دیدگاه
در میان اعدامها، برسد به دست میرحسین موسوی: آیا صادقانه به اشتباهتان اعتراف خواهید کرد؟
نویسنده در یادداشتی کوتاه خطاب به نخستوزیر دهه ۶۰ نوشته: «آیا در میانهی این اعدامها که هر روز شدت میگیرند ــ و با این حال به شدت اعدامهای دههی شصت، دوران زمامداری شما و امام محبوبتان نرسیده اند ــ میتوانید به حقیقت بازگردید؟ میتوانید به عنوان یک مسلمانمانده، توبه کنید و به ما بگویید که در دهه ۶۰ چه گذشت و امام محبوبتان را به خاطر این قتلهای دولتی تقبیح کنید؟ زنهار که جانشین امام محبوبتان، میگوید خدای اکنون هنوز همان خدای دهه ۶۰ است.»
میرحسین موسوی در آن مناظرهی مشهور ۱۳۸۸ با محمود احمدینژاد، سخنانش را با تسلیت به مردم ایران به خاطر «وفات امام» شروع کرد و گفت: «ما همه هویتمان و عزتمان از وجود مبارک ایشان [روحالله خمینی] است». هزاران تن که عزیزانشان از اسفند ۵۷ تا خرداد ۶۸، زمان مرگ خمینی، به دار آویخته شده بودند، با شنیدن این جمله به درستی خشمگین شدند. برای آنها، «وجود نداشتنِ» اعضای خانوادهشان، خواهران و برادران و مادران و پدران و فرزندانشان، «از وجود مبارک ایشان» نشأت گرفته بود.
موسوی، معروف به «نخستوزیر محبوب امام»، بارها اطلاع از اعدامهای دستهجمعی را انکار کرده است. با این حال، مصاحبه بدناماش با شبکهی تلویزیونی اتریشی که از اعدامها دفاع میکرد، به چیز دیگری اشاره داشت.
اما حال چندین روز پیش از اعدام اخیر چهار زندانی سیاسی کُرد، زهرا رهنورد، همسر او، سهشنبه ۳ بهمن در واکنش به اجرای احکام اعدام معترضان و کشتار مخالفان حکومت علی خامنهای در بیانیهای کوتاه گفت که جمهوری اسلامی در سراسر ایران دریای خون به راه انداخته است.
رهنورد در بخش دیگری از بیانیهاش که وبسایت «کلمه» آن را منتشر کرد، نوشت:
فرزندان ایران را میکشند، یا در خیابان، یا در زندان، یا با اعدام، و دل مادران را به داغ نوگلانشان غرق در خون میکنند.
او نوشت که بهزودی حاکمان جمهوری اسلامی «خودشان در این دریای خون غرق خواهند شد و صبح نجات ملت طلوع خواهد کرد».
او و میرحسین کماکان در حصر اند. نخستوزیر دهه ۶۰ خود پیش از این از اعدامها و سرکوبها در جمهوری اسلامی انتقاد کرده و در دوران قیام ژینا، خواهان رفراندوم شده است.
بنابراین، زمان برای پاسخ او به این پرسش دیر هم شده است: آقای میرحسین موسوی! آیا اعتراف میکنید که خطا کردید، که بر جنایت چشم پوشیدید، که آن امامای که «عاشق»اش بودید، سرآغاز این کشتار هولناک حکومتی و مشروعیت بخشیدن به این قتلهای دولتی ــ اعدام ــ بود؟
آقای موسوی، شما که دستتان به بیانیه نوشتن میرود. بیانیهای بنویسید و در سمت حقیقت بایستید. وفاداری ما به جز به حقیقت به چیز دیگری نیست. آیا در میانهی این اعدامها که هر روز شدت میگیرند ــ و با این حال به شدت اعدامهای دههی شصت، دوران زمامداری شما و امام محبوبتان نرسیده اند ــ میتوانید به حقیقت بازگردید؟ میتوانید به عنوان یک مسلمانمانده، توبه کنید و به ما بگویید که در دهه ۶۰ چه گذشت و امام محبوبتان را به خاطر این قتلهای دولتی تقبیح کنید؟
زنهار که علی خامنهای، جانشین امام محبوبتان، میگوید خدای اکنون هنوز همان خدای دهه ۶۰ است. و ما تنها از خلال رستگاری گذشته با حقیقتگویی میتوانیم به آیندهی دیگری امیدوار باشیم.
آقای موسوی، گویا شما رادیکالترین چهره بین به اصطلاح «اصلاحطلبان» هستید! اگر شما هم نتوانید این حقیقت عریان را ببینید و بر آن صحه بگذارید، اگر شما هم نتوانید حتی فریادهای کسانی مثل حسینعلی منتظری علیه اعدامها را بشنوید و از خلال او امام محبوبتان را تقبیح کنید، دیگر چه حرج که مردم ایران به سمت خشونت بروند و تمام دستاندرکاران این نظام را در فردایی لاجرم به چوبههای داری بسپرند که امام محبوب شما پس از پیروزی انقلاب گفت در میدانها برپا خواهد کرد؟
آقای موسوی، اگر ذرهای به حقیقت، به ایران، به مردماش، و به خودتان علاقه دارید، الان زمان مخالفت جدی شما و تمام اصلاحطلبان تحت تأثیر شما با مجازات اعدام است. مخالفتی مطلق علیه اعدام، علیه هر نوع اعدامی، علیه اعدام برای هر جرمی.
آقای موسوی! شما که باور دارید «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»، باید بدانید که برای جلوگیری از اورجی خشونت و اعدام و توحش در فردای رخت بربستن حکومت فعلی، برای تکرار نشدن تاریخ فاجعه، برای اعلام خبر مرگ خدای دههی شصت، مسئولید. به این مسئولیتتان وفادار بمانید!
نظرها
نظری وجود ندارد.