهای برخوردارند.
مهدی. ط یکی از کسانی است که به تازگی و برای ارتودنسی به دندانپزشک مراجعه کرده است. او میگوید:
ظاهرا بعد از یک سن خاص، دندانها شروع میکنند به دفورمه شدن؛ تلنگری برای رسیدگی به آنها. به نظرم میآمد دکتر یک دندان از فک پایینیام را میکشد و بقیه را با هزینهای اندک مرتب میکند. اما وقتی هزینه را گفت دود از کلهام بلند شد: ۸۰ میلیون تومان. من ماهی ۱۰ میلیون هم درآمد داشته باشم، باید هشت ماه بدوم تا بتوانم پول مرتب کردن دندانهایم را بدهم. بیمه تکمیلی هم در این زمینه هیچ کمکی نمیکند. اگر هم کمک کند در حد پنج درصد. اولش قول ۱۵ تا ۲۰ درصد را میدهند اما پای کار که میرسد، همان پنج درصد را هم به زور میدهند.
کلینیکها سودآوری ندارند
به گفته علی تاجرنیا خیلی از کلینیکهای دندانپزشکی «عملاً هیچ سودآوری ندارند»؛ از این رو میزان درخواستها از دانشگاههای علوم پزشکی برای راهاندازی کلینیکهای مختلف از جمله کلینیکهای دندانپزشکی به شدت کاهش پیدا کرده است.
مجید. الف میگوید:
کلینیکهایی که دانشگاهها راهاندازی میکنند کیفیت چندانی ندارند. ما به آنها اصطلاحا میگوییم "در پیت". مثل همین درمانگاههای محلی که بیشتر به درد تزریقات و پانسمان میخورند تا درمان جدی. حتی اگر دانشجویان دندانپزشکی در این درمانگاهها کارشان عالی باشد، موادی که استفاده میکنند، بهدرد نخور و بیکیفیت است. من دو سال پیش در یکی از این کلینیکها دندانم را عصبکشی و شش ماه بعد روکشگذاری کردم. از آن موقع تا به الان سه بار روکشش افتاده. یک بار هم متاسفانه روکش را قورت دادم.
او با خنده میگوید:
البته برای من مجانی تمام شد چون سندروم هایپردونشیا داشتم و یک دندان از سقم زده بود بیرون. دانشجویان دندانپزشکی را یکساعت به عنوان کیس سندروم، سرگرم و شرط کردم فقط در صورتی دهانم را باز میکنم که کار عصبکشی و روکش دندانم مجانی باشد اما متاسفانه این لطف به دردم نخورد و بعد برای محکمکاری به یک مطب خصوصی رفتم و ۱۶ میلیون تومان پول دادم.
مجید پخشکننده مواد غذایی است و به قول خودش از پس هزینههای معمول زندگی بر میآید اما از دید او کار وقتی سخت میشود که درد بکشی و پول نداشته باشی دردت را کم کنی.
وضع رقتبار درآمد
شیدا یکی از افرادی است که به قول خودش متعلق به سطح متوسط جامعه ایرانیست. او سال گذشته که به دندانپزشک مراجعه کرده، دکتر به او گفته است یک دندان در معرض عفونت ریشه دارد که درمانش هفت میلیون تومان هزینه دارد. شیدا منصرف شده و هفته گذشته با درد تحملناپذیرش مجبور شده با کشیدن دندان خرابش هم از شر دنداندرد نجات پیدا کند و هم از هزینه سرسامآور دندانپزشکی فرار کند.
او به زمانه میگوید:
اگر همه دندانها با همین سرعت خراب شوند و من هم حقوق و پول کافی برای درمانشان نداشته باشم تا ۵۰ سالگی مجبورم همه را بکشم و دندان مصنوعی بگذارم. کاری که مادرم در ۳۸ سالگی انجام داد. البته آن موقع زمان جنگ بود و مردم فقرشان را به جنگ نسبت میدادند اما این فلاکت را چهطور میتوان نادیده گرفت و به چه چیزی میباید نسبتش داد؟
اکنون با وجود آنکه جنگی در کار نیست، وضع معیشت مردم چالشی دشوار برای ادامه دادن زندگی به شمار میآید. چالشی که گاه کمر مردم را زیر بار سنگینش خُرد میکند.
فرنوش سمسارزاده (نام مستعار)، دندانپزشکی است که بیشتر از ۲۰ سال سابقه کار دارد. او مهمترین چالش امروز دندانپزشکان را اجاره مطب میداند که هر سال تقریبا دو برابر میشود.
سمسارزاده به زمانه میگوید:
من یک مطب در میدان محسنی تهران داشتم که اجارهاش دو میلیارد ودیعه و ماهی ۵۰ میلیون تومان بود. امسال خرداد ماه اجارهاش شد ۱۰۰ میلیون و من ناچار شدم مطب را تعطیل کنم و با یکی از همکلاسیهای قدیمیام در یک مطب اجارهای دیگر شریک بشوم. در نظر بگیرید برای خرید اقلام دندانپزشکی هم اگر جنس خوب بخواهیم باید پول بیشتر خرج کنیم. مثلا یک قلم خمیر پانسمان چهار گرمی حدود ۸۵۰ هزار تومان است، اسید اچینگ ۳۰ میلیگرمی حدود پنج میلیون تومان، ژل انعقاد خون سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و .... قیمتها لحظهای بالا میروند و بعد همه تقصیرها را میاندازند گردن دندانپزشکها.
او وضعیت درآمدی مردم را نسبت به چند سال گذشته رقتبار میداند:
مطب من و دوستم در فرمانیه است یعنی جای نسبتا خوبیست. باور نمیکنید اگر بگویم این اواخر خیلی از مراجعانم توان پرداخت هزینههای درمان را ندارند و دندانشان را میکشیم یا موقتا دردش را تسکین میدهیم. البته در همه جای دنیا هزینه دندانپزشکی بالاست. ما بیمارانی داریم که از آمریکا مراجعه میکنند اما این هزینهها برای مردمی که درآمد ریالی دارند و حداقل دستمزدشان به زحمت به ۲۰۰ دلار میرسد، بالاست و گاه حتی غیرمنطقی به نظر میرسد.
این دندانپزشک از این مساله تعجب میکند که:
کمتر بیماری برای چکآپ به ما مراجعه میکند و بیشتر بیماران کسانی هستند که مشکلی برایشان پیش آمده و عموما آنهایی هستند که اصطلاحا درد به استخوانشان رسیده.
ترجیح بهداشت درمانی به بهداشت دهانی
سایه رستمی یکی از بیماران دکتر سمسارزاده است. او میگوید:
پارسال که به دکتر مراجعه کردم، هشت تا دندانم مشکل داشت و برای هر دندان تقریبا چهار میلیون هزینه برآورد شد. این همه پول را از کجا باید بیاوریم؟ همسرم هم چهار تا دندان خراب دارد. ما ترجیح میدهیم این پول را بگذاریم برای مدرسه بچهها یا مسافرت که به بچهها خوش بگذرد.
او توضیح میدهد:
اگر مسافرت میرویم برای این است که بچههایمان به خوشیِ جمعی و خاطره خوب نیاز دارند. حالا دندانمان را یک کاری میکنیم. از طرفی خانواده پنج نفری ما با ۲۰ میلیون میتواند به یک سفر خاطرهانگیز برود. البته بچههایمان عادت کردهاند که با کم و زیادش بسازند اما هزینههای دندانپزشکی نمیتواند با کم و زیاد ما بسازد.
این صحبتها در شرایطی مطرح میشوند که درآمد سرانه مردم و قدرت خریدشان هر سال نسبت به هزینهها پایینتر میآید تا چالش اصلی شهروندان، سیر کردن شکم خود و خانواده باشد و بعد اگر پولی ماند، در جهت تامین هزینه درمان صرف شود.
دکتر شکوفه عبدالحسینی، جامعهشناس، در این باره میگوید که سطح درآمد عمومی نسبت به هزینههای سلامت ناکافی و ناکارآمد است:
درآمد سرانه عنصر مهمی در هزینههای سلامت است. مطالعات تجربی انجام شده بیانگر آن است که افزایش درآمد سرانه میتواند به افزایش هزینههای سلامت کمک کند زیرا سطح درآمد خانوار تعیین کننده سبد مصرفی و اولویتهای مخارج مصرفی خانوار است.
به گفته این جامعهشناس، از آنجا که ترکیب سبد مصرفی خانوار شامل مخارج معیشتی مهمتری از جمله خوراک، پوشاک و ... است، بنابراین کاهش سطح درآمد خانوار منجر به صرف درآمدها برای این مخارج شده و منابع مالی کمتری به هزینههای سلامت اختصاص مییابد:
بنابراین اگر خانوادهای ترجیح میدهد به جای هزینه کردن در درمان سرپرست، به مسافرت برود، از دید جامعهشناسانه تنها یک دلیل دارد: ترجیح سلامت روانی خانواده به سلامت دهان و دندان پدر یا مادر. این فداکاری در واحدهای کوچک جامعه دیده میشود اما وقتی نوبت به هسته سخت حاکمیت میرسد، خبری از فداکاری و از خودگذشتگی نیست. دهکهای پایین جامعه معمولا قربانی و پایمال خواست دهکهای نیرومند بالایی میشوند.
به باور عبدالحسینی، نابرابری درآمدی، حضور معناداری بر هزینههای سلامت دارد. کاهش نابرابری درآمدی به معنای توزیع عادلانه درآمد و برابری بیشتر فرصتهای اقتصادی، اجتماعی و ... برای افراد است.
۱۸ تیر ۱۴۰۲ آفتاب نیوز نوشت:
شاخص فلاکت کل کشور در سال ۱۴۰۱ حدود ۵۴,۸ درصد برآورد شده است. یعنی بیش از نیمی از جمعیت کشور در فلاکت به سر میبرند. بیشترین میزان این شاخص به ترتیب در استانهای لرستان، کرمانشاه و کردستان بوده که به نوعی استانهای زاگرسنشین به شمار میروند. بررسیها نشان میدهد در هفت استان شاخص فلاکت بالاتر از مرز ۶۰ درصد بوده است.
حالا چالش بزرگ، هزینه درمان و غلبه بر فلاکتی است که حکومت اسلامی بر مردم تحمیل کرده است.
مجید میگوید:
قدیم میگفتند هر آنکس که دندان دهد نان دهد ... دمش گرم ...، نان بدهد اما آیا دندانی برای جویدن نان در دهان حتی قشر متوسط باقی مانده است؟
نظرها
نظری وجود ندارد.