روزهای دشوارتر معلولان غزه
حملههای اسرائیل دسترسی معلولان غزه به وسایل کمکی، دارو، غذا و آب را دچار اختلال جدی کرده است. پیماننامهها و قطعنامههای سازمان ملل طرفین جنگها را ملزم میکند همه اقدامهای لازم را برای محافظت از معلولان دربرابر خشونت جنگ انجام دهند.
روز هفتم نوامبر / ۱۶ آبان، ارتش اسرائیل برای چندمین بار متوالی به ساکنان شمال نوار غزه دستور داد به سمت جنوب حرکت کنند. ناظران سازمان ملل تخمین زدند که حدود ۱۵هزار در آن روز از گذرگاه زمینی که ارتش اسرائیل باز کرده بود رد شدند.
ارتش به فلسطینان ساکن شمال غزه دستور داده بود که هیچکس حق ندارد در مسیر حرکت جز کارت شناسایی وسیلهای دیگر همراه داشته باشد. این حکم، به اضافه ناهمواری گذرگاهها به خاطر تخریب ساختمانها، برای افراد دارای معلولیت و خانوادههایشان چالشی بیشتر بوده است.
روا معین، زن ۲۷ ساله، همزمان که در طول مسیر باید با ترس هدف موشک قرار گرفتن مقابله کند، مجبور بود برادر ششسالهاش را هم حدود هفت کیلومتر روی دوش بکشد. خانواده روا، از ترس اینکه ویلچر فرزندشان هدف حمله قرار بگیرد، تصمیم گرفتند خودشان او را حمل کنند.
روا در گفتگو با «میدلایست آی» میگوید:
در آغاز جنگ، وقتی خانوادههای زیادی خانههایشان را رها کردند، ما از این کار و رفتن به جنوب امتناع کردیم. یکی از دلایلمان این بود که حرکتدادن برادرم کار سادهای نیست و او به محیطی ویژه نیاز دارد تا بتواند کارهای روزمرهاش را آسانتر انجام دهد.
سرانجام هشتم نوامبر / ۱۷ آبان با نزدیکشدن تانکهای اسرائیلی به غرب شهر غزه، خانواده معین تصمیم به ترک خانه و حرکت به سمت جنوب گرفتند.
علاوه بر دستور اسرائیل، هدایت ویلچر روی ویرانهها و نخالههای ساختمانهایی که هدف حملههای اسرائیل بودند ناممکن بود.
حالا، احمد، برادر روا، که از پنجسالگی به خاطر اختلال عضلانی قادر به راه رفتن نیست، همراه با خانوادهاش در خانه یکی از بستگانشان در مرکز نوار غزه زندگی میکند. ۲۵ نفر دیگر نیز در آن خانه ساکناند. به خاطر نبود ویلچر، احمد مجبور است همیشه در خانه بماند. روا چنین روایت میکند:
نشستن در گوشهای در آن خانه شلوغ تأثیر منفی روی سلامتی روحیاش گذاشته. او به ویژه وقتی میبیند کودکان دیگر همیشه در حال دویدن و بازیکردن هستند در حالیکه او نشسته و تماشایشان میکند. قلبم برایش به درد میآید و در برابر رنج او احساس بیچارگی و ناتوانی میکنم. کاش میتوانستم حداقل ویلچرش را بیاورم تا گاهی به بازار ببرمش.
حقوق بینالملل و حقوق معلولان
هم حقوق بینالملل جنگ و هم حقوق بشر بر حفاظت از افراد دارای معلولیت در جنگها و درگیریهای مسلحانه تأکید میکنند. «پیماننامه اشخاص دارای معلولیت ملل متحد» (CRPD) که اسرائیل نیز در سال ۲۰۱۲ به آن پیوسته است، دولتهای عضو را ملزم میکند «همه اقدامهای لازم را برای تضمین امنیت و حفاظت از اشخاص دارای معلولیت در موقعیتهای خطرناک، از جمله درگیریهای مسلحانه، انجام دهند.»
قطعنامه شماره ۲۴۷۵ همه طرفین درگیریهای مسلحانه را به اقدامهایی برای حفاظت از غیرنظامیان دارای معلولیت، تضمین و تسهیل دسترسی بهموقع و ایمن به امدادهای بشردوستانه، و فراهمکردن کمکهای در دسترس، فراگیر و متناسب ملزم میکند.
امینه چریمُویچ، پژوهشگر ارشد حقوق معلولان در «دیدبان حقوق بشر» میگوید:
حمله زمینی گسترده ارتش اسرائیل موانع پیش روی افراد دارای معلولیت در زمینه فرار کردن، یافتن سرپناه و دسترسی به آب، غذا، دارو و وسایل کمکی را تشدید کرده است. ایالات متحده و دیگر متحدان اسرائیل باید به اسرائیل فشار بیاورند که اقدامهای لازم را برای حمایت از افراد دارای معلولیت و برداشتن موانع و سدها انجام دهد.
دشواریهای جابهجایی و دسترسی به خدمات و داروها
ماجرای احمد معین فقط یک نمونه از مشکلات فلسطینیان دارای معلولیت است که با حملههای اسرائیل به غزه دوچندان شده است. در سال ۲۰۲۲، «مرکز حقوق بشر فلسطین» شمار فلسطینیان دارای معلولیت در سرزمینهای اشغالشده را حدود ۹۳هزار نفر (۲,۱ درصد کل جمعیت) اعلام کرد. ۵۲ درصد معلولان فلسطینی (۴۸هزار و ۳۶۰ نفر) در نوار غزه و مابقی در کرانه باختری زندگی میکنند.
«دیدبان حقوق بشر» در ماه اکتبر مصاحبههایی با افراد دارای معلولیت در غزه انجام داده است که منبع خوبی برای اطلاع از مشکلات آن در جریان جنگ است. بسیاری از آنهایی که قادر به تخلیه خانههایشان بودهاند به پناهگاههای اضطراری شلوغ منتقل شدند که بسیاریشان از دسترسی کافی به آب، غذا و بهداشت بیبهرهاند. به طور کلی، کمبود وسایل کمکیای مثل ویلچر، اندامهای مصنوعی، عصا و سمعک به خاطر محدودیتهای ناشی از محاصره غزه از سوی اسرائیل امکانهای فرار و پناهگرفتن را برای افراد دارای معلولیت بهشدت کاهش داده است. افرادی که معلولیتهای شنوایی، بینایی یا ذهنی دارند ممکن است متوجه هشدارها نشوند.
ممانعت اسرائیل از ورود کمکهای بشردوستانه به غزه وضعیت کمبود دارو و خدمات درمانی در این منطقه را تشدید کرده است.
دکتر مصطفی که دارای معلولیت جسمی است پس از ترک خانهاش در شمال غزه، همراه با شش فرزندش که دو نفرشان دارای معلولیتند و مادر ۷۵سالهاش که مبتلا به معلولیت حرکتی است، در بیمارستان الهلال، در خان یونس پناه گرفتهاند. او میگوید ذخیره داروهای دیابت و فشار خون خود و مادرش رو به اتماماند. مادر دکتر مصطفی به ویلچر هم نیاز دارد.
بسیاری از افراد دارای معلولیت گفتهاند که در پی حملههای اسرائیل و تخریب خانههایشان، وسایل کمکیشان در آشوب و ویرانی ناشی از جنگ گم یا خراب شده است.
سمیح المصری، مردی که هر دو پای خود را در جریان حملههای هوایی اسرائیل در سال ۲۰۰۸ از دست داده بود میگوید هفدهم اکتبر که موشک اسرائیل به خانهاش در تل حوا در جنوب شهر غزه اصابت کرد او با پسر ۱۷ساله، دختر ۲۶ساله و نوههای سه و پنجسالهاش بود:
پسرم دچار شوک شده بود و جیغ میزد. دخترم نمیدانست اول به من کمک کند یا بچههایش و داشت سر برادرش داد میزد که به پدر کمک کن! همسایه جیغهای او را شنید و به من کمک کرد از خانه خارج شوم… که به خاطر ویرانهها و نخالههای ساختمانی اصلاً کار سادهای نبود.
جمال الروزی، پدر مردی ۲۷ساله و مبتلا به فلج مغزی، روزی را روایت میکند که خانهشان هدف حمله قرار گرفت:
پسرم معمولاً با عصا راه میرود اما وقتی بمباران شروع شد خشکش زد. او مثل سنگ خشک شده بود، انگشتش را در گوشش کرد و شروع کرد به جیغزدن. فقط از او خواستم که روی پایش بایستد و من کمکش کنم راه برود، اما نمیتوانست. باید او را روی زمین میخواباندم و به طرف دیگر آپارتمان میکشیدم چون آن طرف امنتر بود.
جنگ علیه کرامت انسانی معلولان
جنگ در فرایند ادغام و شامل کردن افراد دارای معلولیت در جامعه نیز اختلال ایجاد کرده است. روا معین گفته بود که برادرش احمد چطور از اینکه نمیتوانست به خاطر نداشتن ویلچر بیرون برود دچار افسردگی شدید شده است. نبیل ابوجبین، ۵۹ ساله، میگوید اگر قرار باشد حملهای هوایی به خانهاش صورت بگیرد قادر به حرکت نیست:
من نه میتوانم حرکت کنم، نه میتوانم ببینم و بهسختی میتوانم بشنوم و دستهایم را حرکت دهم. تنها شانسم این بود که پیش از وخامت اوضاع با ماشین جابهجا شدیم.
خانواده ابوجبین ۱۳ اکتبر و پیش از باز کردن گذرگاه «امن» اسرائیل، با اتومبیل، ابوجبین و ویلچرش را به جای جدید منتقل کردند. این پدربزرگ که به خاطر دیابت شدید بیناییاش را از دست داده، با وجود همراهی خانوادهاش کاملاً از محیط اطرافش منزوی است:
میدانم که پسرم در حمل من تردید نمیکند، اما وقتی لازم است برای حمل فرزندانش به همسرش کمک کند، احساس راحتی نمیکنم که درگیر من باشد.
هبه ابوجزر، زن ۲۸ ساله، از بدو تولد ناشنواست و نمیتواند صدای انفجارها را بشنود، اما میگوید شدت و عمقشان را از لرزش درها و پنجرهها حس میکند. هبه میگوید جنگ زندگیاش را بسیار تغییر داده است. او که بهتازگی طراحی گرافیک و عکاسی یاد گرفته بود، در گفتوگو با الجزیره میگوید:
تازه داشتم احساس میکردم در جامعه نقشی دارم و حلقه دوستانم در میان مردان و زنان داشت گستردهتر میشد. اما این جنگ و بمبارانهای مداوم یک لحظه هم متوقف نمیشود.
نظرها
نظری وجود ندارد.