راهکارهایی در راستای کمک به زنان در ایران و منطقه برای دسترسی به حق سقط جنین
در گفتوگو با ورونیکا کروس، مدیر سازمان فمینیستی لس لیبرس
از تریبون زمانه/ فاطمه حسین زاده: ورونیکا کروس میگوید در کشورهایی مثل ایران هم میتوان شبکههای همراهی ساخت. او خطاب به زنان ایرانی میگوید: از جمعهای کوچک خودتان شروع کنید. گفتوگوهای معمولی چند زن با هم میتواند خودش یک شبکه همراهی باشد. مهمترین فاکتور برای ساختن یک شبکه، اعتماد است. به همین دلیل زنان میتوانند با اطرافیانی که به آنها اعتماد دارند کار کنند و کمکم شبکهشان را رشد دهند. مسلما ترس از شرایط امنیتی وجود دارد و باید با حفظ امنیت کامل، شبکهها را ساخت.
ورونیکا کروس، مدیر سازمان فمینیستی Las Libres کنشگر حوزه سقط جنین در مکزیک و یکی از ده زن منتخب مجله TIME در سال ۲۰۲۳ است.
این مقاله ابتدا در سایت زاگاه در دو بخش در شهریور ۱۴۰۱ نشر شد. نسخه صوتی این مقاله را می توانید در کانال تلگرام زاگاه گوش کنید.
سناریوی اول: کودک دختر توسط پدرش مورد تجاوز قرار گرفته است و برای گزارش جرم به پلیس مراجعه میکند. او و همراهانش میدانند که از لحاظ قانونی، قربانیان تجاوز از حق دسترسی به سقطجنین برخوردارند، اما ماموران پلیس به او میگویند که سقطجنین کلا غیرقانونی است و او را به درمانگاه نمیفرستند. به جای آن، کودک قربانی تجاوز را به اردوگاه تحت نظارت یک سازمان مخالف سقطجنین میفرستند تا ماهها تحت نظر قرار بگیرد و جنین حاصل از تجاوز را به دنیا بیاورد.
سناریوی دوم: زن بهدلیل مشکلات اقتصادی تمایل به داشتن فرزند دیگری ندارد. او که ناخواسته باردار شده است، تصمیم به سقطجنین میگیرد. پلیس محلی، او را به جرم قتل یک خویشاوند به زندان میاندازد. این زن و زنانی در شرایط مشابه او، بدون دسترسی به وکیل بهدلیل فقر، سالهای عمر خود را پشت میلههای زندان میگذرانند.
وقتی مجریان قانون از انجام وظیفه خود سر باز میزنند و حتی زنها را بهدلیل سقطجنین زندانی میکنند، چه باید کرد؟ پاسخ فعالان و وکلای زن سازمان Las Libres (زنان آزاد) در ایالت گواناخواتوی مکزیک به این سوال، سالها تلاش و مبارزه برای اثبات بیگناهی ۹ زن زندانی محکوم به ۲۵ تا ۳۰ سال حبس بود که به رهایی آنها ختم شد؛ برگ سبزی در دفتر جنبش فمینیستی مکزیک. گوستاوو مونتانیا سینماگر کلمبیایی این داستان را در مستندی دیدنی به تصویر کشیده است.
درحالحاضر لس لیبرس یکی از شناختهشدهترین سازمانهای فمینیستی فعال در حوزه حق سقطجنین در سطح جهان است که علاوه بر مکزیک، با گروههای فمینیستی در سایر کشورها نیز همکاری میکند. تابستان ۱۴۰۱ به دعوت زاگاه به گفتوگو با ورونیکا کروس مدیر و از موسسین این سازمان نشستم. با برخاستن جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سرزمین مادری، تکمیل مقاله تا به امروز به تاخیر افتاد. آنچه میخوانید، آتش سر برآورده از خاکستر سال گذشته با امید به پیشبرد وضعیت حقوق زنان در ایران و منطقه است.
گذری مختصر بر تاریخچه مبارزات فمینیستی برای حق سقطجنین در مکزیک
در دهه ۷۰ میلادی، همزمان با موج دوم فمینیستی در مکزیک، سقطجنین در سراسر کشور بهعنوان جرم شناخته میشد و تنها در چند مورد استثنا مانند خطر جان مادر یا تجاوز منع قانونی وجود نداشت. در این دوران اولین زمزمههای مطالبات فمینیستی نسبت به حق سقطجنین، بهخصوص بحث جرمزدایی از آن آغاز شد که دههها به طول انجامید. در سالهای پایانی دهه ۹۰، تشکلهای فمینیستی متمرکز بر حق فرزندآوری بدون اجبار (maternidad voluntaria) و دسترسی به قرصهای جلوگیری از بارداری شکل گرفتند. همزمان برخی فمینیستها تمرکز فعالیت خود را بر کمک به قربانیان تجاوز برای دسترسی به خدمات درمانی سقطجنین گذاشتند که سازمان لس لیبرس دقیقا در همین فضا و دوره شکل گرفت.
مکزیک یک کشور فدرالی است و تغییر قوانین در پایتخت معمولا الگویی برای تغییر در سایر ایالات است. بنابراین مبارزه فمینیستی برای جرمزدایی از سقطجنین، ابتدا بر مکزیکوسیتی تمرکز داشت. ازآنجاکه مردم با قربانیان تجاوز همدردی بیشتری داشتند، فمینیستها تلاشهای خود را بر این تبصره معطوف کردند. با همراهی بیشتر جامعه و پیگیریهای بسیار در سال ۲۰۰۷، سقطجنین تا هفته دوازدهم بارداری در مکزیکوسیتی جرمزدایی و سپس قانونی شد. برایناساس، مراکز درمانی دولتی در پایتخت موظف شدند تا خدمات رایگان ویژه متقاضیان سقطجنین را به آنها ارائه دهند. این در حالی بود که سقطجنین در ۳۲ ایالت دیگر کشور همچنان جرمانگاری شده و زنان حتی با مجازات حبس مواجه میشدند. زنانی که تمکن مالی و امکان سفر داشتند برای دسترسی به خدمات سقطجنین به مکزیکوسیتی سفر میکردند یا در ایالت خود بهصورت زیرزمینی سقطجنین انجام میدادند.
شرایط در پایتخت اما آسان نبود. در واکنش به جرمزدایی از سقطجنین در مکزیکوسیتی، موجی از حملات محافظهکارانه از سوی ۲۰ ایالت کشور بهراه افتاد. کمیسیون ملی حقوق بشر و دادستانی کل دادگستری، تقاضای جرمانگاری سقطجنین را به دادگاه عالی کشور فرستادند تا از ثبت قانون جدید در قانون اساسی جلوگیری کنند. پس از یک سال کشمکش قانونی، کنشگران فمینیست موفق شدند با ارائه استدلالهای حقوقی بر مبنای استانداردهای حقوق بشر از این قانون محافظت کنند. تصویب این قانون در پایتخت اثر مثبت نمادین و بزرگی برای سایر ایالات داشت.
۱۱ سال طول کشید تا دومین ایالت، اوآخاکا (Oaxaca)که یکی از محرومترین ایالات کشور است همین قانون را تصویب کند. در حال حاضر ۱۱ ایالت از ۳۳ ایالت موفق به قانونیکردن سقطجنین تا هفته دوازدهم بارداری شدهاند و تلاش برای قانونیسازی در تمامی ایالتها ادامه دارد. در سال ۲۰۲۱، دادگاه عالی کشور جرمانگاری سقط جنین را در تمامی کشور خلاف قانون اساسی اعلام کرد که درنتیجه آن دیگر هیچکس نباید بابت انجام سقطجنین، مورد پیگرد قانونی قرار بگیرد.
امروزه رنگ سبز نمادی از مبارزه برای حق سقطجنین است که از سال ۲۰۰۳ ابتدا در آرژانتین و کمکم در سراسر آمریکای لاتین و ایالات متحده رایج شد. بنر سبز جلوی تصویر با شعار “Para nuestro derecho a decider; aborto legal, Seguro y gratuito” یعنی «برای حقمان در تصمیمگیری، سقطجنین قانونی، ایمن و رایگان»، اشاره به سه خواسته فمینیستی در رابطه با حق سقطجنین دارد: ۱) بدون هرگونه منع یا مجازات قانونی بودن؛ ۲) ایمن بودن، چون جان دختران و زنان بسیاری با سقطجنینهای زیرزمینی در خطر قرار میگیرد؛ و ۳) رایگان بودن، چون بسیاری امکان مالی انجام سقط جنین پزشکی را ندارند و از آنجا که سقطجنین با سلامت زنان مرتبط است، بایستی رایگان باشد.
مختصری درباره ورونیکا کروس: از مددکاری اجتماعی تا مدیریت سازمان لس لیبرس
من نمیدانم که آدمیزاد اینطوری بهدنیا میآید یا اینطور میشود، چون در خانوادهام الگوی خاصی نداشتم. اما از همان کودکی دو چیز را دوست نداشتم: بیعدالتی و فقر. وقتی همکلاسیهایم پول نداشتند چاشت بخرند یا برایم تعریف میکردند که پدرهایشان، مادرانشان را کتک میزدند، اذیت میشدم. با خودم فکر میکردم که من چه میتوانم بکنم؟
ورونیکا کروس
ورونیکا تنها هفت سال داشت که سوار بر دوچرخه به درخواست مادرش از خانه یک همسایه به دیگری رکاب میزد تا قسط قرضالحسنه هفتگی زنان محله را جمع کند. او متوجه شد که اکثر این زنان بیسواد و تحت خشونت خانگی بودند. ساعتها پای درددل این زنان مینشست و باوجود سن کمی که داشت به آنها توصیههایی میکرد تا از خشونت در امان بمانند. هیچوقت اولین زنی را که به او گفت «آنچه به من یاد دادی به دردم خورد» از خاطر نبرده است.
ورونیکا که در آستانه ۵۱ سالگی این خاطرات را برایم تعریف میکند حتی خودش هم باورش نمیشود که چطور یک کودک توانست در بهبود شرایط زندگی انسانی دیگر اینقدر تاثیرگذار باشد. کنشگری اجتماعی از سن پایین، راه را برای مشارکت اجتماعی ورونیکا در سطوح گستردهتر در دوران جوانی باز کرد. او تحصیلات متوسطه را در مدرسه کاتولیک دخترانهای تحت آموزش راهبهها گذراند و از آنها یاد گرفت چطور به اقشار فقیرتر جامعه کمک کند.
در همان زمان تصمیم گرفت به زنان خواندن و نوشتن یاد دهد. اسم او دهانبهدهان بین زنان چرخید و آنقدر محبوب شد که تمام بعدازظهرها کارش شده بود از محلهای به محلهای دیگر رفتن و کمک به سوادآموزی زنان. شاید در همان دوران آموخت که زنان به صورت شبکهای از یکدیگر حمایت میکنند و همین الگو را سالها بعد برای راهاندازی شبکه همراهی سقطجنین بهکار گرفت. در دبیرستان رشته مددکاری اجتماعی خواند و در کنار همفکرانش در پروژههای عدالت اجتماعی همچون ساخت مسکن برای اقشار کمبرخوردار شهری و روستایی مشارکت داشت. وقتی در آستانه ۳۰ سالگی با همیاران فمینیستش تصمیم به شروع لس لیبرس گرفتند، توشه او مملوء از تجربه کنشگری اجتماعی در جامعه، بهخصوص با اقشار کمبرخوردار بود.
در سال ۱۹۹۵، چهارمین کنفرانس جهانی زنان در پکن برگزار شد و جمعی از فمینیستهای مکزیکی در آن شرکت کردند. پس از بازگشت، این زنان بسیاری از سازمانها و افرادی که بر حقوق زنان متمرکز بودند را دور هم جمع کردند و در مورد ۱۲ برنامه کنفرانس با آنها صحبت کردند. ورونیکا میگوید:
آنجا اولین جایی بود که با فمینیسم آشنا شدم و فهمیدم که من تنها نیستم. فهمیدم که تلاشهایم برای از بینبردن بیعدالتیهایی که در زندگی زنان دیده بودم، نام دارد و افراد بسیاری در جهان برای بهبود شرایط زنان تلاش میکنند. پنج سال بعد در سال ۲۰۰۰ تصمیم گرفتم که روی حق سقطجنین تمرکز کنم و با کمک شش زن دیگر، سازمان لس لیبرس را بنا کردیم.
لس لیبرس یک نمونه از شبکههای همراهی موجود در مکزیک است که تاکنون به هزاران نفر حمایت و خدمات سقطجنین ارائه کرده است. شبکه همراهی یا acompañamiento شبکهای از افراد است که به دختران و زنانی که قصد سقطجنین دارند خدمات رایگان متعددی از جمله مشاوره پزشکی یا روانشناسی، دارو، حمایت عاطفی و غیره ارائه میدهند. این خدمات مبتنی بر کنشگری مستقل و جامعهمحور و عاری از هرگونه انگ، قضاوت و خشونتند.
شواهد نشان میدهد که سقطجنین با قرص از طریق شبکههای همراهی بسیار ایمن و موثر است. کسانی که افراد را همراهی میکنند از قبل آموزشهای لازم را دیده و داروهای مورد تایید سازمان بهداشت جهانی (قرص میزوپروستول تحت نام تجاری سیتوتک Cytotec) را ارائه میدهند. شبکههای همراهی فعال در مکزیک همواره در حال همکاری با سایر کشورهای امریکای لاتین هستند، اما لس لیبرس در سالهای اخیر بهطور مشخص مشغول کمک دختران و زنان در کشورهای آمریکای مرکزی، اروپا و به ویژه ایالات متحده است.
گفتوگو با ورونیکا کروس، مدیر سازمان فمینیستی Las Libres
فاطمه حسین زاده: لطفا کمی درباره فعالیتهای سازمان لس لیبرس (Las Libres) توضیح دهید.
ورونیکا کروس: لس لیبرس یک سازمان مدنی در گوآناخوآتو با ۲۳ سال تجربه کمک به افراد برای دسترسی به سقطجنین ایمن از طریق شبکههای همراهی در مکزیک است. علاوه بر خدمات سقط جنین، ما در روستاها و مناطق بومی، محلههای شهری، مدارس، دانشگاهها و موسسات عمومی، کارگاههای آموزشی برگزار میکنیم. با رویکرد فمینیستی ارتقای وضعیت حقوق زنان را در سطوح مقننه، قضایی و اجرایی، مطالبه میکنیم و تلاش داریم تا صدای عموم مردم را برای پیشبرد حقوق زنان بلند کنیم. ما همچنین با گروههای مختلف مردمی و سازمانها در سراسر قاره آمریکا در ارتباط هستیم و در سالهای اخیر همکاریهایی در کشورهای اروپایی از جمله لهستان، آلمان، دانمارک و ایتالیا شکل دادهایم.
در سال ۲۰۰۰ که لس لیبرس را بنا کردید، آیا اولین شبکه همراهی در مکزیک بودید یا این نوع شبکهها در دهه ۷۰ میلادی همزمان با شروع مطالبات فمینیستی متمرکز بر حقوق باروری وجود داشتند؟
مسلما حمایت زنان از یکدیگر وجود داشت. دلیلش هم ساده است. سقط جنین یک تجربه انسانی و عمرش به درازای عمر بشر است. ما میدانیم که زنان بهشکل سنتی همواره در طول تاریخ عمل سقط جنین را با کمک یکدیگر انجام دادهاند و این همراهی علیرغم تابو بودن یا ممنوعیت سقط جنین بوده است. مکزیک هم استثنا نیست و قبل از دهه ۷۰ حمایتهای زنان از یکدیگر برقرار بود. اما در این شکی نیست که کنش فمینیستی در این دوره راهگشای تغییراتی هرچند آهسته بود. در صحبت با تعدادی از فمینیستهای باسابقه برایم تعریف کردند که در آن دوره برخی فمینیستهای طبقه متوسط شهری به زنان کمبرخوردار کمکهای مالی و معنوی میرساندند. مثلا فرد را برای معاینه پیش دکترهای کلینیکهای زیرزمینی یا قابلههای مورد اعتماد میبردند و هزینههای لازم را پرداخت میکردند. با یادگیری روشهای گیاهی بسیار رایج و موثر سقط جنین از زنان بومی، داروها را تهیه و به زن باردار میرساندند. در مقابل اگر زنان بومی یا روستایی نیاز به انجام سقط پزشکی در شهر داشتند، آنها را به کلینیک میبردند. همیاریهای ارگانیک از این دست بین گروههای مختلف زنان همواره امتیازی برای پیشبرد نیازهایشان بوده است.
بنابراین شبکههای همراهی به آن معنایی که ما امروز آنها را میشناسیم در آن دوره فعالیت نمیکردند و لس لیبرس اولین نمونه از نوع خود یعنی شبکه همراهی سقطجنین از طریق قرص در مکزیک در سال ۲۰۰۰ بود. ما در ۲۳ سال گذشته شبکههای بسیاری را در سراسر کشور ساختهایم و این شبکهها خود شبکههای بعدی را سازماندهی کردهاند. فکر میکنم مکزیک بیشترین تعداد شبکههای همراهی در جهان را داشته باشد. درحالحاضر، در تمام مرکز ایالتها حداقل یک شبکه فعال وجود دارد. مثلا شهر بزرگ و پرجمعیت مونترری (Monterrey) حداقل ۱۰ شبکه فعال دارد یا تمامی ۴۶ شهر ایالت گوآناخوآتو شبکه همراهی خود را دارند. البته ما آمار دقیقی از تعداد دقیق شبکهها نداریم. از آنجا که افراد بهصورت خودمختار میتوانند جمع کوچک نزدیکان خود را تبدیل به شبکهای امن کنند و بهصورت موقت یا طولانی فعالیت داشته باشند، احتمالا تعداد شبکهها بسیار بالاتر از آن چیزی است که ما اطلاع داریم.
در صحبتهایمان اشاره داشتید که در سال ۲۰۰۰ وقتی بهصورت رسمی شروع به فعالیت کردید، سقط جنین در گوآناخوآتو جز در موارد استثنا مانند تجاوز جرم محسوب می شد و به همین دلیل تمرکز فعالیتتان را به کمک به این قربانیان گذاشتید. لطفا کمی بیشتر شرایط این قربانیان و اهمیت وجود قوانین حمایتکننده از حق سقط جنین را توضیح دهید و برایمان بگویید چطور کارتان به زدن درِ مطب متخصصین زنان و زایمان رسید؟
بسیاری از قربانیان تجاوز دختران و زنان طبقه فرودست و بومی بودند که گاهی حتی زبان اداری یعنی اسپانیایی را بلد نبودند و فقط به زبان مادری خود صحبت میکردند. ما در لس لیبرس شروع به کمک به این قربانیان کردیم و برای این کار از بند قانونی موجود استفاده میکردیم. ناگهان این بند قانونی توسط کنگره گوآناخوآتو حذف شد که اعتراض شدید فمینیستها را بهدنبال داشت. شروع به اعتراضات خیابانی کردیم و هفتهها در ساختمانهای قضایی و اجرایی قانونگذار شهر بست نشستیم. مردم برخی شهرها هم در حمایت از تحصن ما به خیابان آمدند. حتی فمینیستها از نقاط دیگر به گوآناخوآتو میآمدند و در اتحاد با ما بست مینشستند. در عرض یک ماه توانستیم به کنگره فشار وارد کنیم تا قانون را بازگرداند.
در جریان فعالیتهایمان متوجه شدیم که اصولا وقتی قربانیان تجاوز به مراجع قانونی مراجعه میکردند، به آنها خدمات رایگان مذکور در قانون ارائه نمیشد. قانون فرمالیته بود. این بود که ما تصمیم گرفتیم تا به جای دولت، خودمان دستبهکار کمک شویم. من و چند زن فمینیست دیگر مصمم شدیم دسترسی رایگان و ایمن به سقط جنین را برای قربانیان مهیا کنیم. با مامورین اداره پلیس و قاضیها یواشکی ملاقات میکردیم و از آنها میخواستیم قربانیان تجاوزِ متقاضی سقط جنین را به ما ارجاع بدهند تا آنها را دکتر ببریم. آنها خودشان هم میدانستند که سیستم قانونی کمکی به این زنها نمیکرد. بنابراین نیاز داشتیم تا چند متخصص زنان را نیز با خود همراه کنیم. یک روز پیاده راه افتادیم دنبال مطب متخصصین زنان و زایمان چند محله شهر. در میزدیم و درخواست میکردیم با دکتر حرف بزنیم. از قبل میدانستیم که دکترها از ارائه خدمات سر بازمیزنند، بنابراین خودمان را برای «نه»شنیدن آماده کرده بودیم.
برخورد دکترها و کادر درمان چطور بود؟ چطور میتوانستید آنها را راضی کنید؟
اولین واکنششان تعجب بود. اصلا قوانین را نمیشناختند. برایشان توضیح میدادیم که بااینکه درصورت بارداری حاصل از تجاوز، انجام سقط جنین توسط کادر درمانی مجاز است، قربانیان بهدلایل مختلف به مراکز درمانی مراجعه نمیکنند. سعی میکردیم با استناد به قانون مجابشان کنیم تا با ما همکاری کنند. چند نفر اولی که سر زدیم کمک نکردند، اما همانروز چند دکتر مرد و زن به ما قول همیاری دادند. البته این را هم بگویم که قربانی تجاوز بودن این دختران و زنان به پزشکان انگیزه کمک بیشتری میداد.
نگاه خود زنانی که در آن دوره به شما مراجعه میکردند نسبت به پایان بارداری چگونه بود؟ سقط جنین از طریق قرص و شبکه همراهی چه تاثیری بر این نگاهها داشت؟
اکثرا مخالف سقطجنین بودند یا احساس گناه داشتند. این زنها دو دسته بودند: قربانیان تجاوز و گروه دیگر که دلایل متنوعی برای ختم بارداری خود داشتند؛ مثلا بارداری تحصیل یا کارشان را مختل میکرد، وضعیت مالی خوبی نداشتند، نمیخواستند فرزند بیشتری داشته باشند، علاقهای به مادر شدن نداشتند یا دلایل دیگر. برخی مراجعهکنندگان از والدین یا همسرشان میترسیدند و نمیخواستند که آنها بفهمند. بیشتر زنها معمولا دنبال توجیه عمل خود بودند چون تحتتاثیر فضای اجتماعی سقط جنین را غیراخلاقی تلقی میکردند. میگفتند: «من این کار را میکنم چون شرایطم خاص است و چارهای ندارم، اما اگر به تصمیم خود آدم باشد، نباید سقط کرد.» به آنها میگفتیم:
ما برای همراهیکردن شما هیچگونه توضیحی لازم نداریم. مادامی که تصمیم شما این باشد که به بارداری خود پایان دهید، ما به شما کمک میکنیم.
جالب اینجا بود که بعد از اینکه با همراهی ما سقط میکردند، برمیگشتند و داوطب میشدند به زنهای دیگر کمک کنند چراکه ما بدون انگ زدنهای رایج به فرد کمک میکردیم و این فضای بدون قضاوت، تجربه مثبتی را از سقط جنین برای مراجعین باقی میگذاشت. آنها میگفتند:
دلم میخواهد آنچه را که من تجربه کردم زنان دیگر هم تجربه کنند.
از آنجایی که شبکه دارای ویژگی خودمدیریتی بود و نیازی به ساختار سلسلهمراتبی قدرت و کنترل نداشت، منابع یعنی قرص، آگاهی و تجربه در دست خود زنان قرار داشت و آنها با همراهی ما، خانواده و دوستان، این منابع را توزیع و مدیریت میکردند. مثلا ما اطلاعات و قرص را به آنها میدادیم و آنها در مکان مورد انتخاب خود، سقط را انجام میدادند. معمولا تنها چهار قرص از بسته ۲۸تایی کافی بود تا سقط با موفقیت انجام شود. بنابراین باقی قرصها را پس میآوردند و از ما میپرسیدند با آن چه کنند. از آنها میخواستیم قرصهای اضافی را نگه دارند تا به شش زن بعدی بدهند و همزمان از تجربه خود با آنها صحبت کنند. این گفتوگوهای ساده بسیار به زنان و دختران بعدی کمک میکرد.
شبکه همراهی لس لیبرس در گواناخواتو چطور شکل گرفت؟
ابتدا از خود ما چند نفر شروع شد. قربانیان تجاوز را جستجو میکردیم و با آنها قرار گفتوگو میگذاشتیم. ملاقات میتوانست در پارک، پارکینگ عمومی، بازار، خانه خود فرد یا دوستش یا هرجایی باشد. سالهای اول همیشه ما پیش متقاضیان میرفتیم. گاهی ساعتها سفر میکردیم تا به محل سکونت افراد برسیم. اگر آنها تصمیم میگرفتند از خدمات ما استفاده کنند، در تمامی مراحل از ویزیت دکتر گرفته تا مشاوره قانونی برای ثبت شکایت آنها را همراهی میکردیم. سپس متخصصین زنان و زایمان، و متعاقبا وکلا و روانشناسان به شبکه همراهی اضافه شدند. اما رفتهرفته نیاز شبکه به مراجعه به پزشک و روانشناس تقریبا به صفر رسید. و تمرکز ما از قربانیان تجاوز به تمام زنان تعمیم یافت. آشنایی با قرص سقط جنین در این مسیر بسیار به ما کمک کرد.
یکی از پزشکان شبکه همراهی با شرکت در کنگرههای جهانی حوزه زنان و زایمان، با کارآیی قرص میزوپروستول (تحت نام تجاری سیتوتک) برای پایاندادن به بارداری آشنا شد و بلافاصله شروع به تجویز این قرص به مراجعین کرد. با شنیدن و دیدن تجربه موفق مراجعین در سقط با قرص، یاد گرفتیم که دیگر نیازی به تکیه به کادر درمان در کلینیک و بیمارستانها نیست و هرکسی میتوانست قرص را تهیه و در خانه سقط را انجام دهد. از سوی دیگر، نیاز به مشاوره روانشناسی هم فقط در موارد خاص ادامه پیدا کرد. مثلا قربانیان تجاوز برخلاف انتظار ما در جلسات مشاوره کمتر از خود سقط جنین صحبت میکردند و بیشتر درگیر کار روی ترومای تجاوز مردهای خانوادهشان بودند. البته گاهی فرد درگیر احساس شرم و گناهی که جامعه به او تزریق میکرد هم بود.
بهتجربه فهمیدیم که تنها کافی بود تا برایشان توضیح دهیم سقطجنین چه هست و چه نیست تا تابوی ذهنیشان بشکند. یادم هست از دختر جوانی که ترس از ارتکاب قتل داشت خواستم تصورش را از سقطجنین برایم بگوید. با ترس گفت :«یک بچه مرده که از پایین تن زن بیرون میآید.» از او پرسیدم که آیا هرگز خروج یک بچه را دیده؟ سرش را تکان داد و به فکر فرو رفت. در مورد خونریزی پس از استفاده از قرص و شباهت آن با پریود برایش گفتم و همین آگاهی ساده، تصورات اشتباه او را تغییر داد.
شبکه همراهی به صورت ارگانیک در ایالت گوآناخوآتو روزبهروز بزرگ و بزرگتر شد. در سال ۲۰۰۹، تصمیم گرفتیم در دو ایالت دیگر مکزیک، میچوآکان (Michoacan) و وراکروس (Veracruz) نیز شبکههایی راهاندازی کنیم. ما این کار را با آموزشدادن به مدافعین حقوق بشر، فمینیستها و کنشگران مدنی این مناطق انجام دادیم. رشد تصاعدی این شبکهها در سطح کل کشور در سال ۲۰۱۸ به اوج خود رسید.
چطور در آن سالها که دسترسی به فضای مجازی و اطلاعات به شکل امروزی وجود نداشت، توانستید به درون جامعه و به زنان این خبر را برسانید که به شما مراجعه کنند؟
ما از ابتدا تصمیم داشتیم سیستم را به چالش بکشیم و این کار را با سروصدا و بدون ترس یا خجالت انجام میدادیم تا توجه عمومی را به وضعیت سلامت و حقوق زنان جلب کنیم. برای این کار نیاز داشتیم فعالیتهایمان را هرچه بیشتر معرفی کنیم. دو چیز در آن دوره به ما کمک کرد: رسانهها و خود زنان. رادیو و تلویزیون با انجام مصاحبه و گزارش، در معرفی و تبلیغ فعالیتهایمان به ما یاری میرساندند و زنانی که قبلا به آنها کمک کرده بودیم از طریق صحبت از تجربه خود با افراد دیگر، باعث شدند تا کمکم زنانی که قصد سقطجنین داشتند به ما مراجعه کنند.
دانشگاه گواناخواتو هم نقش مهمی در شناختهشدنمان در منطقه داشت. به دعوت اساتید برای ارائه کارگاههای آموزشی و میزگرد دعوت میشدیم. البته سالهای اول این موارد معدود بودند. چند رئیس دانشگاه در آن سالهای ابتدایی فعالیتمان اجازه ندادند که من به دانشگاه وارد شوم. این یک سانسور محض بود. ما هم بهجایش در کافه یا اماکن عمومی دیگر جمع میشدیم. دانشجویان دختر تعریف میکردند که دو استاد مرد داشتند که در جلسه اول ترم بعد از معرفی خود و مفاد درسی، اعلام میکردند: «اگر کسی نیاز به سقط جنین دارد، لس لیبرس میتواند به او کمک کند. اگر نیاز دارید کسی با شما بیاید، من شما را همراهی می کنم.»
هیچوقت این استادها را شخصا ملاقات نکردم و یکی از آنها تا سالها برایم ایمیل قدردانی میفرستاد، اما همیشه برایم جالب بود که دو مرد اینطور حامی باشند. یکبار یک استاد حقوق، رئیس دانشگاه شد و از من درخواست کرد تا برای ارائه کنفرانسی در مورد سقطجنین به دانشگاه بروم. این کنفرانس بسیار مورد استقبال قرار گرفت و از آن به بعد دیگر محدودیت ورود ندارم.
در حال حاضر ما برای مردم گوآناخوآتو مرجع بسیار مطمئن و شناختهشدهای هستیم. متقاضیان از طریق واتساپ، فیسبوک، ایمیل و وبسایتمان با ما در تماس هستند. برخی هم به دفترمان مراجعه میکنند. اما بعد از فراگیری کرونا، تقریبا همه تماسها از طریق واتساپ شده است. خیلیها فقط بعد از استفاده از قرص، عکس میفرستند تا فقط تأیید کنیم سقط با موفقیت انجام شده باشد. میخواهم بگویم راه طولانی و سختی را طی کردیم تا امروز تنها با پیام واتساپ بتوانیم کارافراد را راه بیاندازیم.
آیا توانستید گروههای درحاشیه و زنان کمتر برخوردار را نیز مورد پوشش قرار دهید؟
بله. تمام تلاشمان را کردیم. ارتباطگیری با زنان مناطق محروم و دورافتاده بیش از هرچیز به دلیل مسافت مشکل بود. اما هرکاری که لازم بود میکردیم تا به این گروه از زنان کمک کنیم. ما با رسانهها و جامعه مدنی گواناخواتو نیز ارتباطات خوبی داشتیم و این به ما کمک زیادی کرد تا بتوانیم صدایمان را به قشرهای مختلف مردم برسانیم. دانشگاه گوآناخوآتو که در هفته پذیرای بیش از ۲۰ هزار دانشجوی ساکن در مناطق روستایی ایالت بود نیز کمک بزرگی در این زمینه بود. این دانشجوها اطلاعات ما را به مردم روستای خود انتقال میدادند و از این طریق زنان این مناطق از وجودمان آگاه میشدند. گاهی هم خودمان به این مکانها سر میزدیم و جلسات آموزشی برگزار میکردیم.
در این سالها، تمام تلاش خود را کردهایم تا این ما باشیم که پیش این زنان میرویم و آنها را به صورت فیزیکی در خانههایشان همراهی میکنیم تا مجبور به سفر نشوند. مثلا در مورد زنهایی که قربانی خشونت خانگی هستند و شوهرهایشان به آنها اجازه خروج از خانه را نمیدهند، ما در ساعت مناسب که شوهر خشونتگر در خانه نیست، پیش آنها میرویم. تمام این فعالیتها تا به امروز ادامه دارند. در حال حاضر روی زنان مهاجر در حال عبور از مکزیک به آمریکا بهخصوص در مناطق مرزی شمال و جنوب کشور تمرکز داریم و حتی پروتکلها را به زبان مادری آنها ترجمه کردهایم.
نگاه امروز مردم مکزیک به مسئله سقط خودخواسته جنین چیست و آیا از آن طرفداری میکنند؟
دستاوردهای امروز ما حاصل مبارزه تاریخی نسلهای مختلف زنان است. ۵۰ سال پیش وقتی اولین کنشگران فمینیست درمورد حق سقط جنین مطالبهگری کردند، فضای جامعه مکزیک بسیار سنتی و مردسالارتر از امروز بود. ۲۳ سال پیش وقتی ما در لس لیبرس شروع به ساخت شبکه همراهی کردیم، سقط جنین تابو بود. خیلی سختی کشیدیم. مردم نگاه مثبتی به فعالین حق سقط جنین نداشتند. مسخرهمان میکردند و با تحقیر ما را « سقطچی» ( abortera) خطاب میکردند. اطلاعات دروغ و اشتباهی در مورد سقط بین مردم دستبهدست میشد. کلیسا و گروههای راست افراطی نقش بزرگی در ترساندن مردم از سقط جنین داشتند.
تغییر نگاه اجتماعی امروز جامعه مکزیک به آنچه واقعیت سقط جنین است نتیجه تداوم سالها مطالبهگری است. اما تاکید میکنم که جادوی واقعی، نقش صحبت هر زن با زن دیگر بوده است. همچنین در دهه اخیر جوانان بسیار فعالانه در صحنه خیابان، جنبش حق سقط جنین را جلو میبرند. این حضور موثر جوانان نیز سبب جرمزدایی اجتماعی از سقط جنین شده است. امروز سقط چی بودن برای فمینیستهای جوان، یک افتخار است و بیش از ۵۰ درصد جمعیت مکزیک (بیش از ۶۰ میلیون نفر) طرفدار حقوق باروری زنان هستند.
اشاره داشتید به گروههای مذهبی و دستراستی افراطی. این گروهها همچنان علیه حق سقط جنین در خیابانها راهپیمایی یا تجمع میکنند، محتوای آموزشی برای عموم مردم و همچنین مدارس تهیه و با سیاستمداران لابی میکنند. شخصا شاهد فعالیتشان در پایتخت و سایر شهرها بودهام. تصویر زیر، اسکن جلد یک جزوه آموزشی ۱۲صفحهای در مورد سقط جنین در کلیسای محل سکونتم در مکزیکوسیتی است که در کنار سایر جزوات به مردم ارائه میشود. تصویر سمت چپ جلد پشتی این جزوه است که به معرفی سایر جزوههای این مجموعه با عناوین «سقط»، «سقط کردی! برای آمرزشت دعا میکنیم!»، «پورن» و «همجنسگرایی» میپردازد. میتوان زاویه دید و عمل این گروهها را نسبت به حقوق بشر کمی سنجید. ممکن است بیشتر برای خوانندگان از تاثیر این گروهها در حوزه سقط جنین از گذشته تا به امروز بگویید؟
متاسفانه کلیسا بهعنوان یک نهاد مدنی مذهبی همواره در ایجاد نگاه جامعه و قوانین علیه حق سقط جنین نقش پررنگی داشته است. در گذشته البته این تاثیر بسیار شدیدتر بود. اطلاعات دروغ در مورد واقعیت سقط جنین به مردم میدادند و عامه مردم تصورات عجیبوغریبی از سقط پیدا میکردند که از واقعیت بسیار دور بود. مثلا تصور رایج این بود که اگر زنی سقط میکرد، دیوانه میشد و باید مورد معالجه روانی قرار میگرفت. این گروهها همچنین در تولید محتوای آموزشی برای مدارس نقش زیادی داشتند. یادم هست در دوران دبستان فیلم وحشتناکی به نام «فریاد خاموش» نشان ما کودکان دادند که سقط یعنی تکهتکهکردن یک نوزاد کامل. تصور کنید چطور با این کارشان سعی داشتند تصور افراد از واقعیت سقط جنین را مخدوش کنند.
در حال حاضر این گروههای افراطی در مکزیکوسیتی بیرون کلینیکهای سقط جنین میایستند و در ایالتهای دیگر در کلیساها مستقر میشوند. آنها کمپینی دارند به نام «۴۰ روز دعا برای زندگی» که ۴۰ روز بیرون کلیساها بست مینشینند و برای روحِ از نگاه خودشان گناهکار زنانی که به بارداری خود پایان میدهند، دعا میکنند. حالا با تغییر نگاه جامعه، دیگر مقابل درب کلیساها نمینشینند بلکه در گوشهای جمع میشوند. دو دهه پیش ایالت ما گوآناخوآتو بیشترین گروههای مذهبی مخالف حق سقط جنین را تولید و به باقی کشور صادر میکرد، اما با جرمزدایی اجتماعیای که توانستهایم در مکزیک ایجاد کنیم، از تاثیرشان کاسته شده است.
آیا دولت فشاری برای فعالان ایجاد میکرد؟ محدودیتی که نتوانید ادامه دهید، اینکه دستگیر یا محاکمه شوید؟
۱۰ سال اول فعالیتمان، دولت از ما متنفر بود و چون گواناخواتو کاتولیکترین، واپسگراترین و محدودترین ایالت کشور بود، بسیاری میترسیدند که جانمان را به خطر بیندازیم. اما هیچوقت مشکلی از این دست برایمان پیش نیامد. در سال ۲۰۱۰، ۹ زن زندانیشده به خاطر سقط جنین در گواناخواتو را آزاد کردیم که بسیار سروصدا کرد. به لطف همراهی اجتماعی مردم، حتی دولت محلی یا مرکزی جرأت نمیکردند مقابل ما بایستند. در سطح جهان هم معروف شدیم. دولت مجبور شد آنها را آزاد کند و قول دهد که دیگر زنی را به خاطر سقط جنین زندانی نکند. یک بار قاضیای برایم تعریف کرد که در ایالتی دیگر به او نقد کرده بودند که «گواناخواتو که اینقدر محافظهکار و مذهبی است، چطور آخر اینطور شد؟» او هم پوزخندی زده بود و گفته بود: «فرق ما با شما این است که شما لس لیبرسی در ایالتتان ندارید.» ما هیچوقت از دولت ترسی نداشتیم چون معتقد بودیم که برای حقوق خودمان قدم برمیداریم. قانونگذاران و مجریان قانون در مکزیک همیشه بسیار ریاکار بودهاند. قوانین را وضع میکنند اما آنها را اجرا نمیکنند. پس ما چرا بترسیم؟
فکر میکنید که چهچیز باعث تغییر نگاه مردم گوآناخوآتو به مسئله سقط جنین در دهه اول فعالیتتان در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ شد؟
به نظرم عامل اصلی، تاکتیک تهاجمی بدون شرم ما بود. ما عصبانی بودیم. دیگر حوصله هیسهیس شنیدن نداشتیم. وقت آن رسیده بود که جامعه در مورد سقط جنین گفتوگو کند. تمرکزمان را بر قربانیان تجاوز گذاشتیم چون میدانستیم که مردم و زنان همدلی بیشتری خواهند داشت. این یک زخم اجتماعی و بسیار رایج بود اما جامعه نمیخواست در موردش حرف بزند. ما روی این زخم دست گذاشتیم. با سروصدای رسانهای به مردم نشان دادیم که تبصره قانونی در این مورد وجود دارد اما مأمورین پلیس و کادر درمان دست رد به سینه قربانیان میزنند. مثلا پرسنل پزشکی به دلیل اعتقاد مذهبی خود (مسیحی کاتولیک) به این دختران و زنان سرویس ارائه نمیکردند. پس وارد گود شدیم و به مردم نشان دادیم که اگر دولت نمیخواهد به زنان کمک کند، ما به آنها کمک میکنیم. اینجا بود که مردم باوجود مقاومتهایی در آغاز، کمکم آگاهیشان افزایش یافت و با جنبش حق سقط جنین در کشور همراه شدند. مثلا یکی از پیشرفتهایمان، تصویب یک ماده قانونی در سال ۲۰۱۶ بود که براساس آن، پرسنل پزشکی فارغ از عقاید و تعصباتشان موظف شدند به هر دختر یا زنی که برای سقط جنین مراجعه کند، سرویس ارایه کنند.
شبکه همراهی نگاه مردم مکزیک را در چه زمینههایی تغییر داده است؟
مردم الان بهتر ارتباط حق سقط جنین و حقوق بشر زنان را درک میکنند. قبلا نگاه کلی بر این بود که سقط جنین باید قانونی شود تا از مرگ زنان در اثر بارداریهای خطرناک یا زندانیشدن آنها جلوگیری و از قربانیان تجاوز حمایت شود. این توجیهات در عین مهمبودن، مساله حقوق بشر زنان را نادیده میگرفتند. در شبکه همراهی، تلاش کردیم تا سقط جنین بهعنوان یک حق انسانی مطرح شود. زنان حق دارند برای بدن و سلامتشان تصمیم بگیرند و کنترل بدنهایشان باید دست خودشان باشد. سقط جنین یک انتخاب است، انتخاب زنی که باردار شده است. بنابراین تلاش کردیم دولت موظف شود این حق را برای ما زنان در قانون لحاظ کند. از سوی دیگر توانستیم ترس مردم از سقط جنین را از بین ببریم. در اثر تبلیغات گروههای افراطی، تصور بسیاری از آنها از سقط جنین، نیاز به انجام عملهای جراحی پیچیده و خطرناک توسط یک پزشک در یک مکان مخوف بود. با آگاهیسازی و آموزش، به آنها نشان دادیم که اکثر افراد میتوانند بدون ریسک با قرص در خانه سقط کنند و اصلا نیاز به جراحی معمولا یا وجود ندارد یا در موارد خاص هست. فعالیتهای ما همچنین سیاسیبودن حق دسترسی به سقط جنین را پررنگ کردند. مردم حالا به مواضع کاندیداها در انتخابات نسبت به حق سقط جنین توجه میکنند در حالیکه دو دهه پیش، هیچ سیاستمداری حتی حاضر نبود در این زمینه کلامی حرف بزند.
آیا مردان هم بخشی از شبکههای همراهی هستند؟
بله، اما خیلی کم. گاهی بهعنوان والد دختر قربانی تجاوز همراهی میکنند، گاهی هم شریک جنسی یا همسر زنی هستند که خودش خجالت میکشد مراجعه کند. چند سال پیش گروهی مرد جوان برای آموزشدیدن پیش ما آمدند. این گروه مدتی شبکه همراهی فعالی داشتند و بعد از مدتی هم ناپدید شدند. ما معتقدیم که مردان نیز باید مسئولیت خود در ایجاد بارداری را بهدرستی درک کنند و در پروسه سقط جنین مسئولانه وارد شوند.
آیا برای تهیه داروهای سقط جنین کمک مردمی دریافت میکنید؟
۱۵ سال اول از جیب خرج میکردیم. اولین کمکهای مردمی از خود زنها شروع شد. همانطور که قبلا گفتم بسیاری از زنان، باقیمانده قرصهای خود را به شبکه همراهی اهدا میکردند تا افراد بیشتری به صورت رایگان از این قرصها بهرهمند شوند. زنانی که امکانات مالی بیشتری داشتند، قرص میخریدند و به شبکه اهدا میکردند. این رویه تا به امروز ادامه داشته است. هشت سال پیش که مشهور شدیم، سازمانهای مکزیکی و بینالمللی با ما تماس گرفتند تا کمک کنند. درحالحاضر ما از سازمان مکزیکی IPAS و سازمان آمریکایی DKT که ارائهدهنده محصولات تنظیم خانواده هستند کمک دریافت میکنیم.
لس لیبرس دورههای آموزشی نیز برگزار میکند. چه مدتزمانی طول میکشد تا افراد برای ورود به شبکه همراهی آموزش ببینند؟
اگر نیاز اورژانسی باشد، معمولا ۴ ساعت آموزش کافیست. اما در حالت عادی سه روز ورکشاپ آموزشی حضوری یا آنلاین داریم. دورههای آموزشی پیشرفته نیز موجود است. مثلا سقط جنین در هفته ۱۲ با ۲۴ تفاوتهایی دارد که در دوره پایه تا پیشرفته آموزشهای مرتبط را ارائه میدهیم.
شما به دختران و زنان در ایالات متحده هم خدمات ارائه میدهید؛ پس از لغو قانون حمایتی سقط جنین در این کشور همسایه شمالی، آیا تماسهای بیشتری با شما میگیرند؟ چطور توانستهاید به آنها کمک کنید؟
واقعیت این است که ما چندماه قبل از سقوط قانون روو (Roe vs. Wade) با فعالین داخل ایالات متحده شروع به کار کرده بودیم. اما وقتی روو اتفاق افتاد، شدت و گستره فعالیتهایمان را افزایش دادیم. تا به امروز، سقط جنین بیش از ۲۵ هزار زن ساکن آمریکا را پوشش دادهایم. این در حالیست که تمام قرصها را به صورت اهدایی (donation) دریافت کردهایم. شبکههایی از داوطلبان ساختهایم که قرصها را از مکزیک به آمریکا میبرند و آنها را برای افرادی که نیاز دارند ارسال میکنند. بهصورت آنلاین هرنوع اطلاعات یا پشتیبانی که لازم باشد به افراد ارائه میشود و در صورت لزوم بهصورت فیزیکی همراهی لازم داده میشود. در سپتامبر ۲۰۲۱ تصمیم گرفتیم از طریق شبکههای همراهی مستقرمان در مرزهای شمالی مکزیک، به زنان ساکن این مناطق در دسترسی به سقط جنین ایمن با قرص کمک کنیم. در برخی شهرهای مرزی مکانهایی امن برای انجام ایمن سقط جنین راهاندازی کردیم تا افراد بتوانند در صورت نیاز، بهصورت فیزیکی مراجعه کنند و از خدمات شبکه همراهی بهرهمند شوند. این مکانها، فضاهای فیزیکی و امن عمومی یا سریای هستند برای دسترسی تمام دختران و زنان به حق پایان بارداری.
چالشهای امروز مکزیک در زمینه سقط جنین را چه میدانید؟
این که همه دختران و زنان بدانند که سقط جنین دیگر در هیچجای مکزیک جرم نیست و میتوانند به مراکز درمانی دولتی مراجعه کنند و به صورت رایگان سقط جنین داشته باشند یا به داروخانه مراجعه و قرص را تهیه کنند. ما میخواهیم که دختران و زنان، شبکههای همراهی شهر خود را جستجو کنند تا قرص، اطلاعات و همراهی لازم در طی سقط جنین و بعد از آن برایشان فراهم شود. دسترسی به خدمات عمومی سقط جنین حق آنها و اولویت ماست.
در پایان آیا توصیهای برای مدافعین حقوق بشر و حق سقط جنین در ایران یا کشورهای منطقه با شرایط و قوانین مشابه دارید؟
از جمعهای کوچک خودتان شروع کنید. گفتوگوهای معمولی چند زن با هم میتواند خودش یک شبکه همراهی باشد. مهمترین فاکتور برای ساختن یک شبکه، اعتماد است. به همین دلیل زنان میتوانند با اطرافیانی که به آنها اعتماد دارند کار کنند و کمکم شبکهشان را رشد دهند. مسلما ترس از شرایط امنیتی وجود دارد و باید با حفظ امنیت کامل، شبکهها را ساخت. کشورهایی هستند که شرایط مشابهی با ایران دارند و شبکههای همراهی سقط جنین در آنها بهصورت زیرزمینی با رعایت پروتکلهای امنیتی در حال فعالیت و ارائه خدمات هستند. ما در لس لیبرس و دوستانمان در شبکههای همراهی سراسر آمریکای لاتین برای کمک به شما در هر زمینهای آماده هستیم. شما تنها نیستید.
منبع این مطلب: زاگاه
نظرها
نظری وجود ندارد.