رویاهای مادرانهای که با بازداشت فرو ریخت: روایتی تلخ از دوری و امید به آزادی
مرضیه شمسالدینی مادر محبوب حبیبی، شهروند بهایی بازداشتی در نامهای مینویسد: «فرزندان من، همچون بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی و عقیدتی، تنها خواهان خیر و آبادی ایران هستند.»
من مادری هستم که پس از سالها دوری از فرزندانم، آماده ملاقات با آنها بودم. با شوق و ذوق چمدانم را بسته و هدایا را برای پسر، عروس و نوهام با دقت در بین وسایل چیدم. قرار بود یکدیگر را ببینیم و این دیدار برای من تحقق رویایی بود که هر لحظه در ذهنم آن را تجسم میکردم.
اما ناگهان این رویا با یک تماس تلفنی از هم پاشید. خبر این بود که نگار میثاقیان، عروسم توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه اطلاعات شیراز منتقل شده است. این اولین بار نبود که خانواده پسرم، محبوب حبیبی و نگار، با دستگیری و فشارهای امنیتی مواجه میشدند، اما این بار تفاوت بزرگی وجود داشت: آنها اکنون پدر و مادر یک کودک دوساله هستند. نگرانیام بیش از هرچیز برای این کودک بود که شاهد بازداشت والدینش بود. طولی نکشید که محبوب هم در تاریخ ۷ مهرماه بازداشت شد و کودک دوسالهشان بدون پدر و مادر در خانه ماند. خانوادههای نگار و محبوب مسئولیت مراقبت از او را بر عهده گرفتند.
من سالهاست که دور از فرزندانم زندگی میکنم و مانند بسیاری دیگر از والدین، رنج دوری و نگرانی برای فرزندانم را تجربه کردهام. نگار یکروز پس از بازداشت محبوب آزاد شد، اما محبوب همچنان در بازداشتگاه اداره اطلاعات شیراز است. بهاییان در ایران سالهاست به دلایل واهی و تنها به خاطر باورشان به دیانت بهایی بازداشت میشوند. فرزندان من، همچون بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی و عقیدتی، تنها خواهان خیر و آبادی ایران هستند.
آزادی زندگی در وطن، فارغ از هر پیشینه یا باور، یکی از ابتداییترین حقوق انسانی است. من امیدوارم که پسرم محبوب و همه زندانیان سیاسی و عقیدتی به زودی آزاد شوند و حق زندگی بیدغدغه در کنار عزیزانشان را داشته باشند.
نظرها
نظری وجود ندارد.