محاکات شر در مناقشات منطقه: از سوریه تا ناگورنو قرهباغ
احسان سعیدی ــ درس اصلی مناقشه ناگورنو قرهباغ برای مردم خاورمیانه، فرایند محاکات شر خودکامگان است: قدرتهای بزرگ و کوچک منطقه در شیوههای سرکوب مردم، در سیاستهای جابهجایی جمعیت، در تکنیکهای نفوذ ژئوپلیتیکی و مدیریت سرزمینی از روی دست همدیگر کپی میکنند.
مناقشه ناگورنو قرهباغ: آنچه گذشت
فوریه ۱۹۸۸. حالا چندماهی است که جمهوریهای بالتیک آواز جدایی از اتحاد جماهیر شوروی سر دادهاند : پس از یک هفته تظاهرات در اِستِپاناکِرت تلاش برای جدا کردن منطقه خودمختار ناگورنو قرهباغ از آذربایجان شوروی و الحاق آن به ارمنستان شوروی به یک درگیری مسلحانه بدل شد.
در اوایل دهه ۱۹۹۰، ارمنیهای قرهباغ با کمک جمهوری ارمنستان، کنترل منطقه را به دست گرفتند. همهپرسی استقلال قرهباغ در سال ۱۹۹۱ اما زمینهساز جنگی خونین میان آذربایجان و ارمنستان شد که پای اوکراین و روسیه، چچنیها و افغانستانیها نیز به آن کشیده شد. اگرچه جنگ در مه ۱۹۹۴ خاتمه یافت، اما آذربایجان از ادعای سرزمینی خود درمورد ناگورنو قرهباغ ذرهای پا پس نکشید و در سال ۲۰۲۰ با پشتیبانی ترکیه و اسرائیل قسمتی از « خاک ازدسترفته» و از جمله بخشهایی از جمهوری آرتساخ را پس گرفت.
بازیابی خاک و گذشته ازدسترفته یا دزدیدهشده، داستان همه جمهوریهای بیرونآمده از روده اتحاد جماهیر شوروی است. آنچه اما آذربایجانیها «خاک ازدسترفته» تلقی میکنند، در روایت ارمنیها «خاک دزدیدهشده» است.
ماجرای ناگورنو قرهباغ قبل از هرچیز یک جنگ روایت تمام و کمال است که روی لفاظیهای ناسیونالیستی طرفین درگیر و اهریمنسازی از یکدیگر بنا شده است؛ اپیزودی خونبار از پایان « قرن کوتاه بیستم » (آنچنان که هابزبام میگفت) که البته همچنان ادامه دارد. هر دو طرف درگیر مرتکب جنایاتی شدهاند. در جریان کشتار خواجهلی، نیروهای مسلح ارمنی حداقل ۱۶۱ غیرنظامی آذربایجانی را کشتند و در سال ۲۰۲۰ سربازان آذربایجانی سر برخی از ساکنان ارامنه قرهباغ را بریدند.
جنگ دوم ناگورنو قرهباغ با توافق آتشبس در ماه نوامبر ۲۰۲۰ با میانجیگری روسیه به پایان رسید و حفظ امنیت ارمنیهای این منطقه به حدود دو هزار نفر نیروی حافظ صلح روسیه واگذاشته شد. ماموریت این نیروها، علاوه بر تامین امنیت ارامنه، تضمین دسترسی آنها به ارمنستان را از طریق کریدور لاچین بود؛ کریدوری که البته با انفعال روسیه (اگر نگوییم با همدستی آن با آذربایجان) در ژوئیه ۲۰۲۳ بسته شد؛ و بدین ترتیب، ناگورنو قرهباغ به طور کامل در محاصره قرار گرفت تا سرانجام در روزهای ۱۹ و ۲۰ سپتامبر، نیروهای آذربایجان مناطق ارمنینشین را اشغال کردند.
در طی یک سال گذشته، هم روسیه و هم اتحادیه اروپا و ایالات متحده سعی کردند میان ایروان و باکو میانجیگری کنند که مذاکرات به دو پیشنویس توافقنامه صلح منجر شد: یکی با محوریت روسیه و دیگری با محوریت اتحادیه اروپا و ایالات متحده. آنچه در عمل مبنای اجرا قرار گرفت، توافقنامه روسیه بود. ارمنستان تمامیت ارضی آذربایجان (شامل بر قرهباغ) را به رسمیت شناخت. در ادامه، اما رفتهرفته روابط میان ارمنستان و روسیه سردتر شد، و همزمان روابط مسکو و باکو گرمتر. و سرانجام، در حالی که روسها چشمهای خود را بسته بودند، آذربایجان راهحل نهایی این مسئله سیاسی را در استفاده از نیروی نظامی یافت.
رونویسی حاکمان از روی دست هم دیگر
شاید برای بسیاری از مردم خاورمیانه مناقشه این منطقه کوهستانی دورافتاده در قفقاز جنوبی چیزی دور و نامربوط به نظر برسد. واقعیت اما این است که بسیاری از بازیگران کلیدی خاورمیانه، یعنی ترکیه، ایران، اسرائیل و روسیه یک پای بالقوه زد و خورد در این جغرافیا هستند.
آنچه اما جای تامل بیشتر دارد، فرایند محاکات شر در مناقشات منطقه است: قدرتهای بزرگ و کوچک منطقه در شیوههای سرکوب مردم، در تکنیکهای تحقق جاهطلبیهای ژئوپلیتیکی و سرزمینی از روی دست هم کپی میکنند: اردوغان از روی دست پوتین، عربستان از روی دست اسرائیل، آنکارا از روی دست تهران و الهام علیاف از روی دست بشار اسد، دو رئیسجمهوری اقتدارگرا و کم و بیش هم سن و سال که هر دو قدرت را از پدران خوش به ارث بردهاند. آیا تکنیکهایی که دیروز در سوریه در مواجهه با سرزمینهای از کنترل خارج شده و امروز از جانب آذربایجان به کار گرفته شده، سناریوی آینده عراق، لبنان و … نخواهد بود؟
از محاصره حمص تا محاصره ناگورنو قرهباغ
رویکرد آذربایجان برای حل مناقشه ناگورنو قرهباغ شباهتهای قابل توجهی با الگوی برخورد اسد با مناطق تحت اداره مخالفان در سوریه بین سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ دارد. ماجرا صرفا به شباهت ژستها، لفاظیها و گفتارها محدود نمیشود.
هم در سوریه و هم در آذربایجان، اولین گام برای بازپس گیری زمین، قطع ارتباط منطقه محل نزاع با جهان خارج بود. با تحت کنترل گرفتن کریدور لاچین از دسامبر ۲۰۲۲ و سپس مسدود ساختن آن به طور کامل در ژوئیه ۲۰۲۳ (خلاف توافقنامه نوامبر ۲۰۲۰) آذربایجان همان کاری را با قرهباغ کرد که دولت سوریه در مواجهه با شورشیان حمص. رژیم اسد مسیرهای تدارکاتی حمص را به لبنان قطع کرد و به تدریج حلقه محاصره منطقه تحت کنترل مخالفان را تنگ و کامل کرد. محاصره حمص از مه ۲۰۱۱ تا مه ۲۰۱۴ به مدت سه سال به طول انجامید و در نهایت مخالفان اسد مجبور به عقبنشینی از شهر شدند. همین تاکتیک علیه دیگر مناطق تحت کنترل مخالفان در استان دمشق استفاده شد.
مطابق با الگوی رژیم سوریه، حکومت آذربایجان علاوه بر قطع مسیر ارتباطی و جلوگیری از انتقال کمکهای انسان دوستانه، گاز و برقی که از ارمنستان به ناگورنو قرهباغ میآمد قطع کرد. زیر فشارهای بینالمللی، حکومت علی اف با پیروی از الگوی بشار اسد، پیشنهاد گشایش یک مسیر جایگزین را برای انتقال کمکهای بشر دوستانه داد، مسیری که از دل آذربایجان میگذشت. همچنان که تجربه سوریه نشان میدهد، این مسیرهای جایگزین، خود ابزار دیگری برای رژیمهای استبدادی برای تحت فشار گذاشتن جمعیت تحت محاصره است. در نهایت در آستانه حمله نظامی اخیر، کمکها در ۱۸ سپتامبر از دو مسیر متفاوت وارد ناگورنو قرهباغ شد : از کریدور لاچین و از مسیر جایگزینی که از شهر آغدام در آذربایجان میگذشت. پس از حمله ۱۹ و ۲۰ سپتامبر، آذربایجان اجازه داد کمکهای بیشتری وارد منطقه شود. گام بعدی، مطابق با الگوی سوریه، جابهجایی اجباری جمعیت است. این روند از هم اکنون آغاز شده است و اولین گروه از ارمنیهای ناگورنو قرهباغ حالا وارد ارمنستان شدهاند.
آنچه در ناگورنو قرهباغ رخ داد، به خوبی نشان میدهد که حکومتهای منطقه در شیوههای سرکوب، مدیریت سرزمینی، سیاستهای جابهجایی جمعیتی و اشکال برخورد با اقلیتهای ملی و …، از همدیگر الگو میگیرند. در برابر این فرایند محاکات شر، آیا مردمان ستمدیده منطقه راهحلی جز ایجاد پیوندها و اتصالات بدیل برای شکلدهی به یک جنبش رهاییبخش تراملی و منطقهای دارند؟
نظرها
ایوب غلامی
مدیای فارسی زبان با نوشتن مطلب در مورد قرهباغ بیشتر هیستری ضد آذربایجانی و ضد ترکی خود راتسکین میدهند تا اینکه یک نتیجه گیری تاریخی، سیاسی از مسئله بکنند. اگر قرار است در مورد اقدامات اخیر آذربایجان در قره باغ مطلبی نوشت باید بدون پیشداوری و هیستری ضد ترکی با استناد به فاکتها و اسناد موجود حداقل در دوران حکومت شوروی و بعد از آن مطلب نوشت. تمامی اسناد و فاکتها را میشود براحتی در اینترنت پیدا کرد. اینکه تمامی دولتهای دنیا قرهباغ را جزئی از خاک آذربایجان میدانند و ارمنستان نه تنها قرهباغ بلکه هفت استان آذربایجانی دور بر قرهباغ (حدود بیست درصد از اراضی آذربایجان) را هم در اشغال خود داشت. و در طی بیست هشت سال مذاکره حاظر نشد حتی یک قدم هم از این استانها عقب نشینی کند. با جنگ سال ۲۰۲۰ آذربایجان توانست هفت استان خودش را از ارمنستان پس بگیرد همان که شما با تمسخر ازش با نوشتن “خاک از دست رفته” یاد کرده اید اسناد فاجعه قتل عام غیر نظامیان آذربایجانی در خوجالی را هم میشود در اینترنت پیدا کرد. بعد از جنگ ۲۰۲۰ و بنا به مفاد بیانیه آتش بسی که صورت گرفته بود طرف ارمنی حتی یک بند از بیانیه را هم اجرا نکرد. ارتش و گروههای مسلح ارمنی را خلع سلاح و از منطقه خارج نکرد و برای باز کردن راه ارتباطی بین آذربایجان و نخجوان هیچ اقدامی نکرد و غیره. بدون توجه به واقعیتها و عوامل تاریخی دخیل در مناقشه نوشتن مقاله صرفا برای غرض سیاسی مشخصی است.