در زیست روزمره دانشجوی محروم از تحصیل چه میگذرد؟
میلاد پورعیسی ــ تعلیق از تحصیل، به عنوان حکمی ناعادلانه که علیه دانشجویان معترض اعمال میشود، تنها به محرومیت آنها از تحصیل ختم نمیشود، بلکه شرایط زندگی آنها را دستخوش تغییرات ناخوشایند میکند. در این گزارش یک دانشجوی تعلیقی علامه طباطبایی از مشکلاتی که برای او پیش آمده، میگوید.
ممنوع الورودی به دانشگاه، تعلیق و اخراج از آن، مجازاتهایی هستند که به ویژه در یک سال گذشته دانشجویان معترض زیادی با آن روبهرو شدهاند. شیوههایی از سرکوب دانشجویان که از مهر سال گذشته و با تداوم اعتراضات، روز به روز پیچیدهتر شدند.
تعلیق یک دانشجو از تحصیل به چه معناست و تاثیرات این مجازات از جنبههای مختلف امنیتی، روانی، اقتصادی و اجتماعی برای دانشجوی تعلیق شده چگونه است؟ این پرسش در همه این سالها و به ویژه در بیش از یک سال اخیر که چند صد دانشجو با چنین حکمی روبهرو شدند، کمتر به آن پرداخته شده است.
از آنسو و جدا از صدها دانشجوی تعلیقی در سراسر کشور طی یک سال گذشته، این تنها خود دانشجویان درگیر این مجازات نیستند که تاثیرات متفاوتش به آنها تحمیل شد. تعلیق و اخراج دانشجویان، هم زمان فضای خاصی در دانشگاه و در میان هم کلاسیها ایجاد میکند که بر آینده کنشگری آنها هم میتواند موثر باشد.
زمانه با یک دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی گفتوگو کرده که آبانماه سال گذشته ابتدا از اوایل سال تحصیلی ۱۴۰۱ به مدت یک ترم به دانشگاه ممنوعالورود شد و بعد کمیته انضباطی این دانشگاه، او را به یک ترم «تعلیق اجرایی» با احتساب سنوات و یک ترم «تعلیق معلق» محکوم کرد.
این دانشجو وقتی در تابستان امسال برای بازگشت به درس و کلاس بعد از یک سال آماده میشد، این بار با اجرایی شدن یک ترم تعلیق معلق خود از سوی کمیته انضباطی روبهرو شد؛ حکمی که مجموع دوری او از دانشگاه را به یک سال و نیم میرساند.
ما در این گزارش، برای حفظ امنیت این دانشجو، از او با نام مستعار «فرید» یاد میکنیم. فرید از جمله دانشجویان معترضی است که از روزهای آغاز مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد خود، با محرومیت از تحصیل مواجهه شد. او در دوره کارشناسی هم در همان دانشگاه درس میخوانده و بدون شرکت در کنکور و با استفاده سهمیه معدل بالای خود مستقیماً وارد دوره کارشناسی ارشد شد.
محرومیت او تا اهمین امروز، یعنی بیش از یک سال بعد ادامه داشته و ترم آینده که این دانشجو به دانشگاه برگردد، بعد از یک سال و نیم دوری از درس و کلاس بوده است.
وقتی درباره آثار متعدد این محرومیت از تحصیل موقت از فرید میپرسیم، او از دست رفتن موقعیت شغلی آینده را به عنوان نخستین موضوع مطرح میکند.
فرید که دورنمای حرفهای خود را استادی و پژوهش در رشته خود در دانشگاه در نظر گرفته بود، حالا و بعد از تحمل فشارهای زیاد، میگوید حتی حالا با تجربیات طی کرده، دیگر چندان انگیزهای برای بازگشت به دانشگاه هم ندارد.
باید قید آینده دانشگاهی را بزنم
فرید میگوید او هنوز بعد از بیش از یک سال دوری از دانشگاه و تحصیل، به فعالیت دانشجویی که منجر به این محرومیت از تحصیل شده، اعتقاد دارد. در عین حال، این به معنای نادیده گرفتن دشواریهای تحمیل شده به او از سوی جمهوری اسلامی نیست.
فرید میگوید دانشگاهی بودن و آینده کار در دانشگاه به عنوان استاد یا پژوهشگر برای او همیشه بسیار حیاتی بوده است. در حالی که با این مجازات، برای او این دورنما از میان رفت:
در حال حاضر با حکم تعلیقی که برای من صادر شد و فضای دانشگاهی موجود، عملاً مجبور هستم قید آینده کار علمی در دانشگاه را بزنم. چون اولاً زمان من برای به پایان رساندن کارشناسی ارشد با توجه به این سه ترم دوری از دانشگاه، در حال پایان است و در زمان کوتاه باقی مانده عملاً این کار بسیار دشوار است. از سوی دیگر هم سابقه محرومیت از تحصیل، نگرانی از ستارهدار شدن در کنکور دکتری و بعد رد شدن در مصاحبه به دلایل امنیتی را بیشتر میکند. با عشقی که من به مطالعه و کار در این رشته دارم، از بین رفتن آینده شغلی در دانشگاه ضربه بزرگی به من زد.
احساس «بلاتکلیفی» که تنها با بازداشت تمام میشد
فرید، دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی تهران است و با همه اینها تأکید میکند به هیچ وجه احساس پشیمانی از فعالیتهای دانشجویی خود ندارد. او توضیح میدهد تا مدتی بعد از محروم شدن موقت از تحصیل، به خاطر بن بستی که در مقابل راه دانشگاهی ماندن خود دید، با «احساس پوچی» دست و پنجه نرم کرد:
من به شدت به مطالعه و نوشتن در حوزه علوم سیاسی علاقمند بودم. ولی تا ماهها حوصله و انگیزه نوشتن و خواندن را از دست دادم. با خودم فکر میکردم، با از بین رفتن کار در دانشگاه، این فعالیت مطالعاتی هم نتیجهای نخواهد داشت. ساعتها و روزها برای من طولانی شده بود و احساس بلاتکلیفی دست از سرم برنمی داشت. در دوران دبیرستان به هیچ وجه به صادق هدایت علاقه نداشتم، ولی در دوران تعلیق به بوف کور روی آوردم و برای نخستین بار احساس کردم که میتوانم با این متن ارتباط برقرار کنم.
نگرانی بابت بازداشت به دنبال تهدیدات امنیتی نهادهای اطلاعاتی و حراست دانشگاه در روزها و ماههای ابتدای اعتراضات، اضطراب دو چندانی را بهویژه در ماههای اول دوری از دانشگاه برای فرید فراهم کرد.
دانشجویان زیادی در همان روزهای نخست اعتراضات در مهر سال گذشته، تجربه تماسهای تهدیدآمیز از نهادهای امنیتی و حراست و بقیه مقامات دانشگاه را از سر گذراندند. این تماسها با دانشجویان و خانوادههای آنها، اگر چه همه به بازداشت آنها منجر نشد، ولی احساس ناامنی برای بسیاری فراهم کرد.
فرید در مورد احساس اضطراب شدید از بازداشت که تا ماهها بعد از دوری از دانشگاه با آن درگیر بود میگوید:
تا مدتها نگران این بودم که هر لحظه ممکن است در منزل خود یا دوستانم بازداشت شوم. این مساله که در خانه نزدیکان بازداشت شوم، احساس اضطراب و عذاب وجدانم را دو چندان میکرد. بعد از مدت کوتاهی به اجبار دایره روابط خود با دوستان را محدود کردم و این برای آنها قابل درک نبود و دلخوری این دوستان را در پی داشت. در همین مدت مصرف سیگارم بیشتر از قبل شد.
فرید تعریف میکند که تا چند ماه بعد از محرومیت از دانشگاه، تصویر بازداشت و زندان را در خواب میدید. این نه تنها دیگر برای او ترسناک نبود، که تازه باعث میشد در خواب احساس کند «تکلیف» او مشخص شده است:
خواب میدیدم بازداشت شدم و در زندان اوین هستم. نکته عجیب این که نه تنها از این اتفاق در خواب احساس ترس نمیکردم، که بر عکس از این که بالاخره تکلیفم مشخص شده، خیالم راحت میشد. وقتی از خواب بیدار میشدم و میدیدم نه در زندان، که در خانهام، دوباره اضطراب به سراغم میآمد.
فرید با خندهای که میتوان حدس زد با تلخی همراه است، به یاد میآورد:
برخی اوقات حتی این فکر به سراغش میآمد که برای خلاص شدن از اضطراب، با نهادهای امنیتی تماس بگیرد و خودش را به آنها معرفی کند.
همه این بحرانهای ذهنی که این دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی از سر گذراند، به بحرانی شدن شرایط روابط دوستی و عاطفی او هم انجامید.
دو چیز ولی توانست این فشار روانی روی این دانشجو را قابل تحمل کند:
ما تا اواخر سال گذشته، شاهد اعتراضات گسترده در خیابان و دانشگاه بودیم. هم حجم بالای اعتراضات، و هم حجم بالای سوگی که معترضان و مردم به خاطر سرکوب از سوی جمهوری اسلامی با آن روبهرو بودند، باعث شد تا بیشتر از آن که به خودم فکر کنم نگران دوستان بازداشتی خودم، و مردم زندانی و کشته شده باشم.
از سوی دیگر، هر چند فرید شرح میدهد که در دورهای از نظر ذهنی دچار پوچی شده بود، ولی علایق علمی و پژوهشی در حوزه رشته تحصیلیاش، به او کمک کرد تا این دوره را با دشواری کمتری طی کند:
کمکم توانستم با یادداشت کردن پرسشهای پژوهشی مثلاً در مورد جنبشی که در جریان بود، و فکر کردن به این که بعد از بازگشت به دانشگاه میتوانم روی آنها کار کنم، تا حدی بر این فشار روانی مسلط شوم.
معضل شدن سرماخوردگی برای دانشجوی تعلیقی
غیر از بلاتکلیفی از نظر دورنمای شغلی و فشار شدید روانی آن، فرید در دوران محرومیت از تحصیل، پیامدهای اقتصادی دیگری را هم از سر گذراند که در میان مسائل ناشی از تعلیق تحصیلی دانشجویان خیلی کمتر به آن توجه شده است.
بیمه درمانی فرید در دوران تحصیل با استفاده از وضعیت دانشجویی او برقرار بود. بعد از محرومیت از تحصیل به مدت دو ترم، دانشگاه با بستن غیر قانونی دسترسی این دانشجو به وبسایت دانشگاه امکان گرفتن گواهی اشتغال به تحصیل را از او گرفت:
از یک سال پیش و صدور حکم تعلیق، عملاً هویت دانشجویی از من گرفته شده و دانشجویانی که درگیر این وضعیت میشوند، بسیاری دیگر از محرومیتها را تحمل میکنند. بسته شدن دسترسی به سامانه اینترنتی به روی دانشجویان تعلیقی باعث میشود، ما مثلاً از امکان گرفتن گواهی اشتغال به تحصیل محروم شویم و همین به محروم شدن ما از امکاناتی مثل بیمه درمانی منجر میشود. بیش از یک سال است که من بیمه ندارم و برای بیماریهای ساده مثل سرماخوردگی به جای حدود پنجاه هزار تومان، تا چهارصد هزار تومان هزینه کنم.
از فرید پرسیدیم در این شرایط آشفته ذهنی و بالاتر رفتن هزینههای مادی زندگی شخصی، آیا به کار کردن فکر کرده است:
در ماههای قبل از محرومیت از تحصیل قرار بود در آموزشگاهی به عنوان معلم مشغول به کار شوم، ولی در دوران جدید هم به دلیل شرایط روانی و هم به دلیل آن چه خود او شرایط اضطراری تحصیلی و کمبود زمان برای تدوین پایاننامه، تقریباً این موقعیت از دست رفته است.
خدمت سربازی، لولوی سر خرمن دانشجویان تعلیقی مرد
علاوه بر اینها، دانشجویان مرد با تعلیق از تحصیل، نگرانی بابت فرارسیدن زمان احضار به خدمت سربازی را هم تجربه میکنند:
ما تا زمانی که دانشجو هستیم، میتوانیم خدمت سربازی خود را به تعویق بیاندازیم. ولی در این شرایط که سنوات تحصیلی هم در حال پایان یافتن است، استرس نزدیک شدن زمان اعزام به خدمت سربازی هم دو چندان میشود. خود همین موضوع هم به همریختگی ذهنیت ما در مورد آینده را باز بیشتر میکند. تازه دانشجویان تعلیقی که این مجازات را با احتساب سنوات دریافت کردهاند، بعد از پایان این دوره و در صورت پایان یافتن «مدت مجاز تحصیل» برای گرفتن وقت بیشتر، به کمیته موارد خاص دانشگاه خود درخواست بدهند. این کمیته هم در بسیاری از موارد با ملاحظات سیاسی کار میکند و امکان رد درخواست من برای دادن وقت بیشتر وجود دارد. در طول همه این سه ترم محرومیت از تحصیل، من میبایست پایاننامه خود را آماده میکردم، در حالی که از حضور در دانشگاه و ارتباط مستمر با اساتید خود محروم بودهام و این بهویژه در رشتههای علوم انسانی کار تدوین پایاننامه را دشوارتر میکند.
کمیسیون موارد خاص دانشگاهها در سالهای گذشته و با پولی شدن سالهای اضافه تحصیل دانشجویان، در صورت «پایان سنوات مجاز» تحصیل آنها میتواند به تصویب هیأت امنا مبلغی را به عنوان شهریه این ترمهای اضافه تعیین کند.
در ماههای گذشته گزارشهای زیادی از عدم صدور مرخصی استعلاجی از سوی مراکز درمانی وابسته به دانشگاهها از جمله دانشگاه تهران برای دانشجویان تعلیقی هم منتشر شد. همین موضوع، نگرانی فرید دانشجوی دانشگاه علامه را بیشتر کرده است.
بازگشت به دانشگاه، با انبوهی از بیم و امید
به عنوان پرسش آخر از فرید که به شدت هم به رشته خود علاقه دارد، پرسیدیم چه حسی دارد که بعد از یک سال و نیم، در ترم تحصیلی دوم امسال به دانشگاه بازخواهد گشت. او با اشاره به اجرایی شدن یک ترم تعلیق معلق خود در تابستان امسال میگوید:
اگر از آن دست شرارتها باز نبینم، من چندان از ورود مجدد به این دانشگاه خوشحال نیستم. بسیاری از دوستان هم دوره من دیگر تا بهمن ماه فارغالتحصیل شدهاند. فضای جنبشی پارسال خوابیده و به جای آن مجبورم با اساتید و مسئولان کینهتوزی روبهرو شوم که احتمالاً با آن خاطره قبلی اجازه نخواهند داد من به راحتی به دانشگاه رفت و آمد کنم.
نظرها
نظری وجود ندارد.