گزارش میدانی
«انتخابات بیمعنا شده»
کنعان مختار – در این گزارش شنیدههایی در مورد انتخابات پیش رو ثبت شده است. مردم علاقه و توجهی به انتخابات ندارند و وقتی صحبت را به انتخابات میکشانیم ساده و بیهیجان میگویند انتخابات برایشان دیگر معنایی ندارد.
خیلی وقت است انتخابات در کشور بیمعنا شده. انتخابات توی این مملکت یعنی دادن رأی اعتماد به نظام. فرقی بین اصولگرا و اصلاحطلب و یا هر جناح و حزب دیگری هم نیست، همه در خدمت ولایت مطلقه فقیه هستند. نه رأی مردم تاثیر دارد نه اساساً به فکر مردم هستند. هیچکدام از این حضراتی که به قول خودشان رد صلاحیت شدهاند بخاطر پشتیبانی از مردم نبوده. اینها بازی جناحی خودشان است، همه چیز از قبل مهندسی شده. این چیزها دیگر برای مردم کاملاً معلوم شده و نمیتوانند سر کسی را شیره بمالند. این همه تبلیغات و داد و هوار که راه انداختند بیایید توی انتخابات شرکت کنید، در راستای همین مهندسیکردن انتخابات است. فردا روز میگویند دیدید ما چقدر طرفدار داریم و مردم به صندوقهای ما اعتماد دارند! خیر، ما دیگر فریب نمیخوریم.
این صحبتهای یک شهروند ۴۲ ساله به گزارشگر «زمانه» است.
«محمد» جزو ۶۱ میلیون و ۱۷۲ هزار و ۲۹۸ فرد ایرانی است که به گفتهٴ رئیس ستاد انتخابات کشور، واجد شرایط حضور در پای صندوق و رأی دادن در انتخابات ۱۱ اسفندماه سال جاری اند. باوجود اینکه تنها چند روز به انتخابات دوازدهمین دوره «مجلس شورای اسلامی» و ششمین دوره «خبرگان رهبری» باقی مانده، اما در ایران نه از شور انتخاباتی خبری است، نه حتی پیشبینیهای آماری مشارکت بالایی را انتظار دارند.
به نوشته روزنامه «وطن امروز»، در نظرسنجی صداوسیما که اوایل بهمنماه صورت گرفت ۵۲ درصد مردم از زمان برگزاری انتخابات اطلاع نداشتند. همچنین به نقل از «خبرآنلاین» طبق نتایج به دست آمده از یک نظرسنجی که توسط یک مرکز دولتی انجام گرفته، مشخص شده است که میزان مشارکت در انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ در کل کشور ۳۰ درصد است. این گزارش میگوید در استان تهران میزان مشارکت حدوداً ۲۲ درصد و در شهر تهران ۱۵ درصد پیشبینی شده است. این نظرسنجی دلایل عدم مشارکت را «ناکارآمدی مجلس و انتخابات، فساد و ناامیدی از آینده کشور» اعلام کرده است. اگرچه حکومت از انتشار نظرسنجیها جلوگیری میکند و حتی نظرسنجی یاد شده نیز بعد از دو روز از خروجی سایت «خبرآنلاین» حذف شد اما شواهد نشان میدهد انتخابات امسال کمترین درصد مشارکت را در بیش از چهار دهه حکمرانی جمهوری اسلامی بر ایران خواهد داشت.
تبلیغات گسترده برای انتخابات زوری
حکومت ایران از ماهها پیش تمام قوای تبلیغی خود را در جهت ترغیب مردم به شرکت در انتخابات به کار گرفته است. در همین راستا ۲۰۰ کانال تلویزیونی برای تبلیغات نامزدها پیشبینی شده و انبوهی برنامه تبلیغی در این خصوص تدارک دیده شدهاند؛ امامان جمعه خطبههای خود را به انتخابات اختصاص میدهند و قوه قضائیه با افرادی که به گفتهٴ آنها انتخابات را «سیاهنمایی و یا تضعیف» میکنند برخورد قضایی میکند. در همین رابطه، اصغر جهانگیر، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، ۲۹ بهمنماه گفت:
براساس رصدی که به صورت کاملاً دقیق و ۲۴ ساعته صورت میگیرد، همه شبکههایی که در دسترس ما هستند این رصد در مورد آنها صورت میگیرد و در همین خصوص ۲۰۰ شبکهای که به صورت تارنما و موارد متعدد دیگر انتخابات را سیاهنمایی و یا تضعیف میکردند و یا به نوعی تلاش میکردند که مشارکت را کاهش دهند یا از انتخابات اعتمادزدایی کنند و یا چهرهها را تخریب کنند دعوت شدند و مورد تذکر قرار گرفتند و به ۳۸ مورد از اینهایی که به آنها هشدار داده شده بود اقدامات قانونی نسبت به آنها عمل آمده، و ۸ مورد از این شبکههای رسانهای و مجازی هم در همین ارتباط مسدود شدند و برای ۳ نفر از فعالین سیاسی که در این رابطه اقدام کردند نیز پرونده تشکیل شده است.
در شبکههای اجتماعی عنوان شده که در روزهای گذشته افرادی به دلیل انتشار پستهای مبنی بر تحریم انتخابات در شبکههای اجتماعی بازداشت شدهاند.
به نوشته روزنامه «وطن امروز»، در نظرسنجی صداوسیما که اوایل بهمنماه صورت گرفت، ۵۲ درصد مردم از زمان برگزاری انتخابات اطلاع نداشتند. همچنین به نقل از «خبرآنلاین» طبق نتایج به دست آمده از یک نظرسنجی که توسط یک مرکز دولتی انجام گرفته، مشخص شده است که میزان مشارکت در انتخابات اسفندماه ۱۴۰۲ در کل کشور ۳۰ درصد است.
یکی از شهروندان درخصوص اصرار حکومت به شرکت در انتخابات به «زمانه» میگوید:
این همه فشار و بازداشت و تبلیغ برای حضور در انتخابات نشانهٴ استیصال رژیم است. در یک حکومت دمکراتیک و مبتنی بر حق انتخاب، شما نمیتوانید مردم را به زور به کاری وادار کنید، اما در ایران نه تنها این کار میشود بلکه حتی برایش جرمانگاری هم میکنند. این دوره به معنای واقعی عدم مشروعیت رژیم را نمایان میکند. آنها خوب میدانند دیگر پیش مردم اعتماد و مقبولیتی ندارند، به همین خاطر به زور میخواهند صف صندوقها را حتی به شکل صوری هم شده پر کنند تا ازش بهرهبرداری سیاسی کنند. من و خانوادهام قطعاً در انتخاباتی که مهر تأیید بر مشروعیت جمهوری اسلامی میزند شرکت نخواهیم کرد. مردم حرفشان را سال گذشته با شعار «مرگ بر دیکتاتور» زدند، حرف مردم این است، نه رأی در انتخاباتی که هیچ تاثیری در سرنوشت آنها ندارد.
بهرغم اینکه نظرسنجیها از مشارکت پایین واجدین شرایط خبر میدهند محمدجواد محمودی، سرپرست موسسه تحقیقاتی جمعیت کشور در «نمایشگاه رسانههای ایران» بدون ارائه مستندات اعلام کرد: «نظرسنجیها و رصد صورت گرفته طی چند ماه گذشته نشان میدهد مشارکت مردم برای حضور در انتخابات مجلس و خبرگان رهبری از بین ۶۰ میلیون واجد شرایط رو به افزایش است.»
همچنین پایگاه خبری «بصیرت» بدون اشاره به پیمایش خاصی و تنها با کاربرد عبارت «چندین مرکز معتبر نظرسنجی»، روز ۴ اسفندماه در اینباره نوشت: «تازهترین نظرسنجیها درباره انتخابات ۱۱ اسفند که هفته آخر بهمنماه صورت گرفته نشان میدهد تمایل برای مشارکت در انتخابات، نسبت به نظرسنجیهایی که تا ۱۰ روز اول بهمن انجام شده بود، افزایش یافته است.» در همین رابطه، پیشتر احمد وحیدی، وزیر کشور اعلام کرده بود: «افق ما مشارکت و حضور بیش از ۶۰ درصدی مردم است و همه برنامهها باید بر همین اساس تنظیم شود.»
یکی از شهروندان درمورد آمارهای دولتی و تبلیغات گسترده حکومت مبنی بر شرکت در انتخابات به «زمانه» میگوید:
چهرهٴ دروغگوی رژیم خیلی وقت است برای مردم معلوم شده است. این انتخابات، انتخابات مجلس و خبرگان نیست، رأی مشروعیت به نظامی است که جز خون و فقر و تباهی دستآوردی نداشته است. بحث این نامزد و آن نامزد نیست، هر کسی به عنوان نامزد در این انتخابات ثبتنام کرده است، چه تأیید شدهها چه رد شدهها، یعنی جمهوری اسلامی را قبول دارند، به ولایت فقیه التزام دارند و در جهت تداوم آن تلاش میکنند. انتخابات جمهوری اسلامی برای من یک بازی و نمایش مسخره است. من با خود نظام مشکل دارم. هیچ نامزدی، هیچ برنامهای و هیچ توجیهی نمیتواند خونهای ریخته شده توسط این رژیم را پاک کند.
اگرچه عمدهٴ منتقدان انتخابات ایران، نوک پیکان اعتراض خود را سمت کلیت نظام جمهوری اسلامی گرفتهاند، اما حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران سوم اسفندماه در گفتگو با خبرنگاران خطاب به مردم بیان کرد: «روز جمعه برای رضای خدا و حمایت از وطن، اسلام، رهبر معظم انقلاب و اعتقادات پای صندوقهای رأی حاضر شوید.»
شهروندی دیگر درمورد سخنان حسین سلامی به «زمانه» میگوید:
اینها ایران و وطن و سرزمین را به اسم جمهوری اسلامی گره زدهاند و ازش سوء استفاده میکنند. ایران و وطن غیر از این نظامِ سرتاپا فاسد است. چطور منی که سال گذشته جلوی چشمم دهها نفر با دستور امسال سلامی کشته و زخمی و بازداشت شدهاند، میتوانم بخاطر اعتقادات و رهبر معظم ایشان! پای صندوق بروم و مهر تأییدی بر تداوم این رژیم بزنم؟! اگر خیلی حرف مردم برایشان مهم است چرا رفراندوم برگزار نمیکنند؟ چرا گوش شنوایی برای فریادهای مردم ندارند؟ چرا هر روز فضا را بستهتر و امنیتیتر میکنند؟ ما خونهای ریخته شده را نه میبخشیم نه فراموش میکنیم.
«فرقی بین جناحهای سیاسی نیست»
این روزها پرکاربردترین عبارت بین ایرانیها «مهندسی انتخابات» است. هر دو انتخابات مجلس و خبرگان با انتقادات فراوانی روبهرو شدهاند. برخی از رد صلاحیت شدهها که خود روزگاری در قدرت بودند از انتخابات مهندسی شده گلایه دارند و در شبکههای اجتماعی تا نامههای سرگشاده اعتراض خود را بیان میکنند. اما برخی از مردم نه با گلایههای رد صلاحیتشدهها همراهی دارند نه توجهی به شعارها و وعدههای تأیید شدهها.
یک شهروند در این باره به «زمانه» میگوید:
رد صلاحیتها چه کسانی هستند، روحانی و پورمحمدی؟ مگر خود اینها زمانی که رئیسجمهور و رئیس دادگستری و دهها پست و مقام دیگری داشتند چه گلی به سر مردم زدند؟ مگر دستشان به خون هزاران جوان این مملکت آلوده نیست؟ چه فرقی میکند تقی باشد یا نقی، همه سروته یک کرباساند. خود محمد خاتمی هم بیاید چیزی عوض نمیشود. مردم از اصولگرا و اصلاحطلب گذر کردند. مگر کسانی جز نامزدهای فعلی بیایند قدرت خامنهای را ضعیف میکنند؟ یا ولایت فقیه را بخاطر جنایتش محاکمه میکنند؟ این حرفها همهاش گرم کردن تنور انتخابات و مشروعیت دادن به حکومت فاسد اسلامی است. فرقی بین جناحهای سیاسی نیست.
جواد امام، سخنگوی «جبهه اصلاحات» درخصوص فهرست نامزدهای انتخاباتی در ۱۶ بهمنماه در صفحهٴ ایکس خود نوشت: «با توجه به شرایط موجود و به استناد راهبرد انتخاباتی و مصوبه مجمع عمومی مورخ ۱۵/۱۱/۱۴۰۲ جبهه اصلاحات ایران در انتخابات اسفند ماه در تهران امکان ارائه لیست ندارد.» او بار دیگر در ۴ اسفندماه و در واکنش به انتشار خبر فهرست ۳۰ نفره نامزدان اصلاحطلب از سوی خبرگزاری دولت در حساب کاربری خود نوشت: «ضمن تکذیب ادعای خبرگزاری دولت و رسانههای اقماری درباره ارائه لیست انتخاباتی اصلاح طلبان، مجدداً اعلام میشود جبهه اصلاحات ایران در انتخابات اسفند تهران لیست ندارد.» اگرچه جبهه اصلاحات لیستی از نامزدهای خود ارائه نداده است، اما سعید نورمحمدی، سخنگوی حزب «ندای ایرانیان» با اشاره به نهایی شدن لیست ائتلافی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بیان کرده: «پس از انجام نشستهای مشترکی که میان ۴ حزب ندای ایرانیان، اعتماد ملی، کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه و آقای علی مطهری برگزار شد، لیست ۳۰ نفره ما برای انتخابات در تهران نهایی شد.»
پیشتر نیز ۱۱۰ فعال سیاسی اصلاحطلب در بیانیهای با عنوان «روزنهگشایی کنیم»، منتشر شده در ۲۳ بهمنماه، با اذعان به این مسئله که انتخابات پیش رو «آزاد» نیست، «از رهبران و نهادها و فعالان سیاسی و مدنی و گروههای مرجع» خواستهاند در انتخابات شرکت کنند.
این فعالان در مورد اینکه «آیا انتخابات ۱۴۰۲ مصداق انتخابات آزاد است؟ » پاسخ دادهاند: «روشن است که نه. متأسفانه همچون عموم انتخاباتهای تاریخ معاصر ایران، این انتخابات نیز از شرایط انتخابات کاملاً آزاد و عادلانه فاصلهٴ زیادی دارد و مسیر و رویهٴ ناظران و مجریان این انتخابات حتی شدیدتر از گذشته معطوف به "خالصسازیِ" نامزدها و "خالصسازیِ" رأیدهندگان بوده است.» بااین وجود از مردم خواستهاند برای جلوگیری از «تشدید تحریمهای اقتصادی» و «تهديدهای دشمن» در انتخابات پیشرو مشارکت کنند. این بیانیه واکنشهای زیادی از سوی موافقان و مخالفان به همراه داشت.
یکی از شهروندان درمورد این بیانیه به «زمانه» میگوید:
من جز در انتخابات دورهٴ گذشتهٴ ریاستجمهوری در همهٴ انتخاباتها شرکت کردم و به اصلاحطلبها رأی دادهام. اما دیگر آن روزها گذشت. اطلاحطلب و اصولگرا و اعتدالگرا و غیره بیمعنا و بیکاربرد شدهاند. چطور با علم به اینکه انتخابات «آزاد» نیست میشود در آن شرکت کرد؟ اعتراف میکنم سالهای گذشته هم اشتباه کردم، آگاهی سیاسی نداشتم. هربار که ما شرکت کردیم رژیم از آن به نفع خود بهره سیاسی برد. گذشته از اینها، اصلاحطلبان ادعا میکنند مجلس با مجلس فرق دارد، کدام فرق؟ مگر در دورهٴ حسن روحانی ملت را تو خیابان به گلوله نبستند؟ مگر اوضاع اقتصادی بهتر شد؟ حتی در دورهٴ خاتمی هم اوضاع خوب نبود، مگر قتلهای زنجیرهای و حوادث کوی دانشگاه سال ۷۸ در دورهٴ ایشان اتفاق نیفتاد؟ ما همهٴ این سالها فریب خوردیم و دیگر فریب نخواهیم خورد.
در همین رابطه شهروند دیگری معتقد است فضای بستهٴ سیاسی در ایران، انتخابات را از حیز انتفاع خارج کرد و در ادامه به «زمانه» میگوید:
در دیدگاه جمهوری اسلامی حزب و جناح معنایی ندارند، همه باید برای تداوم نظام و شخص علی خامنهای قسم بخورند. پس اصلاحطلب و اسلامی و اصولگرا تفاوتی ندارد و در برهمان پاشنه خواهد چرخید. شرکت نکردن من در انتخابات به معنای نه گفتن به کل این سیستم است. اما به محض مشارکت در آن حتی اگر توی برگهٴ رأی «زن زندگی آزادی» بنویسم یعنی به این نظام و انتخابات و کل دم و دستگاهش اعتماد دارم. پس هیچ وقت همچین کاری نمیکنم. شرط نجات ایران، انتخابات زیر سایه ولایت فقیه نیست، بلکه گذرکردن و حذف سیستم جمهوری اسلامی است.
بنا به اعلام ستاد انتخاب کشور از حدود ۶۱ میلیون فرد واجد شرایط شرکت در انتخابات یازدهم اسفند، حدود ۳,۵ میلیون نفر برای نخستین بار میتوانند در انتخابات شرکت کنند و به اصطلاح جزو «رأی اولیها» محسوب میشوند؛ نسلی که در اعتراضات سال گذشته بیشترین حضور را داشت و سبک زندگیش تفاوت قابل توجهی با مدل مقبول حکومت دارد.
یکی از این رأی اولیها درمورد انتخابات روز جمعه به «زمانه» میگوید:
تا چند روز پیش نمیدانستم انتخابات در کدام روز برگزار میشود، منظور شما را هم از «اصلاحطلب» نمیفهمم. من فقط میدانم در کشوری زندگی میکنم که جمهوری اسلامی زندگی و آینده من را تباه کرده است. من در انتخابات همچین حکومتی شرکت نمیکنم. مهم نیست چه کسی نامزد شده، مهم اینکه این نامزد توسط جمهوری اسلامی تأیید شده و به همین حکومت هم خدمت میکند. همین کافیه تا این انتخابات را قبول نداشته باشم.
نظرها
alefmimmim
همانطور که در مطلب قبلی هم اشاره کردم اطلاق بدتر به اصولگراها ظلم در حق آنهاست چون این جماعت لااقل مطامع کثیفشان را عریانتر بیان میکنند برعکس اصلاح طلبان که قدرت طلبی شان را در لفافهای پر زرق و برق آزادیخواهی باعلم به بسته بودن حکومت شیادانه به مردم قالب کردند و در چند دهه نه تنهامردم را در تنور انتخابات و دنبالهروی از رژیم انداختندکه حتا قشر آگاه و دانشجویان را به امید اصلاحات منفعل ساختند . تشییع جنازه انتخابات پس فردا در سراسر کشورنشان خواهد داد که اگر اصلاح طلبانی همچون هاشمی خاتمی و روحانی نبودندسرنوشت حکومت بگونهای دیگر رقم میخورد بپذیریم که وجود این آقایان به تحکیم حکومتی انجامید که چند خیزش میلیونی مردم را سرکوب کرد به عکس کجرویهای اصولگرایان که حکومت را هرچه زودتر به سقوط نزدیک میكرد. مقایسه دو دولت خاتمی و رئیسی بیانگر همه چیز میباشد