متن پیادهشده پادکست زهرا پورعزیزی درباره جامعه معلولان و تیغ جراحی اقتصادی حکومت
این پادکست نگاهی دارد به عوامل بهوجودآورنده نارضایتی و خشم در جامعه معلولان ایران؛ به اقتصاد سیاسی ستمباری که زندگی آنها را دشوارتر از همیشه کرده است.
ببخشید که ما سرزده اومدیم
و... ولی خب نمایشگاه دستاوردهای سازمانه و
ما هم جزو دستاوردهای سازمانیم در واقع
احسنت-
یعنی معلولین و مددجویان ناراضی-
کسانی که حقمون تضعیف شده
اتفاقا جزو دستاوردهای
اصلیتر و واقعیتر و رئال تر سازمان هستیم
[موسیقی]
[زهرا] من زهرا پورعزیزی هستم
و در این برنامه از حقوق معلولان و
اعتراضاتشون نسبت به
عدم رعایت این حقوق صحبت میکنم
[موسیقی]
[شعار] زندگی بی سامان، حاصل دست سازمان
سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۳۹۰
آمار افراد کم توان در ایران رو
پونزده درصد دونست
در صورتی که سرشماری
جمعیت معلولان رو ۱.۳ درصد ثبت کرده بود
این گفته جهانشاد معاون مدیر کل
دفتر پیشگیری از
معلولیتهای سازمان بهزیستیه
این تفاوت فاحش فقط
در ثبت تعداد افراد معلول
نشون دهنده تبعیض و بی عدالتی گسترده ایه
که نسبت به اونها وجود داره
سازمان ملل در کنوانسیونی
حقوق معلولان را اینطور تعریف کرده
حق زندگی، رفع هر نوع تبعیض
آزادی، برابری، حقوق مدنی و خصوصی
حق رأی و شهروندی
حقوق اجتماعی و فرهنگی
آموزش، شغل و بهداشت
سال ۱۳۸۸ ایران به این کنوانسیون پیوست
اما متأسفانه نه فقط از اون تاریخ
هیچ تغییری در وضعیت حقوق
اجتماعی معلولان صورت نگرفته
بلکه هیچ ضمانت اجرایی
هم از طرف دولت داده نشده
اگه آمار معلولیت در جامعه رو
همون ۱۵ درصد در نظر بگیریم
افراد معلول بزرگترین اقلیت
غیرملی و غیر مذهبی کشور را تشکیل میدن
با این حال توی سالنامه سازمان بهزیستی
هیچ آماری از میزان تحصیلات و
گروه اجتماعی معلولان وجود نداره
با اینکه سازمان در
پوشش روانشناختی معلولان
خیلی ضعیف عمل میکنه
معلولیت روانی از بین انواع معلولیت
بیشترین فراوانی رو داره
روزنامه هم میهن همین اواخر در گزارشی
از کمبود دارو و تختهای بستری خبر داد
که بیماران اعصاب و روان رو
در وضعیت نگران کننده ای قرار داده
در سالنامه سازمان بهزیستی
هیچ اشاره ای به معلولیت مغزی
و معلولیت نامرئی به تعریف
سازمان بهداشت جهانی هم نشده
تعریف معلولیت طبق این سالنامه کلی و سطحیه
و هیچ سنجه ای برای تشخیص
نوع شدت معلولیت وجود نداره
معلولان به عنوان یک کلیت تصور میشن
و تعریف نامشخصی دارن
اکثریت اونا از حقوق
بنیادی و پایه ای محرومند
و این نادیده گرفتن و ناآگاهی
تبعیض و بی عدالتی رو
در حقشون چندین برابر میکنه
اما جدا از پیوستن به کنوانسیون سازمان ملل
که از حقوق حقوق بنیادی معلولان دفاع میکنه
ایران در سطح ملی چه قوانینی رو
در مورد حمایت از معلولان تصویب کرده؟
اگه به عقبتر برگردیم
سال ۱۳۸۳ قانون هفت در حمایت از
معلولان توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شد
با دو تبصره به این ترتیب
یک اینکه سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور
موظف میشد، سه درصد از مجوزهای استخدامی
سالانه وزارتخونه ها
سازمانها، مؤسسه های دولتی
شرکتها و نهادهای عمومی و انقلابی رو
در اختیار سازمان بهزیستی قرار بده
و برای برگزاری آزمون استخدامی اختصاصی
برای معلولان واجد شرایط
با سازمان مدیریت و برنامه ریزی همکاری کنه
و دو اینکه سازمان بهزیستی
صندوقی برای فرصتهای شغلی
معلولان و مددجویان ایجاد کنه
و اساسنامه اش رو به
تصویب هیئت وزیران برسونه
توی فصل پنجم کارآفرینی و اشتغال
در ماده ده و ۱۵ ام
به این مسئله اشاره شده
اما مشکل اینه که حتی بخشهای نگرشی
این قانون که نیازی به اختصاص
بودجه ندارن هم اجرا نمیشن
سازمان بهزیستی تا الان
آماری از وضعیت ایجاد کار
برای معلولان در بازه های
چند ساله منتشر نکرده
بر اساس ماده ۲۷ قانون
حمایت جامعه از معلولان
دولت مکلفه
به افراد دارای معلولیت شدید که
فاقد شغل و درآمد هستن
به اندازه حداقل حقوق
کارگران مستمری پرداخت کنه
و به میزان حداقل دستمزد
سالانه ای که تعیین شده
اعتبارات لازم رو در قوانین
بودجه سنواتی کشور منظور کنه
در مورد حقوق کار و استخدام معلولان
از نازلی کاموری، روزنامه
نگار و پژوهشگر پرسیدم
[نازلی] ببینید موضوع
برمیگرده به اینکه اول از همه
اونهایی که همین الان معلولن
به فرض به هر دلیلی معلول شدن
یا با معلولیت زندگی میکنن
با بیماری سی پی زندگی میکنن
یا که به دلیل تصادف معلول شدن
چگونه میتوانند بخشی از نیروی کار باشن
یکی از-- موضوع دیگه این هستش
که آنهایی که به تعداد معلولان
هر سال اضافه میشن
چگونه میتوانند بخشی از نیروی کار باشن
یا دسترسی داشته باشن به کار دست کم
در هر دو وضعیت بحرانی هستش
قانون استخدام سه درصدی معلولان
در همه دستگاه های مرتبط به دولت سال ۹۶
تصویب میشه در ایران
بر اساس ماده ۱۵ قانون جامع
حمایت از معلولان که این قانون خودش
سال ۸۳ تصویب شده بود
که مجاب میکنه که دستگاه های اجرایی و
دستگاه های-- دولت، قوه قضاییه، مجلس
همه اینها سه درصد از استخدامیهای
هر سالشون از معلولان باشن
تقریبا هرگز اجرا نمیشه
این بحران رو برای استخدام معلولان
--بسیار جدی کرده در ایران یعنی هم
کماکان کمپین های معلولان
دارن به این موضوع اشاره میکنن
که این ضمانت اجرایی این
سه درصد استخدام ما چی شد؟
یک نمونه اش رو که فقط بخوام بگم
حوزه آموزش و پرورشه
که آموزش و پرورش در پروتکلهای استخدامیش
گزینه ای داره از معیارهای استخدامی
که در گیومه اینه
برخورداری و داشتن سلامت جسمانی و قد مناسب
به واسطه این تقریبا تمام معلولانی که
برای شغل معلمی استخدام میخوان بشن
فقط میتونن برن تو مدارس استثنایی
موضوع داشتن سلامت رو فرض کردن به اینکه
معلول سالم نیست هم خودش به هر حال
دردسریه که باید باهاش مواجه شد
کمپینهای معلولان بارها سعی کردن که
این موضوع رو از طریق دیوان عدالت اداری
شکایت کنن و پیش ببرن
هنوز به جایی نرسیدن
سرباز زدن از استخدام افراد دارای معلولیت
بحرانی شده و این شاخص داشتن سلامت جسمانی
فقط هم محدود به مثلا یک جایی
مثل آموزش پرورش نیست
من به صورت نمونه این رو گفتم
مجلس شورای اسلامی هم یه همچین چیزی داره
سازمانهای حقوق معلولان
از جمله کمپین معلولان
به پی لغو چنین مصوبه ای هستن
برای اینکه این رو تبعیض آمیز
علیه استخدام معلولان میدونن
اما به هر حال به غیر از این-- مثلا فرض کن
موضوعی که حالا این از نظر استخدامی
سنگ میاندازند و استخدام نمیکنن معلولان رو
اونهایی هم که به هر حال باید استخدام بشن
مسائل دیگه ای هست
مناسب سازی کار
معلول اگه معلول جسم
حرکتی باشه باید چیکار کنه؟
این ها هم همه لایه های جدیتری
از پیچیدگیها برای کار رو
برای معلولان ایجاد میکنه
اما یک تعداد از افراد هم
همین الان روز شماره یک شغل دارن
میرن سر کار روز شماره دو
به جمعیت معلولان اضافه میشن
سالی ۶۰ هزار-- حدود ۶۰ هزار نفر در ایران
به دلیل تصادفات رانندگی معلول میشن
نزدیک سه هزار نفرشون معلولهای
جسمی حرکتی شدید میشن
به خاطر مسائل قطع نخاع یا
مشکلاتی که با آسیب به نخاع ایجاد میشه
و از همینها باز تعداد قابل توجهی از آدمها
کارگرانی هستن که همین الان روز یک
کار دارن روز دو به خاطر
آسیبهایی که در محل کار دیدن
به جمعیت افرادی که باید با
معلولیت زندگی کنن اضافه میشن
در یه موردی که حالا
این در این مورد این آمارها
آمارهای پزشکی قانونی دقیقتره
به این دلیل که کارگران برای اینکه بتونن
پیگیر پرونده آسیبهای در محل کار بشن
اگر بیمه تأمین اجتماعی داشته باشن
چون اگر نداشته باشن
عملا از مشمولیت قانون کار خارج میشن و
به هر حال باید برن اول ثبتش کنن
این آمارها هولناکه
سالی ۸۰۰ نفر کارگر ساختمانی
از-- در ایران فقط جانشون رو از دست میدن
سیزده هزار نفر هم دچار معلولیت بشن
این فقط در سکتور کارگران ساختمانی هستش
موضوع خیلی پیچیده تره
و بعد دردسرهایی که حالا
کارگرانی که یه روز کارگر بودن
اکنون دیگه از کارگری افتادن
سیستم آماده نیست برای اینکه
کارگری که اکنون به دلیل حادثه کار باید
با معلولیت زندگی کنه رو تحت پوشش به هرحال
ساز و کار دولت رفاه و
تأمین اجتماعی قرار بده
بیمه تأمین اجتماعی اگر داشته باشن
شکایت باید بکنن
بعد پزشکی قانونی و دادگاه
یک سری ضریبهایی داره
برای پیدا کردن به هر حال یا پرداخت دیه
که از دست دادن عضو بوده یا
گرفتن مستمری که اسمش رو هم
مستمری معلولیت نمیذارن
میذارن مستمری از کار افتادگی
فرض بر این هستش که کارگری که معلول شده
از این به بعد از کار افتاده است
ولی فرض باید این باشه
که کارگری که معلولیت داره
الان چگونه میتونه بخشی از نیروی کار بمانه
باقی بمانه در بخشی از نیروی کار بودن
به هر حال این مستعمری از کار افتادگی
در صورتی که بیمه برای کارگر رد شده باشه
خودش به هرحال یه مقدار طول میکشه
باید به پزشکی قانونی
سازمان تأمین اجتماعی
مدارک و همه رو چیز کنن
یه ضریبی و یک فرمولی دارن
و بعد تازه این ساز و کار بهزیستی هم
باز چیزی نداره واسه اینکه کارگر
دوباره بازگشت به کار باشه
یا توانمندسازی کارگر معلول باشه
[موسیقی]
[زهرا] سازمان بهزیستی به
عنوان متولی دولتی معلولان
از دهه ۹۰ شمسی روز به روز کوچیکتر شده
و مراکز غیردولتی روز
به روز افزایش پیدا کردن
و فربه تر شدن
تعداد کم کارمندهای سازمان بهزیستی
در مقایسه با گذشته
نشون میده که سازمان تعدیل نیرو کرده
و برای کارمندهای بازنشسته شده هم
نیروی جایگزین استخدام نکرده
با افزایش ۵۰ درصدی تعداد
خدمت گیرنده های مراکز آسیبهای اجتماعی
در این شرایط بحرانی اقتصادی
این قشر بیشتر از پیش آسیب پذیر شده
شهرآرانیوز در گزارشی
اول شهریور امسال خبر داد
که سازمان بهزیستی در حال ایجاد تغییرات
در نمودار تشکیلاتی خودشه
طبق چارت جدید سازمان
بخش توان بخشی به عنوان
مرکز ارتباط با معلولان
عملا دفترش رو از دست داده
برای این مراکز یارانه به شکلی مصوب شده
که حدود ۷۵ درصد از
اعتبارات حال حاضر توانبخشی
صرف کمتر از ده درصد
جامعه هدف شناخته شده میشه
و در واقع ۲۵ درصد از اعتبارات این حوزه
به ۹۰ درصد باقی جمعیت معلولان میرسه
اقدامات رئیس فعلی سازمان بهزیستی
در راستای سیاستهای دولته
که امسال ردیف اعتبار قانون
حمایت از حقوق معلولان رو
از قانون بودجه حذف کرده
در ماه های اخیر معلولان در شهرهای مختلف
از جمله تهران، مشهد و سنندج
بارها در مورد مشکلات زیاد معیشتی
و خصوصا نسبت به عدم پرداخت مستمری
مقابل مراکز دولتی، تجمعات
اعتراضی برگزار کردند
اعتراضها معطوف به نبود امکانات و تسهیلات
در تمام وجه های زندگی عمومی و خصوصیه
که تورم مستقیما روشون
تأثیر گذاشته و تشدیدشون کرده
[موسیقی]
[شعار] سازمان معلول ستیز
بودجه ما رو بریز
[موسیقی]
به گزارش کمپین معلولان ۴۹ درصد
از بودجه های سازمان
بهزیستی در حوزه های اجتماعی
پیشگیری و توان بخشی هنوز پرداخت نشده
بهروز مروتی از کمپین معلولان معتقده
افراد دارای معلولیت دارن سرکوب و ترد میشن
و با یک آپارتاید بودجه ای مواجهند
به گفتی عزت آبادی
کارشناس دفتر مطالعات اجتماعی
و مسئول میز تخصصی
تشکلهای اجتماعی مرکز پژوهشهای مجلس
برای نگهداری، مراقبت و توانبخشی یک معلول
در یک مرکز شبانه روزی
دوازده میلیون تومن اعتبار لازمه
در صورتی که سازمان بهزیستی
برای ارائه این خدمت به ازای هر معلول
سه میلیون تومن به مراکز
توان بخشی کشور پرداخت میکنه
در خبری که بهزیستی آبان ماه
در خبرگزاریهای دولتی منتشر کرد
مستمری کلی معلول خانوار
یک نفره ۷۶۴ هزار تومن تصویب شده
و نسبت به تعداد بیشتر اعضای خانوار
این رقم هم مقدار خیلی کمی بالاتر میره
این رقم نه تنها برای
خانوارهای یک نفر کافی نیست
که به نسبت برای خانوارهایی با تعداد بیشتر
به شدت پایین و جزئیه
معلولان در ساز و کارهای
بهزیستی دسته بندی میشن
بیشتر کمک ها به معلولان ضایع نخاعیه
که ماه مهر گفته شد دو میلیون و
صد هزار تومن برای حق پرستاری
و ۶۰۰ هزار تومن به عنوان کمک
هزینه لوازم بهداشتی دریافت میکنن
این در حالیه که امسال حداقل
دستمزد یک پرستار در ایران
حدود ده میلیون تومن به طور روزانه ست
این پول در واقع کفاف هزینه یک پرستار
برای یک نیم روز رو هم نمیده
به علت فقری که به طور ساختاری
به معلولان تحمیل میشه
مراکز نگهداری و توان بخشی ویژه معلولان
با کسری بودجه روبرو اند
بیشتر کار مربوط به نگهداری از معلولان
به عهده زنان خانواده است
کاری بدون دستمزد که فشار
شدید و مضاعف اقتصادی
برای معلول و خانواده اش وارد میکنه
در وضعیتی که دولت از انجام مسئولیت
در قبال معلولان سرباز میزنه
این وظیفه به حیطه شخص یا
خونوادگی زندگی معلولان کشیده میشه
و اونها رو درگیر مشکلات مضاعف
و منزوی تر از قبل میکنه
پرسشی رو با ایمان گنجی
نویسنده و پژوهشگر مطرح کردم
[ایمان] تو هفته های اخیر کمپین معلولان
از یه سری دستاوردهای خیلی کوچیک خبر داده
مثل افزایش مستمری معلولهای شدید
و خیلی دیگر از خواسته ها مثل اشتغال
مستمری به اندازه حداقل دستمزد
دسترسی پذیری شهر در واقع
حق شهر، همه اینا هنوز معطلن و برعکس
دولت ابراهیم رئیسی
در حال خصوصی سازی بعضی از همین
خدمات رسانیهای مینیمم به معلول هاست
همونطور که میدونیم مانعهای ساختاری زیادی
در برابر اشتغال واقعی
برای افراد دارای معلولیت
و فقرزدایی از این جامعه وجود داره
اما شاید یکی از متأخرترین مانعها تو ایران
که با به اصطلاح آزادسازی اقتصادی
و نئولیبرالیسم حکومتی
اقتصادی، فرهنگی ایران معاصر گره خورده
همون اسطوره خودبسندگی فرد باشه
در واقع اون چیزی که
بهش میگن خود بسنده بودن
سوژه نئولیبرال
حالا این یعنی چی؟ یعنی نظام اقتصادی
نئولیبرالی جهانی سازی
شده مبتنی بر بازار آزاد
واسه یه فرد خیالی به اسم
فرد خودبسنده طراحی شده
به همین اعتبار اصلا
واسه آدمهای دارای معلولیت
و خیلی دیگه از آدما که
نیاز به مراقبت و کر دارن
مناسب نیست
حتی آدمهایی که در ظاهر
نیاز به مراقبت و کر هم ندارن
توی این سیستم بدون کر
افسرده و پرخاشگر و اینها میشن
وقتی پیر بشن یه حادثه ای براشون پیش بیاد
دیگه این به ظاهر خودبسندگی
در موردشون کار نمیکنه
اما اقتصاد ما به شکلی
جهانی برای این ساخته نشده
این رو توی پندمی کووید هم دیدیم
اینجا اتفاقا شاید کار فیلسوف فمینیستی
مثل مارتا فاینمن به درد بخوره
فاینمن یه فیلسوف
نظریه سیاسی آمریکاییه
که به این اسطوره خود-- خودبسنده بودن
سوژه نئولیبرال میگه
اسطوری خدائینی
میگه این اسطوره ساختار
نهادی به وجود آورده که
این واقعیت زیست شناختی رو نادیده میگیره
که همه انسانها تو نقطه ای از زندگیشون
بالاخره وابسته خواهند بود
و نه کاملا خدائین و مستقل
به گفتی فاینمن چارچوب
ایدئولوژیک نئولیبرالی
که از دل این اسطوری خدائینی بیرون میاد
وابستگی رو یک مسئله خصوصی
مربوط به سپهر خصوصی میدونه
نه عمومی و این یعنی دولت بهش کاری نداره
به باور فاینمن از دل
این چهارچوب ایدئولوژیک
چی بیرون میاد؟
اینکه افراد دارای معلولیت، زنها، مهاجرها
پناه جوها، دیگر اقلیتها
انگار باری ام بر دوش جامعه
و شایسته همه مزایایی نیستن که اون افراد
به اصطلاح خدایی و خودبسنده اون جامعه
با کار کردن باید صاحبش باشن
بعد این اسطوره میره توی ریشه های
سیاستگذاری قرار میگیره و
همین میشه که حقوق زنها کمتر از مردهاست
همین میشه که مثلا میگن
ما معلول ها رو استخدام میکنیم
اما با حقوق کمتر از حقوق کارمندها
یا کارگرها حتی با دستمزد
کمتر از حداقل دستمزد
انگار کار معلول ها با کار اون به اصطلاح
افراد خودبسنده یا خدائین فرق داره انگار
داری به معلولان لطف
میکنی که دارن کار میکنن
همین مسئله توی برنامه
هفتم توسعه ایران اومده بود
که معلول ها رو میشه به
حقوق پایینتر استخدام کرد
اگر چه این بهش اعتراض شد و
ظاهرا از برنامه هم برداشته شده
ولی سالهاست که به این تبعیض تو ایران
و بقیه کشورهای جهان عمل میشه
خلاصه این چارچوب ایدئولوژیکی که
باعث میشه که ما فکر
کنیم مهاجران افغانستانی
افراد دارای معلولیت، زنها
اینها کاری که دارن انجام میدن
کمتر از کاری که حالا اون
مرد توانا و ایبل بادی و اینها
داره انجام میده از دل این اسطوره
خودبسندگی و فردی سازی شدید
داخل نئولیبرالیسم میاد بیرون و
به هر حال باید با این چهارچوبهای
ایدئولوژیک هم برای ساختن یک
جامعه برابرتر مبارزه کرد
[موسیقی]
[موسیقی] در جریان اعتراضهای چند ماه اخیر
نیروهای امنیتی بعضی از
تجمعات معلولان رو بهم زدن
رضا اقدسی کارگر اخراج شده ایران خودرو
که بازداشت شده، علاوه بر ناشنوایی
از بیماریهای متعدد دیگه ای هم رنج میبره
و برای تهیه داروهای پرهزینه درمانش
به مشکلات شدیدی دچار شده
ماه مهر هم حراست بهزیستی قزوین
لیلا میرخوشحال ادمین سابق کمپین
معلولان را احضار و روانه بازداشت کرد
لیلا میرخوشحال دچار
معلولیت شدید جسمیه
و به علت پیشرفت بیماریش
چند سال اخیر با کمپین همکاری نکرده
بهروز مروتی مدیر کمپین معلولان
هم از طرف شعبه بازپرسی دادسرای زندان اوین
احضار و بازداشت شد
ناصر سرگران وکیل نابینا
استاد دانشگاه و از فعالای حقوق معلولان
هم در سقز بازداشت شد و
به نهادهای امنیتی سنندج منتقل شد
فشارها بر معلولان همچنان ادامه داره
اعتراضهای معلولان هم ادامه داره
اینکه دولت ابراهیم رئیسی
با پیگیری جراحی اقتصادی
و سیاستهای نئولیبرالی
اساسا پاسخی برای مشکلات خواهد داشت یا نه
هنوز مشخص نیست
[موسیقی]
نظرها
نظری وجود ندارد.