روایت تصویری یک روز از زندگی پویا
م. مهراد − امیرعلی رزاقی در یک مجموعه عکس یک روز از زندگی پویا ایرجی را ثبت کرده است. پویا ایرجی، گرافیستی که دچار معلولیت انحراف ستون فقرات و ضعف عضلانی است.
امیرعلی رزاقی، عکاس خبرگزاری مهر در یک مجموعه عکس یک روز از زندگی پویا ایرجی را ثبت کرده است. پویا ایرجی متولد ۱۳۶۴ فوق دیپلم گرافیک ساکن شهر اراک است. او دچار معلولیت انحراف ستون فقرات و ضعف عضلانی است.
از زندگی پویا
اولین تصویر پویا را در حال کار با کامپیوتر نشان میدهد. او بر اثر انحرافی که در ستون فقراتش دارد نمیتواند به راحتی روی صندلی بنشیند. نه تجهیزات کامپیوتر و نه میز و صندلی برای تن معلولش طراحی نشدهاند. فضای عکس بسیار واقعیست و احساس عدم راحتی پویا را به خوبی انتقال میدهد.
دومین تصویر استفاده پویا از کامپیوتر را از زاویهای دیگر نشان میدهد. عکاس در این تصویر با نمایش چهرهی پویا و نگاه خیرهاش به مانیتور خواسته است ناتوانی و دشواری فعالیت سوژه را به ما نشان دهد. گویی سوژه مقهور سیستم قدرتمندیست که استفاده از آن ورای تواناییاش است. در اینجا رایانه نمادیست از سیستم حاکم، سیستمی که جای برداشتن بار از دوش معلولان خود باریست مازاد بر دوششان.
سومین تصویر پویا را در حال انجام فعالیت ورزشی نشان میدهد. پر واضح است که بارفیکس وسیلهای مناسب برای فردی با چنین معلولیت جسمی شدیدی نیست. زمانی که از طرف نهادهای دولتی وسایل ورزشی مناسب معلولان در اختیار خانوادهها قرار داده نمیشود و امکان پرداخت هزینه برای خرید چنین وسایلی از طرف خانوادهها وجود ندارد، به ناچار معلولان باید خود را با شرایط وفق دهند. تاوانی سنگین در ازای شرایطی که مسببش نیستند.
چهارمین تصویر پدر را درحال بستن تکمههای پیراهن پویا نشان میدهد. پدر در موقعیتی بالاتر از فرزند قرار دارد، قرار گرفتن در این موقعیت نشاندهندهی قدرتمند بودن پدر است، اما برخلاف تصویر رایانه این قدرت برای پویا آزار دهنده نیست، او با نگاهی مهربان به پدرش خیره شده. رابطه عاطفی بسیار عمیق و قوی بر تصویر حاکم است.
پنجمین تصویر همچنان بازنمایی جو گرم خانواده است. همگی افراد خانواده دور میز شام جمع شدهاند. گویی تنها مکان گرم و صمیمی برای فرد معلول، کانون خانوادهاش است. او در این مکان احساس امنیت و آرامش دارد، نیازهایش بی هیچ چشمداشتی برآورده میشوند و از خطراتی که در جامعه برایش وجود دارد در امان است.
تصاویر ششم به بعد با کار پویا در ارتباطند. پویا مشغول تراشیدن ریش برای رفتن سر کار است. او در چاپخانه پدرش کار میکند.
در این تصویر نیز ما شاهد امکانات حداقلی هستیم که خانواده توانسته برای راحتی فرزند معلولش مهیا کنند؛ آینهای که بر روی میز قرار گرفته و ریشتراش شارژی قابل حمل که باعث میشود پویا در شرایطی راحتتر صورتش را بتراشد.
تصویر هفتم پدر و خواهر پویا را به ما نشان میدهد. زمانی که پدر لباسهای پویا را تنش میکند خواهرش درحال تماشای آنهاست. گویی دختر کوچک خانواده درحال آموزش است تا او نیز بتواند در نبود پدر به پویا کمک کند. همچنان عکس بازنمای فضای صمیمی و گرم خانواده است.
تصویر هشتم پویا را درحال بالا رفتن از پلهها نشان میدهد. در این تصویر نبود فضای بهینهسازی شده برای فرد معلول مشهود است. خانه فاقد آسانسور یا بالابر مناسب معلولان است و این امر سبب شده که بالا رفتن از هر پله به مثابه فتح قلهای مرتفع برای پویا باشد. بیانتها بودن پلهها، خارج شدن آنها از گوشهی سمت راست کادر، نشاندهندهی پایان ناپذیر بودن مشکلات افراد ناتوان است.
تصویر نهم پویا را در حال بستن در خانه نشان میدهد. او در را بر مشکلاتی که در خانه دارد میبندد و پا در راه مشکلاتی میگذارد که جامعه برای او فراهم آورده است.
تصویر دهم ادامه داستان تصویر پیشین است. پویا در کوچهای خیس و میان خانههای قدیمی زنگار بسته نشان داده شده. مانند تصویر شماره هشت، بالا رفتن از پلهها، اینجا هم کوچه بیانتها نشان داده شده. در این تصویر دیگر خبری از جو گرم و صمیمی خانواده نیست، تمامی المانهای حاکم بر تصویر، خانههای قدیمی خشن و کوچهی خیس و باریک، نمایان گر جو سرد، عدم وجود امنیت و سختیهاییست که پویا در جامعه با آن مواجه است.
تصویر یازدهم همچنان بازنمایی شهر سرد و فضای گرفتهی آن است. این شهر پذیرندهی پویا نیست، با تمام اجزایش او را پس میزند. تنها روحیهی قوی و جنگندهی پویاست که سبب میشود از کانون گرم خانواده خارج و در شهر حاضر شود.
تصویر دوازدهم پویا را در حال کار کردن با ماشین چاپ نشان میدهد. اینجا کارگاه پدرش است. نه حالت بدنی او برای کار با ماشین صنعتی مناسب است و نه میتواند به راحتی بنشیند و با آن کار کند. زمانی که فعالیتهای کاری مناسب معلولان و تواناییهای آنها وجود نداشته باشدِ، آنها ناچارند مانند انسانهای بدون معلولیت تن به کار دهند. کارهایی که برای تن معلولشان مناسب نیست و تنها باعث آزار دیدن و رنج کشیدن بیشترشان میشود.
تصویر سیزدهم تصویری است به غایت پارادوکسیکال. فرم تصویر شامل یک سوم بالایی و یک سوم پایینی است. در قسمت بالای تصویر دستهای ناتوان پویا قرار دارند. در قسمت پایین پسری بر روی جلد پیک توانا نشان داده شده که با دستهای توانایش ابر آبی رنگی را گرفته. پیک توانا از سوی کانون معلولان توانا چاپ میشود و نوید دهندهی آیندهای نو و روشن برای معلولان است. آیندهای که پیک توانا نوید آن را میدهد با تصاویر زندگی پویا در تضاد است. واقعیتی که بر مجموعه تصاویر زندگی پویا حاکم است در تضاد با اتوپیای پیک توانا قرار دارد. روشنی جلد مجله در تضاد با تاریکی و سردی تصاویر شهریست. گویی نه آیندهای روشن وجود دارد و نه زندگیی آسودهتر، تنها پویاست و تلاش او برای زندگی کردن.
تصویر چهاردهم همچنان نشان دهندهی پویا در محل کارش است. قاب تصویر از بالا بسته شده تا کلیت فضای کارگاه نشان داده شود. همانگونه که در تصویر قابل مشاهده است هیچ گونه مناسب سازی فضای معلولان انجام نشده و پویا ناچار است مانند افراد بدون معلولیت در این مکان کار کند.
تصویر پانزدهم پویا و پدرش را درحال خوردن غذا نشان میدهد. برخلاف تصویر پنجم، شام خوردن در جو گرم خانواده، اینجا دیگر خبری از غذای خانه و جو گرم و صمیمی نیست. جو جدی محیط کار بر تصویر حاکم است.
تصویر شانزدهم پویا را در حال برگشتن از محل کار به خانه نشان میدهد. همچنان او در شهری قدم میگذارد که با تمام اجزایش تن معلولش را پس میزند. مجددا پلههای مشکلات زندگی پویا بیانتهاست و بالا رفتن از هر پله مانند فتح قلعهایست دشوار.
آخرین تصویر این مجموعه نوید دهندهی بازگشت پویا به کانون گرم خانواده است. پسزمینهی تصویر خانههایی گرم و روشن را به ما نشان میدهد و لباس تن پویا برخلاف تصویر دهم، کوچههای خیس و خانههای زنگار بسته، بنفش رنگ است. نور و رنگ عکس تداعی کنندهی پایان زندگی خشن شهری و آغاز زندگی گرم خانوادگی است.
نظرها
بیننده
گزارشی واقعا عالی و به جا, خصوصا یادداشتهای همراه عکسها و یادآوری دوباره و سه باره ی اینکه چرا کشور ایران جامعه ای علیل ستیز ست. نظامی که که با تمام اجزایش حیات و بدنهای معلولین را پس میزند. در این میانه, شور حیات جناب آقای پویا ایرجی و محیط گرم خانواده ایشان دوست داشتنی و امیدوار کننده است.
آنتونی پیک روآ
به راستی که خدا مرده است