ترانههای سبز
نترسان عشق را از رنج!
محمود خوشنام – در ادامه ترانههای اعتراضی در نهضت سبز این بار به ترانهای از داریوش و شاهین نجفی میپردازیم.
در جنبش سبز، کارگزاران امنیتی از هر وسیلهای استفاده کردند تا جوانان را بترسانند و از پیوستن به جنبش برحذر دارند. اما آنچه که برخاسته بود با شگردهایی مانند ایجاد ترس و هراس و بگیر و ببند و شکنجه فرونمینشست. جوانان در تظاهرات میلیونی علیه خودکامگی شعار میدادند و ترانه میخواندند. از جمله در ترانهای با متن ایرج جنتی عطایی و با صدای داریوش پاسخ تهدیدها و هشدارهای امنیتیها را میدادند.
این ترانه با موضوع سیاسی و وزن مبارزهجویانهای که دارد سرشار از بار عاطفی شاعرانهای است که بر دل و جان مینشیند:
نترسون بیدُ از باد
نترسون خاکُ از برگ
نترسون عشقُ از رنج
نترسون ما رو از مرگ
ایرج جنتی عطایی همانگونه که از آغاز ترانهسراییاش آشکار بوده، قریحه و مهارت بسیار در بیان ناهنجاریهای سیاسی – اجتماعی دارد. مهمترین وجه مهارت او در این است که متعهدانه باقی میماند، بدون آنکه به ورطه شعار بیفتد.
یکی از فرمهای تازه در بیان ترانههای اعتراضی قالب «رپ» است که شباهت زیادی به بحر طویل دارد، با این تفاوت که موسیقی بحر طویل از همان وزن مستمر بیوقفه و قافیههای بیپایان هر بند بهدست میآید، در حالیکه رپها با موسیقی ساده ریتمیکی درمیآمیزند.
رپخوانهای ایرانی که در ضمیرشان ورن عروض نهفته، با دو موسیقی کار میکنند: یکی موسیقی درونی شعر فارسی و دیگری ریتم بیرونی مضاعفی که به شعر تحمیل میشود. از همینروی شاید اگر کار بهدست کاردان بیفتد جاذبه بیشتری برای رپ یا بحر طویل ریتمیک فراهم آید.
رپخوانهای ایرانی که در ضمیرشان ورن عروض نهفته، با دو موسیقی کار میکنند: یکی موسیقی درونی شعر فارسی و دیگری ریتم بیرونی مضاعفی که به شعر تحمیل میشود. از همینروی شاید اگر کار بهدست کاردان بیفتد جاذبه بیشتری برای رپ یا بحر طویل ریتمیک فراهم آید.
در میان نامیافتگان رپ ایرانی در چند سال اخیر، شاهین نجفی به نام برجستهای تبدیل شده است. اولاً صدای او سخت برای رپخوانی مساعد است و ثانیاً محتوای بحر طویلهای او حرفهایی است که به گفتنش میارزد و به ویژه غلظت انتقادی و تهاجمی بیانش جاذبه فراخوری برای رپ فراهم میآورد.
شاهین نجفی که در آغاز از اهالی زیر زمین بود و با گروههای دیگر از جمله با گروه «تپش» کار میکرد، حالا مدتی است که به طور مستقل کار میکند. او در جریان جنبش سبز فرصتی تازه برای حرفهای تازهتر پیدا کرد.
شاهین نجفی مسائل ایران را ریشهای میبیند و در ترانههایش ساختارها و سنتهای ناهنجار را نقد میکند.
نجفی در یکی از ترانههایش به یاد رستم دستان میافتد و اینکه اگر امروز با ما زندگی میکرد، برایش جرمی دست و پا میکردند تا آفتابه و لگن به گردنش بیاویزند و او را در شهر دور بگردانند. ولی اگر میرفت جنگ، برمیگشت، رییس سپاه میشد و در دوبی سهام میخرید.
نظرها
باران
يه طوري حرف ميزنيد مثل اينكه راهي بجز سر خم كردن جلوي روحانيها نداريم. فكر نميكنين اين يهوجور خيانته ؟ مردم هم كه فقط دنبال جريان بادن ....