دیدگاه
استعمار، جنایت، دروغ: مغلطهی «سپر انسانی»
ایمان گنجی ــ بزرگترین گواه استفادهی اسرائیل از سپر انسانی، حکم ۲۰۰۵ دادگاه عالیاش در ممنوعیت این اقدام پس از شکایت سازمانهای حقوق بشری است. ارتش دولت آپارتاید اما تا امروز از این کار دست نکشیده. این یادداشت نگاهیست به تاریخ استعماری استفادهی نظاممند از سپر انسانی در سرزمین فلسطین.
در زمان انتشار این یادداشت، بیش از ۲۰ هزار فلسطینی در حملههای ارتش اسرائیل به غزه پس از هفتم اکتبر جانشان را از دست داده اند که ۷۰ درصد آنها زنان و کودکان هستند. بیش از ۵۰ هزار تن نیز مجروح شده اند. هر ساعت شش کودک و چهار زن در باریکهی تحت محاصرهی غزه کشته میشوند. در کرانه باختری که ربطی به حماس و حمله هفتم اکتبر ندارد، اسرائیلیها از آن تاریخ تا کنون دستکم ۲۷۱ فلسطینی از جمله ۶۹ کودک را کشته اند.
با هیچ منطقی این شمار بالای کشتهشدگان فلسطینی قابل توجیه نیست، مگر با منطقِ حاکمیت جهانیسازیشدهی مرگسیاستِ سرمایه که ظهورش با استعمار و نژادپرستی و طبقهبندیِ جانِ انسانها به ارزشمند و بیارزش گره خورده است.
با وجود این، توجیهگران نسلکشی در غزه برای سالها استدلالی را در برابر دوربینهای تلویزیونی، در نشستهای خبری، در تریبونهای سازمان ملل تکرار کرده اند: اینکه سربازان گروهی به نام «حماس» از غیرنظامیان به عنوان «سپر انسانی» استفاده میکنند و چون این گروه «تروریست»، به مثابهی «شر مطلق»، باید حتماً از میان برداشته شود، لاجرم غیرنظامیان هم در راستای این هدف «خیر» قربانی میشوند.
این استدلال را تنها دو گروه خواهند پذیرفت: آنها که مبتلا به تفکر ضعیفاند و نه برچسبهای سیاسی همچون تروریست و نه مطلقسازی شر را به پرسش میکشند و نه پروپاگاندای دولتای را که آپارتاید برپا کرده است؛ و گروهی دیگر که وابستههای اقتصادی یا سیاسی یا ایدئولوژیک واشنگتن و تلآویو بوده اند و خواهند ماند و جستوجو و گفتن حقیقت برای آنها نفعای ندارد. دربارهی این استدلال، سازمان ملل مینویسد:
اینکه اسرائیل کودکان فلسطینی را "سپر انسانی" یا "تروریست" میخواند تا خشونت علیه آنها و والدینشان را توجیه کند، عمیقاً انسانزدایانه است.
این مسألهای جدید نیست و تنها در قبال فلسطینیها هم اعمال نشده است. کشتار غیرنظامیان سوری به دست جمهوری اسلامی و روسیه و ارتش بشار اسد از یک سو، و ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحده از سوی دیگر، همیشه با استدلالهای مشابه و پیش کشیدن شر مطلقی به اسم «دولت اسلامی» توجیه شد. کشتار غیرنظامیان چچن به دست مسکو همینطور. کشتار غیرنظامیان افغانستان و پاکستان و کشورهای آفریقایی در حملههای پهپادی ایالات متحده و متحداناش به همین ترتیب.
اما به طور خاص استدلال «سپر انسانی» اسرائیل که از دهان تمام مقامهای ردهبالای دولتهای غربی تکرار میشود، آنچنان در دو دهه اخیر در پوشاندن حقیقت و توجیه جنایت و کشتار به ویژه مسلمانان کارآمد بوده است که دولتهای هند و مصر هم آن را به کار بردند. دولت راستگرای افراطی هند پس از تصویب متمم قانون شهروندی در ۲۰۱۹ که مسلمانان مهاجر را از شهروندی محروم میکرد، با موجی از اعتراضها با حضور چشمگیر زنان و کودکان مواجه شد و آنها را به خاک و خون کشاند و سپس گفت که معترضان از زنان و کودکان به عنوان سپر انسانی استفاده میکنند. دولت کودتای عبدالفتاح سیسی در ۲۰۱۳ پس از به زیر کشاندن محمد مرسی با حمایت ایالات متحده صدها تن را کشت و زندهزنده سوزاند و بار دیگر استدلال کرد که اخوان المسلمین در اعتراضهایش از کودکان به عنوان سپر انسانی استفاده میکند.
این یادداشت سر واسازیِ کلِ استدلال ذکرشده در بالای از سوی دولت آپارتاید و حامیاناش را ندارد که مبتنی است بر تعریفی که از تروریسم، آن هم بر اساس مطلقسازی شر ارائه میدهند و به آن اعتبار قصد بینهایت ساختن عدالت [۱] را دارند. این یادداشت، بزرگترین واژگونسازی در کار در این استدلال را هدف خواهد گرفت: اینکه چه کسی، در سرتاسر تاریخ استعمار در فلسطین، از «سپر انسانی» استفاده کرده است.
سپر انسانی و استعمار بریتانیا
برای دریافتن اینکه چه کسی سپر انسانی را در قلمروی فلسطین ابداع کرد، باید به نیمهی نخست قرن بیستم و تاریخ استعمار بازگشت؛ پس از آنکه نهاد تازهتأسیس «اتحادیهی ملل» در ۱۹۲۲ «قیمومیت فلسطین» را تصویب کرد و آن را به بریتانیا، قدرت استعمارگر بخشید. اتحادیه ملل بر خلاف تمام قیمومیتهای دیگری که برای خاورمیانه صادر کرده بود، تنها یک گروه جمعیتی در فلسطین را شایستهی شأن ملیت دانست: یهودیان ــ که اقلیت مطلق ساکنان آن سرزمین بودند و با برنامهی مهاجرت به ارض موعود صهیونیسم شمارشان رو به افزایش بود. در پاراگراف سوم سند اتحادیه ملل، تنها و تنها مردم یهود دارای ارتباط تاریخی با این سرزمین قلمداد شده بودند و هیچ حق تاریخیای برای فلسطینیان که قرنها و قرنها آنجا زیسته بودند، در نظر گرفته نشده بود. در واقع، در این سند همچون اعلامیه بالفور، اساساً لغت «عرب» یا «فلسطینی» یکبار هم دیده نمیشد. (به کتاب «یکصدسال جنگ علیه فلسطین» مراجعه کنید).
دلیل اصلیاش مشخص بود: جریان صهیونیسم جریانی استعماری بود و در ارتباط نزدیک با قدرتهای استعمارگر غربی قرار داشت، و همانطور که تئودور هرتزل، بنیانگذار صهیونیسم در ۱۸۹۶ نوشته بود:
آنجا [در فلسطین] ما بخشی از دیوار اروپا در مقابل آسیا خواهیم بود، ما به عنوان پست دیدهبانی تمدن علیه بربریت خدمت خواهیم کرد.
آژانس یهودی، نهاد برساخته جریان صهیونیسم، بر اساس بند چهارم سند قیمومیت صادره از سوی اتحادیه ملل به یک «نهاد عمومی» با شأنی شبهحکومتی بدل و مقرر شد که قدرت استعمارگر و اتحادیه ملل برای تشکیل دولت از سوی این جریان تمام تلاشاش را بکند. در همان سند هم مقرر شد شهروندی فلسطین برای یهودیان تسهیل شود و فلسطینیانی که در دوران عثمانی به آمریکای شمالی و جنوبی مهاجرت کرده بودند و قصد بازگشت داشتند، از این حق و از حق شهروندی فلسطین محروم باشند.
وزیر خارجه وقت بریتانیا، لُرد آرتور بالفور، در سندی محرمانه در ۱۹۱۹ که سه دهه بعد منتشر شد، لُپ کلام را بر زبان رانده بود:
در مورد فلسطین، ما حتی پیشنهاد این را هم نمیدهیم که برویم سراغ توجه کردن به آرزوهای ساکنان فعلی این کشور ... چهار قدرت بزرگ نسبت به صهیونیسم متعهدند.
در این شرایط، همچون هر شرایط استعماری دیگری، چه اتفاقی افتاد؟ فلسطینیها پس از نومیدی از رهبرانشان و مذاکرات آنها با این و آن قدرت بینالمللی برای کسب حق تعیین سرنوشت، دست به مبارزه و مقاومت مسلحانه زدند. این مبارزهی تودهای ابتدا در ۱۹۳۶ به شکلی صلحآمیز رخ داد و الیت [نخبگان] فلسطینی، صهیونیستها و بریتانیاییها را با اعتصاب عمومی شش ماهه غافلگیر کرد: طولانیترین اعتصاب تاریخ در قلمروهای استعماری. بینتیجهماندن اعتصاب به مبارزهی مسلحانهی تودهای در ۱۹۳۷ تا ۱۹۳۹ در سرتاسر فلسطین بدل شد و با پاسخ خونین بریتانیا مواجه شد: ۱۰ درصد از جمعیت مرد عرب فلسطین کشته، زندانی یا تبعید شدند. در جریان این مبارزهی مسلحانه بود که بریتانیاییها یکی از ابداعاتشان در جنگ استقلال ایرلند علیه آنها (۱۹۱۹ – ۱۹۲۱) را به فلسطین آوردند: سپر انسانی.
گروههای مبارز فلسطینی به خودروهای مسلح و قطارهای بریتانیایی حمله میکردند و آنها را منفجر میکردند یا در ریلها بمبگذاری میکردند تا قطار از ریل خارج شود. بریتانیا برای مقابله با این کارزار، فلسطینیهای اسیر را جلوی خودروهای نظامی یا قطارهایشان میبستند و به شکلی تحتاللفظی از فلسطینیهای زنده به عنوان سپر دفاعی استفاده میکردند تا مبارزان فلسطینی از حمله به آنها اجتناب کنند.
این آغاز استفاده مدرن از سپر انسانی در قلمروی فلسطین بود.
فستفوروارد: اسرائیل و سپر انسانی
دولت اسرائیل تکنیکهای سرکوب زیادی را از بریتانیای استعمارگر آموخت. همانطور که بریتانیاییها در ایرلند و فلسطین خانه شورشیان زندانی یا کشتهشده را بیتوجه به حق زندگی اعضای خانوادهی آنها تخریب میکردند، اسرائیل هم این سیاست را به شکل نظاممند به کار میبرد. همانطور که بریتانیاییها در فلسطین شورشیان عرب را به خاطر داشتن حتی یک گلوله ــ نه تفنگ، فقط یک گلوله ــ اعدام میکردند، اسرائیل به خاطر پرتاب یک سنگ، حق تیر و به قتل رساندن فلسطینیهای معترض را به سربازانش داده است. همانطور که بریتانیا با حمایت از گروهی از فلسطینیها در برابر دیگران و اصل «تفرقه بیفکن و حکومت کن» جلوی همبستگی فلسطینیها را میگرفت، اسرائیل با حمایت از حماس اسلامگرا در برابر فتح سکولار چنین کرده است. و بالاخره، همانطور که بریتانیا برای جلوگیری از حمله مبارزان فلسطینی از سپر انسانی استفاده کرد، اسرائیل نیز شهروندان غیرنظامی فلسطینی از جمله کودکان را در برابر سربازان مسلح و خودروهای نظامی خودش قرار میداد تا از آتش جنگجویان فلسطینی در امانشان نگه دارد.
بیایید نمونهها و سندها در این مورد را بخوانیم.
استفادهی سیستماتیک پیش از ۲۰۰۵
سازمان حقوق بشری اسرائیلی بتسیلم استفاده از سپر انسانی را مستند کرده است و مینویسد که اسرائیل پس از اشغال سرزمینهای فلسطینی پس از ۱۹۶۷ به شکل نظاممند سیاست استفاده از سپر انسانی را به کار برده است.
استفاده از سپر انسانی به طور خاص از انتفاضهی دوم و به ویژه عملیات سپر دفاعی در آوریل ۲۰۰۲ با تصمیم مقامهای نظامی ارشد اسرائیل شدت گرفت. به همین دلیل بود که هفت سازمان حقوق بشری در مه ۲۰۰۲ به دادگاه عالی اسرائیل به خاطر استفادهی ارتش اسرائیل از فلسطینیها به عنوان سپر دفاعی شکایت کردند. دو روز پس از آن، ارتش اسرائیل به دادگاه عالی نوشت که به تمام نیروها دستور داده استفاده از "سپر زنده" در درگیریها ممنوع است.
اما سربازان اسرائیلی به این کار ادامه دادند. به همین خاطر، دولت اسرائیل در دسامبر ۲۰۰۲ به دادگاه اعلام کرد ارتش استفاده از سپر انسانی را تماماً متوقف کرده است. دروغ بود. ادامه دادند. کار تا آنجا پیش رفت که رئیس وقت دادگاه عالی در سپتامبر ۲۰۰۴ بار دیگر از ارتش اسرائیل خواست این کار را متوقف کند. یک سال بعد، در اکتبر ۲۰۰۵، دادگاه عالی اسرائیل حکم خود را صادر کرد و گفت که هر گونه استفاده از غیرنظامیان فلسطینی، از جمله «رویه هشدار قبلی»، باید ممنوع شود. ارتش اسرائیل اما کماکان به این کار ادامه میدهد.
در ادامه، به ترتیب زمانی، برخی نمونههای مستندشده دیگر پس از ۲۰۰۵ را با هم مرور میکنیم.
نوامبر ۲۰۲۳ ــ رسانهها:
ویدئویی منتشرشده نشان میدهد که سربازان اسرائیلی در کرانهی باختری از اسیری فلسطینی به عنوان سپر انسانی در برابر خودروهای نظامیاش استفاده میکند. محل واقعه اردوگاه پناهندگان فوّار در نزدیکی الخلیل (هبرون) و در جریان حملهی سربازان اسرائیلی به این اردوگاه است.
ژوئن ۲۰۲۳ ــ سازمان ملل:
سازمان ملل استفاده از چهار کودک فلسطینی ــ سه پسر و یک دختر ــ به دست سربازان اسرائیلی به عنوان سپر انسانی را تأیید میکند.
مه ۲۰۲۲ ــ کمیته بینالمللی دفاع از کودکان ــ فلسطین:
اسرائیلیها در حملهی به محله الهدف در جنین از دختری ۱۶ ساله به عنوان سپر انسانی استفاده کردند. یک هفته بعد، آنها مردی فلسطینی را سپر انسانی کردند.
مارس ۲۰۱۸ ــ سازمان حقوق بشری بتسیلم:
سربازان اسرائیلی در درگیری در اریحا در کرانهی باختری از مردی فلسطینی به نام عبدالرحیم غیث به عنوان سپر انسانی استفاده کردند.
اوت ۲۰۱۴ ــ دفتر هماهنگی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل:
سربازان اسرائیلی در جنگ در نوار غزه کودکی ۱۷ ساله را به گروگان گرفتند و در پنج روزی که او را گروگان گرفته بودند، بارها از او به عنوان سپر انسانی استفاده کردند.
ژوئن ۲۰۱۳ ــ کمیتهی حقوق کودک سازمان ملل متحد:
اسرائیل در نوار غزه و کرانه باختری به شکل روزانه جلوی ثبت تولد کودکان فلسطینی، و دسترسی آنها به خدمات درمانی، مدرسهی مناسب و آب تمیز را میگیرد و به طور منظم از کودکان فلسطینی به عنوان سپر انسانی و جاسوس استفاده میکند. ۱۴ نمونه در مورد آخر، تنها بین ژانویه ۲۰۱۰ تا مارس ۲۰۱۳ مستند شده است. هیچ سربازی به خاطر استفاده از کودکان فلسطینی به عنوان سپر دفاعی مجازات نشده.
ژانویه ۲۰۰۹ ــ دیدهبان حقوق بشر:
دو افسر اسرائیلی ماجد ر.، پسری ۹ ساله را در جنگ در جنوب غزه از مادرش جدا و او را وادار کردند که کیفهای مشکوک به داشتن بمب را باز کند. دیدهبان حقوق بشر میگوید محاکمه و مجازات این سربازان اسرائیلی ابداً کافی نبود ــ "ماستمالی" بود.
مارس ۲۰۰۷ ــ بتسیلم:
سربازان اسرائیلی در حملههایشان در کرانهی باختری دو کودک و یک مرد را به عنوان سپر انسانی استفاده کردند.
حماس و سپر انسانی
حماس که تحت حمایت توامان هر دو دولت سرکوبگر اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران به این قدرت رسیده است، در منطقههای مسکونی در نوار غزه پایگاه دارد. اما باریکهی غزه منطقهای کوچک است با بیش از دو میلیون جمعیت که آن را به یکی از پرتراکمترین منطقههای مسکونی جهان بدل کرده. از سوی دیگر، حماس نهاد حاکم بر غزه پس از انتخابات ۲۰۰۶، هرچند با حکمرانیای حاوی موارد نقض حقوق بشر به گواهی نهادهای بینالمللی حقوق بشری است اما در هر حال مثل هر نهاد حاکم در هر جای دیگری از دنیا، در منطقههای مسکونی تحت حکمرانیاش مقر و پایگاه و دفتر دارد.
با وجود اینکه شرایط انضمامی تاریخی محاصره و اشغال سرزمینهای فلسطینی خشونت هولناک هفتم اکتبر را توضیح میدهد، آن را توجیه و پذیرفتنی نمیکند. در میان یک هزار و ۱۳۹ کشتهشدهی اسراییلی، بسیاری غیرنظامی بودند (میگویند حدود ۸۰۰ تن). سخنگوی حماس یکروز پس از هفتم اکتبر گفت به سربازان این گروه دستور حمله به هدفهای غیرنظامی را نداده است ــ که فارغ از صدق آن، باز هم این اتفاق را پذیرفتنی نمیکند.
به اسارت گرفتن غیرنظامیان اسرائیلی در هفتم اکتبر، به گفته مقامهای حماس، برای تبادل آنها با زندانیان فلسطینی در زندانهای اسرائیل ــ که بسیاری کودک و زن هستند و بسیاری بدون هیچ گونه رویه قضائی منصفانه در زندان نگهداری میشوند ــ صورت گرفت، و نه برای قراردادن آنها جلوی گلوله سربازان اسرائیلی، و تا به حال نیز چنین چیزی رخ نداده است. هرچند آزادی فوری تمام اسیران غیرنظامی اسرائیل در غزه که زنان و کودکان در میانشان هستند، باید درخواستی همگانی باشد و حماس به آن تن نداده است.
اما در رابطه با اینکه میگویند حماس به زور گلوله جمعیتهایی از فلسطینیها را به زور در خانههایشان نگه میدارد، هیچ سند و مدرکی وجود ندارد و افراد مرتبط با ساکنان آنجا در برنامههای تلویزیونی این موضوع را تکذیب کرده اند.
اسرائیل ادعا کرده بود حماس در بیمارستان شفا پایگاه درست کرده و زیر آن مقر زده است. اما نمایش تلویزیونی افسر اسرائیلی و شهادت یک پرستار که بعد معلوم شد پرستار نیست، نتوانست این ادعا را اثبات کند.
اسرائیل در جنگ ۲۰۰۶ با لبنان هم ادعا کرد که حزبالله از غیرنظامیان به عنوان سپر انسانی استفاده میکند اما «دیدهبان حقوق بشر» و «عفو بینالملل» در گزارشهایی جداگانه اعلام کردند که هیچ مدرکی در تأیید این ادعا نیافته اند.
اساساً اسرائیل برای جان غیرنظامیان فلسطینی ارزشی قائل نیست که حماس بتواند از آنها به عنوان سپر انسانی در برابر ارتش آپارتاید استفاده کند. گواه این ادعا، کشتن سه اسیر اسرائیلی به دست سربازان اسرائیلی در غزه بود که پارچهی سفید در دست داشتند، روی آن نوشته بودند «SOS» (کمک)، و نیمتنهی بالاییشان برهنه بود که نشان دهند جلیقهی انتحاری هم بر تن ندارند. آنها را کشتند چون فکر میکردند فلسطینیاند؛ درست مثل آن زن سالخورده فلسطینی و دخترش در برابر کلیسای خانواده مقدس غزه که با شلیک تکتیراندازهای اسرائیل کشته شدند. پاپ در واکنش به این آخری گفت ارتش اسرائیل «تروریست» است.
نباید گذاشت استدلالهای زبانبازانه ما را فریب دهند: حتی آنها که با ادعای حمایت از فلسطین میگویند حماس میدانست اسرائیل در برابر حمله هفتم اکتبر تمام غزه را ویران خواهد کرد، با ترفند زبانی و اخلاقیاتی مسئولیت کشتار و نسلکشی را از دوش دولت آپارتاید برمیدارند. استدلالشان به این میماند که بگویند: فلان معترض ایرانی میدانست اگر در جریان اعتراضی خیابانی به سمت نیروهای سرکوب سنگ پرتاب کند، به سمت او و معترضان همراهش تیراندازی خواهند کرد ــ همانقدر غیرقابل قبول و غیرواقعی.
در هر حال، تا این لحظه منابع مستقل سند و مدرک مستندی مبنی بر استفاده حماس از سپر انسانی به دست نیاوردهاند هرچند این گروه را به خاطر جذب کودکسرباز محکوم کرده اند. در مورد استفاده اسرائیل از فلسطینیها به عنوان سپر انسانی اما، مستندات پرشمارند.
در مواجهه با پروپاگاندای اسرائیل، همیشه باید این جملهی نخستوزیر سابق اسرائیل گلدا مئیر، این شاهکار واژگونسازی جلادـقربانی را (یعنی بدل کردن اسرائیل به قربانی ازلی و ابدی حتی در حالتی که نقش جلاد را برعهده دارد)، به یاد داشت:
وقتی صلح بیاید ما در طی زمان خواهیم توانست عربها را به خاطر کشتن پسرهایمان ببخشیم اما برایمان سختتر خواهد بود که آنها را به خاطر اینکه ما را وادار به کشتن پسرانشان کردند ببخشیم.
سرزمینی از آن خودمان، صفحه ۱۴
یادداشت:
[۱] برای دانستن بیشتر درباره «عدالت بینهایت» در بستر «جنگ علیه ترور» به مقالهی ژاک رانسیر با مشخصات زیر رجوع کنید:
Jacques Rancière (2006) The Ethical Turn of Aesthetics and Politics, Critical
Horizons, 7:1, 1-20
نظرها
مردم مظلوم فلسطین و اسراییل
وقتی کیلومتر ها حماس در غزه تونل دارد و در ان اب و غذا و سوخت پنهان کرده است چرا در هنگام بمباران به کودکان و زنان فلسطینی اجازه ورود به پنهاگاه را نمیدهد.. چرا حماس تروریست و جنایتکار دشمن مردم فلسطین و دوست روسیه و دوست و عامل افراطیون اسراییل، از مدارس و بیمارستان ها و محل چادر های سازمان ملل اقدام به موشک پرانی میکند با وجود اینکه میداند در پاسخ موشک های اسراییل ان مناطق را بمباران خواهند کرد. شما در تاریخ 100 ساله گذشته گیر کرده اید بهتر است دنبال ازادی فکر خودتان از گذشته باشید و دست از حمایت حماسی که با پول اخوند کمونیست روسی انگلیسی اسراییلی اداره میشود بر دارید.
یک ایرانی
تا زمانی که جنایات حماس را محکوم نکرده باشید چرندیاتی از این دست که می نویسید فقط حمایت از حماس تلقی می شود این مقاله دقیقا در حمایت از حماس بود و حال ما در ایران از این اشک تمساح های این مدعیان دروغین حقوق انسانی به هم می خورد طوری می نویسیند انگار هیچ مشکلی در دنیا وجود ندارد و فقط مشکل کل کره زمین اسراییل و غزه است دست از این عوام فریبی بردارید روزی که صراحتا جنایات حماس را محکوم کردید که تاکنون چنین کاری نکرده اید آن روز ادعا کنید مدافع مردم مظلوم بقیه دنیا هم هستید ولی تا آن روز سکوت کنید برای خودتان بهتر است برای ما هم از غزه ننویسید غزه نه برای ما مهم است نه اهمیتی دارد ما در ایران هزاران غزه داریم که شماها در این باره خفه خون گرفته اید و خودتان را برای غزه پاره کرده اید
مهرداد
ایمان عزیز، سپاس فراوان از نگارش چنین مطلب روشنگرانه ای آنهم در زمانی که به نظر میرسد که انسانیت و اخلاقیات از این جهان رخت بر بسته است. من در وحشت مطلق بسر می برم، اما حضور افرادی چون شما از وحشتم می کاهد. می دانم که شما هم به کودکان فلسطینی که پدر و مادر خود را از دست داده اند می اندیشید؛ می دانم که شما هم ضجه های کودکان و زنان بیگناهی را که در زیر آوارها مرگ تدریجی خود را می بینند می شنوید.
فريده تبريزي
ممنون اقاي گنجي اطلاعات بسيار مفيدي بود پايدار باشيد