تار و پود یک رویا
گزارشی از نمایشگاه مشترک «داستان ما یکیست» و «ساخته شده با عشق» در استرالیا
ژینوس فروتن - هنرمندانی از شهرهای مختلف استرالیا در همراهی کمپین «داستان ما یکیست» آثار هنری خود را در غالب یک نمایشگاه در معرض دید همگان قرار دادند. در این نمایشگاه برخی از اشعار، نوشتهها و ساختههای بهائیانی که طی بیش از چهار دهۀ گذشته در زندانهای جمهوری اسلامی تحمل حبس کردهاند نیز به نمایش گذاشته شد.
در دو هفتۀ گذشته جامعۀ بهائی استرالیا میزبان نمایشگاه مشترک «داستان ما یکیست» و «ساخته شده با عشق» در مثلث پارلمانی کانبرا بود. مراسم اختتامیۀ این نمایشگاه سهشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳، با سخنرانی افرادی چون سارا گولدینگ، متخصص ارشد برابری جنسیتی از وزارت امور خارجه و تجارت استرالیا، و پخش ویدیوی از پیش ضبط شده به مناسبت این گردهمایی از سوی مای ساتو، گزارشگر ویژۀ حقوق بشر ایران و نازیلا قانع، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل در مورد آزادی مذهب و عقیده برگزار شد.
کمپین «داستان ما یکیست»، به ابتکار جامعۀ جهانی بهائی، در خردادماه ۱۴۰۲، برای گرامیداشت یاد و خاطرۀ ۱۰ زن بهائی آغاز شد که همگی در سال ۱۳۶۲، به دلیل عدم انکار باور به آئینی که اصل برابری را ترویج میکند، در یک شب در شیراز به دار آویخته شدند. این کمپین همچنین تقدیری است از تلاش دیرینۀ تمام زنان ایرانی، با هر عقیده و پیشینهای، برای تحقق آزادی، عدالت و برابری.
از ویژگیهای قابل توجه کمپین «داستان ما یکیست»، تولید آثار هنری در کشورهای مختلف جهان با هدف گسترش پیام این کمپین است. با الهام از این پیام که دعوت از همگان برای تلاش مشترک در جهت دستیابی به جامعهای عادلانه و برابر است، هنرمندانی از شهرهای مختلف استرالیا نیز آثار خود را به این کمپین اهدا کردند. به علاوه، این نمایشگاه برخی از اشعار، نوشتهها و ساختههای بهائیانی را به نمایش گذاشت که طی بیش از چهار دهۀ گذشته در زندانهای جمهوری اسلامی تحمل حبس کردهاند.
هویدا صابری یکی از افرادی است که اثر خود را به نمایشگاه «داستان ما یکیست» در استرالیا ارسال کرد. او برادرزادۀ سیمین صابری، یکی از ۱۰ زن بهائی است که در ۲۴ سالگی، در میدان چوگان شیراز به دار آویخته شد. هویدا تابستانی را به یاد میآورد که مادرش هنر قلاببافی را به او، خواهر و عمهاش، سیمین، آموزش داد. آنها ساعتهای بسیاری را در کنار هم به قلاببافی پرداخته و آن را به صفحات کتابی که مادر برایشان خریده بود میچسباندند. بعد از آغاز این کمپین، هویدا تصمیم گرفت تا به یاد عمۀ خود سیمین و ۹ زن دیگری که به همراه او اعدام شدند بار دیگر قلاببافی کند. او این داستان را با دوستان و اطرافیان خود به اشتراک گذاشت و بسیاری علاقۀ خود را به همکاری با این پروژه نشان دادند. حاصل این تلاش در نهایت اثری میشود با رنگهای متنوع و پیوسته از بسیاری قطعات بههم بافته شدۀ کوچک که هر کدام را فردی از شهرهای مختلف دنیا ارسال کرده است.
از این اثر مشترک شاید بتوان بهعنوان یک نمونه از اقدامی یاد کرد که بازتابدهندۀ موضوع اصلی کمپین، تأکید بر مفهوم سرنوشت جمعی، است. پیامی که از همگان می خواهد خود را مانند تار و پودهای در هم تنیدهای ببینند که در کنار یکدیگر طرحی زیبا، واحد و در عین حال متنوع را بهوجود آورده و با ایستادگی بر اصول بنیادینی چون برابری و عدالت چشمانداز روشنی از آیندهای پربار را به تصویر کشند.
نظرها
نظری وجود ندارد.