ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

از پرونده مجاهد کورکور که به اتهام «قتل کیان پیرفلک» به اعدام محکوم شده، چه می‌دانیم؟

مجاهد کورکور یا عباس کورکوری، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در انفرادی و تحت شکنجه مجبور به اعتراف علیه خود شده است. خانواده کیان پیرفلک می‌گویند قاتل فرزندانشان را به چشم دیده‌اند و قاتل، مجاهد کورکور نیست اما قوه‌قضاییه حکم سه بار اعدام او را تأیید کرده است. از پرونده مجاهد کورکور چه می‌دانیم؟

عباس کورکور معروف به «مجاهد کورکور» یا «مجاهد کورکوری»، زندانی سیاسی محکوم به اعدام در جمهوری اسلامی شهروند لر ساکن ایذه در استان خوزستان است. ماموران امنیتی او را در ۲۹ آذر ۱۴۰۱ بازداشت کردند و به فاصله کمی اعترافات اجباری او و چند نفر دیگر را از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش کردند. طبق این اعترافات آن‌ها به دست داشتن در درگیری‌های ایذه متهم شده‌اند.

در درگیری بازار ایذه در میان دیگر افراد، کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله به قتل رسید. خانواده پیرفلک می‌گویند شاهد کشته‌شدن او به‌دست نیروهای حکومتی بوده‌اند و شکایتی از کورکور ندارند، اما دستگاه قضایی جمهوری اسلامی برپایه اعترافات اجباری کورکور را مقصر معرفی می‌کند.

در دی ۱۴۰۲ شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور حکم سه مرتبه اعدام کورکور را به اتهام‌های «محاربه از طریق کشیدن سلاح به قصد جان مردم»، «ارعاب و فساد فی‌الارض از طریق ارتکاب جنایت جنگی»، «اخلال در نظم عمومی»، «ایراد خسارت عمده به تمامیت جسمانی منتج به جان باختن هفت نفر از جمله کیان پیرفلک»، «ایراد خسارت عمده به اموال عمومی و خصوصی» و «تشکیل گروه باغی و عضویت در آن از طریق قیام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی» تأیید کرد.

خرداد سال جاری، مجاهد کورکور که بر اساس گزارش‌ سازمان حقوق بشر ایران تحت شکنجه قرار داشته، از درون زندان طلب استمداد کرد و خطاب به مردم گفت: «کمکم کنید، نجاتم دهید».

از پرونده مجاهد کورکور و نقض حقوق بشر در روند بررسی اتهام‌های او چه می‌دانیم؟

۲۵ آبان ۱۴۰۱ و حمله نیروهای حکومتی به بازار ایذه ختم به قتل کیان پیرفلک شد

در دومین روز از سومین سالگرد اعتراضات آبان۹۸ که به قتل حکومتی دست‌کم ۱۵۰۰ نفر منجر شد، نیروهای امنیتی شامل ماموران پلیس‌ نیروی انتظامی وارد بازار ایذه شدند. ساعاتی پیش از آن یک حوزه علمیه در این شهر آتش گرفته بود و اعتراضات مردمی در محدوده بازار در جریان بود. روایت جمهوری اسلامی می‌گوید دو موتورسیلکت با سرنشینانی مسلح، ساعت ۱۷:۳۰ دقیقه مردم را در بازار به رگبار بسته اند.

زینب مولایی، مادر کیان پیرفلک
زینب مولایی، مادر کیان پیرفلک

کیان پیرفلک، ۹ ساله و یک کودک ۹ ساله دیگر که «دختربچه» معرفی شده و نامش مشخص نیست، سپهر مقصودی ۱۴ ساله، رضا شریعتی ۲۱ ساله، اشرف‌ نیک‌پور ۴۵ ساله و دو مرد مجهول‌الهویه، از جمله هفت نفر کشته‌شده در این درگیری حکومت با مردم هستند. دو نفر از نیروهای بسیج و دو نفر از نیروهای فرماندهی انتظامی نیز در این درگیری‌ها زخمی شدند.

رسانه حکومتی همشهری، ساعاتی بعد گروه «داعش» را مقصر حمله معرفی کرد و تنها چند ساعت بعد این خبر تکذیب شد. سپس خبر بازداشت ۱۱ نفر اعلام شد.

ماه‌منیر (زینب) مولایی‌راد، مادر کیان پیرفلک در مراسم خاکسپاری او، روایت جمهوری اسلامی را «دروغ» خواند و گفت «خود لباس‌ شخصی‌ها خودروی آن‌ها را در زمان عبور از خیابان به رگبار بستند».

مولایی‌راد گفت که ماموران حکومتی «به آنها توصیه کردند به سمت اعتشاش‌گران نروند» و پس از دور زدن ماشین، «ماشین را به رگبار بستند». سپس عموی كيان پیرفلک در گفت‌وگو با شماره شنبه ۲۸ آبان روزنامه اعتماد در همان سال تأکید کرد که «وقتی مادر کیان آمده مقابل چند هزار نفر جزئيات ماجرا را تعريف كرده، حرف دیگری باقی نمی‌ماند.»

«او برای گرفتن اعتراف اجباری تحت شکنجه است»

روز ۲۹ آذر در حمله نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران به منزلی در روستای پرسیلا در قلعه‌تل، منطقه‌ای تاریخی در ۲۲ کیلومتری شهر ایذه، دو شهروند به نام حسن سعیدی و محمود احمدی کشته می‌شوند و مجاهد کورکور زخمی و بازداشت می‌شود.

کمی بعد صادق جعفری چگنی، دادستان استان خوزستان با «تروریستی» خواندن «کشتار بازار ایذه» در گفت‌وگو با میزان، خبرگزاری قوه‌قضاییه گفت:

طی اقدام عملیاتی مشترک وزارت اطلاعات استان، سپاه و فراجا، دو نفر از عوامل اصلی دستگیر و دو نفر نیز کشته شدند.

دادستان استان خوزستان همچنان تأکید کرد که «در این عملیات ۴ قبضه سلاح جنگی و ۸ خشاب فشنگ از متهمان کشف و ضبط شد».

همزمان اکانت حقوق بشری «۱۵۰۰ تصویر» در ایکس/توییتر سابق با انتشار دو تصویر از این درگیری نوشت:

پس از به قتل رساندن مردم و کودکان در ایذه بار دیگر جمهوری‌اسلامی مردم این شهر را به رگبار بست. محمود احمدی و حسین سعیدی ۲۹ آذر با حملات نیروهای جمهوری‌اسلامی به قتل رسیدند. همچنین مجاهد کورکور مجروح و بازداشت شد. نزدیکان مجاهد میگویند او برای گرفتن اعتراف اجباری تحت شکنجه است.

حدود یک سال بعد از انتشار این خبر، یک منبع مطلع به اطلس زندان‌های ایران وابسته به سازمان اتحاد برای ایران گفت که همراه با مجاهد کورکور، «هومن صیدالی (سبزوار صیدالی) صاحب گاوداری‌ای که نیروهای امنیتی آن را به گلوله بسته بودند، بازداشت شده است».

اطلس زندان‌های ایران در مطلب «جزئیات جدید از پرونده مجاهد کورکور- گفت‌و‌گو با یک منبع مطلع» چهره‌های امنیتی پرونده مجاهد کورکور را معرفی می‌کند:

به‌گفته این منبع، قاضی پرونده به‌طور واضح به خانواده مجاهد کورکور اعلام کرده است: «ضابطان پرونده با تماس‌های مکرر و مراجعه حضوری، بارها او را تحت فشار قرار داده‌اند تا حکم اعدام مجاهد را تایید کند». همچنین، طبق اعلام این منبع، در مراجعه خانواده مجاهد کورکور به دیوان‌عالی، فردی به نام «اسدی» با آنها گفت‌وگو کرده و این فرد شماره پرونده مجاهد را در اختیار خانواده او قرار داده است. با توجه به بررسی‌های انجام شده توسط پژوهشگر اطلس زندان‌های ایران، نام کامل و سمتِ قضائی این فرد به احتمال بسیار زیاد، «سعید اسدی، دادیار دادسرای دیوان عالی و مدیر کل نظارت بر امور ضابطین، زندان‌ها و اجرای احکام در دادستانی کل کشور» است. این منبع آگاه همچنین فردی به نام «هاشمی» بازپرس شعبه دوم دادسرای ایذه که به‌عنوان بازپرس پرونده مجاهد کورکور معرفی شده است را یکی از عوامل اصلی فشار بر این زندانی سیاسی می‌داند.

«تنها استناد حکم صادره، اعترافات اجباری است»

جمهوری اسلامی همچنان تا زمان نوشتن این گزارش می‌گوید نیروهای انتظامی در کشتار مردم در گذر اعتراضات آبان۹۸ یا جنبش «زن، زندگی، آزادی» نقشی نداشته‌اند.

البته تصویرها و ویدیوهای منتشر شده از سرکوب اعتراضات مردمی، نیروهای امنیتی را در حال تخریب اموال مردم، زخمی کردن و کشتار افراد غیرنظامی نشان می‌دهد. حکومت ادعا می‌کند این افراد با آنها نیستند اما همچنان نمی‌گوید اگر این افراد، نیروهای حکومتی نیستند، چگونه این‌چنین آزادانه در تمامی مناطق شهری و روستایی کشور می‌توانند جولان دهند و از اسلحه استفاده کنند.

کمی پس از بازداشت مجاهد کورکور، مادر او با انتشار ویدیویی در یک دی ۱۴۰۱ از مردم خواست تا مانع اعدام پسرش شوند. در ۱۸ فروردین ۱۴۰۲، میزان از حکمِ اعدام دادگاه بدوی برای مجاهد کورکور خبر داد.

تنها استناد حکم صادره اعترافات اجباری است که از مجاهد پس از ساعت‌ها شکنجه و آزار اخذ شده. هیچ یک از اولیای دم پرونده از جمله مادر کیان پیرفلک، مشارکت مجاهد در قتل را تایید نکرده و هیچ بازسازی صحنه‌ای نیز صورت نگرفته است.

کیفرخواست دادگاه ادعا کرد مجاهد کورکور به‌همراه حسین سعیدی و عباس محمودی «متهم‌اند در شامگاه ۲۵ آبان به سمت گروهی از مردم ایذه شلیک کردند»، این در حالی است که «ماه‌منیر (زینب) مولایی‌راد، مادر، و سجاد پیرفلک، عموی کیان، پیش از این بارها تاکید کرده‌اند مجاهد کورکور در محل تیراندازی منجر به کشته شدن کیان و مجروح شدن شدید پدر او، میثم، نبوده است. آنها اتهام‌زنی‌ها به او را سناریوسازی نهادهای امنیتی دانسته‌اند».


در دی ۱۴۰۲ دیوان عالی کشور حکم سه بار اعدام مجاهد کورکور را تایید کرد.

«اعدام مصنوعی، ضرب و جرح و خوراندن اجباری دارو»

سازمان حقوق بشر ایران در ۸ بهمن ۱۴۰۲ و در گزارش «مجاهد کورکور در خطر اجرای حکم اعدام؛ حتی وکیل پرونده پاسخ‌گو نیست» نوشت:

منبع مطلع از وضعیت او درباره شکنجه‌های اعمال شده بر مجاهد کورکور می‌گوید: «مجاهد در یکی از ملاقات‌ها به خانواده‌اش گفته است که بازجویان چند بار او را اعدام مصنوعی کرده‌اند یا به اجبار به او قرص‌های ناشناخته‌ای خورانده‌اند که پس از مصرف این قرص‌ها تا یک هفته دچار حواس‌پرتی بوده و قدرت تکلم کافی نداشته است».

همین منبع به سازمان حقوق بشر ایران گفت:

از آنجائی‌که غذای زندان شیبان قابل خوردن نیست، برخی از زندانیان در ماه‌های اخیر به‌صورت پنهانی می‌توانستند خوراکی‌‌هایی مانند بیسکوئیت را به‌دست مجاهد برسانند اما از حدود دو هفته پیش با سخت‌گیری مسئولان زندان همین خوراکی‌ها هم به دست او نمی‌رسد. از طرف دیگر مجاهد بارها از مسئولان زندان درخواست لباس گرم کرده است اما مسئولان زندان به این خواسته توجهی نمی‌کنند و مجاهد در سرمای زندان، بدون لباس گرم مانده است.

فرزاد صیفی‌کاران، روزنامه‌نگار هم در بی‌بی‌سی فارسی به نقل از نزدیکان این زندانی شکنجه و «به زور خوراندن قرص» را تأیید کرده است:

یکی از بستگان نزدیک مجاهد کورکور به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید او برای اعترافات اجباری به شدت مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفته است: «مجاهد را خیلی کتک زدند، یک بار با ضرب‌وشتم و به زور قرصی به او خوراندند که بعد شکم‌اش به‌طرز عجیبی باد کرد و بی‌هوش شد. تا یک هفته شکم‌اش باد کرده بود و درد داشت. ولی به هیچ به‌عنوان قتل کیان اعتراف نکرده. حتی فیلم اعترافاتش را هم نگاه کنید نمی‌گوید او کیان را زده است و نهایتاً فیلم قطع می‌شود و اسلحه‌ای را نشان می‌دهند که می‌گویند این همان اسلحه‌ای است که با آن شلیک شده.»

«از همان زمان پلیس ایذه با او دشمن شد»

یک منبع آگاه در سه‌شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ به زمانه گفت که «بر اساس اطلاع یک منبع آگاه و نزدیک به خانواده مجاهد کورکور، وکیل مدافع این زندانی سیاسی روز سه‌شنبه دوازدهم دی‌ماه رسماً در دادگستری استان خوزستان تقاضای اعاده دادرسی بر اساس ماده ۴۷۷ آئین دادرسی را ثبت کرده است. این منبع همچنین به زمانه گفت خانواده این معترض بازداشت‌شده نیز تقاضای عفو و بخشش او را هم‌زمان در دادگستری استان خوزستان ثبت کرده‌اند.

این منبع آگاه به سابقه رابطه بد مجاهد کورکور و نیروهای حکومتی در ایذه اشاره می‌کند از جمله «پرونده‌هایی که با اتهام‌های مختلف از جمله ضرب و شتم ماموران، حمل مواد مخدر و موارد دیگر [همراه] بود» و افزود:

پرونده ضرب و شتم مأموران به چند سال قبل برمی‌گردد که مجاهد به همراه دوستان خود، برای بزرگداشت کوروش کبیر به مکانی تاریخی در ایذه رفته بودند و آن‌جا با مأموران امنیتی درگیر شدند. به خاطر همین مسئله برای او یک پرونده ضرب و شتم مأموران دولتی باز شد. از همان زمان پلیس ایذه با او دشمن شد.

او همچنین به زمانه گفت:

یک بار حتی وقتی او در زندان ایذه بود، یک قتل در این شهر رخ داد. مأموران بلافاصله برای دستگیری مجاهد به در منزل پدری او رفتند که مادرش گفت مجاهد در زندان است. مجاهد را دقیقاً به خاطر این سوابق و دشمنی با او قربانی پرونده کیان کردند، تا سپاه را از قتل این کودک تبرئه کنند.

فواد چوبین، دایی آرتین رحمانی پیانی یکی از کودکانی که در جریان اعتراضات ۲۵ آبان ۱۴۰۱ به دست نیروهای امنیتی در ایذه کشته شد، روزی که خبر حکم اعدام مجاهد کورکو منتشر شد در ایکس نوشت که «آن شب مجاهد در نزدیکی او بوده و خودش دیده که ماموران آنها شلیک کرده و میلاد سعیدیان‌جو» را کشتند:

مجاهد کورکور بی‌گناست. روزی که به بند ۱ (سوییت انفرادی زندان شیبان اهواز) منتقل شدم مجاهد کورکور هم اونجا بود، و چشمم به نوشته‌ای خورد که مجاهد نوشته بود: «به نام خداوند رنگین کمان خداوند آرتین کیان...» با توجه به اینکه در اعتراضات ۲۵آبان شرکت داشتم و شاهد کشته شدن میلاد سعیدیان جو هستم اون لحظه مجاهد کورکور نزدیک من بود و ماموران ج ا به سمت ما شلیک تیر جنگی کردن، جاوید نام میلاد سعیدیان جو به قتل رسید. ج ا با سناریو تکراری می‌خواد مجاهد رو به قتل برسونه. صدای مجاهد کورکور باشیم.

اطلس زندان‌های ایران تأکید می‌کند که حتی وکیل مورد تایید قوه‌قضاییه هم پرونده مجاهد کورکور را نخوانده است:

یش از صدور حکم بدوی نیز شخصی با نام عبدالوهاب سیلاوی، از وکلای مورد تایید قوه قضاییه (وکلای موضوع تبصره ماده ۴۸)، وکالت پرونده را بر عهده داشته است. او درباره عملکرد این وکیل در پرونده مجاهد می‌گوید: «عبدالوهاب سیلاوی نه تنها پرونده مجاهد را مطالعه نکرده و هیچ دفاعی از او انجام نداده بود بلکه در دیداری که خانواده کورکور با سیلاوی داشته‌اند، متوجه شدند که او تنها دو بار با مجاهد ملاقات داشته و حتی از حضور و مشارکت مجاهد در اعتراضات ابراز ناراحتی کرده است».

«مجاهد اعدام بشه، اینجا قیامت میشه»

مراسم چهلم کیان پیرفلک، یکی از نخستین مرتبه‌هایی است که مردم در حمایت از مجاهد کورکور شعار دادند. اطلس زندان‌های ایران در ۵ دی ۱۴۰۱ با اشاره به ویدیوهای منتشر شده در اکانت تلگرامی وحید آنلاین نوشت:

بر مبنای ویدیوهای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، در مراسم چهلم کیان پیرفلک مردم در حمایت از مجاهد کورکور شعار دادند. شرکت‌کنندگان در این مراسم روایت حکومت در مقصر دانستن مجاهد کورکور به عنوان یکی از عوال حمله به معترضان در این شهر را تکذیب کرده و با در دست داشتن پلاکاردهایی شعار دادند :«بسیجی به ما دروغ نگو، کیان داداش مجاهده». آنها همچنین هشدار دادند در صورت اجرای حکم اعدام برای مجاهد کورکور اعتراضات شدت خواهد یافت. شرکت کنندگان چنین شعار دادند: «مجاهد اعدام بشه، اینجا قیامت میشه».

بی‌بی‌سی فارسی در ۲۶ دی ۱۴۰۱، تصویرهایی از صورت زخمی ابراهیم پارسامهر، وکیل دادگستری را منتشر کرد که لکه‌های خون بر لباسش دیده می‌شود. افراد ناشناس این وکیل را پس از آن‌که گفته بود «وکالت تمام افرادی که در جریان اعتراضات بازداشت شده بودند را به طور رایگان به عهده می‌گیرد»، مورد ضرب و شتم قرار دادند. از جمله کسانی که او امیدوار بود وکیل‌شان باشد، مجاهد کورکور بود.

در ۲۷ اسفند ۱۴۰۱، زینب مولایی‌راد، مادر کیان پیرفلک در اینستاگرام نوشت:

بهمن برادر منه. من مادر کیان، هرکس از همشهریانم را که به‌عنوان قاتل معرفی کنید هرگز نمی‌پذیرم. چرا می‌خواهید طایفه‌ها رو به جان هم بندازید؟ مجاهد، حسین، محمود، الانم که بهمن. یک اشاره هم به اصل کاریا بکنید، جای دوری نمی‌ره...

اشاره مولایی‌راد به تلاش قوه قضاییه و نیروهای امنیتی برای گرفتن اعتراف اجباری بهمن بهمنی، شهروند اهل ایذه به اتهام قتل کیان پیرفلک است. تلاشی که ناکام ماند و بهمنی به‌قید وثیقه آزاد شده است.

دادگاه بدوی در چهار ساعت ختم رسیدگی اعلام کرد

خبرگزاری قوه‌قضاییه میزان در ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ در گزارش «دادگاه متهم اصلی شهادت کیان پیرفلک برگزار شد/ متهم: اتهامات را قبول دارم» از جلسه دادگاه عباس کورکوری فرزند ابوالقاسم معروف به مجاهد در دادگاه انقلاب اهواز خبر داد و اعلام کرد که تنها در چهار ساعت، کیفرخواست بررسی شده، متهم دفاع نهایی خود را اعلام کرده و ختم رسیدگی اعلام شده است. میزان نوشت:

براساس کیفرخواست صادره، عباس کورکوری متهم است به محاربه از طریق کشیدن سلاح به قصد جان مردم و ارعاب و افساد فی‌الارض از طریق ارتکاب جنایت به وسیله تیراندازی با سلاح جنگی، اخلال در نظم عمومی و ایراد خسارت عمده به تمامیت جسمانی منتج به جان باختن هفت نفر از جمله کیان پیرفلک، ایراد خسارت عمده به اموال عمومی و خصوصی، تشکیل گروه باغی و عضویت در آن از طریق قیام مسلحانه علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

میزان همچنین ادعا کرد:

متهم در بخشی از اظهارات خود با بیان اینکه «اتهامات را قبول دارم» اظهار کرد: علت اصلی ارتکاب من به این جنایات تحت تاثیر قرار گرفتن از فضای مجازی بوده که در آن شرایط با توجه به تبلیغات وسیع مجازی، به قصد انجام اقدامات خرابکارانه اسلحه تهیه کردم.

دادگاه انقلاب که برخی حقوق‌دانان آن را غیرقانونی می‌شناسند، به‌جای دادگاه‌های عادی پرونده‌های زندانیان سیاسی ایران را بررسی می‌کند. جلسات این دادگاه‌ها بدون حضور خبرنگاران یا هیأت‌منصفه برگزار می‌شود و در آن اگر به زندانی و وکیل او اجازه صحبت داده شود، وقتی است که برابر بازجویی‌های نیروهای امنیتی متنی از پیش آماده شده را بخوانند.

در دوم فروردین ۱۴۰۲، سوران منصورنیا که دادخواه برادرش برهان منصورنیا، از کشته‌های آبان۹۸ است، در یک رشتو با استفاده مکرر از هشتگ مجاهد کورکور نوشت:

  • مزدوران جمهوری اسلامی چند روز پیش برای بازسازی صحنه جرم (سناریوسازی) مادر کیان پیرفلک را جلوی هلال‌احمر ایذه برده‌اند (همان‌جا که کیان را به قتل رساندند) تا ایشان را وادار کنند که بگوید مجاهد کوکور و بهمن بهمنی به ماشین آن‌ها شلیک کرده‌اند. مادر کیان اما زیربار نرفته و گفته که با چشمان خود قاتلان را دیده و آن‌ها هیچ شباهتی با مجاهد و بهمن نداشته‌اند.
  • ماه‌هاست که چندین شهروندِ اهل ایذه زیر شکنجه هستند که اعتراف کنند در قتل کیان نقش داشتەاند. بهمن بهمنی، پسرعموی هادی بهمنی [از کشته‌های اعتراضات تیر ۱۴۰۰ در شهر ایذه] است.
  • مزدوران جمهوری‌اسلامی هیچ مدرکی علیه بهمن بهمنی پیدا نکرده‌اند به‌جز چند عکس از او در گوشی‌اش با تفنگ شکاری و آن‌ها را به عنوان مدرک به مادر کیان هم نشان داده‌اند. در رابطه با همین پرونده بهروز سلحشور هم ماه‌هاست که زندانی و تحت شکنجه است.
  • برای گرفتن اعترافات اجباری برای این پرونده، در هفته‌های گذشته چندین نفر از بازداشتی‌های اهل ایذه در زندان شیبان اهواز شکنجه شده‌اند اما بهروز سلحشور و بهمن بهمنی وضعیت وخیم‌تری داشته و شکنجه آن‌ها هر ۴۸ ساعت یکبار بوده است.
  • شکنجه‌های جسمی، روحی و جنسی چنان سنگین بوده که چندین بار بهروز را با برانکارد به داخل بند برگرداندەاند. در اعتراض به این پروندەسازی سنگین علیه بازداشتی‌های اهل ایذه، مدتی است که ۱۲ نفر از آن‌ها در زندان شیبان اهواز اعتصاب غذا کرده‌اند.

سوران منصورنیا دو روز بعد خبر از پایان اعتصاب غذای این زندانیان داد. همزمان اطلس زندان‌های ایران نوشت:

چند ماه بعد در همین زمینه یک منبع مطلع به پژوهشگر اطلس گفت مجاهد در مکالمات خود با خانواده اعلام کرده بود که به دلیل افزودن دارو یا موادی که دقیقا از نوع آن‌ها مطلع نبوده به غذایشان، از خوردن آن‌ها اجتناب کرده است. او به خانواده خود گفته بود غذایی که به او داده می‌شد، حاوی موادی بوده که باعث بی‌خوابی او در شب‌ها می‌شد. به‌گفته این منبع آقای کورکور همچنین افزوده بود که به آن‌ها قرص‌های روان‌گردان داده می‌شود.

در ۱۶ فروردین ۱۴۰۲، سجاد پیرفلک، عموی کیان پیرفلک در ایکس نوشت برخلاف آنچه قوه‌قضاییه ادعا می‌کند فیلم‌هایی از مکان قتل برادرزاده‌اش موجود است:

برای محکومیت برخی از معترضین به دوربین های مسلط بر صحنه قتل کیان، در زمان های قبل و بعد از قتل استناد شده است. اما! دادستانی از وجود فیلم در زمان قتل کیان اظهار بی‌اطلاعی می‌کند.

با این‌وجود در ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ و پس از اعلام حکم اعدام مجاهد کورکور، خبرگزاری قوه‌قضاییه میزان اشاره به وجود فیلم‌های زمان قتل کیان پیرفلک می‌کند:

براساس دادنامه صادره از سوی دادگاه، با توجه به مستندات و شواهد موجود در پرونده از جمله تصاویر بدست آمده از دوربین‌های مداربسته که نشان می‌دهد متهم اسلحه خود را به سمت مردم هدف گرفته بود، نظریه کارشناسی جنائی اسلحه که دلالت بر شلیک گلوله از اسلحه مکشوفه از متهم به پیکر مرحوم کیان پیرفلک دارد و کشف مقادیر زیادی اسلحه، فشنگ، بطری کوکتل مولوتف از محل دستگیری متهم و گزارش فرماندار ایذه مبنی بر ایراد خسارت توسط متهم و سایر متهمین و همدستان وی به امامن عمومی و ادارات، عباس کورکوری به اعدام محکوم شد.

در همین روز، زینب مولایی‌راد، مادر کیان پیرفلک تصویری از خود در کنار مادر مجاهد کورکور منتشر می‌کند و در اینستاگرام نوشت:

یا رب روا مدار که باز خون بی‌گناه ریخته شود. هر دو از یک‌جا زخم می‌خوریم.

«وکیل در دادگاه بدوی حتی پرونده مجاهد را مطالعه نکرده بود»

در ۲۰ فروردین ۱۴۰۲، سجاد پیرفلک در ایکس نوشت که با درخواست خانواده مجاهد کورکور و موافقت خانواده کیان پیرفلک، داوود شاه‌ولی که وکیل خانواده پیرفلک است، وکالت پرونده کورکور را هم پذیرفته است. همانطور که بالاتر گفته شد، بنا به گزارش اطلس زندان‌های ایران وکیل تعیینی حتی پرونده را مطالعه نکرده بوده. اطلس زندان‌های ایران نوشت:

چند ماه بعد [از توییت سجاد پیرفلک] یک منبع مطلع در این زمینه به پژوهشگر اطلس گفت پیش از صدور حکم دادگاه بدوی، عبدالوهاب سیلاوی، از وکلای مورد تایید ریاست قوه قضاییه (تبصره ماده ۴۸)، وکالت پرونده را بر عهده داشته است. در دیداری که خانواده کورکور با آقای سیلاوی داشتند، متوجه شدند که او تنها دو بار با مجاهد ملاقات داشته و از حضور و مشارکت مجاهد در اعتراضات ابراز ناراحتی نکرده است. به گفته منابع اطلس، عبدالوهاب سیلاوی حتی پرونده مجاهد را مطالعه نکرده و دفاعیات لازم را نیز ارائه نکرده بود.

در ۲۲ فروردین ۱۴۰۲، میثم پیرفلک، پدر کیان پیرفلک نخستین واکنش خود را به اتهام‌های مجاهد کورکور و دیگر بازداشتی‌های جنبش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد و گفت:

من هیچ شکایتی از مجاهد کورکور و مردم ایذه نکرده و نخواهم کرد، چون‌که من و همسرم به چشم خود دیدیم نیروهای امنیتی به فرماندهی عیدی علی‌پور ماشین ما را به رگبار بستند، مرا زخمی کردند و پسرم را به قتل رساندند.

در ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، سجاد پیرفلک، عموی کیان در ایکس نوشت که «طبق گزارش آقای داوود شاه‌ولی از پرونده آقای مجاهد کورکور»:

  • اتهامات وارده به مجاهد کورکور در پرونده‌ای که منجر به صدور حکم اعدام برای ایشان شده است، شامل اتهام قتل جاوید نامان کیان پیرفلک، علی مولایی، میلاد سعیدیان جو، سپهر مقصودی، اشرف نیکبخت، رضا شریعتی و آرتین رحمانی نیست.
  • در تمام مراحل رسیدگی قضایی پرونده، آقای مجاهد کورکور اتهام قتل کیان و سایر کشته‌شدگان را قویاً و مکرراً انکار و تکذیب کرده است.
  • قتل جاوید نام کیان پیرفلک در منظر پدر و مادر انجام شده و آنها در ارتکاب این قتل توسط ماموران هیچ شک و ابهامی ندارند.
  • تمامی اخبار منتشر شده در رسانه‌های حکومتی در مورد قتل کیان پیرفلک و سایر کشته‌شدگان توسط آقای کورکور، فضاسازی رسانه‌ای بوده و با اتهامات در پرونده ایشان و حکم صادره در دادگاه انقلاب هم‌خوانی ندارد‌.

«سه بار اعدام مصنوعی» و تداوم اتهام‌زنی، پرونده‌سازی

در ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ خواهر مجاهد کورکور در فضای مجازی نوشت:

بیش از شش ماه از بازداشت برادرم مجاهد کورکور می‌گذرد؛ در این مدت برادرم از دادرسی عادلانه و حقوق اولیه‌‌ی یک متهم که تماس تلفنی یا ملاقات است محروم می‌باشد! برادرم پشت میله‌های زندان چشم انتظار حمایت شماست. ما به حمایت شما نیاز داریم؛ لطفاً ما را تنها نگذارید.

رها بختیاری، خواهر مجاهد کورکور ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ در گفت‌وگو با ایران وایر گفت:

بعد از آن ملاقات که همان هفته‌های اول بعد از بازداشت اتفاق افتاد، از او بی‌خبریم؛ اما همان وقت هم مجاهد گفته بود سه بار با اعدام مصنوعی مواجه شده است. گفته بود که هر روز یک‌نفر می‌آید و می‌گوید آماده باش امروز حکم اجرا می‌شود، یا یک تاریخی را برای اجرای حکم می‌دهد و می‌رود. دارند زجرکشش می‌کنند. الان چند ماه گذشته، اما هیچ‌کس صدای دادخواهی ما را نمی‌شنود.

بختیاری همچنین گفت یک سپاهی از خانواده آنها اخاذی کرده است:

بعد از اینکه مجاهد بازداشت شد و هنوز در انفرادی بود، خانواده‌ من به هر دری می‌زدند که مجاهد از انفرادی به بند منتقل شود. یکی از نزدیکانمان با یکی از سپاهی‌های شهر ایذه به منزل خانواده من رفتند. تمامی پس‌انداز سال‌ها زحمت پدرم، درآمد یک بقالی کوچک که مادرم آن را اداره می‌کرد، یک مقدار طلای ناچیز متعلق به مادرم و وام ازدواج خواهرم را گرفت که مجاهد را به بند عمومی منتقل کند، اما هیچ کاری نکرد.

در ۲۳ آذر، صداوسیما مجاهد کورکور را متهم می‌کند که از حسین چراغ‌سحر در لندن «برای مبارزه مسلحانه صدها میلیون تومان پول» گرفته است. اطلس زندان‌های ایران در واکنش نوشت:

چند ماه بعد یک منبع مطلع به پژوهشگر اطلس گفت حسین چراغ‌سحر، یکی از شهروندان ایذه، از دوستان و بچه‌محل مجاهد بوده است. به‌گفته این منبع، آقای چراغ‌سحر پس از خروج از کشور، به ایران هیچ رفت‌وآمدی نکرده و در گذشته نیز هیچ فعالیت سیاسی نداشته است.

در اول تیر ۱۴۰۲، ۱۵۰۰ تصویر در ایکس از یورش نیروهای امنیتی به منزل خانوادگی مجاهد کورکور خبر داد و نوشت:‌

نیروهای جمهوری اسلامی، گوشی موبایل نگار بختیاری، خواهر مجاهد کورکور را با خود برده و نگار را فردا احضار کرده‌اند.

چند ساعت بعد، یسنا بختیاری، خواهر دیگر مجاهد کورکور در یک استوری اینستاگرام نوشت:

از دیشب، چهارشنبه شب، که نیروهای حکومتی به طرز وحشیانه‌ای به منزل پدری من یورش بردند، از خواهرم نگار اطلاعی نداریم.

در ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ایران اینترنشنال در یک گزارش صوتی به‌نقل از یک منبع آگاه گفت:

ماموران امنیتی در مراجعه خشونت‌آمیزی که به منزل خانوادگی مجاهد کورکور داشتند، اقدام به فیلمبرداری کرده بودند و ویدیوی بازداشت نگار کورکور را برای مجاهد نمایش داده و به او گفته‌اند: «بلایی که تو فکر می‌کنی یا دوست داریم را سر خواهرت می‌آوریم.» به گفته این منبع آگاه، مجاهد کورکور به‌دنبال شنیدن خبر بازداشت خواهرش، نگار، در زندان اقدام به خودکشی و خودزنی کرده است. این منبع افزود آقای کورکور در ملاقات اخیر با والدینش به آن‌ها «التماس» کرده و از آن‌ها خواسته که «واقعیت» را درباره نگار به او بگویند.

یک ماه بعد، نگار کورکور به بخش فارسی صدای آمریکا گفت:

مجاهد در زمان تیراندازی به خودروی خانواده کیان پیرفلک، در محل حادثه حضور نداشت.

«صدور حکم مجازات اعدام مجاهد کورکور خلاف قانون است»

در ۹ آبان گفته می‌شود زندانبان زندان شیبان اهواز، مجاهد کورکور را کتک زده است و او به بیمارستان شیبان منتقل شده است. یک روز بعد، مجاهد می‌تواند در بیمارستان با خانواده‌اش دیدار کند و خبر اقدام به خودکشی او تکذیب می‌شود. پس از سه روز، مجاهد کورکور دوباره به زندان و سلول انفرادی منتقل می‌شود.

در سوم دی ۱۴۰۲، شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور حکم اعدام کورکور را تایید می‌کند. در همان روز، فواد چوبین، در ایکس نوشت: «مجاهد کورکور بی گناست.» دو روز بعد در ۵ دی، خسرو علی‌کردی، وکیل شماری از خانواده‌های دادخواه در ایکس نوشت:

میثم پیرفلک و ماه‌منیر مولائی، والدین كيان پيرفلک طی سند رسمی اعلام نموده‌اند از مجاهد کورکور شکایتی ندارند و مجاهد کورکور قاتل كيان پيرفلک نیست. طبق قانون مجازات اسلامی، شکایت و موافقت اولیای دم در اجرای قصاص، ضروریست لذا صدور حکم مجازات اعدام مجاهد کورکور خلاف قانون است.

در شش دی ۱۴۰۲، نگار کورکور در ایکس نوشت برادرش «به هنگام هواخوری در حیاط زندان شیبان مورد ضرب‌وحرج قرار گرفته است».

مجاهد کورکور از زمان بازداشت، عمدتا در سلول انفرادی یا قرنطینه بوده است. در ۱۶ خرداد ۱۴۰۳، سازمان حقوق بشری کارون نوشت:

گزارش‌های رسیده به سازمان حقوق بشری «کارون»، حاکی از آن است که «مجاهد کورکور» زندانی سیاسی محکوم به اعدام پس از گذراندن ۴۵ روز در سلول انفرادی زندان مرکزی (شیبان) در حالی به قرنطینه بازگردانده شده که به دلیل فشارهای روانی وراد شده به او، منجر به از دست دادن قوای عقلی و هذیان‌گویی این زندانی سیاسی شده است.

نگار بختیاری، خواهر مجاهد کورکور ۹ خرداد ۱۴۰۳ در ایکس نوشت:

سخت ترین قسمت زندگی اونجاست که بشنوی برادرت بگه کمکم کنید نجاتم بدید و هیچ کاری نتونی بکنی... دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید...

در موضوع نقض حقوق بشر در پرونده زندانیان سیاسی بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فیروزه

    بگذار زنده گی کند آن دم که دستانت طناب دار را بر گردنش می اندازند، چشمان کودکت را به یادآر و به چشمان منتظر کودک او بیندیش. آن دم که دستانت طناب دار را به گردنش می اندازند، به پژواک صدای کودک خودت گوش کن که می گوید: ”بابا”، و به کودک او بیندیش. آن دم که دستانت طناب دار را به گردنش می اندازند، چشمان منتظر مادرت را به یادآر، زنی که به تو زنده گی بخشید و به مادر او فکرکن. زنی که به او زنده گی بخشید زنی که به او زنده گی بخشید پیش از ضربه زدن به چهارپایه، برادرانت را به یادآر، و خواهرانت را، به خود بگو: - او هم برادر من است. ـ او هم برادر من است. و طناب را از گردنش رها کن، بگذار زنده گی کند. . . بگذار زنده گی کند. . .