تشنگی عمیق نوار ساحلی جنوب؛ از کارگران تا شهروندان
سینا بهروان - کارگرانی که در نوار ساحلی خلیج فارس کار میکنند فقط با گرما و گرمازدگی مبارزه نمیکنند. آنها فقط برای برخوردار شدن از حقوق منظم تلاش نمیکنند؛ اگرچه اغلب کارگران دور از خانواده مشغول کار هستند، اما دوری از خانواده مشکل بزرگ کارگران شاغل در منطقه نیست. مشکل بزرگ کارگران در فصل گرم سال آب است، آب.
نکتهی مهم این است که فقط کارگران نیستند که با تشنگی و گرما مبارزه میکنند؛ درستتر این است که گفته شود مردم منطقهی ساحلی، بهخصوص نواحی غربی استان هرمزگان و بخشهای شرقی استان بوشهر با تنش آبی سخت مواجه هستند.
چند سال بعد از اینکه کشورهای حاشیهی جنوبی خلیج فارس روی کارخانههای آبشیرینکن سرمایهگذاری کردند، استفاده از این کارخانهها در ساحل شمالی خلیج فارس هم رونق گرفت. تا قبل از آن، مردم منطقه توانسته بودند در طول قرنها خود را با کمآبی و بیآبی وفق دهند. مردم منطقه بخوبی از اهمیت آب شیرین باخبر بودند. هنوز هم میتوان در نوار ساحلی خلیج فارس آبانبارهای قدیمی را مشاهده کرد که اغلب به محلی برای جمع شدن زباله تبدیل شدهاند. گسترش صنایع بزرگ در منطقه موجب افزایش شدید جمعیت شد و اندک آب منطقه جوابگوی نیاز هردمافزون نبود. کارخانههای آب شیرینکن تا حد زیادی مشکل مردم منطقه را حل کردهاند اما هنوز هم دشواریهای ناشی از کمآبی بخصوص در کارگاههای بزرگ برقرار است.
گرما و آلودگی
نوار ساحل جنوب کشور با دیگر مناطق کشور تفاوت زیادی دارد. با وجود نزدیکی این منطقه به آب خلیج فارس و دریای عمان، بیش از دیگر مناطق کشور از تشنگی رنج میبرد؛ رنجی قدیمی که ریشه در قرنهای طولانی دارد. در این منطقه، فصل گرمِ سال حدود ده ماه طول میکشد و در دو ماه دیگر، آب و هوای منطقه معتدل میشود. اوج گرما از ابتدای اردیبهشت تا انتهای مهرماه است.
وضعیت استان بوشهر به گونهای خاص با دیگر بخشهای نواحی ساحلی جنوب تفاوت دارد. منطقهی بوشهر به دلیل قرار گرفتن صنایع بزرگ و پالایشگاهها و پتروشیمیهای متعدد، علاوه بر تشنگی و گرما با آلودگیهای صنعتی هم درگیر است. کسانی که در منطقهی پارس جنوبی زندگی و کار میکنند، بالغ بر ششماه در سال با گرمای غیر قابل وصف دست و پنجه نرم میکنند. در این میان، شرایط کارگرانی که در هوای آزاد مشغول کار هستند سختتر از دیگران است. گرمای هوا با شدت تابش خورشید که در آلودگی مضاعف میشود، ترکیب شده و شرایط دشواری را پدید میآورد. در سالهای اخیر بر صنایع منطقه تکلیف شده که کادر پزشکی دراختیار داشته باشند. دلیل آن به گرمازدگی هر سالهی کارگران برمیگردد. صنایع بزرگ منطقه موظف شدهاند که کادر پزشکی در کارگاهها و محوطهها مستقر کنند تا رسیدگیهای اولیه توسط همین گروههای امدادی صورت گیرد تا بعد از پایدار شدن وضعیت فرد گرمازده، او را به مراکز درمان منتقل کنند. با رسانهای شدن مرگ کارگر ۳۵ سالهای به نام موسی رضایی، کارگر پالایشگاه و نگرانی از احتمال تکرار چنین اتفاق تلخی موجب شده که حضور کادر پزشکی برای کارگاههای بزرگ و صنایع منطقه اهمیت داشته باشد.
یخ زیر آفتاب!
در حال حاضر تقریبا هفتهای یک روز آب لولهکشی شهری جریان مییابد. مردم منطقه و نیز همهی کارگاهها و صنایع بزرگ، برای تامین آب شرب خود از مخازن با ظرفیتهای بالا استفاده میکنند. مردم منطقه آب شیرین شده در کارخانه را خریداری کرده و در تانکرها ذخیره میکنند. اگر از ارتفاع به پشت بام خانهها نگاه کنیم، آنچه که توجه هر بیننده را جلب میکند، مخازن چند هزار لیتری سفیدی است که روی پشت بامها قرار گرفته است.
در حال حاضر قیمت آب شیرین بین هشتصد هزار تا یک میلیون و دویست هزار تومان برای پنج هزار لیتر متغیر است. مصرفکنندههای خانگی به فراخور احوال، مصرف آب را مدیریت میکنند اما صنایع و کارگاهها وضعیت دیگری دارند. از آنجا که تامین آب شیرین در صنایع و کارگاهها بر عهدهی مدیریت است و کارگران مصرف کنندهی آب هستند، همواره بین مدیریت مجموعهها و کارگران بر سر میزان مصرف آب تنش وجود دارد. از نگاه مدیران منطقه، کارگران در مصرف آب صرفهجویی نمیکنند و از نظر کارگران، مدیران توجهی به موضوع ندارند. رحیم، یکی از کارگران شاغل در پتروشیمی به زمانه میگوید:
تانکر چهار هزار لیتری آوردهاند و هر دو روز یک بار پر میشود اما مگر میشود از این آب استفاده کرد؟ مخزن از صبح تا غروب زیر آفتاب است و آب آنقدر داغ میشود که حتی نمیشود با آن دست و صورت را شست؛ خوردن به کنار.
چند روز قبل کارگران شاغل در یکی از کارگاههای صنعتی در حاشیهی سیراف در مقابل دفتر مدیر تجمع آرام برگزار کرده بودند. کارگران انتظار داشتند که مدیر مجموعه برای کارگران یخ بیشتری تهیه کند. در حال حاضر برای هر هشت کارگر یک قالب یخ در نظر گرفته شده و این مقدار از نظر کارگران بسیار اندک است. معاون اجرایی مجموعه با اشاره به تهیهی کانکسی برای محل ذخیرهی یخ سعی در آرام کردن کارگران داشت، اما کارگران معتقد بودند هم مقدار یخ اندک است و هم از آب مخازن نمیشود استفاده کرد. حرف کارگران این بود که برای مخازن آب باید سایهبان ساخته شود وگرنه از آب نمیشود استفاده کرد. یکی از کارگرها میگفت: «آب مخزن آنقدر داغ است که یک لیوان از آن برای ذوب کردن یک تکه بزرگ یخ کافی است».
حداقلشدن مطالبات
گرمای هوا، سختی کار در زیر آفتاب و تشنگی آنقدر جدی و تعیین کننده است که خود را بر کار و کارگر تحمیل میکند. نکتهی تلخ این است که کارگرانی که در اوج گرما، در محوطهها در کار تعمیر و نگهداری هستند، فرصت فکر کردن به جنبههای دیگر کار را ندارند. یکی از کارگران پالایشگاه به زمانه میگوید: «فکر نمیکنم کسی باور کند که تابستانها مطالبهی ما آب و یخ باشد. همین الان بچههای زیادی داریم که قرارداد سه ماه بستهاند. سه ماه یعنی کار کردن در این هوای گرم و آلوده، بدون بیمه و سنوات و حتی بدون حقوق درست». او لیوان را از آب کلمن پر میکند و میگوید: «سهمیه یخی که گرفتهام فقط نیم ساعت دوام داشت. الان این آب را میخوریم. آب توی لیوان آنقدر گرم شده که از گلو پایین نمیرود».
کارگر دیگری که برای استراحت زیر سایهی لولهها نشسته میگوید: «فقط این نیست که آب گرم میخوریم. مخزنها را توی آفتاب گذاشتهاند و اگر نگاه کنی، میبینی هیچ کدام از مخزنها در ندارد. مخزن بدون در است و گرد و خاک و آلودگی وارد آب میشود. ته مخزنها الان یک لایه لجن جمع شده است». یکی از رانندههایی که روی ماشین سنگین کار میکند، از ماشین پیاده میشود. چهرهی او از گرما کبود شده است. او دستمالی را زیر شیر آب مخزن میگیرد و آن را خیس میکند. دستمال را چند بار توی هوا تکان میدهد و بعد آن را به صورت و گردن میکشد. کارگری که در سایهی لوله استراحت میکند با اشاره به راننده میگوید: «اگر این کار را نکند اصلا آن دستمال خنک نمیشود».
رانندهی ماشین سنگین که زیر سایهبان پارکینگ محوطه ایستاده است، میگوید: «از وقتی که به خاطر دارم، تابستانها همین بساط است؛ گرما و آب گرم. میپرسم مدیر مجموعه چه کار باید بکند؟ بدون درنگ پاسخ میدهد: «باید همهی مخازن در داشته باشد تا گرد و خاک وارد آب شرب نشود. بعد هم هر یکی دو هفته یک بار مخزنها باید شسته شوند تا لجن در کف آن جمع نشود».
پرستاری که در کانکس اورژانس نشسته در پاسخ به این سوال که وقتی هوا گرم میشود، کارگران بیشتر با چه مشکلاتی مواجه میشوند، میگوید: «در هوای گرم ما با موارد متعدد گرمازدگی و اسهال روبرو میشویم که هر دو خطرناک هستند». میپرسم دلیل گرمازدگی قابل تصور است، اسهال چه دلیلی دارد؟ سرش را تکان میدهد و سکوت میکند. با اصرار من، به تجمع کارگران جلو دفتر مدیر اشاره میکند و میگوید: «آب، دلیل اصلی اسهال است. آلودگی که با آب وارد بدن میشود، به آسانی میتواند به اسهال تبدیل شود. علاوه بر خاک، گرما احتمال آلوده شدن آب به انگلها را بیشتر میکند. حفاظت از مخازن آب در تابستان خیلی سخت است».
فتوسنتز در مخزن
در منطقهی پارس جنوبی به دلیل فقر پوشش گیاهی با هر بادی که میوزد، خاک به هوا بلند میشود. با توجه به اینکه بعضی از مخازن آب فاقد در هستند، خاک به درون مخازن نفوذ میکند. فروشگاهی که مخازن بزرگ برای آب میفروشد، در پاسخ به اینکه چطور میشود جلو نفوذ خاک را به داخل مخزن گرفت میگوید: «باید برای ورودی مخزن راهی در نظر گرفت که کمتر در مخزن باز شود. الان همهی مردم منطقه هر هفته یکی دو بار آب شیرین میخرند. ماشین حمل آب لوله را از بالا توی مخزن میگذارد و مخزن را پر میکند. در این صورت طبیعی است که خاک وارد مخزن شود. باید راهی تعبیه کرد که فقط از یک سمت آب را عبور دهد و دهانهاش به اندازهی لولهی تانکر حمل آب باشد. در این صورت خاک وارد مخزن نمیشود. علاوه بر آن باید مخزن جای تاریک گذاشته شود. جلبکی که در کف مخازن جمع میشود با نور خورشید رشد میکند. هر چه نور خورشید کمتر به مخزن بتابد، سرعت رشد جلبکها کمتر میشود». او ادامه میدهد: «البته بعضی مخازن آنتی باکتریال هم هست که معمولا آب را تمیز نگه میدارد اما از همانها هم باید محافظت کرد. از این نظر که اگر نکات لازم رعایت نشود، خاک و آلودگی وارد مخازن میشود و شستن و تمیز کردن مخازن کار آسانی نیست».
از او میپرسم با اضافه شدن کارخانهی آب شیرینکن که ظاهرا قولش داده شده، مشکل آب حل میشود؟ پاسخ میدهد: «حل نمیشود. اولا پساب کارخانهی آب شیرینکن خودش مشکل بزرگی است. با اضافه شدن کارخانهها پساب هم بیشتر میشود و روی جانداران دریایی تاثیر منفی میگذارد. الان اگر به خط ساحلی خلیج فارس توجه کنی، میبینی چقدر جلبکها و خزهها زیاد شده است. زیاد شدن این جلبکها و خزهها بخاطر افزایش شوری آب است. پساب کارخانهی آب شیرینکن، چند برابر شورتر از آب دریاست». میگویم بالاخره باید از راهی آب منطقه را تامین کرد. پاسخ میدهد: «بله حتما همینطور است اما مسئله این است که اینجا تعادل بهم خورده است. چرا باید این همه صنایع بزرگ، پتروشیمی و پالایشگاه در یک منطقه متمرکز شود که هم آلودگی داشته باشد و هم تامین آب و برق و گاز اینطور سخت باشد؟ الان این منطقه دیگر گنجایش ندارد و هر کارگاه جدیدی که تاسیس میشود، بار بیشتری بر منطقه وارد میشود که دود آن در درجهی اول به چشم مردم محلی میرود».
نظرها
نظری وجود ندارد.