دیدگاه
نه به اصلاحطلبِ مصلحتی؛ پس برای کشور چه کنیم؟
جویا آروین در این نوشته دو نکته را طرح میکند: یکی نقد رویکرد برخی از اصلاحطلبان در دمیدن در تنور انتخابات و دیگری پاسخ به این پرسش که اگر از نامزد اصلاحطلب پشتیبانی نکنیم پس کشور دیگر چگونه باید از این وضع به در آید.
اصلاحاتِ مصلحتی
شورای نگهبان یک نامزد از گرایش اصلاحطلب را تأیید صلاحیت کرده است، در کنار چند نامزد دیگر که مورد تأیید نظام هستند و البته برخی نیز، درست مثل دور قبل، بهطور بسیار رسوایی نامزد پوششی هستند. نگارنده نیز، همچون بسیاری دیگر، بر این باور است که حاکمیت با گنجاندنِ یک نامزد اصلاحطلب خواسته است تنور انتخابات را کمی گرم کند. البته به نظر میرسد حاکمیت نیازی به مشارکت بیشینه احساس نمیکند. اگر مشارکت بیشینه میخواست کسانی چون لاریجانی و جهانگیری را تأیید صلاحیت میکرد که اقبال بیشتری برای جذب رأی دارند، که البته این کار در عین حال ریسک باخت برای نامزد مورد تأیید نظام را نیز بالا میبُرد. حاکمیت فقط میخواهد مشارکت بهطور خیلی رسوایی کمشمار و کمینه نباشد. در حقیقت، شورای نگهبان مصلحت را در این دیده است که یک نامزد اصلاحطلب نیز در این بازی باشد، گرچه برندهی بازی قرار است کسی مطابق نظر هستهی نظام باشد.
اما در این سو نیز بسیاری از اصلاحطلبان خودخواسته در دام این مصلحتاندیشیِ نظام افتاده و وارد بازی شدهاند. کسانی که در دور قبل هیچ طرفی از «روزنهگشایی» نبستند این بار نیز پا به میدان گذاشته و تحت عنوان «راهگشایی»، به گفتهی خودشان قصد دارند مناسبترین «موقعیت محتملالوقوع» را بسازند. از همین واژهپردازی در بیانیهی این گروه میشود به امید کمینهی آنان به امکان تغییر پی برد. محمدجواد ظریف، یکی از امضاکنندگان این بیانیه، خودش پیشتر گفته بود که در طیِ هشت سال وزارت به اندازهی صفر درصد از سیاست خارجی در دست او بوده است! همو اما اکنون بههمراه پزشکیان در میزگرد تلویزیونی شرکت میکند و اعلام میکند که فرق میکند چه کسی در پاستور باشد! سیدمحمد خاتمی نیز که در انتخابات مجلس شرکت نکرده بود اکنون از پزشکیان پشتیبانی میکند.
نتیجهی این انتخابات از دو حالت بیرون نیست:
- حالت اول که بسیار محتمل مینماید این است که نامزد دلخواهِ نظام رأی بیاورد. مهمترین عاملی که این حالت را محتمل میکند این است که برگزیدن جانشین برای رهبر در دورهی یک رئیسجمهور اصلاحطلب ممکن است چالشهای بیشتری برای نظام به همراه داشته باشد تا در زمان یک رئیسجمهوری که کاملاً مطیع هستهی نظام است.
- حالت کمتر محتمل این است که پزشکیان رئیس جمهور شود. در این صورت هم هیچ امیدی به تغییر نیست، یکی به این علت که رئیسجمهوری در وضعیت کنونی هیچ اختیاری ندارد، و دوم به این علت که اساساً کسی چون پزشکیان به نظر میرسد قصد تغییر جدی هم ندارد، چراکه او هیچ برنامهای برای مسائل جامعه طرح نمیکند و حتا آشکارا اعلام میکند که ذوب در رهبر است و خود معترف است در بسیاری از مسائل هیچ اختیاری ندارد.
پس برای کشور چه میتوان کرد؟
بدینسان، از هر سویی که بنگریم به نظر میرسد شرکت در انتخابات بیهوده و بیثمر است. اما اکنون این پرسش پیش میآید که اگر از نامزد اصلاحطلب پیشتیبانی نکنیم پس چگونه کشور را از این اوضاع بیرون آوریم؟ چگونه قادر به تغییری هرچند کوچک باشیم؟ پاسخ همان رأی ندادنِ آگاهانه است. اصلاحطلبانی که این روزها در تنور انتخابات میدمند همین پرسشها را درمیافکنند و استدلال میکنند که رأی ندادن گونهای انفعال و بیکنشی است. اما اگر در رویکرد مردم (چه دانشجویان و فرهیختگان و چه بسیاری از مردمِ کوچه و خیابان) دقیق شویم خواهیم دانست که بیاعتناییشان به انتخابات برآمده از گونهای آگاهیِ جمعی است.
این آگاهیِ جمعی واقعبین است و از توهمِ اصلاح و امید واهی گریزان است. به زبان ساده، بسیاری از مردم اکنون میدانند که رئیسجمهوری در ایران کارهای نیست. در زمینهی سیاست خارجی، بسیاری از مردم واقعیتهای جهانی و داخلی را در نظر میگیرند و میدانند که حتا اگر رئیسجمهوریِ آینده بخواهد بهسمت آشتی با دنیا و بیرون آوردنِ کشور از انزوا برود، هستهی قدرت در داخل نخواهد گذاشت این کار به ثمر بنشیند.
در زمینهی مسائل داخلی نیز بسیاری به این باور رسیدهاند که رئیسجمهوری هیچکاره است. بحرانهای اقتصادی در ایران از دو عامل انزوای بینالمللی و فساد سازمانیافته ناشی شده است که هرگونه تغییر اساسی در این دو مورد در اختیار هستهی قدرت در ایران است. همچنین، این آگاهی فراگیر شده است که رئیسجهوری در مسائل فرهنگی نیز هیچکاره است. برای مثال، مردم میدانند که رئیسجمهوریِ آینده هرکه باشد سیاست حجاب اجباری همچنان پابرجا خواهد بود. میبینیم که در حالی که مناظرههای انتخاباتی برگزار میشود حجاببانهای حکومتی رفتارهای ناشایست با بانوان دارند و جالب اینکه هیچیک از نامزدها نیز این موضوع را گردن نمیگیرد. وقتی مقایسه کنیم با دورههای قبلی که بسیاری از مردم بهراحتی دروغپردازیهای نامزدها و بازیهای حکومتی را باور میکردند و به شور انتخاباتی دامن میزدند، متوجه خواهیم شد که آگاهیِ جمعی در حال حاضر پیشرفتی بسیار بزرگ و در حقیقت بیانگر رشد خرد سیاسی در میان ایرانیان است. این را بهخوبی میشود در واکنش دانشجویان به حضور پزشکیان در دانشگاه تهران دید. بهجای تن دادنهای مصلحتی به دروغگویی و فساد، کاری که برای کشور میشود کرد، افزایش همین خرد سیاسی است.
نظرها
فرید
پس برای کشور چه میتوان کرد؟ آب هوا چطوره سمت شما برنامه اوکی کم کسری چیزی ندارید که
ش . امینی
این که رییس جمهور کاملن هیچ کاره است سخنی است کمابیش عوامانه . بدین معنا که عموم توده شهری به این موضوع بی اختیاری رییس جمهور اذعان دارند لیکن یک تحلیلگر سیاسی باید نگاهی فراتر ازاین داشته باشد و بداند که اینگونه نیست و رییس جمهور و قوه مجریه که وزارتخانه ها و مدیریت کلان اقتصاد و سیاست را در کنترل دارد در بسیاری از عرصه های آموزش و بهداشت عمومی (که ازقضا این دو مورداخیر بسیار برای حیات جامعه تاثیر گذاراست ) میتواند منشا اثر واقع گردد . محدودیتها را نیز اتفاقن با ایجاد یک فضای اندکی آزادتر میتوان با مبارزات اجتماعی پی گیر و مستمر تا اندازه ای کاهش داد . تحریم انتخابات هیچ گاه در این سالها نه به سود مردم بوده و نه به ضرر جمهوری اسلامی .